دیپلماسی تعلیق
سیاست خارجی ایران در سال ۱۴۰۱ چه تحولاتی را پشتسر گذاشت؟
در یونان باستان، نمایش و نمایشنامه از اهمیت زیادی برخوردار بود و مردم با شور و شعف به تماشای تئاتر میپرداختند. در میان انواع تئاتر، تراژدی شورانگیزترین و غمگسارترین مسائل عاطفی و سیاسی را در معرض دید میگذاشت و مردم پس از تماشای آن، چنان به وجد میآمدند که برای پیکار در جنگ و دفاع از میهن حاضر بودند، جان خود را فدا کنند. این مساله باعث میشد تا سیاستمداران و اندیشمندان سیاسی از نمایشنامهها در جهت هدایت مردم به کارزار دفاع از دولتشهر استفاده کنند.
سیاست خارجی و دیپلماسی در ایران این روزها در حالت تعلیق قرار گرفته است. ارتباط سیاسی با کشورهای جهان محدود است و با همسایگان ایران حتی گاه در حالت دفاعی قرار دارد. اوضاع داخلی کشور مطلوب نیست و بهویژه شرایط اقتصادی و افزایش بیسابقه قیمت ارز، از یک نارضایتی عمومی حکایت دارد. اوضاع داخلی بیش از پیش تاثیرش را بر سیاست خارجی گذاشته و محاسبات سیاسی برای توافق هستهای را واژگون کرده است. در داخل کشور خیلیها منتظرند تا ببینند شرایط چه میشود و ناامیدانه به سیاستهای خارجی دیپلماتهای ایرانی مینگرند.
حال وضعیت طوری است که مردم در ناامیدانهترین وضع، بدون آنکه به نمایشی تراژیک نیاز داشته باشند، بر عمق تراژیک سیاست خارجی ایران پی بردهاند. این خود نمایشی تراژیک است. اما نه تراژدی از نوع یونانی، بلکه یک تراژدی ناکارآمد از سیاست خارجی ایران که نهتنها آدم را به شگفتی و شور وانمیدارد بلکه حتی دچار بیرمقی و یاس میکند.
فارغ از افکار عمومی، آنچه کارشناسان سیاسی را با ناامیدی بیشتری روبهرو میکند، از دست رفتن مزیتهای ایرانی کشور است که تاثیر خود را در سالهای آینده بیش از اکنون بر سیاست خارجی و در نتیجه سیاست داخلی خواهد گذاشت. همسایگان ایران از شمال تا جنوب و از غرب تا شرق دارند مزیتهای ایرانی کشور را که چندین سده است آنان را شاهرگ تحولات سیاست بینالمللی خود میدانیم، نابود میکنند و بهنفع خود در عرصه بینالمللی استفاده میکنند. در حالی که دیپلماسی ایرانی در حالتی شبیه به تعلیق قرار گرفته، همسایگان ایران بهویژه در حاشیه خلیجفارس با دیپلماسیهای نوین، بهروز و کارآمد که غالباً ماهیت اقتصادی دارند، بهدور از ایدئولوژی در حالتی فعال و در پی منافع ملی خود، میتازند. اما این مزیتها که من آنان را مزیتهای ایرانی نامیدم اصلاً چه هستند؟
یکی از مهمترین مزیتهای ایرانی، موقعیت جغرافیایی ایران است که توجه به آن و استفاده از علم برای توسعه آن، موجب میشود تا ظرفیتهای ترانزیتی بهعنوان منابع درآمدی رونق پیدا کنند. اما متاسفانه عدم توجه به این مساله مهم و کمتوجهی به آن در دیپلماسی و سیاست خارجی باعث شده است تا ما این مزیتهای ایرانی مهم را بهتدریج از دست بدهیم.
حذف ایران از مسیر ابریشم و احداث خط ریلی از چین تا ترکیه و انتقال شرق به اروپا از مسیر ترکیه، عملاً یکی از مزیتهای ایرانی ازدسترفته است که بهتدریج میتواند ایران را به کلی از مسیر انتقالی شرق به اروپا که همواره به آن بالیدهایم، حذف کند. این اتفاق در حالی رخ داده است که کریدور ترانزیتی نامبرده بسیار پرهزینهتر از کریدوری است که میتوانست از ایران انتقال یابد!
از سوی دیگر امارات مدتهاست که به دنبال احداث مسیری جدید برای دور زدن تنگه هرمز است. آنها با احداث خط لوله فجیره، نفت خام را بدون نیاز به تنگه هرمز از ابوظبی به دریای عمان منتقل میکنند. پروژهای استراتژیک که امارات را مستقیماً به اقیانوس هند متصل میکند. با احداث این خط لوله، عملاً بخش مهمی از مزیت تنگه هرمز برای ایران از دست خواهد رفت. از این موارد باز هم هست و این نمونهها میتوانند بیشتر شوند.
دیپلماسی و سیاست خارجی ایران اگر منافع ملی را همچنان اولویت خود قرار ندهد و از علم و دنیای نوین کناره بگیرد، ایران فرصتها و مزیتهای بیشتری را از دست میدهد و کشورهای اطراف و قدرتهای اقتصادی با صرف هزینههای بیشتر از مسیرها و فرصتهای دیگری استفاده میکنند. فرصتهای ازدسترفتهای که موجب میشود دیپلماسی ایرانی دیگر حتی فرصتهای استراتژیک جغرافیایی و تاریخی خود را نیز از دست بدهد. اتفاقی که در نوع خود کمنظیر نه، بلکه بینظیر است!
بنابراین آنچه در یونان باستان مردم را به شور وامیداشت صرفاً نمایشی کمدی یا تراژیک در صحنه تئاتر نبود! آنچه بیش از همه آنان را به وجد میآورد اندیشه سیاسی و عملکرد سیاستمداران صحنه سیاست بود. نمایشی که الزاماً غمانگیز نبود و سرتاسرش را ناامیدی و یاس احاطه نمیکرد. خنده و شور، عشق به میهن و منافع آن، سعادت شهروندان و... همگی و همگی موجب بالیدن به وطن و دفاع بیچونوچرا از آن میشد.
آنچه باعث میشد شهروندان یونانی با شور و شعف فراوان و پس از تماشای یک تئاتر به نبرد رزم بروند تنها شور نمایش نبود، بلکه در درجه نخست این مشروعیت سیاسی دولتشهر بود که میتوانست با یک نمایش مردم را به دولتشهر علاقهمندتر کند. چیزی که این روزها باید بیش از همیشه به آن توجه شود، منافع ملی است. دیپلماسیای که به دور از منافع ملی استمرار یابد بهتدریج به انزوا کشیده میشود و اگر دیپلماسی مربوط به کشوری چون ایران باشد که هنوز هم مزیتهایی برای ارائه کردن دارد در حالت تعلیق قرار میگیرد. قطعاً آنکه در حالت تعلیق است را زودتر از آنکه در انزواست میتوان احیا کرد. اما اگر احیا نشود آنچه پیش خواهد آمد صرفاً یک اتفاق جبرانناپذیر، از دست رفتن مزیتهای ایرانی کشور و درنهایت یک نمایش تراژیک خواهد بود! آن هم نه یک تراژدی یونانی بلکه تراژدی انزوا و افزایش مشکلات اقتصادی و سیاسی در داخل کشور.