شناسه خبر : 45905 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

اقتصاد نسل زی

چرا اقتصاد ایران از دهه هشتادی‌ها جا ماند؟

اقتصاد نسل زی

بچه‌های نسل زی در ایران در آغاز فصل جدید در نظام حکمرانی سیاسی ما متولد شدند. اغلب متولدین این نسل زمانی پا به دنیا گذاشتند که والدینشان در یکی از بهترین دوره‌های امیدواری اجتماعی پس از انقلاب زندگی می‌کردند. جنگ تمام شده بود و کشور به مدت هشت سال مشغول بازسازی خرابی‌های ناشی از جنگ بود. انگار وقت آن رسیده بود که جامعه پنجره‌ها را باز کند و هوایی تازه ‌نفس بکشد. این دوره هشت سال طول می‌کشد اما درست زمانی که بچه‌های این نسل خواندن و نوشتن را یاد می‌گیرند، فصل دیگری در فضای سیاسی کشور ورق می‌خورد و داستان شکل دیگری پیدا می‌کند. درست مثل فیلم «بچه درس‌خوان» که یکی از فیلم‌های توصیف‌کننده نسل زی است.

داستان از این قرار است که در مراسم فارغ‌التحصیلی دبیرستان، دو دوست خیلی درس‌خوان متوجه می‌شوند اغلب دوستان و همکلاسی‌هایشان که کمتر درس خوانده‌اند، با نمرات خوب به کالج می‌روند. بنابراین دو دوست به این نتیجه می‌رسند که لذت از زندگی را فدای کاری کرده‌اند که دیگران با هزینه کمتر آن را به دست آورده‌اند. این دو به این نتیجه می‌رسند که مسیرشان برای رفتن به کالج بسیار پرهزینه بوده و در نتیجه تصمیم می‌گیرند از این به بعد، در زندگی بیشتر لذت ببرند. همان‌طور که فیلم درس‌خوان این پیام را می‌دهد، بسیاری معتقدند پیش رفتن به سوی لذت، فایده‌گرایی، دور شدن از زحمت و تلاش و ریسک‌گریزی، جزو ویژگی‌های اصلی نسل زی است. اینکه چقدر این دیدگاه درست است و اگر درست نیست، پس چه ویژگی‌هایی را می‌شود به نسل متولدشده در میانه‌های دهه 70 نسبت داد را در این میزگرد مطرح می‌کنیم. البته هدف نهایی ما بازخوانی ویژگی‌های این نسل نیست و اگر در این زمینه صحبت می‌کنیم، می‌خواهیم به موضوع مهم‌تری برسیم. موضوع مهم این است که چرا در اقتصاد ایران کالای دلخواه نسل زی تولید نمی‌شود و اگر تولید می‌شود، چرا نسل زی به آن گرایش پیدا نمی‌کند؟ در این میزگرد میزبان خانم دکتر مریم زارعیان هستیم که دکترای جامعه‌شناسی دارند. همین‌طور از آقایان رضا نویدی، تحلیلگر بازار و سجاد نوری‌زاد، بنیانگذار نکس‌لوکس، میزبانی می‌کنیم.

♦♦♦

با این مقدمه ابتدا درباره تعریف نسل زی به تفاهم می‌رسیم، بعد درباره نسبت این نسل به جمعیت ایران جمع‌بندی می‌کنیم و در نهایت وارد بحث اصلی می‌شویم. به عنوان سوال نخست از خانم دکتر زارعیان این پرسش را مطرح می‌کنم که نسل Zکدام برش از جامعه ایران است؟ این نسل در چه فضایی به دنیا آمده و چه ویژگی‌هایی دارد؟ البته بسته به سال آغاز و پایان، برآوردها از تعداد نسل Z در کشور ما قدری متفاوت است. یعنی بعضی‌ها دوره ۱۲ساله و برخی دوره ۱۵ساله را مبنا قرار می‌دهند، بنابراین گاه تعداد جمعیت این نسل تا ۲۲ میلیون نفر هم برآورد می‌شود. همچنین پیش‌فرض‌ها راجع به این نسل متاسفانه زیاد و غلط است. مثلاً گفته می‌شود اهل تعامل نیستند، سطحی‌اند، برنامه‌ای ندارند، مدیریت‌ناپذیرند، دنبال سود فوری هستند و... شما چه نظری دارید؟

