میخواهیم «توسعهدهنده» و «توسعهگر» باشیم
منصور معظمی از سیاستهای توسعهای و چشمانداز آتی ایدرو میگوید
ماموریتش حداقل متفاوت با همتایان قبلیاش است. او اینبار آمده است تا در کسوت رئیس هیات عامل یک سازمان توسعهای، دانشبنیانها را جدی بگیرد و از روزهای روشن ایدرو بگوید.
ماموریتش حداقل متفاوت با همتایان قبلیاش است. او اینبار آمده است تا در کسوت رئیس هیات عامل یک سازمان توسعهای، دانشبنیانها را جدی بگیرد و از روزهای روشن ایدرو بگوید. سازمانی که به گفته صاحبنظران، سالها بود که از ماموریت اصلی خود دور افتاده بود. اکنون اما منصور معظمی، با رونمایی از چهار استراتژی اصلی توسعه صنعتی کشور که در قالب نقشه راه سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران دنبال میشود، خودرو، حملونقل، نفت و گاز و دانشبنیانها را چهار ضلع این استراتژی میخواند. او میگوید: ایدرو در 50 سال دوم عمر خود، یک سازمان تسهیلگر برای بخش خصوصی و توسعهگرا به لحاظ صنعتی است؛ همان چیزی که به گفته وزیر صنعت، ایران را به یک کشور نوظهور صنعتی در سال 1400 تبدیل میکند. در ادامه شرح این گفتوگو را میخوانید.
* * *
ایدرو در آستانه 50سالگی چه تجربیات و رهاوردهایی دارد؟
در اصطلاح عامیانه، 50 سالگی، دوران جاافتادگی سنی به شمار میرود و دورهای است که جوانی و میانسالی با تمام سختیها پشت سر گذاشته شده. در کشورهای توسعهیافته، این سن و سالها دوران آرامش به شمار میرود؛ البته این برخلاف کشور ماست که افراد بازنشسته، تازه دوران تلاش آنها آغاز میشود، در حالی که این دوران باید دوران آرامش و استفاده بهتر از زندگی باشد؛ بر این اساس تصور من بر این است که اکنون ایدرو با ورود به 50 سال دوم حیات خود، فرازونشیبهایی را داشته است؛ به این معنا که وقتی به عقبه این سازمان نگاه میکنیم، مشاهده میشود از زمانی که از سال 1346 ایدرو با دیدگاه علمی شکل گرفته، توانسته به لحاظ توسعه صنعتی موثر باشد. البته در اینجا لازم است یادی از دکتر نیازمند، به عنوان بنیانگذار این سازمان داشته باشم که با یک تفکر علمی و چارچوبهای درست، این سازمان را شکل دادهاند. در واقع، دردهه چهل در کشور از نظر توسعه و ایجاد واحدهای صنعتی، کاری صورت نگرفته بود؛ بنابراین وقتی سازمان گسترش تاسیس شد، بنابر این گذاشت که نقش توسعهدهنده داشته باشد و حرکت توسعه صنعتی کشور را شتاب بخشد. اتفاقاً در این امر هم موفق بوده است. اولین کاری که انجام شد، ایجاد سازمان مدیریت صنعتی بود که مسوولیت تربیت و پرورش مدیران صنعتی را بر عهده داشت و پس از آن، به موازات ایجاد سازمان مدیریت صنعتی، اجرای طرحهای صنعتی در کشور آغاز شد تا بتواند مدیر تربیت کرده و صنعت ایجاد کند؛ از اینرو ایدرو به ایجاد واحدهای صنعتی بزرگ همچون تراکتورسازی، ماشینسازیها و ایجاد صنایع سنگین بزرگ و استراتژیک اقدام کرد؛ به بیان دیگر میتوان گفت سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران، بسترساز یک حرکت رو به رشد ایجاد واحدهای صنعتی در کشور شد. واحدهای صنعتی با برنامهریزی این سازمان ساخته شده و بهتبع آن به بخش خصوصی نیز کمک شد تا در ایجاد این واحدهای صنعتی، سهیم شوند؛ پس از آن واحدهای صنعتی که نیمهتعطیل بوده یا تعطیل شده بودند، نوسازی شده و ایدرو در ساخت و ایجاد واحدهای صنعتی و طراحی آنها و نیز نوسازی صنعت و تربیت مدیران اهتمام ورزید.
