چهار فصل، سیاست
در سال 1401 چه جوی بر فضای سیاسی ایران غالب شد؟
سال 1401 بدون تردید یکی از مهمترین سالهای یک دهه اخیر است و چهبسا در آینده این سال مبدا بسیاری از تغییرات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تلقی شود. سالی پرحادثه و البته تلخ که پر از اتفاقات و رویدادهای مختلف بود. اگر بخواهیم فقط از یک موضوع در این سال صحبت کنیم، قطعاً آن موضوع «مهسا امینی» و جنبش «زن، زندگی، آزادی» است. مرگ مهسا امینی، این جنبش و اعتراضات پس از آن بر تمامی رویدادهای سال 1401 سایه انداخته است و جو سیاسی غالب در این سال متاثر از این اعتراضات بوده است. اما اگر ابتدا تا انتهای آن را بهطور جزئیتر بررسی کنیم، شاهد رویدادهای متنوعی هستیم که نیاز به مطالعه دقیقتر دارد. اعتراضات پس از مرگ مهسا امینی شش ماه دوم سال را تحت تاثیر خود قرار داد؛ اما شش ماه ابتدای آن (که اکنون خیلی دور بهنظر میرسد و بسیاری از اتفاقات آن به فراموشی سپرده شده) هم دستخوش تحولات بسیاری بود. به همین خاطر و برای آنکه بدانیم فضای سیاسی ایران در سال 1401 چگونه بود، بهتر است تحولات اجتماعی و سیاسی این سال را بهصورت فصلی مرور کنیم.
فصل بهار: حواشی مسوولان
اگر بخواهیم فصل بهار 1401 را بر اساس مهمترین تحولات آن نامگذاری کنیم، باید آن را فصلی بنامیم که در آن مسوولان رسوا شده و ناکارآمدی آنها بیش از پیش در چشم مردم عیان شد. اولین نشانه این رسوایی به ماجرای «سیسمونی گیت» بازمیگردد. موضوعی که با افشاگری وحید اشتری علیه خانواده محمدباقر قالیباف آغاز شد و ابعاد وسیعی پیدا کرد؛ بیش از 9 هزار کاربر توئیتری با گرایشهای سیاسی مختلف به آن واکنش داده و علیه قالیباف توئیت زدند؛ در تلگرام نیز اخبار مربوط به آن بیش از 23 میلیون بار دیده شد و در اینستاگرام نیز این موضوع توجهات بسیاری را به خود جلب کرد. واکنشهایی که بهشدت به جایگاه قالیباف در افکار عمومی ضربه زد. وحید اشتری نیز به دلیل این افشاگری به زندان محکوم شد.
اما رسواییها و ناکارآمدیها محدود به رئیس مجلس نماند و خیلی زود دامن دولت و رئیسجمهور را نیز گرفت. ابراهیم رئیسی از زمستان 1400 به دلیل اتفاقاتی که در سفر روسیه رخ داده بود و همچنین انتشار کلیپ «ناهار خوردی» سوژه بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی قرار گرفته بود و تصویرش در افکار عمومی مخدوش شده بود. تصمیماتی که او و دولتش در بهار 1401 گرفتند عملاً ضربه دیگری به اعتبار اجتماعی دولت وارد کرد. حذف ارز 4200تومانی و اعتراضات پس از آن، یکی از این تصمیمات بود. تورم 81درصدی مواد خوراکی پس از حذف این ارز و اعتراضات پراکندهای که در نقاط مختلف کشور در اعتراض به این تصمیم انجام شد، همگی جایگاه ابراهیم رئیسی را در افکار عمومی متزلزلتر از قبل کرد. این گرانی و تورم حاصل از آن تا پایان سال 1401 گریبان رئیسی را رها نکرد و از حیث تورم نقطهبهنقطه و همچنین تورم کالاهای خوراکی، رکورد سالیان اخیر جابهجا شد. نظرسنجیها نیز نشان میداد که اکثر مردم نسبت به این تصمیم دولت ابراهیم رئیسی معترض هستند. دادههای توئیتر در مقطع اردیبهشت 1401 نشان میدهد که قیمت ماکارونی، نان و روغن بیشترین دغدغه مردم (یا دستکم کاربران توئیتری) بوده است. ریزش ساختمان متروپل آبادان در اوایل خرداد 1401 نیز، بحران دیگری بود که بر ناکارآمدی دولت و نهادهای عمومی (نظیر شهرداریها) صحه میگذاشت. فارغ از آنکه ساخت این ساختمان به زمان قبل از دولت رئیسی برمیگشت، اما نوع مواجهه با این اتفاق تلخ و اخباری که راجع به حسین عبدالباقی مالک متروپل منتشر میشد، به این تصویر ناکارآمدی دامن میزد. اما نشانههای ناکارآمدی به این اتفاقات محدود نبود. ماجرای هک دوربینها و سامانههای شهرداری تهران، واژگونی قطار یزد-مشهد و سرقت از بانک ملی در اواسط خردادماه نیز به این تصویر ناکارآمدی دولت و نهادهای عمومی بیش از پیش دامن زد. مجموعه این اتفاقات این تصور را در افکار عمومی ایجاد میکرد که دولت و نهادهای عمومی نهتنها در حفظ سفره مردم و مهار تورم و گرانی