پولیت بورو در ایران
تصمیمگیری در دولت سیزدهم چگونه است؟
آیسان تنها: سخنان تازه ابراهیم رئیسی درباره قرارداد دولت با کشاورزان نشانههایی از علاقه دولت سیزدهم به استقرار مکانیسمی شبیه کارکرد پولیت بورو در اقتصاد کشور دارد. ابراهیم رئیسی گفته است: به دنبال این هستیم که تولید در حوزه کشاورزی با قرارداد انجام شود. به تمام کشاورزان از طریق دولت اعلام میشود که کالای مورد نیاز کشور چیست و همان تولید میشود. این اظهارات شباهت زیادی به کارکردهای پولیت بورو در ساختار شوروی سابق دارد. پولیت بورو دفتر سیاسی کمیته اجرایی احزاب کمونیستی است که در اکثر دولتهای کمونیستی سابق و موجود وجود دارد. گرچه دولت سیزدهم تاکنون به صورت شفاف جهتگیری اقتصادی خود را اعلام نکرده است اما از مجموعه آنچه رئیس و وزرای دولت اعلام میکنند، میتوان گرایش غالب اهالی دولت سیزدهم در سیاستگذاریهای اقتصادی را تشخیص داد. ایده خودکفایی، تلاش برای بستن اقتصاد، تلاش برای اعمال قیمتگذاریهای دستوری و اخیراً هم میل به تعیین تکلیف برای نوع و میزان محصولات تولیدی کشاورزی از جمله اقداماتی است که تا حدودی پارادایم اقتصادی دولت سیزدهم را روشن میکند. اقداماتی که یادآور سیاستگذاریهای اقتصادی دولتهای کمونیستی و سوسیالیستی از جمله شوروی سابق است.
چرا برنامهریزی؟
اقتصاددانان درباره اینکه چرا برنامهریزی متمرکز برای اقتصاد به نتیجه مطلوب منتهی نمیشود، ادبیات وسیعی تولید کردهاند. یکی از معروفترین این چهرهها لودویگ فون میزس، اقتصاددان مکتب اتریش است که بارها تاکید کرد سوسیالیسم غیرممکن است و این جمله حتی اسم یکی از کتابهای مهم اوست. میزس در سال 1922 و در زمانی که سوسیالیسم در اوج قرار داشت، مرگ آن را پیشبینی کرده بود. میزس معتقد بود بدون اقتصاد بازار هیچ سیستم قیمتگذاری کارآمدی وجود نخواهد داشت و تقاضا هم بدون قیمتها قابل محاسبه نیست. در اقتصاد متمرکز، برنامهریز به هیچ روی قادر به جمعآوری تمامی اطلاعات ضروری و مفید در جامعه، به منظور تخصیص مطلوب منابع نیست، از اینرو کارایی و بازدهی آن بسیار ناچیز است. فریدریش آگوست فون هایک، نیز یکی دیگر از اقتصادانان صریحاللهجه در نقد سوسیالیسم و برنامهریزی متمرکز است. به گفته وی، در اقتصاد متمرکز، برنامهریز به هیچ روی قادر به جمعآوری تمامی اطلاعات ضروری و مفید در جامعه، به منظور تخصیص مطلوب منابع نیست، از اینرو هایک برای برنامهریزی متمرکز کارایی ناچیزی قائل است. نقدهایی که در نظریههای اقتصاددانان مومن به اقتصاد بازار علیه اقتصاد متکی به برنامهریزی متمرکز مطرح شده در تجربههای جهانی نیز تایید میشود. مثل مسیری که شوروی سابق طی کرد و آن تعیین تکلیف برای تولید، توزیع و مصرف بود که در نهایت به قحطی و فروپاشی اقتصاد منجر شد. این مشی مورد علاقه رهبران کشورهای دیگری مانند کوبا و کره شمالی هم بوده و به نابودی اقتصادشان منتهی شده است. البته بودند کشورهایی مانند چین که با دریافت سیگنالهای سقوط مسیر دیگری در پیش گرفتند و ره سعادت جستند.