شناسه خبر : 43951 لینک کوتاه

چرخش دیپلماسی

چه مسیری پیش‌روی سیاست خارجی ایران است؟

فرآیند ساختاریابی دیپلماسی در ایران به‌طور پیوسته از یک روند مشخص و آشنا برخوردار بوده است؛ روندی مبتنی بر ستیز با غرب، استوار بر ایدئولوژی و حتی با نگاهی سازه‌انگارانه، مبتنی بر آنچه ساختار تصمیم‌گیری، تمایل دارد در جامعه حکمفرما باشد و هویت جمعی را تعریف و به مردم ارائه کند. ساختار حکمرانی، به عنوان اصلی‌ترین ترسیم‌کننده خطوط دیپلماسی کشور، پس از چهار دهه کشمکش بر سر نزدیک شدن به غرب یا شرق، بالاخره راه دوم را برگزید و بعد از نرمشی تاکتیکی در دوره اعتدال، با هدف عبور از گردنه خطرناک تحریم‌های بین‌المللی و قرار گرفتن ذیل «فصل هفت منشور ملل متحد» (یا به عبارتی، خطر واقعی جنگ) ناگهان با چرخشی 180درجه‌ای و آشکار، به سوی چین و روسیه متمایل شد؛ روندی که با افشای قرارداد 25ساله میان ایران و چین و تمدید قراردادهای 10ساله با روسیه، نشان داد که همه شعارهای استقلال‌طلبی، بیش از هر زمان دیگری رنگ باخته است. این چرخش حداکثری، با حذف سیاستمداران میانه‌رو یا نیروهای متمایل به غرب، وارد مرحله جدیدی شد تا با یکدست‌تر شدنِ آشکار سه قوه اصلی کشور، روند دیپلماسی، مرحله جدیدی از تاریخ سیاست خارجی ایران را رقم بزند. بعد از آن بود که ایران بیش از پیش به روسیه نزدیک شد. این روند باعث شد که روسیه پای ایران را به جنگ اوکراین باز کند. بعد از آن بود که اتحادیه اروپا به سیاست‌های واشنگتن در قبال ایران نزدیک شد و حتی به این قطعیت رسید که می‌تواند مواضع خود در ارتباط با تهران را شدیدتر کرده و از این مساله با توجه به وضعیت داخلی ایران، در چارچوب معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی بهره‌برداری کند و فشارهای قابل‌ توجهی را علیه تهران عملیاتی کند.

دراین پرونده بخوانید ...