بازار بهینهسازی، ایدهای برای مدیریت انرژی
بحران گاز در صنایع فولادی چقدر جدی است؟
کمبود برق در تابستان و گاز در زمستان به یکی از معضلات جدی صنایع کشور تبدیل شده است؛ بهخصوص اینکه دسترسی به منابع ارزان و پایدار انرژی، همواره به عنوان یکی از مزیتهای قابل توجه در تولید محصولات معدنی ایران در دنیا مطرح بوده است و حال به دلیل عدم سرمایهگذاریهای بهموقع و مناسب طی سنوات گذشته، این مزیت رقابتی در حال رنگ باختن است و حتی حفظ تولید را هم در هالهای از ابهام قرار داده است؛ هرچند شرکتهای معظمی همچون فولاد مبارکه توانسته با برنامهریزی لازم و مجموعه تدابیری که به کار بسته است، زمینه را برای حفظ و ارتقای سطح تولید فراهم آورد؛ اما بهطور قطع، تداوم این چالش میتواند این روند را دچار مشکل کند.
نکته حائز اهمیت آن است که ۷۰ درصد نیاز کشور بر پایه گاز طبیعی تامین میشود و جایگاه دهم فولاد جهان بر همین مزیت نسبی گاز طبیعی بنا نهاده شده؛ ضمن اینکه ایران، نخستین کشور تولیدکننده فولاد بر پایه آهن اسفنجی در جهان است، بنابراین مزیت تولید فولاد در ایران، بر اساس گاز طبیعی است؛ که تغییر چه در حوزه تامین چه در حوزه قیمت این حامل انرژی، میتواند این مزیت را تحت تاثیر قرار دهد؛ این در حالی است که برخی اکنون در این رابطه شک و شبهههایی مطرح میکنند؛ به نحوی که اکنون ابهام اصلی این است که اگر قیمت گاز طبیعی در کشور به قیمت جهانی برسد، تولید فولاد توجیه اقتصادی دارد؛ در حالی که این پرسش از اساس اشتباه است؛ چراکه باید همه جوانب تولید فولاد و صنعت در کشور را در نظر گرفت و به این نکته دقت کرد که اقتصاد و اشتغال در کشور ما به تولید فولاد وابسته است. نکته اصلی این است که میزان مصرف گاز در کشور ما پس از آمریکا، روسیه و چین است ولی این نکته مهمی است که نوع مصرف در ایران در جهت مصرفگرایی بوده است؛ به نحوی که ۷۰ درصد مصرف گاز در ایران در بخش خانگی بوده و ترکیب مصرف گاز در کشور ما در راستای توسعه صنعت نبوده است؛ در حالی که توسعه تولید گاز در کشور همگام با توسعه بخش صنعت نیست؛ چراکه مساله اصلی گاز ایران در بخش مصرف است و آمار توسعههای سالانه در سنوات گذشته، نشاندهنده افزایش مصرف گاز در بخش خانگی، نیروگاهی و صنایع عمده است و همین رشد در سالهای آتی تداوم خواهد داشت؛ این در حالی است که توسعه و تولید گاز تناسبی با برنامههای چشمانداز فولاد کشور در افق ۱۴۰۴ نخواهد داشت.
اکنون برآوردها حکایت از آن دارد که مصرف سالانه صنایع فولادی ۱۱ میلیارد مترمکعب است که معادل 5 /2 درصد مصرف گاز کشور است، به نحوی که در چهار یا پنج سال آینده مصرف گاز صنایع فولادی به دو برابر افزایش خواهد یافت و بر اساس ظرفیتهای تولید فولاد به ۲۲ میلیارد مترمکعب خواهد رسید که با تولید توسعه گاز متناسب نخواهد شد.
در نهایت، با توجه به وضعیت موجود، باید بازنگری جدی در توسعه صنعت فولاد صورت گیرد و برای پایداری در صنعت نیاز است که بازنگری جدی در بهینهسازی به ثمر بنشیند. در این میان شرکتهایی همچون فولاد مبارکه البته برای عبور از بحران محدودیت گاز در کوتاهمدت چارهاندیشی صورت داده تا بتواند تا زمان فراهمسازی زیرساختهای لازم از سوی دولت در سطح ملی زمینه را برای رفع بحران محدودیت گاز در کوتاهمدت انجام دهد؛ اما در سطح کلانتر، تشکیل بازار بهینهسازی انرژی، یک پیشنهاد عملیاتی است که در این رابطه فولاد مبارکه نیز اعلام آمادگی لازم را صورت داده تا معادل میزان صرفهجویی مصارف بخش خانگی را از مصرفکننده نهایی خریداری کند.