41مریم زارعیان: در جامعه‌شناسی، نسل زی یا نسل زی به برشی از جامعه گفته می‌شود که تولدشان در بازه زمانی مشخصی باشد و به همین دلیل در یک بستر اجتماعی و فرهنگی، تجربه مشترک و ذهنیات نزدیک به هم دارند. همان‌طور که اشاره کردید، تولد نسل زی در اواخر دهه 70 و دهه 80 مقارن با شکل‌گیری پدیده‌ها و تحولات اجتماعی، فرهنگی متفاوت در جامعه ایران بود و همین مساله این نسل را با نسل‌های قبل بسیار متفاوت کرده، به گونه‌ای که می‌توانیم از آن به عنوان گسست و شکاف نسلی یاد کنیم. اما چرا نسل زی با نسل قبل اینقدر متفاوت است؟ به دلیل اینکه دو پدیده اجتماعی بر زیست و رشد متفاوت این نسل اثرگذار بوده است؛ نخست، تولد و زیست این نسل در بستر فضای مجازی و دوم، تولد و جامعه‌پذیری این نسل در خانواده‌های کوچک و کم‌فرزند که مقارن با بهبود شرایط اقتصادی خانوارها و جامعه هم بوده است. این دو عامل، نسلی را به وجود آورده که نسبت به نسل‌های قبل بسیار متفاوت رفتار می‌کند و می‌اندیشد. بنابراین الگو‌های رفتاری این نسل با نسل‌های قبل کاملاً متفاوت است. این نسل در بستر فضای مجازی با پدیده اینترنت رشد کرده و هر لحظه خواسته، توانسته با هرکس در هر نقطه جهان ارتباط برقرار کند. این نسل با رسانه‌های دیداری و شنیداری و پدیده‌های جدید رسانه‌ای و دیجیتال توانسته با فرهنگ، آداب و موسیقی بسیاری از کشورها و ملل آشنا شود. به‌طور مثال، نسل قبل عکس را چاپ می‌کرد و چند روز منتظر چاپ عکس می‌ماند اما این نسل در بازه زمانی بسیار کوتاه و بلافاصله عکس را می‌گیرد و آن را با دیگران در هر کجای جهان به اشتراک می‌گذارد. ویژگی‌ها و خصیصه‌هایی که در این نسل شکل گرفته، با نسل قبل بسیار متفاوت است و به همین دلیل بسیاری از ما نمی‌توانیم بچه‌های این نسل را بفهمیم، چرا که این نسل در بستر متفاوتی، جامعه‌پذیر شده است. این نسل در فضای مجازی با اطلاعات زیاد در زمان کم مواجه است که به آن اجازه نمی‌دهد با عمق و ژرفای زیاد به مسائل ورود کند، به همین دلیل برخی این نسل را سطحی‌نگر می‌دانند. می‌شود مدعی بود که این نسل تا حد زیادی با کتاب و کتاب خواندن بیگانه است. متولدین این نسل به پشتوانه دسترسی سریع به اینترنت، مدعی‌اند همه چیز را می‌دانند و به همین دلیل نسبت به توصیه‌های دیگران هم واکنش خوشایندی نشان نمی‌دهند. ویژگی شخصیتی دیگر نسل زی این است که دائماً خود را با دیگران مقایسه می‌کند و فضای مجازی این بستر را فراهم و تشدید کرده است، در حالی که مقایسه نکردن خود با دیگران جزو ارزش‌های نسل قبل بود. در واقع این نسل به صورت مداوم به دنبال مقایسه‌گری و متعاقب آن، جلوه‌گری و دیده شدن است. نسل قبل برخلاف نسل زی، دنبال این نبود که خودش را نشان دهد، نسل قبل حتی اگر شرایطش بهبود می‌یافت، سعی می‌کرد خود را پنهان کند اما این نسل برعکس، به خاطر جامعه‌پذیری در بستر فضای مجازی، به دنبال دیده شدن است و تمایل دارد دائماً و به‌روز، وضعیت خودش را ببیند. این نسل البته بی‌حوصله و عجول هم هست، آن‌هم به دلیل اینکه دائماً در مواجهه با اطلاعات در بستر فضای مجازی قرار دارد. به همین دلیل بچه‌های این نسل دائماً با خانواده‌ها آسمان ریسمان می‌بافند و سعی می‌کنند از مسائل گذر کنند. برای نسل Z، هویت‌های قومی و ملی اهمیت زیادی ندارد و به راحتی از این ارزش‌ها و مسائل عبور کرده‌اند. در واقع ارزش‌های نسل قبل برای نسل زی ارزشی ندارد و بیشتر، ارزش‌های جهانی ملاک عمل آنان است. بچه‌های این نسل برخلاف نسل قبل دنبال این هستند که در لحظه شاد باشkد. به همین دلیل لحظه‌گرایی، ویژگی این نسل است. هر یک از این خصیصه‌ها و ویژگی‌ها در ساحت‌های مختلف، پیامد خاص خودش را دارد.

البته این توضیح را هم بدهم که این خصیصه‌ها نه رذیلت محسوب می‌شوند و نه فضیلت و به همین دلیل بهتر است این نسل در بستر خودش بررسی و ارزیابی شود. چرا که ما قرار نیست این نسل را متهم یا داوری کنیم. قرار است با شناخت بیشتر نسل زی و ویژگی‌های شخصیتی آنها، چگونگی مواجهه و برقراری ارتباط با آنان را درک کنیم.

