گسل سیاست
سیاست در سال 1401 چه مسیری را طی کرد؟
به قطع میتوان گفت جامعه سیاسی بدون بحران، تنش و چالش زنده نیست. به وسعت تاریخ سیاسی، همواره حاکمان و مردمان یا با هم یا با قدرت و دولت دیگری یا با بلایای طبیعی و غیرانسانی درگیر بودهاند. اما هر اندازه که این جوامع به سمت توسعهیافتگی حرکت کردند از میزان این تنشها کاسته شده است تا جایی که امروزه انواع چالشهای حکمرانی اعم از محیط زیست، آموزش، امنیت، بهداشت و... خود به عنوان شاخصههایی در نظر گرفته میشوند که میزان توسعهیافتگی یا عقبماندگی حکومتها و قدرتمندیشان در مقایسه با سایر کشورهای جهان را مشخص میکنند. سالی را که گذشت نمیتوان بدون اعتراضات ششماه گذشته به یاد آورد. شش ماهی که حوزههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را در معرض سونامی اتفاقات قرار داد. اما اشتباه است که فکر کنیم این اعتراضات یک واقعه بدون پشتوانه بود. سیاستورزی در سالهای گذشته همانند خانهسازی، بیاساس بر گسلهای لرزان شکل گرفت. تورم، رکود، بیکاری، فقر، شکاف اجتماعی، احساس نابرابری، آموزش، بهداشت، مهاجرت، برخوردهای سلیقهای با قانون، دعواهای سیاسی، فشارهای اجتماعی و فرهنگی و... هرکدام پیشلرزههای مهمی بودند که این خانه سست را برای مواجهه با زلزله اصلی یعنی اعتراضات چندینماهه مردمی آماده کرد. سیاست در سال 1401 تابع چالشها و بحرانهای تمامی این حوزهها بود. تنشهای ایجادشده را پیشتر جامعهشناسان، اقتصاددانها و چهرههای سیاسی به سیاستورزان هشدار داده بودند اما گویا اعتقادی به استفاده از شاخصهها، آمارها، تجارب تاریخی و علمی وجود نداشت. حالا سوال این است که جامعه سیاسی که چنین بحرانها، تنشها و چالشهایی را پشت سر گذاشته و چشماندازی هم به بهبود شرایط وجود ندارد؛ چگونه میتواند به حیات خود ادامه دهد؟