شناسه خبر : 43957 لینک کوتاه

خطر اسنپ بک

تشدید تنش میان ایران و اروپا چه تاثیری بر احیای برجام دارد؟

 

سینا عضدی / پژوهشگر روابط بین‌الملل در شورای آتلانتیک 

روابط ایران و اروپا رو به وخامت است اما در حال حاضر نمی‌توان گفت که سطح تنش تا کجا پیش خواهد رفت و آینده این روابط به کدام سمت‌وسو خواهد رفت. در طول این سال‌ها اروپا (برخلاف آمریکا) همواره تمایلی به ایجاد تنش با ایران نداشته است. فقط در یک یا دو مقطع بود که روابط ایران و اروپا متشنج شد که البته در همان زمان هم اروپا تمایلی به تیره‌تر شدن روابط نداشت. علت این امر هم تفاوت دیدگاه اروپایی‌ها با آمریکایی‌هاست. اروپا همواره مخالف منزوی کردن و افزایش فشار بر ایران بوده است؛ در واقع اروپایی‌ها گمان می‌کردند با تعامل با ایران می‌توانند رفتار ایران را کنترل کنند. اما اینکه چرا در شرایط کنونی رفتار اروپایی‌ها تغییر کرده است چند دلیل عمده دارد: نخست؛ دولت‌های اروپایی به‌شدت از رویکرد دولت آقای رئیسی در قبال برجام ناراضی هستند. توافق هسته‌ای بیش از حد طولانی شد و عملاً دو سال گفت‌وگو بدون هیچ نتیجه‌ای پایان یافت. اروپایی‌ها می‌خواستند با احیای برجام فعالیت هسته‌ای ایران تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار بگیرد و با لغو تحریم‌ها و ورود ایران به بازار جهانی از منابع انرژی ایران بهره‌برداری کنند. اما بسیاری از مجریان سیاست خارجی در ایران گمان می‌کردند که با اتلاف وقت می‌توانند امتیازهای بیشتری از طرف مقابل بگیرند؛ همین امر باعث شد که فرصت طلایی ورود به بازار جهانی از دست برود. در واقع مجریان سیاست خارجی گمان می‌کردند فرصتی که برای احیای برجام وجود دارد همیشه ثابت است اما دیدیم که جنگ روسیه علیه اوکراین چگونه مساله برجام را تحت تاثیر قرار داد. بنابراین مجریان سیاست خارجی در ایران باید به ماهیت دینامیک و پویای سیاست جهانی توجه ویژه‌ای داشته باشند. به این معنا که اگر نتوانند از فرصت‌های به‌وجود‌آمده به نحو احسن استفاده کنند چه‌بسا مجبور خواهند شد به یک توافق ضعیف بسنده کنند. ما در اسفند 1400 به مرحله نهایی توافق رسیده بودیم اما برداشت برخی در ایران این بود که به این خاطر که اروپا و آمریکا خواهان احیای برجام هستند کمی صبر کنیم. اما تحولات بعدی مثل جنگ اوکراین باعث شد که این فرصت از دست برود. در ابتدا تصور می‌شد که این جنگ به زودی پایان می‌یابد اما دیدیم که ادامه پیدا کرد، به‌تبع آن رویکرد کشورهای غربی هم تغییر کرد. بنابراین اولین و اساسی‌ترین نکته‌ای که در ارائه راهکار باید به آن توجه کنیم این است که باید از تمامی فرصت‌ها استفاده کنیم به این خاطر که فرصت‌ها دائمی نیست کمااینکه تهدیدها هم دائمی نیست. بعد از آن اروپایی‌ها به این نتیجه رسیدند که ایران تمایلی به احیای برجام ندارد. زمانی که امیدی به احیای برجام نباشد طبیعتاً قیدوبندهای دیپلماسی و حفظ روابط اهمیت کمتری پیدا می‌کند.