ناتواناند، بلکه حتی در ایجاد امنیت نیز ضعف دارند و امنیت روانی شهروندان تحت تاثیر عملکرد این نهادها در خطر قرار گرفت. این اتفاقات و سلسله ناکارآمدیها سرانجام با خروج حجت عبدالملکی (وزیر پیشین کار) از دولت کامل شد. توئیتهای این وزیر پرمدعا پیش از این بهانه انتقادهای شدید به دولت را فراهم آورده بود، اما احتمالاً تصمیم او مبنی بر افزایش 57درصدی حقوق کارمندان در نهایت باعث خروج او از دولت شد. دولت ابراهیم رئیسی که ناتوان از پرداخت این حقوق بود، افزایش حقوقها را چند ماه به تعویق انداخت و این در حالی بود که شاهد حضور معلمان و بازنشستگان در خیابان و اعتراضاتشان برای پیگیری حقوقشان بود. مجموعه این عوامل باعث شد یکی از رسانهایترین و البته مدعیترین وزرای کابینه رئیسی، خیلی زود از آن جدا شود. البته در بهار 1401 اتفاقات دیگری نیز رقم خورده بود؛ سرود «سلام فرمانده» و اجرای دستهجمعی آن در ورزشگاه آزادی، آن هم زمانی که بخشی از مردم بابت وقایع تلخ متروپل آبادان عزادار و غمگین بودند، حاشیههای فراوانی بهدنبال داشت. اما مجموعه اتفاقات مهم بهار 1401 را میتوان ذیل حواشی دولت و نهادهای عمومی در افکار عمومی و تثبیت ناکارآمدی آنها در ذهن مردم توصیف کرد.
فصل تابستان: حجاب و اعتراض به گشت ارشاد
تابستان 1401 شرایطی کاملاً متفاوت از بهار آن داشت. اگرچه همچنان نشانههای جدی از رسوایی و ناکارآمدی دولت و نهادهای عمومی در این فصل نیز دیده میشد که اوج آن در مدیریت سیل در مردادماه، ماجرای فساد در فولاد مبارکه یا حواشی پیرامون فرزند معاون زنان ریاستجمهوری خودش را نشان داد اما تحولات و اتفاقات مهم دیگری در این فصل افتاد که میتوان آن را موضوع حجاب و گشت ارشاد نامگذاری کرد. درگیری مامور گشت ارشاد و شلیک گلوله در پارک پردیسان در بهار 1401، موضوع گشت ارشاد را دوباره داغ کرده بود. اما پس از انتشار ویدئوی مادری که جلوی ماشین گشت ارشاد ایستاده و با گفتن عبارت «دخترم مریضه» سعی میکرد آن ماشین را متوقف کند، موضوع حجاب و گشت ارشاد وارد مرحله دیگری شد. پس از انتشار آن ویدئو، بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی نسبت به آن اعتراض کردند و حتی برخی افراد محجبه و متدین از طریق هشتگ #محجبه_و مخالف_گشت_ارشادم برای اولینبار نسبت به گشت ارشاد و قوانین حجاب اعتراض علنی کردند. همچنین استیکر «مخالف حجاب اجباری هستم» نیز در اینستاگرام صدها هزار بار از سوی کاربران بازنشر شد که در آن مقطع نوعی رکورد محسوب میشد. اما ماجرا محدود به آن اتفاق نماند. درگیری سپیده رشنو در اتوبوس BRT با دختری که به او تذکر حجاب داده بود و انتشار ویدئوی این درگیری، باز هم افکار عمومی و شبکههای اجتماعی را ملتهب کرد. این ماجرا پس از پخش اعترافات تلویزیونی سپیده رشنو وارد مرحله جدیدی شد و اعتراض بخش قابل توجهی از مردم را به دنبال داشت. مجموعه این عوامل باعث حساسیت روزافزون به گشت ارشاد شد. این حساسیت و بیتوجهی نهادهای مسوول به آن در نهایت با مرگ مهسا امینی به نقطه اوج خود رسید. بازداشت مهسا امینی به وسیله گشت ارشاد و مرگ او در نهایت جرقه یکی از گستردهترین اعتراضات اجتماعی در سالیان اخیر را زد. موضوعی که بهدلیل اعتراض به قوانین حجاب و گشت ارشاد آغاز شد و پس از چند روز به موضوعات دیگر نیز کشیده شد. اهمیت این موضوع در کنار مجموعه مسائلی که در تابستان 1401 بر سر گشت ارشاد و تذکر حجاب پدیدار شده بود، باعث میشود که ما تابستان 1401 را ذیل عنوان حجاب و اعتراض به گشت ارشاد توصیف و نامگذاری کنیم. البته در این تابستان اتفاقات مهم دیگری نیز رخ داده بود؛ بازداشت مصطفی تاجزاده در شب 18 تیر 1401 و همچنین بیانیه میرحسین موسوی در این تابستان، از جمله مهمترین رویدادهای سیاسی در این فصل بودند. این دو رویداد اگرچه بسیار مهم بود و در فضای سیاسی تاثیر بسزایی داشت، اما عملاً زیر سایه رخدادهای مربوط به حجاب و گشت ارشاد قرار گرفت. این رخدادها عملاً فضای سیاسی و اجتماعی را آنچنان دگرگون کرد که تاثیر هر اتفاق دیگری را ناچیز جلوه داد.