این کار ادامه یافت تا به حدی رسید که در یک مرحله دیگر، این سازمان وارد صنعت خودروسازی شد و ایرانخودرو و سایپا را ایجاد کرد که محصول تفکر صنعتی آن دوره بودند. از سوی دیگر، در یک زمانی سازمان بیش از 200 شرکت داشت و وقتی که نگاه میکنیم، مشاهده میشود که بزرگترین شرکتها از سوی سازمان گسترش ایجاد شد؛ تا بالاخره روزی تصمیم گرفتند این سازمان را خصوصی کرده و به بخش خصوصی واگذار کنند؛ البته کاری که در عمل اتفاق افتاد خصوصیسازی نبود؛ به این معنا که کار خصوصیسازی در بسیای از امور،با انهدام و ولنگاری همراه شد و در این سازمان نیز، همین اتفاق رخ داد؛ به این معنا که واحدها را واگذار کردند و خیلی از آنها را نیز بابت رد دیون به افراد یا دستگاههایی سپردند که کننده کار نبودند؛ به همین دلیل امروز وقتی نگاه میکنیم، بسیاری از آن واحدها یا متوقف هستند یا مشکلات کارگری و مالی دارند یا مشکلات فنی را یدک میکشند؛ اینجاست که باید به حال آنها تاسف خورد.
احیاناً شما مخالف خصوصیسازی که نیستید؟
خیر؛ مخالف خصوصیسازی نیستم، بلکه ما به این نکته باور داریم که شرکتها و مجموعههای دولتی در فرآیند خصوصیسازی، باید به اهل خود واگذار شوند؛ اما اینکه یک شرکت برای فروش اعلام عمومی شود و هر کسی بتواند وارد شود، نمیتوان موفق بود؛ حتی در بقالیها هم این کار را نمیکنند؛ تحقیق کنید ببینید که شرکتهای واگذار شده، اکنون چه وضعیتی دارند و به چه سرنوشتی دچار شدهاند. در واقع این مجموعهها از سوی سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران ایجاد شده بودند تا تولید اشتغال کرده و ثروتآفرینی کنند؛ حال اما این شرکتها سرنوشت دیگری پیدا کردهاند. در سازمان گسترش نیز از زمان شروع به فعالیت تا انقلاب، ثبات مدیریتی وجود داشته ولی بعد از انقلاب، این ثبات مدیریتی کمتر به چشم میخورد و متاسفانه مدیران زیادی جابهجا شدهاند. وقتی به این بخشها نگاه میکنیم، مشاهده میشود عمر مدیریتی در این سازمانها بسیار کوتاه بوده است که به طور متوسط حدود دو تا سه سال بوده است که اینها برای یک بنگاه صنعتی، سم است. تا بعد از انقلاب 16 رئیس هیات عامل جابهجا شدهاند. از اینرو نتیجه میگیریم در کشور، این ثبات مدیریت لازمه توسعه است؛ بنابراین به خصوص در بنگاههای صنعتی باید مدیران، حداقل بین 5 تا 10 سال مسوولیت داشته باشند تا بتوان آنها را ارزیابی کرد و انتظار داشت راندمان داشته باشند.
جهتگیریهای ایدرو طی سالهای گذشته، چقدر تغییر کرده است؟
به هر حال، بعد از انقلاب، جهتگیریهای متفاوتی برای سازمان گسترش در نظر گرفته شده و در مقاطعی، این سازمان روی توسعه نفت و گاز، در مقاطعی دیگر روی توسعه روستاها و صنایع روستایی و در زمان دیگری بر توسعه دفاعی، تمرکز میکند که گاه، آسیبهای سنگینی نیز به آن وارد شده است؛ از اینرو در برخی از زمانها، عملکرد سازمان کمی متفاوت از فلسفه اولیه آن است. آفت دومی که بعد از انقلاب به آن مبتلا شده و سازمان را گرفتار کرد، کم کردن حیطه اختیارات و محدود کردن سازمان بود؛ در حالی که نمیتوان از یک سازمان، مسوولیتی طلب کرد که اختیارات متناسب با آن را ندارد. ضربه سوم نیز خصوصیسازی بوده است که منجر به انهدام سازمان شده است؛ به نحوی که واحدهای زیرمجموعه این سازمان واگذار شدند و جدا از اینکه بسیاری از این واحدها به افرادی واگذار شده است که صلاحیت فنی برای اداره آنها را نداشتند؛ بدهیها و تعهداتشان بر گردن سازمان قرار گرفت. این در حالی است که سازمان خصوصیسازی و دولت، پول مربوط به این خصوصیسازیها را نداده و امروز، سازمانی باقی مانده است که دولت به آن پول نمیدهد؛ بنابراین بحثی که میخواهیم در پنجاهمین سال تاسیس ایدرو مطرح کنیم، به موضوع بررسی مجدد فلسفه سازمانهای توسعهای در کشور برمیگردد. البته سازمانهای توسعهای در کشور تنها محدود به ایدرو نمیشود بلکه پتروشیمی و ایمیدرو را هم دربر میگیرد.