دوم؛ دخالت ایران در جنگ اوکراین و حمایت ایران از روسیه که همین مساله دولت‌های اروپایی را عصبانی کرده است. مساله پهپادها مساله‌ای بسیار مهم برای اروپاست. جنگی که در اوکراین اتفاق افتاده در واقع جنگی در عمق استراتژیک اروپاست. اروپایی‌ها معتقدند که ایران وارد یک بحران استراتژیک جهانی شده و در واقع در مقابل ناتو قرار گرفته است. برای همین هم هر نوع اقدام یا کمکی به روسیه که احتمال تغییر جنگ به نفع روسیه را افزایش دهد؛ از نظر آنها یک تهدید است. طبیعتاً این قضایا بر احیای توافق هسته‌ای تاثیرگذار است.

این موضوع تا جایی اهمیت دارد که جوزپ بورل، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، در گفت‌وگویی که با حسین امیرعبداللهیان در امان داشت خواستار مذاکره مقامات ایرانی با مقامات اوکراینی شد. علاوه بر این، بورل در همان زمان اظهار داشت که خواهان حل مساله هسته‌ای ایران است اما زمانی که از اردن به اروپا برگشت با مخالفت کشورهای اروپایی به ویژه آلمان، فرانسه و انگلیس مواجه شد. نکته مهمی که می‌توان به آن اشاره کرد تغییر رفتار اروپایی‌هاست. در گذشته‌ای نه‌چندان دور رفتار اروپایی‌ها از ملایمت بیشتری برخوردار بود، به‌طوری که آنها تمایل داشتند امتیازهای بیشتری در حوزه مرتبط با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، به ایران بدهند. به این معنا که آژانس پرونده هسته‌ای ایران را ببندد و قال این قضیه را بکند. اما در شرایط کنونی نه‌تنها این امتیاز به ایران داده نمی‌شود بلکه نوع برخوردها، گفته‌ها و بیانات مقامات اروپایی هم تندتر شده است. در واقع برخلاف چند ماه پیش که اروپایی‌ها (در مساله هسته‌ای) موضع نرم‌تری نسبت به آمریکا داشتند در حال حاضر موضع تندتری اتخاذ کرده‌اند به‌طوری که چند گام از آمریکا جلوتر هستند. بنابراین تندروی اروپایی‌ها در زمینه هسته‌ای و حتی حقوق بشر ناشی از اهمیت موضوع پهپادهاست.

مساله پهپادها علاقه کشورهای اروپایی را به مذاکره با ایران کاهش داده است، به‌طوری که حتی اگر فرض بگیریم که برجام هم احیا شود به دلیل موضوع پهپادها کشورهای اروپایی علاقه‌ای به سرمایه‌گذاری در ایران ندارند. برای مثال با حمله روسیه به اوکراین بسیاری از شرکت‌های غربی روسیه را ترک کردند. بنابراین احتمال سرمایه‌گذاری کشورهای اروپایی در ایران بسیار کاهش پیدا کرده است. جالب است که بدانید که نفع اقتصادی برجام برای ایران جدای از دسترسی به اموال مصادره‌شده در بانک‌های اروپایی، تجارت با اروپاست، به این خاطر که ایران به دلیل تحریم‌های غیراتمی نمی‌تواند تجارتی با آمریکا داشته باشد.

 باید در نظر داشته باشیم که شرایط فعلی و ورود ایران به جنگ اوکراین و در ادامه تنش اروپا با ایران و در نتیجه عدم احیای برجام به نفع روسیه است. به این خاطر که با حل مساله برجام و برنامه اتمی ایران آمریکا وقت بیشتری خواهد داشت که به روسیه بپردازد. بنابراین به نفع آنها خواهد بود که ایران به حمایتش از روسیه ادامه بدهد و سیاست خارجی آمریکا هنوز درگیر برنامه اتمی ایران باشد. برای روسیه ایرانی که در مدار غرب باشد بسیار خطرناک‌تر از ایرانی است که (به فرض) مسلح به تسلیحات اتمی باشد. روسیه ترجیح می‌دهد در هر شرایطی ایران در مدار نفوذ خودش بماند، از این رو بهتر شدن روابط ایران با غرب به قیمت روابط با روسیه تمام خواهد شد و از این منظر سعی می‌کند از بحران موجود اتمی میان ایران و غرب حداکثر استفاده را بکند.

