عالم فروتن
نقش مسعود نیلی در شکلگیری کنشگری جمعی اقتصاددانان چه بود؟
بدون تردید یکی از دستاوردهای مهم دکتر مسعود نیلی، تدوین برنامه سوم توسعه بود که سال 1379 به تصویب رسید و عملکرد بسیار خوبی داشت. اما با روی کار آمدن مجلس هفتم در سال 1383 مخالفان آن برنامه اکثریت مجلس را در اختیار گرفتند و طرحها و پیشنهادهایی ارائه میدادند که کاملاً در خلاف جهت مسیر پیمودهشده برنامه سوم و اهداف آن بود. همچنین با توجه به در پیش بودن انتخابات دور نهم ریاستجمهوری، جمعی از اقتصاددانان، در یکی از نخستین کنشهای جمعی خود در دوران پس از انقلاب، با نقش محوری و پررنگ دکتر مسعود نیلی بیانیهای نوشته و منتشر کردند که هشدار میداد اگر مسیر اصلاحات اقتصادی که در برنامه سوم ترسیم شده است منحرف شود، اقتصاد کشور با خسارتهای جبرانناپذیری روبهرو خواهد شد.
این بیانیه در شرایطی نوشته شد که یکی از نخستین تصمیمهای اقتصادی نمایندگان مجلس هفتم تثبیت قیمت انرژی بهخصوص بنزین و گازوئیل بود که کاملاً جهت حرکت مجلس در اقتصاد را نشان میداد و شأن نزول بیانیه اقتصاددانان نیز نگرانی از همین تفکر و تثبیت و تشدید آن در انتخابات ریاستجمهوری نهم بود؛ نگرانی از اینکه همفکران مجلس، در دولت هم قدرت را به دست بگیرند و مسیر اصلاحات اقتصادی را کاملاً منحرف کنند. اقتصاددانان در آن بیانیه اخطار دادند که مسیر اصلاحات اقتصادی که آغاز شده است، باید ادامه یابد اما متاسفانه گذشت زمان نشان داد که آن نگرانی تا چه اندازه بجا بود و با روی کار آمدن دولت نهم در مسیر اصلاحات اقتصادی که ابتکار برنامه سوم بود، یک دوربرگردان کامل زده شد، به نوعی که میتوان گفت آن دوره نقطه عطفی در روند نزولی اقتصاد ایران بود و تقریباً تمام پیشبینیهایی که در آن بیانیه صورت گرفته بود، درست از آب درآمد.
برای نگارش آن بیانیه جلسات متعددی در روزنامه دنیای اقتصاد با حضور اقتصاددانان تشکیل شد و دکتر نیلی به خوبی و با کیاست نظرات مختلفی را که ابراز میشد جمعبندی کرد. ایشان علاوه بر حضور ذهن بالا و تسلط کامل بر اقتصاد ایران، در تعامل و گفتوگو در جلسات هم خبره است و با استفاده از نقاط مشترک اظهارنظر اقتصاددانان، متونی ارائه کرد که در نهایت متن بیانیه از آن استخراج شد.
از نظر من موفقیت مهم دکتر نیلی نوشتن و اجرای برنامه سوم توسعه اقتصادی است. به عقیده من برنامه سوم، بهترین برنامه توسعه بعد از انقلاب اسلامی است که به صورت منسجم و با اهداف و راهکارهای کاملاً مشخص در جهت اصلاحات اقتصادی نوشته شد و کافی بود قوه مجریه متوجه نکات اصلی آن شود و آن را با همدلی اجرا کند. برنامه سوم در دولت دوم آقای خاتمی تا حدود زیادی اجرا شد و موفقیتهای آن مانند یکسانسازی نرخ ارز، کنترل تورم و توسعه بانکداری خصوصی به معنای واقعی کلمه بسیار چشمگیر بود. نقاط قوت برنامه سوم تماماً به ویژگیهای فکری دکتر نیلی و دیدگاه ایشان در اقتصاد کلان برمیگشت. اما نهتنها اجرای این برنامه با روی کار آمدن مجلس هفتم متوقف شد، بلکه سنگاندازیها در جهت حرکت اقدامات گذشته صورت گرفت و مشکلاتی در اقتصاد پیش آمد که به هیچ عنوان ناشی از دیدگاههای تدوینکنندگان برنامه نبود و به کسانی برمیگشت که سکان سیاستگذاری را در مجلس به دست گرفته یا مسئولیت اجرای برنامه را در دست داشتند. تفکر آنها کاملاً برخلاف جهت برنامه بودند و به غلط میگفتند که این برنامه باعث تورم میشود و به همین دلیل طرح تثبیت قیمتها را تصویب کردند و نرخ بهره بانکی را به صورت دستوری کاهش دادند و تمام آنچه در برنامه سوم به عهده بازار گذاشته شده بود، با سیاستهایشان خراب کردند؛ به همین دلیل بود که از سال 1384 به بعد مسیر درستی که اقتصاد ایران در آن قرار گرفته و ریلگذاری صحیحی که در برنامه سوم انجام شده بود، منحرف شد. به شکلی که این انحراف تا به امروز ادامه پیدا کرده است.