آقای نویدی، شما اخیراً در یک نشست، آمارهای قابل توجهی درباره اقتصاد نسل زی مطرح کرده‌اید. نظرسنجی‌های شما نشان می‌دهد نیازهای اقتصادی این نسل چیزی حدود 150 هزار میلیارد تومان است، در حالی که این نسل قادر به اثرگذاری روی 800 هزار میلیارد تومان تقاضا در اقتصاد کشور است. به نظر شما این نسل چقدر از نیازهای خود را از برندهای ایرانی تهیه می‌کند؟

42رضا نویدی: در ابتدا می‌خواهم به این پرسش پاسخ دهم که چرا می‌گویند نسل زی با نسل‌های قبل متفاوت است؟ البته به این نکته هم اشاره کنم که تفاوت این نسل با نسل‌های قبل، از تفاوت نسل وای با نسل ایکس بیشتر است. یکی از مهم‌ترین دلایل این تفاوت در مساله نحوه دسترسی نسل زی به فضای مجازی و پدیده اینترنت است. همه ما در طول زندگی و حیاتمان نیاز به داده‌ها و اطلاعات فراوان داریم؛ از بنیادی‌ترین پرسش هستی درباره چیستی جهان تا مسائل پیش‌پاافتاده و روزمره مربوط همچون نوع علاقه‌مندی، تفریح‌هایمان، ورزش یا تحصیلات‌مان، نیاز به پاسخ‌های متناسب داریم. نسل‌های قبل از نسل زی در مواجهه با پرسش‌ها و کسب پاسخ، از والدین، معلمان و بزرگان خود کمک می‌گرفتند اما نسل زی از اینترنت پاسخ‌هایش را دریافت می‌کند و البته به پاسخ‌های استانداردتری هم دسترسی دارد. نسل زی به داده‌های همگن‌تری دسترسی دارد و به همین دلیل برای پاسخ به پرسش‌هایش کمتر به والدین، معلمان یا گروه‌های مرجع مراجعه می‌کند و به همین مناسبت، ارتباطات اجتماعی ضعیف‌تری دارد. به دلیل اینکه منابع اطلاعاتی این نسل در بستر فضای مجازی است، افراد بسیار مجزا و متفاوتی‌اند و به همین دلیل نسل مستقلی هستند که برخلاف نسل قبل، به محیط یا دوستانشان یا بزرگ‌ترهایشان وابسته نیستند. نسل زی خصیصه‌هایی در رفتارش دارد که آن را از نسل قبل متمایز می‌کند. همان‌طور که قبلاً گفتم این نسل از استقلال کامل برخوردار است. همچنین نوعی بی‌رفتاری در رفتار این نسل دیده می‌شود، هر چند شخصاً بر این باورم که این مساله بی‌تفاوتی نیست، بلکه نوعی نمایش خاص رفتار افراد این نسل است. بر این مبنا تاکید می‌کنم که هرچقدر درباره نسل زی مطالعه کنیم، باز هم کم کار کرده‌ایم. همچنان که شما در مقدمه به آن اشاره کردید این نسل مستقیماً بر 150 هزار میلیارد تومان تقاضا در اقتصاد اثر مستقیم می‌گذارد. اگر می‌خواهید تصور روشن‌تری درباره عدد مورد نظر داشته باشید، بهتر است بدانید ارزش بازار صنعت بیمه در ایران 130 هزار میلیارد تومان است. نسل زی علاوه بر اثرگذاری مستقیم، به‌طور غیرمستقیم هم روی رفتار و جابه‌جایی سرمایه‌ها اثرگذار است؛ به‌طوری ‌که این نسل در تصمیم‌گیری خانواده‌ها بیشترین تاثیر را می‌گذارد. به همین دلیل برآورد ما این است که ارزش تاثیرگذاری نسل زی روی تقاضای کل اقتصاد شاید از 800 هزار میلیارد تومان بیشتر باشد.

همان‌طور که آقای نویدی اشاره کردند، هدف این است که بیشتر درباره رفتارهای اقتصادی این نسل صحبت کنیم. با صحبت‌هایی که تاکنون مطرح شد، آقای نوری‌زاد، شما چه نظری درباره نسل زی دارید؟