اما مساله سوم، که باعث شد سیاست اروپا در مقابل ایران شدت بگیرد مسائل سیاسی، اجتماعی داخل ایران است که برای دولت‌های اروپایی غیرقابل پذیرش است. ناآرامی‌های اخیر در ایران، نارضایتی ایرانی‌های خارج از کشور و همچنین فشار افکار عمومی در اروپا، دولت‌های اروپایی را به این نتیجه رساند که موضع تندتری علیه ایران اتخاذ کنند و برای اولین‌بار نوع موضع‌گیری‌شان نسبت به گذشته تغییر پیدا کرد. این تغییر رفتار را می‌توان در اقدامات شورای وزرای خارجه اتحادیه اروپا، قطعنامه اخیر شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، مواضع شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد و همچنین مواضع اخیر امانوئل مکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه مشاهده کرد. وقتی که تمام این موارد را کنار هم می‌گذاریم به نظر می‌رسد که این پازل در حال تکمیل شدن است؛ به این معنا که ناآرامی‌های اخیر در ایران و همچنین فشار افکار عمومی در خارج از ایران؛ کشورهای اروپایی را به این نتیجه رساند که مواضع‌شان را نسبت به ایران تغییر دهند.

اما موضوع مهم دیگری که مطرح است ادعای مقامات غربی مبنی بر پیشرفت برنامه اتمی ایران است. بنابراین مجموع عوامل ذکرشده عملاً بازگشت به برجام و همچنین خود ایده برجام را به عنوان یک معاهده عدم اشاعه سلاح‌های هسته‌ای زیر سوال برده و شانس احیای برجام را کاهش داده است.

با توجه به دلایلی که گفته شد وضعیت برجام در خطر است. و به نظر می‌رسد تمام کشورهای طرف مذاکره نمی‌خواهند به صورت علنی از بین رفتن برجام را اعلام کنند. در چنین شرایطی غرب باید به دنبال راهبرد و سیاست جدیدی باشد که چگونه با این مساله تعامل کنار بیایند و رویکردشان به برنامه اتمی ایران چه باشد. و احتمال این خطر وجود دارد که ایران به دنبال افزایش غنی‌سازی باشد. اگر چنین اتفاقی رخ دهد ممکن است آمریکا یا اسرائیل با این بهانه بخواهند به‌صورت نظامی وارد عمل شوند. بنابراین در چنین موقعیتی ممکن است درگیری نظامی رخ بدهد و این مساله برای منافع ایران، امنیت ایران و همچنین صلح و ثبات منطقه خاورمیانه بسیار خطرناک خواهد بود.

 خطر دیگری که وجود دارد این است که هر دو طرف دست به اقدامات متقابل بزنند که هرکدام را وادار به کرنش و کوتاه آمدن در برابر دیگری کند. یعنی غرب ممکن است تحریم‌ها را افزایش دهد و برنامه اتمی ایران را به شورای امنیت ببرد و مکانیسم ماشه را فعال کند که در این صورت تمامی تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران برمی‌گردد و ایران مسلماً واکنش نشان خواهد داد و ممکن است از NPT خارج شود و این امر مسلماً به صلاح قوانین بین‌المللی نیست. نکته حائز اهمیتی که وجود دارد این است با توجه به موضوع پهپادها ممکن است اروپایی‌ها برای اینکه ایران را تنبیه کنند خودشان مکانیسم ماشه (اسنپ بک) را فعال و اجرایی کنند تا تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران برگردد و صدور تسلیحات از ایران سخت‌تر شود.