سرمایهگذاریها در ایدرو چطور پیگیری میشود؟
ایدرو سهامدار خودروسازان از جمله ایرانخودرو و سایپاست؛ ولی چون یک سازمان دولتی است، مسوولیت ما دنبالکردن سیاستهای دولتی است که با کمک وزارت صنعت، به سمت این رفتیم که خودروسازان را تشویق و ترغیب برای حرکت به سمت جلب مشارکت کردیم؛ به همه خودروسازان نیز این پیشنهاد را دادهایم از ایرانخودرو و سایپا گرفته تا ماموت و عقابافشان، کرمان موتور و مدیران خودرو؛ برخی استقبال کردند و برخی دیگر نیز نتوانستند این مسیر را دنبال کنند؛ ولی آنهایی که رفتند و جدی شدند، در این راه موفق شده و ما نیز آنها را حمایت کردیم. اکنون ایرانخودرو با پژو قرارداد بسته و مشارکت 50-50 را کسب کردهاند و محصول مشترک آنها نیز که به تازگی به بازار معرفی شده (خودرو 2008) در عرض کمتر از دو روز 16 هزار دستگاه به صورت اینترنتی فروخت و تقاضای زیادی را هم پشت سر خود یدک میکشید؛ همچنین سایپا نیز با سیتروئن به صورت 50-50 قرارداد منعقد کرده و کار شروع شده است که امیدواریم تا پایان سال 2018، تولیدات این خودروساز هم وارد بازار شود. سرمایهگذاری روی قرارداد پژو حدود 500 میلیون دلار است و در قرارداد سیتروئن 450 تا 500 میلیون دلار است؛ البته اینها سرمایهگذاریهای مشارکت تشکیل دادهاند و بر اساس بازار و توانمندی، مبالغ متفاوت است. قرارداد سوم که در دوران پسابرجام منعقد شده، مربوط به سازمان گسترش با شرکت رنو است که بر اساس آن، سهم 60-40 در نظر گرفته شده است که 60 درصد سهم رنو است. البته این قرارداد، کمی متفاوتتر از سایرین است. در واقع، ما در وزارت صنعت به این نکته رسیدیم که باید یک خودروساز خارجی به ایران بیاید و مورد حمایت قرار گیرد، به این معنا که او مدیریت را در اختیار داشته باشد. ارزش این قرارداد حدود 900 میلیون دلار تا یک میلیارد دلار است. نکته دیگر مرتبط با قرارداد فولکس واگن با ماموت، پنجمین قرارداد مربوط به هیوندایی با کرمان خودرو و ششمی هم مربوط به دایملر است؛ ضمن اینکه قرارداد اسکانیا با عقاب افشان هم هفتمین قرارداد منعقدشده در این دوران به شمار میرود که به نتیجه رسیده است. البته قراردادهایی هم در دست پیگیری است که بهرغم مذاکره، هنوز به نتیجه نرسیدهاند. بنابراین، اولین استراتژی ایدرو در دوره جدید، توجه به صنعت خودرو است؛ به این معنا که سازمان گسترش حمایتکننده قراردادهاست و کار از سوی بخش خصوصی پیگیری میشود. استراتژی دوم ایدرو، توسعه صنعت دریایی است. در صنعت دریایی شرکتهایی همچون صدرا، اروندان و ایزوایکو وجود دارد که اینها بزرگترین مجموعهها محسوب میشوند. صدرا و ایزوایکو خود یک زمانی، جزو بزرگترین شرکتها در منطقه بودند. اکنون مشارکت سهجانبه را در دستور کار قرار داده و با شرکت ملی نفتکش، کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران به عنوان طرف اول، ایدرو به عنوان طرف دوم و شریک خارجی به عنوان طرف سوم وارد مذاکره شدهایم و یک شرکت تاسیس کرده و شروع به کار کردهایم؛ بنابراین توسعه صنعت کشتیسازی با استفاده از توانمندی داخلی و مشارکت خارجی، استراتژی دوم بوده است. این را در صنعت دریایی آغاز کردیم. در صنعت حملونقل ریلی هم بر روی ساخت دو هزار واگن مسافربری با مصوبه شورای اقتصاد و با همکاری وزارت کشور ورود کرده و وارد عمل شدهایم، بر این اساس شرکتی مشترک تشکیل شده که با مشارکت لوکوموتیوسازان بزرگ جهان همکاری آغاز شده است تا مشکل قطار شهری و حملونقل ریلی کشور را حل کنیم. کارهایش در حال انجام است و اسناد مناقصه فرستاده شده و یک و نیم ماه دیگر، نحوه شراکت بین داخلیها و خارجیها مشخص میشود. این