دکتر مسعود نیلی، دیدگاههایی مبتنی بر علم اقتصاد دارد و تخصص، تسلط و علاقهشان حوزه اقتصاد کلان است. میتوانم بگویم که ایشان از منظر اقتصاد کلان و سیاستگذاریهای کلان بالاترین تسلط را بر اقتصاد ایران دارد. کار ایشان متاثر از علم اقتصاد است چون دکتر نیلی به علم اقتصاد اعتقاد دارد و بر مبنای آن حرکت میکند. معیار و متر ایشان نه فقط برای سیاستگذاری، که در رفتار و منش و بحث و گفتوگو هم علم اقتصاد به معنای متعارف کلمه یا همان علم اقتصاد رایج و مسلط است که در همه جای دنیا مورد قبول است. اما منتقدان و مخالفان دکتر نیلی یا به علم اقتصاد باور ندارند یا تفسیرهای خاصی ارائه میدهند که مغایر با اصول پذیرفتهشده و تجربهشده اقتصاد است.
با این حال دکتر مسعود نیلی همیشه با منش بزرگوارانهای که دارند به سخنان منتقدان و مخالفان خود گوش میدهند و سعی میکنند به صورت دقیق به آنها پاسخ دهند. منش ایشان کاملاً با تساهل و تسامح و بزرگواری است و برای همه انتقادها گوش شنوایی دارند. رفتار و رویکرد ایشان در طول زمان، تغییری نداشته و همیشه روی دستاوردهای علمی پافشاری داشتهاند. بهشخصه اگر در زمان تدوین برنامه سوم طرف مشورت دکتر نیلی بودم، با توجه به سیاستگذاری درست و دقیق برنامه، از ایشان میخواستم تاکید بیشتری روی آزادسازی اقتصادی داشته باشند. دکتر نیلی بیشتر روی سیاستگذاری در حوزه اقتصاد کلان مانند سیاستهای پولی، بودجه و سیاستهای ارزی تاکید داشتند. البته آزادسازی اقتصادی و مقرراتزدایی هم در برنامه سوم آمده بود اما به عقیده من به اندازه کافی روی آن تاکید نشد. شاید اگر تاکید بیشتر صورت گرفته و در دولت دوم آقای خاتمی اقدامات بیشتری از منظر آزادسازی اقتصادی صورت میگرفت، کسانی که بعداً روی کار آمدند و اتفاقاً بیشترین مخالفت را با آزادسازی داشتند تا این اندازه در سیاستهای اشتباه خود موفق نمیشدند. مشکل اقتصاد ایران از سال 1384 به بعد این است که سیاستگذاری از سوی کسانی صورت گرفت که علم اقتصاد را اصلاً قبول نداشتند و میگفتند آنچه در کتابها و متون علمی اقتصاد نوشته شده است به درد ایران نمیخورد، انگار اقتصاد ایران یک تافته جدابافته است و اقتصاد متفاوتی دارد که نیازمند یک علم خاص است. سیاستگذاریهای اقتصادی بعد از آن سال کل سیاستهای برنامه سوم را در عمل نقض کرد. انحراف اقتصاد ایران بعد از شروع اصلاحات در برنامه سوم که تداوم آن در برنامه چهارم هم دیده شده بود، منحرف شد و امروز هم هنوز گرفتار همان انحراف شدید است. اگر من یک انتقاد به دکتر نیلی داشته باشم همان عدم تاکید کافی بر آزادسازی در حوزه اقتصاد خُرد و کسبوکارها در برنامه سوم است.
در نهایت آنچه از دکتر نیلی در ذهن دارم، این است که ایشان را فردی بسیار افتاده میدانم که بهرغم علم و تجربه و دانش بالایی که دارد بسیار فروتن و مردمی است. هیچگاه یادم نمیآید که یک کلمه تند و خشن از ایشان شنیده باشم و حتی با بدترین نقدها و غیرمسئولانهترین و ناجوانمردانهترین نقدها هم با سعهصدر و فروتنی برخورد میکنند. رفتار و منش ایشان، نشاندهنده پختگی و دانش بالاست. اگر بخواهم مسعود نیلی را در یک جمله توصیف کنم، میگویم: اهل علم است و بسیار فروتن.