پاییز: اعتراضات پس از مرگ مهسا امینی و شکلگیری جنبش «زن، زندگی، آزادی»
تردیدی نیست که اتفاقات پاییز 1401 را در قالب جنبش زن، زندگی، آزادی و اعتراضات پس از مرگ مهسا امینی میتوان توصیف کرد. هشتگ مهسا امینی، به مهمترین هشتگ تاریخ توئیتر و اینستاگرام فارسی مبدل شد و همه رکوردها را جابهجا کرد؛ حتی این هشتگ یکی از پرتکرارترین هشتگهای کل اینستاگرام در سال 2022 شد. در این مقطع نهتنها اعتراضات طولانی و دامنهداری در سطح کشور رخ داد، بلکه بسیاری از ایرانیان خارج از کشور، بزرگترین تجمعات ایرانیان در خارج از کشور را در کانادا و برلین شکل دادند. در جریان این اعتراضات برخوردهای شدیدی با برخی از معترضان شد و بسیاری به زندان افتادند؛ نامهای «نیکا شاکرمی» و «کیان پیرفلک» در کنار نام مهسا امینی از جمله اسامی ماندگاری شدند که بسیاری از مردم با آنها احساساتی نظیر غم و خشم را تجربه کردند و به خاطر آنها گریستند.
این اتفاقات و تحولات تاثیر عمیقی بر سیاست در داخل گذاشت. اولین اثر آن، خارج شدن مرجعیت رسانه و سیاسی منتقدان و معترضان از داخل به خارج از کشور بود؛ امری که باعث شد نگاهها به سمت رضا پهلوی و حامد اسماعیلیون دوخته شود و این در حالی بود که سیدمحمد خاتمی بهمناسب 16 آذر، در پیامی شعار زن زندگی آزادی را «زیبا» توصیف کرده بود. اما تحولات پاییز 1401 و افزایش نارضایتیها از نظام سیاسی به حدی بود که بسیاری از معترضان دیگر پذیرای این پیامها نبودند چرا که خواستهشان فراتر از اصلاحات و تغییرات عمیق و بزرگتر بود. این اعتراضات ابعاد گستردهتری نیز داشت. فراخوانهای اعتصاب (خصوصاً در اواخر آبانماه) و درخواست تحریم شرکتهای بزرگی نظیر میهن، دیجیکالا و اسنپ از جمله ابعاد اقتصادی این اعتراضات بود که با همراهی بخشهای مختلفی از مردم نیز همراه شده بود. اما با آغاز جام جهانی فوتبال، این اعتراضات در قالب مخالفت با تیم ملی فوتبال و شادمانی بابت شکست تیم ملی وارد شکل جدیدی شد. در حالی که این اعتراضات از اواخر شهریورماه همدلی و همراهی بخشهای مختلفی از مردم را داشت، با آغاز جام جهانی و رفتارهای صورتگرفته، آن همدلی ِاولیه جای خودش را به اختلافاتی داد که پس از آن نیز در ابعاد و اشکالی دیگر نمایان شد. سرانجام این اعتراضات که در بیشتر استانهای کشور نیز نمود داشت، از نیمه دوم آذرماه فروکش کرد و روند نزولی به خود گرفت آنچنان که بر اساس دادههای بهدستآمده همزمان با پایان پاییز، این اعتراضات نیز بهپایان رسید.