راهکار

133چندین راهکار وجود دارد؛ یکی اینکه در مرحله اول به ‌صورت قدم‌به‌قدم دو طرف یکسری همکاری‌ها را آغاز کنند و به‌ جای اینکه از نردبان تنش بالا بروند از آن پایین بیایند. به عنوان مثال ایران می‌تواند مشخص کند که دلیل غنی‌سازی تا ۸۴ درصد چه بوده و مسائلش را با آژانس حل کند. در نهایت اینها همه مسائلی هستند که به نظر من تنش را کمتر می‌کند و به بیرون این سیگنال را می‌دهد که ایران علاقه دارد این مساله کامل حل شود. از این‌رو طرف‌های مقابل هم از افزایش تحریم‌ها خودداری کنند. در همین راستا اگر مرحله‌به‌مرحله تنش را کاهش دهند ممکن است درنهایت به احیای برجام بازگردند. قراردادی که در ماه مارس آماده شده بود و ایران قبول نکرد و سعی کرد درخواست‌های جدید مطرح کند که به برجام ربطی نداشت باعث شد بازگشت به برجام و عملاً مذاکرات کنار گذاشته شود و در حال حاضر هم دولت آمریکا اعلام کرده، بازگشتن به مذاکرات برجام در دستور کار آنها نیست و این مساله به ضرر ایران تمام خواهد شد. همان‌طور که می‌دانید بازگشت به برجام مهم است 

گو اینکه به نظر می‌آید اعتراضاتی که در ایران اتفاق افتاده قدرت مانورپذیری در دولت را کمتر کرده است. یعنی اینکه دولت شاید این برداشت را دارد که اگر در این شرایط سر میز مذاکره برود ممکن است ضعیف به‌نظر بیاید و نتواند به اندازه کافی امتیاز بگیرد ولی در هر صورت خیلی مهم است که برجام اجرا شود و از افزایش تنش میان طرف ایرانی و طرف‌های مقابل جلوگیری شود تا در این میان اسرائیل و به‌تبع آن آمریکا نخواهند دست به اقدام نظامی بزنند چراکه این مساله هم برای ایران و هم برای ثبات منطقه خیلی خطرناک است.

علاوه بر این باید در نظر داشته باشیم که حتی اگر اقدام نظامی هم صورت نگیرد ادامه تحریم‌ها راه‌های فروش نفت ایران را سخت‌تر می‌کند. از نظر من این تحریم‌های جدید نسخه دوم کارزار فشار حداکثری است که در واقع در ادامه همان تحریم‌هایی است که دولت ترامپ وضع کرد. با توجه به شرایطی که پیش آمده دولت آمریکا می‌خواهد فشار بر روی ایران را افزایش دهد و این پیام را به ایران بدهد که اگر برجام احیا نشود آمریکا می‌تواند تحریم‌های بیشتری علیه ایران وضع کند. از سوی دیگر آمریکا می‌خواهد با اعمال تحریم علیه ایران پاسخی به گروه‌های فشار در آمریکا اعم از کنگره و لابی‌ها بدهد و آنها را قانع کند که آمریکا فشار بر ایران را کاهش نداده است. باید این نکته را هم اضافه کنم که اعمال تحریم‌های جدید برای این است که تنها روزنه‌هایی را که در اقتصاد ایران باقی مانده ببندد. بنابراین بحث این نیست که این توافق امروز انجام شود یا شش ماه دیگر، اگر امروز انجام نشود ممکن است تا چند سال دیگر هم انجام نشود. به این معنا که نه‌تنها تحریم‌ها باقی خواهد ماند، بلکه شاهد افزایش تحریم‌ها نیز خواهیم بود. این اتفاق علاوه بر اینکه اثر روانی منفی بر بازارهای مالی ایران خواهد داشت، یک جو بسیار منفی را برای اقتصاد و بازارهای سرمایه ایران ایجاد خواهد کرد که فائق آمدن بر مشکلات فعلی اقتصاد ایران را ناممکن خواهد کرد. البته این به این معنا نیست که اقتصاد ایران متلاشی خواهد شد یا اینکه حفظ شرایط موجود غیرممکن خواهد بود اما به این معنی است که فرصت‌های بسیاری از دست خواهد رفت و هزینه بسیار هنگفتی بر مردم و اقتصاد کشور تحمیل خواهد شد. 

دراین پرونده بخوانید ...