43سجاد نوری‌زاد: همه صحبت‌های خانم دکتر زارعیان و آقای نویدی موید این مساله است که نسل زی روحیه جست‌وجوگری دارد. بنابراین هیچ‌وقت منتظر نمی‌ماند و به گذشته نمی‌اندیشد، بلکه بیشتر دنبال حل مساله است. این نسل برای حل مساله هم به واسطه ظهور پدیده اینترنت، به منابع اطلاعاتی در جهان دسترسی دارد. رفتار افراد نسل زی در بیشتر کشورهای جهان مشابه است و به نوعی رفتارهای این نسل در همه جا همگن است. این بدان معناست که نسل زی در ایران با ترکیه یا آمریکا تفاوت چندانی ندارد. اگر از منظر رفتار اقتصادی نگاه کنیم، شاید تشخیص ندهیم که این نسل در ارتباط با تامین نیازمندی‌های خود چه تصمیمی می‌گیرد. به‌طور مثال نسل زی از ابزار متفاوتی برای تامین نیازها یا پاسخ به پرسش‌هایش بهره می‌برد و برخلاف نسل قبل که از روزنامه محلی یا رسانه صوتی و تصویری رادیو و تلویزیون برای تبلیغات یا تامین نیازهایش بهره می‌برد، از مجرا و منطق خاصی پیروی می‌کند. این نسل به دلیل روحیه جست‌وجوگری که دارد به راحتی تحلیل خود را بدون حضور و مشورت بزرگ‌ترها انجام می‌دهد. نسل زی با رسانه تلویزیون یا رادیو چندان تعاملی ندارد و ما بهتر است از ظرفیت‌ها، ویژگی‌ها و خصیصه‌های متفاوت این نسل بهره ببریم و با دیالوگ، تعامل و گفت‌وگو سعی کنیم در شناخت آنان گام‌های دقیق‌تر و عمیق‌تری برداریم. در واقع این‌طور بیان کنم که مصرف رسانه‌ای این نسل کاملاً متفاوت با نسل قبلی است. این نسل به جای مصرف رسانه‌ای همچون رادیو، تلویزیون یا مطبوعات به رسانه‌های اجتماعی خاصی رجوع می‌کند و اثر می‌پذیرد.

 نویدی: تلویزیون به عنوان یکی از قدرت‌مندترین رسانه‌ها تنها 12 درصد مصرف رسانه‌ای نسل زی است. در مورد رسانه‌های چاپی، مصرف رسانه‌ای این نسل بسیار پایین است و کمتر از پنج درصد از این نسل روزنامه یا مجله می‌خرند یا می‌خوانند. در واقع رسانه‌های چاپی در اهداف مصرف رسانه‌ای نسل زی نیست. رادیو هم رسانه مرجع این نسل نیست. در واقع بیش از 30 درصد مصرف رسانه‌ای یا به نوعی جریان اصلی مصرف رسانه‌ای این نسل، شبکه‌های اجتماعی با اولویت اینستاگرام است. با وجود این، ضریب نفوذ پلت‌فرم‌های رسانه‌ای همچون یوتیوب یا آپارات یا بازی‌های آنلاین در این نسل بسیار بالاست و الگوی رسانه‌ای این نسل چه در حوزه بازاریابی، چه تجاری بسیار متحول شده است. این نسل به جای بهره‌گیری از رسانه‌های کلاسیک عمدتاً از رسانه آنلاین بهره می‌برد.

با این توضیحات متوجه شدیم که نسل زی کمتر به رسانه‌های رسمی مراجعه می‌کند و به نوعی رسانه‌های رسمی برای این نسل مرجعیت ندارد. خانم دکتر زارعیان، به نظر شما اگر نسلی کتاب نخواند، اخبار رسمی را گوش نکند، روزنامه نخواند یا فیلم نبیند، نیازهای فرهنگی‌اش را از کجا باید تامین کند؟

 زارعیان: نسل زی نسلی تحلیلگر است اما نیازهایش را در رسانه‌های کلاسیک جست‌وجو نمی‌کند. به همین دلیل این نسل به مصرف کالاهایی روی آورده که با نیازهای نسل قبل متفاوت است. آنچه در ذهن نسل زی می‌گذرد با آنچه در نسل‌های قبل بود، بسیار متفاوت است. نگاه مصرف و خرید نسل زی با نسل قبل تفاوت دارد. از دید جامعه‌شناسی، مصرف فرآیندی بازاندیشانه و پویاست. با ارجاع به مطالعات میشل دوسرتو (Michel de Certeau) نظریه‌پرداز و متفکر فرانسوی درباره رویه زندگی روزمره یا مطالعات جان فیسک (John Fiske) مورخ و فیلسوف اهل ایالات‌متحده آمریکا درباره جوانان، به نظر می‌رسد این نسل از طریق مصرف و الگوهای مصرف، هویت خودش را متمایز می‌کند. این مصرف، شروع فرآیند هویت‌سازی آنهاست و صرفاً کالایی نیست که مصرف شود، بلکه هویتی خواهد بود که تمایز او را از جامعه شکل می‌دهد. این تمایز نزد این نسل بسیار برجسته است. افراد این نسل سعی می‌کنند به برندهایی رو آورند که جهان‌شمول است. ممکن است این پرسش شکل گیرد که چرا برندهای داخلی ما همچنان مورد استقبال و توجه این نسل نیست. توجه نسل زی به برندها رابطه مستقیمی با موفقیت آن برندها دارد. بنگاه‌هایی که برند موفق دارند و به نوعی برند ملی‌شان موفق است، بیشتر مورد توجه نسل زی هستند. در بسیاری از کشورها همچون گرجستان یا عربستان حکمرانان بیشتر دنبال این تصویرسازی‌اند که کشوری باثبات و با رفاه بالا به نظر آیند. بنابراین ما هم اگر می‌خواهیم محصولات داخلی‌مان مورد توجه نسل زی قرار گیرد باید از نظر ملی برند موفقی باشیم. به‌طور خلاصه می‌گویم که در اقتصاد ما اگرچه محصولات باکیفیت زیادی تولید می‌شود اما چون برند ملی خوبی در ذهنیت جوانان و نوجوانان نداریم، برندهای ما هم مورد توجه آنها قرار نمی‌گیرد.