زمستان: اتحاد و اختلاف اپوزیسیون
با فروکش کردن اعتراضات پس از مرگ مهسا امینی، میتوان فضای سیاسی زمستان 1401 را شبیه به فضای ماههای بهار و تابستان دانست. در این فصل دوباره موضوعات گذشته، نظیر انتقاد به عملکرد دولت در فضای رسانهای داغ شد و فضای اعتراضی ماههای قبل از آن رنگ باخت. عفو عمومی که برای بسیاری از زندانیان و بازداشتشدگان اعتراضات پاییز 1401 داده شد نیز تا حدی در شکلگیری این فضا موثر بود. اما فقط عفو عمومی نبود که فضا را تغییر داد؛ عیانتر شدن اختلافات میان اپوزیسیون نیز باعث شد حواسها به سمت دیگری برود. در حالی که شش چهره موثر اپوزیسیون یعنی رضا پهلوی، حامد اسماعیلیون، مسیح علینژاد، نازنین بنیادی، علی کریمی و گلشیفته فراهانی در شب اول ژانویه سال 2023 توئیت مشترکی با هم زدند که بهنوعی بیانگر آغاز اتحاد آنها بود، اما کمپین «وکالت میدهم» از سوی هواداران رضا پهلوی باعث تشدید اختلافات میان آنها شد. چهرههای اپوزیسیون اگرچه در نشست دانشگاه جرجتاون تلاش کردند تا اتحاد خود را بهنمایش بگذارند، اما از فضای رسانهای، خصوصاً در توئیتر که بسیاری از فعالان سیاسی خارج از کشور در آن حضور دارند، بهسمتی دیگر، رفتار و نشانه پررنگی از فضای همدلی و اتحاد در آن دیده نمیشد. رونمایی از پرویز ثابتی، رئیس اداره سوم ساواک و همچنین اختلافات با گروهها و احزاب قومی نیز به اختلافات میان دو جریان چپ و راست اپوزیسیون دامن زد. مجموعه این اتفاقات باعث شد تا توجهات از اعتراضات پاییز 1401 بیش از پیش منحرف شود. این در حالی است که بهطور طبیعی نمیتوان انتظار داشت اعتراضاتی با آن حجم و وسعت برای ماههای طولانی تداوم یابد. با تغییر فضای سیاسی، مجدداً عملکرد دولت زیر ذرهبین رفت. برگزاری «کنگره زنان تاثیرگذار» و مصوبه «مولدسازی» از جمله موضوعاتی بود که برای مدتی توجه افکار عمومی را به خود جلب کرد و مجدداً مساله ناکارآمدی دولت را عیان کرد. این امر با افزایش قیمت دلار غیررسمی تا حدود 60 هزار تومان به اوج خود رسید و باعث افزایش نگرانیها نسبت به آینده در میان عموم مردم شد. اما اوج این ناکارآمدی نه در افزایش قیمت دلار (که در روزهای پایانی سال تا حدی کنترل شد) که در ماجرای مسمومیت دانشآموزان خودش را نشان داد. این مسمومیتها که از آذرماه آغاز شده بود از اسفندماه به اوج خود رسید و روزانه اخبار فراوانی مبنی بر مسمومیت دانشآموزان در مدارس منتشر میشد و در این در حالی بود که دولت و نهادهای امنیتی و اطلاعاتی زیرمجموعه آن چشمانداز روشنی برای کنترل این وضعیت ارائه نداده و حتی نتوانستند دلیل اقناعکنندهای برای بروز این حوادث ارائه کنند.
نتیجهگیری
اعتراضات پس از مرگ مهسا امینی و شکلگیری جنبش زن، زندگی، آزادی، عملاً فضای سیاسی کشور را متحول کرد. اگرچه این اعتراضات با پایان پاییز فروکش کرد، اما با ناکارآمدی دولت و سایر نهادها در مدیریت امور کشور و بحرانهای اقتصادی و سیاست خارجی، احتمال بازگشت التهاب در شرایط سیاسی کشور در سال 1402 وجود دارد. حساسیتها بر سر مساله حجاب هنوز پابرجاست و ممکن است از اواخر بهار 1402 تا اواخر تابستان 1402 باز هم شاهد تنشهایی در این حوزه باشیم. علاوه بر این تداوم مشکلات اقتصادی، گرانیها، تورم، بیبرقی و بیآبی و مشکلات زیستمحیطی نیز هر یک میتواند تشدیدکننده بحرانهای موجود باشد. البته موارد مذکور احتمالاتی است که تحت تاثیر فضای سیاسی غالب در سال 1401 میتواند در سال 1402 محقق شود. اما اگر دولت بتواند سطح متفاوتی از کارآمدی را نشان دهد و بهطور خاص بحران سیاستخارجی را مدیریت کند، شاید اعتراضات روندی دیگر پیدا کند و شاهد شلوغی دوباره خیابانها نباشیم. امری که با توجه به رویکرد فعلی مسوولان دور و غیرمحتمل بهنظر میرسد.