غفلتبزرگ کنشگران
چرا اغلب روشنفکران، فعالان و سیاستمداران به «منطق موقعیت» توجه ندارند؟
حسین جلالی: ایران، برای چندمینبار در تاریخ معاصر خود، در بنبست گرفتار شده و دوباره اغلب روشنفکران ایرانی در خود فرورفته و تلاش میکنند ایدهای پرقدرت، اصیل و ناب بجویند که مشکلات را رفع کند؛ در تاریخ سرک میکشند، مفاهیم و نظریات جهانی را زیرورو میکنند و گاهی حتی سر از عرفان درمیآورند. آنها به دنبال یافتن ایدهای هستند در حکم باطلالسحر. این رویکرد مختص روشنفکران نیست و حتی میتوان آن را در سیاستمداران نیز سراغ گرفت. اما چرا این پیشفرض گرفته میشود که حل مشکل در گرو کشف ایده است؟ آیا کشف یک نظریه یا ایده، خودبهخود مشکلات را در سرازیری حلوفصل شدن قرار میدهد؟ یا به عبارت دیگر چرا فرض میشود که صرف گفتن ایده یا نظری که برحق و صادق فرض میشود میتواند گرهی از کار مردم باز کند- این مورد بیشتر در میان کنشگران و نخبگان میانی دیده میشود.برخی از صاحبنظران بر این باور هستند که در ایران تاکید و تمرکزی افراطی بر مقام ایده و نظریهپردازی گذاشته شده و در مقابل منطق موقعیت مورد غفلت واقع شده است. به عبارتی این ذهنیت در میان نخبگان رایج است که تمام بحرانها را زاییده ایدههای مشکلدار میدانند و راه برونرفت را نیز در نظریات و ایدهها میجویند. اما «هیچ نظریهای در درون خودش بهخودی خود کنشگری ندارد». این را محمدمهدی مجاهدی چندی پیش در مصاحبهای درباره نسبت ایده و واقعیت مطرح کرد (اندیشه پویا شماره ۷۱).«پرسش این است که ایدهها تحت چه شرایطی قدرت پیدا میکنند.» مجاهدی در این خصوص مثال درخور توجهی زده است. وقتی در بهار ۷۶ شعار جامعه مدنی مطرح شد، نه طراحان این شعار و نه مبلغان آن درک کامل و روشنی از این مفهوم و استلزامات آنچه میگفتند، نداشتند. با وجود این آن ایده پرابهام منشأ اثر شد و جریانی خلق کرد. اما در حال حاضر که مباحث مفصل و گستردهتری درباره کموکیف جامعه مدنی در مقام نظریه مطرح است و به درک پیچیدهتر و دقیقتری از آن رسیدهایم، دیگر منشأ اثر نیست.باید دو مقام قوت نظری ایده و قوت اثرگذاری آن را از یکدیگر جدا کرد. اولی به حوزه نظری برمیگردد و دومی وابسته به شرایط اجتماعی-سیاسی است. منطق موقعیت یعنی فهم همین نکته دوم. همانچیزی که در ایران مورد غفلت است. مجاهدی نام دیگر آن را «ویروس ارادهگراییِ چپ» میگذارد و معتقد است این ویروس در میان نخبگان و سردمداران ما رایج و پخش است. به عبارتی روشنفکر و صاحب قدرت هر دو گمان میکنند همین که هدف را نشان دهند و بر آن تاکید کنند دیگر کار تمام است. در این پرونده بر همین موضوع تمرکز میکنیم. چه شد که این ذهنیت و نگاه در ایران اینچنین رایج شد و چرا هنوز دستبردار نیست؟ و چطور میتوان با این غفلت مبارزه کرد؟ برای پاسخ این پرسشها به سراغ محمدمهدی مجاهدی رفتیم.