آقای نویدی، نسلی با این همه پیچیدگی، قطعاً در زمینه خرید هم پیچیدگی خاص خود را دارد. به نظر شما آیا نسل زی به دنبال بالاترین کیفیت است یا اینکه اساساً توجهی به معنای کیفیت ندارد یا آن‌طور که خانم دکتر زارعیان اشاره کردند، دنبال تمایز و رفتار خاص خودش است؟

 نویدی: درباره رفتار خرید نسل زی باید چند نکته را مورد توجه قرار داد؛ نسل زی به اعتبار برند بسیار توجه می‌کند. نسل وای (نسل قبل از نسل زی) چون داده و اطلاعاتی در اختیار نداشت به مشهورترین برندها با توجه به تجربه‌ها و موفقیت برندها در بازار مراجعه می‌کرد تا نیاز خود را تامین کند. نسل زی برخلاف نسل ما این‌طور رفتار نمی‌کند، این نسل چون به داده و اطلاعات، دسترسی آسان‌تری دارد، بر مبنای آن داده‌ها چه‌بسا اطلاعات استانداردتری به دست می‌آورد و انتخاب‌های صحیح‌تری انجام می‌دهد. در چنین شرایطی، نیوبرندها (NewBrand) شانس بیشتری برای جذب نیازهای نسل زی دارد. نسل قبل به دنبال برترین، اولین و معروف‌ترین برندها بود و بیشتر به سابقه برندها توجه می‌کرد اما برای نسل زی مساله سابقه برند یا برترین و معروف‌ترین، بیشتر نقش دافعه دارد و چندان جذاب نیست. به‌طور مثال، در بحث خرید آنلاین یک‌سوم خریدها برای نسل زی است و این در حالی است که برای نسل قبل از نسل Z، این میزان کمتر از پنج درصد است. مساله برند نزد نسل زی در شیوه خرید و نحوه انتخابش بسیار اثرگذار است. به همین دلیل من همیشه در مساله برندینگ روی مطالعه و بازاریابی نسل زی بسیار تاکید می‌کنم.

خیلی ممنون؛ پرسش دیگر درباره مهارت‌آموزی و دانش‌افزایی نسل زی است. مهارت‌هایی که این نسل برای اشتغال و بازار می‌آموزند چیست؟ اصولاً چه آینده شغلی برای خود متصورند؟ این همه بودجه که صرف آموزش رسمی آنها در مدارس و دانشگاه‌ها می‌شود، هم از طرف خانواده و هم در بودجه و از سوی نظام آموزشی، آیا انطباقی با واقعیت‌های شغلی و کسب‌وکار این نسل دارد یا خیر؟