استراتژی دوم است که بر روی توسعه صنعت حملونقل متمرکز شده است و البته بخشی از آن هم، روی صنایع هوایی متمرکز است. به دستور رئیسجمهور هم که ماموریتی به وزارت صنعت، معدن و تجارت راجع به ساخت هواپیما با مشارکت بینالمللی دادند، کار به تازگی آغاز شده است. اولویت سوم هم ورود به حوزه نفت و گاز است که فاز 18 پارس جنوبی را تمام کرده و تحویل نفت داده شده و فاز 14 نیز فعال است که امیدواریم ظرف دو سال آینده تمام شود؛ در واقع در شرکتهای اکتشاف و تولید وارد شدهایم و قراردادهای نفتی را یک فرصت تلقی کرده و توانستیم به عنوان یکی از شرکتهای E&P از سوی شرکت ملی نفت ایران رجیستر شویم. اکنون یک میدان نفتی را به ما دادهاند و کارهای مطالعاتی آن را شروع کرده و به دنبال شریک خارجی هستیم. استراتژی چهارم ایدرو نیز حمایت و تربیت مدیران صنعتی است که برای این کار، طرح تربیت 500 مدیر در کلاس جهانی را مطرح کردیم و برای انجام آن، افراد را انتخاب کرده و در یک دوره دو ساله فشرده با مشارکت سازمان مدیریت صنعتی و بیزینس اسکولای جهان که اروپایی هستند، حدود 50 نفر را در گام اول ثبتنام کردهایم که اینها پس از گذراندن دوره، وارد بازار شوند. این استراتژیهای چهارگانه ایدرو است. بنابراین در سال 1396 ایدرو میتواند ایجاد حدود 10 هزار شغل جدید را تعهد کند.
مهمترین ضعفها و موفقیتهای ایدرو در چه مواردی خلاصه میشود؟
از جمله توفیقات ایدرو، کمک به توسعه صنعتی، ایجاد واحدهای بزرگ در کشور و تربیت مدیران و البته فراهمکردن شرایط برای بخش خصوصی بوده است تا این بخش به سمت صنعت گرایش پیدا کند؛ ولی ضعفهای ایدرو را میتوان دور شدن از فلسفه تشکیل خود در مقاطعی از زمان دانست. ضمن اینکه اختیارات این سازمان نیز گرفته شده و در عین حال، تحت عنوان خصوصیسازی، واگذاریهایی به بخشهای غیرمرتبط صورت گرفته است. مشکل دیگر هم آن است که قانونگذار و دولت باید یک بازتعریف نسبت به سازمانهای توسعهای داشته باشند.
ارزیابی شما از شرایط فعلی سازمان چیست و آیا از وضعیت کنونی راضی هستید؟
اگر راضی نبودم در این سازمان ادامه کار نمیدادم و نمیماندم؛ ولی بحث این است که آیا میشد بهتر از این کار کرد، قطعاً اینطور است. بعضاً اظهارنظرهایی هم که از این سازمان میشود، ناشی از عدم اطلاع کافی دوستان است. البته در یک سالهایی بعد از انقلاب، در زمان مدیریت برخی از دوستانی که در ایدرو مسوولیت داشتند، کارهای بسیار بزرگی انجام شده است.
آینده و چشمانداز ایدرو را چطور ارزیابی میکنید؟
در خصوص چشمانداز هم باید گفت ایدرو، در برنامه دارد تا برای 50 سال دوم عمر خود، یک سازمان توسعهدهنده و توسعهگر باشد؛ به نحوی که به واحدها و مجموعههای دانشبنیان کمک کرده تا ارزش افزوده بالاتری به دست آورند. در واقع، بر اساس قابلیتهایی که به ما مزیت رقابتی میدهند، وارد عمل خواهیم شد، به نحوی که بنگاههای ما متمایز از دیگران شوند و نقش ایدرو هم این است که تسهیلگر این بنگاهها باشد.
خط و مرز ایدرو برای حفظ توان رقابت بخش خصوصی کجاست؟
واقعاً هیچ محدودیتی نداریم. ما هر جا که با بخش خصوصی وارد مشارکت میشویم به این نگاه میکنیم که حمایتگر باشیم. البته این ما نیستیم که بخش خصوصی را انتخاب میکنیم، بلکه آنها ایدرو را انتخاب میکنند.
بعد از گذشت نیم قرن، مدیریت این سازمان باید چطور باشد؟
ماموریت این سازمان اکنون با گذشته متفاوت است، در سالهای گذشته ایدرو، توسعه خود را به صورت دولتمحور پیش برده و هزینههای آن را دولت پرداخت میکرده است، اما امروز باید هزینه توسعه را از منابع غیردولتی به دست بیاورد که شامل بخش خصوصی و منابع خارجی است.