این در حالی است که البته این اقدامات هماکنون نیز آغاز شده و برای کاهش مصرف انرژی به ویژه گاز اقداماتی در شرکت فولاد مبارکه انجام میشود که در نمونه آن، به شارژ گرم اسلب میتوان اشاره کرد اگرچه این اقدام به کاهش راندمان منجر میشود. از سوی دیگر، ذخیرهسازی به روش LNGو استفاده از آن در پیکهای مصرف و ذخیرهسازی گاز طبیعی در گنبدهای نمکی نیز طراحی شده که بر این اساس، در کوتاهمدت با تشکیل کارگروههای تخصصی از کارشناسان مربوطه میتوان فرصت بهینهسازی در مصرف انرژی را توسعه بخشید؛ در عین حال، تشکیل اتاق فکر و کارگروههای تخصصی در حوزه گاز میتواند به تغییر بینش و فرهنگ در مصرف بهینه گاز در مصرف خانگی یاری برساند؛ اما به هر حال به موازات، مصرف بهینه در بخش خانگی در جامعه باید تبیین شود؛ چراکه اگر بخش صنعت در زمان اوج مصرف دچار محدودیت شود، در درازمدت میتواند به امنیت جامعه خدشه وارد کند.
پیشنهاد دیگری که در این زمینه قابل طرح است، تولید وسایل گازسوز با راندمان بالای ۹۰ درصد است؛ به این معنا که بخاریهای قدیمی را با بخاریهای جدید جایگزین کرد که تا سال آینده این شرایط شدنی است و تمام تلاش فولاد مبارکه این است که در مدت کوتاه بهینهسازی مصرف گاز را در جامعه ترویج دهد؛ اما در شرایط کلی، شرکت فولاد مبارکه آمادگی اجرای هرگونه راهکار کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت و هرگونه سرمایهگذاری برای عبور از بحران محدودیت انرژی گاز را همچون انرژی برق اعلام میدارد؛ ضمن اینکه همه مشکلات در کشور راهکار داخلی دارد؛ حتی راهکارهای داخلی در کوتاهمدت هم برای چالشها وجود دارد، فقط این راهکارها باید شناسایی شود و برای اجرایی شدن این راهکارها باید متولی در کشور وجود داشته باشد. در عین حال، وزارت نفت برای شرکتهایی که قصد دارند در زمینه بهینهسازی مصرف انرژی سرمایهگذاری کنند، باید فرش قرمز پهن کند؛ باید برای چالشهای بزرگ فولاد با سرعت و دقت چارهای اندیشیده شود، در غیر این صورت به دلیل عدم توازن در زنجیره تولید، شرکتهای قوی جهان ما را حذف خواهند کرد.
بر این اساس، طی سنوات و دهههای گذشته توسعههای خوبی را در صنعت کشور به ویژه زنجیره فولاد شاهد بودیم اما متناسب با آن در توسعه زیرساخت اقدامی صورت نگرفته و اکنون با کمبود در حوزه انرژی و مواد اولیه مواجه شدهایم. رشد و سرمایهگذاری متناسب با میزان تولید در حوزههای زیرساختی امری ضروری است.
صنایع بزرگ برای تامین انرژی برق، آب، گاز و مواد اولیه با کمبود مواجه هستند؛ به عنوان مثال در حوزه برق حدود ۱۴ هزار مگاوات کسری ظرفیت در کشور وجود دارد که البته برای این موضوع برنامهریزیهایی صورت گرفته تا بخش اصلی این کسری توسط صنعت جبران شود و صنایع بزرگ معدنی و کشور بخشی از سرمایهگذاری برای اجرای طرح احداث ۱۰ هزار مگاوات ظرفیت جدید نیروگاهی را که برطرفکننده نیاز و مشکل خودشان خواهد بود، انجام دهند.
به هر حال، مصرف فولاد کشور حدود ۱۷ میلیون تن است، در حالی که ظرفیت نصبشده ۴۰ میلیون تن و ظرفیت تولید ۳۰ میلیون تن است و ۵۵ تا ۶۰ میلیون تن طرحهای در دست احداث تعریف شده است که ما باید با نگاه خُرد به چالشها و مشکلات موجود در زنجیره بپردازیم. در حالی که اکنون شاهد هستیم که بسیاری از شرکتها با ظرفیت پایین تولید دارند اما فولاد مبارکه با ۹۵ درصد از ظرفیت خود در حال تولید است؛ ضمن اینکه عدم توازن زنجیره در محصولاتی مانند میلگرد، لوله و پروفیل دیده میشود که با ظرفیت زیر ۴۰ درصد تولید میشوند، در صورتی که اگر سرمایه هنگفت بدون استفاده این شرکتها، به سمت اکتشاف رفته بود پیشرفتهای زیادی داشتیم؛ اما اگر بخواهیم تحولی در زنجیره داشته باشیم باید به سمت تکنولوژی روز دنیا برویم؛ چراکه اکنون توان رقابت در بازار جهانی را نداریم. علاوه بر این، مجموعههای بزرگ باید این مشکلات را رفع کنند و در این بین همراهی حاکمیت هم نیاز است؛ اما اگر این رویکرد وجود نداشته باشد که از اقتصاد خطی به سمت اقتصاد چرخشی برویم نمیتوانیم تولید و اقتصاد پایدار داشته باشیم. بنابراین لازم است از این پس در تکتک حوزهها خردنگر باشیم و فعالان بخش معدن و فولاد چالشها را رفع کنند تا در آینده از آن به عنوان الگو استفاده کنیم.