 نوری‌زاد: قبل از توضیح در این زمینه باید بگویم که ما برند خوبی برای نسل زی نداریم، چرا که نسل زی همگن و همسو با دنیا به پیش می‌رود. سرعت و شتاب نسل زی از کارآفرینان و سیاستگذاران ما بسیار جلوتر است. در رابطه با پرسشی که مطرح کردید باید بگویم، نسل زی در کشور ما فقط مشاهده‌گر تحولات جهانی نیست، قطعاً دوست دارد در این تحولات نقش داشته باشد. متولدین این نسل با همتاهای خود در دیگر کشورها، در خیلی زمینه‌ها اشتراک نظر دارند. شبیه هم لباس می‌پوشند، شبیه هم موسیقی گوش می‌کنند و مثل هم خوش می‌گذرانند. سرعت این نسل بسیار سریع است، به گونه‌ای که کارآفرینان ما از این سرعت جا مانده‌اند. کارآفرینان ما به خاطر تحریم‌های خارجی و بسیاری از محدودیت‌های داخلی از تکنولوژی روز عقب افتاده‌اند، بنابراین کالای مورد نیاز این نسل در اقتصاد ایران تولید نمی‌شود. مشکل دیگر این است که بنگاه‌های تولیدی نسل جدید هم به دلیل مواجهه با قطعی اینترنت و طرح‌هایی مثل طرح صیانت، گرفتار نااطمینانی شده‌اند. در دوره کنونی استارت‌آپ‌ها باید به بلوغ می‌رسیدند اما می‌دانیم که به جای رشد و بلوغ استارت‌آپ‌ها، مسیر آنها متاثر از سیاستگذاری‌های اشتباه نزولی شده است. به همین دلیل در بسیاری از حیطه‌ها اکوسیستم مناسبی شکل نگرفته است. از سوی دیگر، پدیده مهاجرت هم مزید بر علت شده و بنگاه‌های ما اکنون از نیروی کار خوب بهره نمی‌برد و ما به نیروی کار متخصص نیازمندیم. از سوی دیگر وضعیت دستمزدها در بنگاه‌های ما نمی‌تواند انگیزه ماندن نیروی کار خوب را تحریک کند؛ خب چه اتفاقی می‌افتد؟ برندهای خوب و کارآمد را چه کسانی شکل می‌دهند؟ همین بنگاه‌های نوظهور، کارآفرینان و نیروی کار متخصص. زمانی که شرایط مناسب نباشد، برند خوبی که کالای باکیفیت جهانی تولید کند، برای نسل زی شکل نمی‌گیرد. همین استارت‌آپ «الوپیک» که از ایران رفت یا به وفور مثال‌های متعدد از استارت‌آپ‌ها و کارآفرینانی که به دلیل سختی و دشواری مسیر تولید و کارآفرینی عطایش را به لقایش بخشیدند و رفتند. با این اوضاع، اکوسیستم مناسبی شکل نمی‌گیرد که بخواهد برند ملی خوبی هم ایجاد شود.

تا اینجا درباره تقاضای نسل زی صحبت کردیم، خوب است در ادامه بحث، درباره فرصت‌های این نسل در کسب‌وکار و خلق ثروت صحبت کنیم. این نسل اغلب با محدودیت‌های زیاد برای کسب‌وکار مواجه است. اغلب کارآفرینان نسل زی با کسب‌وکارهای قدیمی و سنتی بیگانه‌اند. آنها معمولاً از شبکه‌های اجتماعی به عنوان بستری برای کسب‌وکار استفاده می‌کنند. این در حالی است که نظام حکمرانی در کشور ما با فیلترینگ و محدودیت‌های موجود، مسیر این کسب‌وکارها را به شدت محدود کرده است. به‌طور مثال، فیلترینگ اینستاگرام فعالیت هزاران فروشگاه را مختل کرد. این نسل علاقه‌ای به ورود به بازار سنتی کار ندارد. علاقه این نسل ورود به بازار کار مبتنی بر تکنولوژی و شبکه‌های اجتماعی است. بنا به دلایلی که در پرسش قبلی هم مطرح شد، همه مشاغلی که در بستر اینترنت شکل گرفته‌اند با نااطمینانی و عدم قطعیت از سوی نظام حکمرانی مواجه‌اند. نسل زی که کسب‌وکار سنتی را بلد نیست، چگونه خلق ثروت خواهد کرد؟ در این صورت به نظر شما چه آسیب‌هایی به نسل زی در بازار کار وارد می‌آید؟ پیامدهای اجتماعی نادیده گرفتن نیازها و ترجیح‌های نسل زی در اقتصاد ایران چیست؟

 نویدی: با همه تهدیدهایی که اشاره کردید، شخصاً دید منفی نسبت به وضع کنونی بازار کار برای این نسل ندارم. به باورم فرصت‌های خوبی برای نسل زی در بازار مهیاست. من می‌خواهم درباره بازار کار صحبت و روی مساله فرآیند استخدام از دید بنگاه خودم تاکید کنم. بنگاه‌ها برای تامین نیروی انسانی در شرایط کنونی با مشکل مواجه‌اند. فرآیند استخدام مانند گذشته نیست و شاید 10 سال پیش با یک اعلان یا آگهی، بنگاه‌ها می‌توانستند داوطلبان یا کارآموزها را با شورواشتیاق بیشتری جذب کنند و افراد باکیفیت‌تری جذب می‌شدند اما در شرایط کنونی نیروی کار با دانش آکادمیک بسیار ضعیف و تجربه کمتری مواجه است. تمایل نسل زی به کار فیزیکی بسیار کم شده است و بیشتر این افراد دوست دارند دورکار باشند، به‌طور مثال بلاگر باشند یا برای خودشان کار کنند. بخش عمده‌ای از نیروهای خوب و مجرب هم به دلایلی از کشور مهاجرت کردند و به همین دلیل بنگاه‌ها در شرایط کنونی برای جذب نیروی حداقلی باید ماه‌ها درگیر این مساله شوند. به عنوان کسی که از منظر بنگاه به مساله بازار کار نگاه می‌کند، شرایط برای جذب استخدام نیروی مجرب بسیار دشوار و سخت است.

