فرمان ایست به تولید
قطعی گاز و برق چه تبعاتی را در صنعت فولاد به جای خواهد گذاشت؟
زهرا مسافر: تابستان برق قطع میشود و زمستان گاز. این حال و روز صنایع معدنی و بهخصوص فولادیها در اولین سال از قرن جدید است. حالا چشماندازی پیش روی صنایع قرار گرفته که بهرغم اینکه رشد تولید و ارزآوری را در برنامههای سنواتی برای آنها ترسیم کرده، اما زیرساختهای اصلی آن که به نوعی مزیتهای رقابتی بهشمار میروند، روزبهروز در وضعیت وخیمتری قرار میگیرند. واقعیت آن است که صنایع معدنی کشور این روزها نقش جدی در اقتصاد ایران بازی کرده و بهخصوص از زمانی که تحریمها تشدید شده و عملاً فروش نفت ایران به راحتی صورت نگرفته یا منابع ارزی حاصل از فروش آن در دسترس نیست، ارزهای حاصل از صادرات آنها که نتیجه یک برنامهریزی منسجم برای تولید است، نقش جدی در اقتصاد بازی کرده است. آنگونه که آمارهای رسمی ارائهشده از سوی مقامات ارشد وزارت صنعت، معدن و تجارت تاکید میکنند، طی سنوات گذشته صنایع معدنی کشور توانستهاند بالغ بر پنج میلیارد دلار ارز را برای تامین کالاهای مورد نیاز سایر بخشهای صنعتی تامین کنند و نقش جدی در برطرف کردن نیازهای ارزی کشور داشتهاند؛ اما اکنون که این احساس نیاز به وجود آمده و انتظار میرود که صنایع معدنی و بهخصوص فولادیهای ارزآور کشور، بیشتر از گذشته خود را در اقتصاد ایران نشان دهند، یا برقشان قطع میشود یا با چالش تامین گاز مواجه هستند. در واقع در سال 1400 یکی از دغدغههای اصلی تولیدکنندگان محصولات فولادی تامین برق در تابستان و استفاده از گاز در زمستان برای تولیداتشان است؛ اما درست در اولین سال از قرن جدید، چالش جدیدی را پیش روی خود میبینند که ناشی از اقداماتی است که ظرف سالهای گذشته باید انجام میشده و نشده است. در واقع، دولت با توقف سرمایهگذاریهای خود در حوزه فراهمسازی زیرساختها، اکنون شرایطی را پیشرو دارد که نهتنها نمیتواند پاسخگوی نیاز صنعتی کشور به انرژی پایدار باشد، بلکه در بخش خانگی نیز با چالش جدی تامین بهموقع و مناسب برق و گاز مواجه است؛ به نحوی که حتی در تابستانهای گرم نیز، بسیاری از خانوارهای ایرانی طعم خاموشی طاقتفرسا را چشیدهاند و در مقابل، اشتغال بسیاری از نانآوران آنها نیز تحتالشعاع قرار گرفته است. در این میان اگرچه تولیدکنندگان محصولات فولادی برای مقابله با بحران کمبود برق برنامهریزیهای جدی صورت داده و حتی خود وارد مدار تولید برق هم شدهاند، اما در حوزه گاز همچنان همه چیز در انحصار و سیطره دولت بیپولی قرار دارد که نهتنها اجازه ورود بخش خصوصی را به تامین زیرساختهای لازم و بهرهگیری از میادین گازی نمیدهد، بلکه خودش هم هیچگونه برنامه مشخصی برای سرمایهگذاری در حوزه تامین پایدار گاز ندارد. اینجاست که به نظر میرسد انرژی که یکی از مزیتهای اصلی تولید محصولات معدنی ایران بوده است، دیگر برای تولیدکنندگان مزیت بهشمار نرفته که هیچ، دغدغه جدیدی هم به آنها اضافه کرده است که در واقع، حتی نمیدانند آیا میزان تولید خود را هم میتوانند در سایه این بیگازی تامین کنند یا اینکه باید علاوه بر توقف برنامههای توسعهای، حتی بر روی حفظ وضعیت موجود نیز با اما و اگرهایی مواجه باشند.