خیلی ممنون. همان‌طور که اشاره شد، به نظر می‌رسد اقتصاد به‌هم‌ریخته ایران مقهور سرعت بالای نسل زی شده است. کارآفرینان ایرانی مثل خیلی از کارآفرینان جهان معمولاً از زمانه خود جلوتر بودند. به‌طور مثال محسن خلیلی‌عراقی خیلی زودتر از آنکه دولت پی به ارزش اقتصادی گاز ببرد، شرکت بوتان را تاسیس کرد در حالی که شرکت ملی گاز 14 سال بعد از تاسیس شرکت بوتان، راه‌اندازی شد. بوتان خلیلی‌عراقی چهره جدیدی به آشپزخانه داد و مطبخ را برای همیشه کنار گذاشت. شاهرخ ظهیری هم زودتر از نیاز جامعه، مهرام را راه‌اندازی کرد. اغلب کارآفرینان ایرانی به همین شکل از جامعه خود جلو بودند. اما این روند در سال‌های گذشته کاملاً برعکس شد و کارآفرینان ایرانی از نسل موسوم به نسل زی جاماندند. به این معنی که این نسل، تا حد زیادی نیازهای خود را از کالاهای ایرانی تامین نمی‌کند. نظرسنجی اخیر آقای نویدی با حجم نمونه 2500 نفر که درباره عادات خرید و مصرف رسانه‌ای نزد نسل زی است نشان می‌دهد که از میان محبوب‌ترین برندها، برندهای ایرانی در رتبه‌های بعد از بیست‌و‌دوم قرار می‌گیرند و تا رتبه پنجاهم، اسامی چند برند ایرانی همچون «آی‌سی مانکی»، «بلو بانک» بانک سامان یا «چی‌توز» در میان محبوب‌ترین برندها دیده می‌شود. پرسش اینجاست که چه اتفاقی رخ داد که نسل زی از کارآفرینان ایرانی پیش افتاد؟ چرا کارآفرینان ایرانی از نسل زی جاماندند؟ چرا در اقتصاد ایران کالای مورد نیاز و مورد پسند نسل زی تولید نمی‌شود؟

 زارعیان: کارآفرینان خوب نسل ما، قبل از نسل زی به دنیا آمده‌اند و جزو نسل ایکس یا وای بوده‌اند و بستر شکل‌گیری و زیست این نسل‌ها با نسل زی بسیار متفاوت است. این کارآفرینان به‌تبع زیستشان بسیار متفاوت می‌اندیشند. تصور آنها از محصول مورد اقبال آنها با نسل زی بسیار متفاوت است؛ آنان در تبلیغات خود روی هویت ملی و ارزش‌های گذشته‌شان تاکید می‌کردند اما این معیارها مورد توجه نسل زی قرار نمی‌گیرد. ما نباید انتظار داشته باشیم که اگر برند ملی خوب و شناخته‌شده‌ای نداشته باشیم و برندها اعتبار بالایی نداشته باشند، آنها در داخل یا خارج مورد استقبال نسل زی قرار گیرند. در واقع برندها ارتباط مستقیمی با برند ملی دارند. به‌طور مثال در همین همسایگی ما عربستان در حال اصلاح تصویر جامعه جهانی از خودشان هستند. آنها در حال خلق و بازسازی برندهایشان هستند و به نظر در این مسیر گام‌های جدی و اصلاحی را برداشته‌اند. مورد دیگر این است که در کشور ما سیاستگذاران نسبت به فضای مجازی واهمه دارند. متاسفانه تصمیم‌گیران کشور نپذیرفته‌اند که برای توسعه، تکنولوژی دیجیتال لازم و کارآمد است. معمولاً سیاستمداران در کشور ما، تکنولوژی دیجیتال را به چشم تهدید نگاه می‌کنند و به‌تبع آن، فضای مجازی را همواره محدود کرده‌اند. یعنی به جای اینکه اسب فضای دیجیتال را زین کرده و برای مسیر توسعه آماده کنند، پای این اسب را بسته‌اند و معتقدند تا زمانی که پیاده می‌توانیم مسیر را برویم، چه حاجت و نیاز به مرکب داریم؟ البته این استدلال در گذشته گاهی جواب داده، چون وقتی به حافظه تاریخی رجوع می‌کنیم، می‌بینیم این شائبه که اگر کسی واکسن بزند، اجنه وارد بدن او می‌شود یا اینکه دوچرخه مرکب شیطان است، در گذشته برای بخشی از نسل‌های قبل جواب داده و گاهی جامعه هم آن را پذیرفته است اما به نظر می‌رسد در وضع کنونی این روش‌ها جامعه را راضی نمی‌کند و به‌خصوص نسل زی آن را نمی‌پذیرد. در وضع کنونی با بستر فضای مجازی و پدیده اینترنت دیگر نمی‌توان حصار نامرئی کشید. زمانه‌ای است که جامعه از همه جهات مطلع شده است و هر داده یا اطلاعاتی را بدون استدلال و پشتوانه و اعتبار نمی‌پذیرد. نسل قبل آنچه گروه‌های مرجع در اختیار آنها می‌گذاشتند، قبول می‌کردند و می‌پذیرفتند اما این نسل متفاوت از نسل قبل می‌اندیشد. در واقع سیاستگذار مسیر خود را بر مبنای بستر زیست اجتماعی خود طی می‌کند اما نسل زی هم راه خودش را می‌رود. به همین دلیل معتقدم اگرچه در سیاستگذاری به نحوی سعی در ایجاد محدودیت داشته‌ایم اما ناگزیریم نسل زی را درک کنیم. در صدر این سیاست‌ها، باید تکنولوژی را به‌روز کنیم و آن را نه به عنوان تهدید، بلکه به چشم فرصت بنگریم. اگر نگاه قبل ادامه پیدا کند، تاثیرگذاری روی نسل زی را از دست می‌دهیم، چرا که آنان مصرف خودشان را از بسترهای خاص و متمایز تامین می‌کنند و دستاوردی برایمان نخواهد داشت. همان‌طور که اشاره شد، در شرایطی که تصمیم‌گیران کشور، رسانه‌های مرجع نسل زی را فیلتر کرده‌اند، کارآفرینان هم قادر به تبلیغ کالای خود در این شبکه‌ها نیستند و در نتیجه برای بهره‌گیری از این رسانه‌ها با چالش مواجه‌اند. نسل زی به دلیل دسترسی به فیلترشکن‌ها به‌راحتی نیاز خود را تامین می‌کند و به رسانه‌های فیلترشده دسترسی دارد. این در حالی است که کالای ایرانی در این شبکه‌ها تبلیغ نمی‌شود و سیاستگذار فرهنگی هم با محدود کردن این فضا، دسترسی کارآفرین را محدود کرده و ما انتظار داریم که کارآفرین در این فضای فیلترشده که رسانه غالب نسل زی است، بتواند نیاز این نسل را تامین یا آن را جذب کند. نسل زی تبلیغش را در رسانه فیلترشده انجام می‌دهد و در واقع رسانه نسل زی جای دیگری است اما ما انتظار داریم در رسانه‌ای همچون تلویزیون یا رادیو که چندان مورد توجه نسل زی نیست، ارتباطات میان کارآفرینان و نسل زی شکل گیرد که به نظر فرض اشتباهی است و به نتیجه اشتباه می‌رسد.

به هر حال نسل زی نیازهایی دارد که به هر شکل ممکن آن را تامین می‌کند و اگر سیاستگذار به درک درستی از نیازهای این نسل دست نیابد، بازار قاچاق را رونق می‌بخشد و اقتصاد غیررسمی را بزرگ می‌کند که در صورت تداوم، ذی‌نفعان اجازه اصلاحات را نمی‌دهند.

 نوری‌زاد: این نکته کاملاً درست است. از طرف دیگر، ما در مورد مصرف رسانه‌ای نسل زی مفصل صحبت کردیم، این در حالی است که رسانه‌ها با تنوع زیادی مواجه‌اند و روزبه‌روز این تنوع گسترش می‌یابد. به عنوان مثال، توییچ (Twitch) سرویس پخش زنده ویدئویی آمریکایی است که پخش زنده بازی‌های ویدئویی، از جمله پخش مسابقات ورزش الکترونیک، پخش موسیقی، محتوای خلاقانه و استریم‌های زندگی واقعی را ارائه می‌دهد. توییچ به همان اندازه برای من نامفهوم است که بازی پلی‌استیشن برای پدر من نامفهوم بود. اگرچه این سرویس فیلتر شده است اما با افزایش محدودیت‌ها و موج فیلتر شدن، کیفیت فیلترشکن‌ها هم ارتقا یافته و نسل زی راحت‌تر می‌تواند به این سرویس‌ها دسترسی داشته باشد. سیاستگذار در کشور ما با فیلترینگ کار خاصی از پیش نمی‌برد و تنها مساله را نادیده می‌گیرد. به قول کریستوفر نولان، «نیازی نیست بفهمی، فقط حسش کن»، ما هم باید اگر نسل زی را درک نمی‌کنیم، حداقل آن را حس کنیم.

 نویدی: در پایان می‌خواهم بگویم که نسل زی نه تهدید، بلکه فرصتی تجاری است که بسیاری از بنگاه‌ها و صاحبان کسب‌وکار می‌توانند به پیشرانی این نسل، کسب‌وکار خود را گسترش دهند. در واقع نسل زی به بنگاه‌ها می‌تواند بگوید که چه محصولی تولید کنند. بدین معنا بنگاه‌ها در وضع کنونی لازم نیست دنبال تولید محصول جدید بروند، بلکه بهتر است مخاطبان این نسل را که بسیار بکر و دارای ارزش تجاری و مالی زیاد هستند به عنوان فرصت سودآوری در نظر گیرند.