دوستیِ دشمنها
چه دلایلی باعث میشود که ایران و ایالات متحده بر سر یک میز ننشینند؟
فرزین زندی: بحث تکراری رابطه ایران و آمریکا و امکان مذاکره بین دو کشور، حداقل به درازای سه دهه، زندگی بسیاری از ایرانیان را درگیر خود کرده است و از همینرو، در عین حساستر شدن تصاعدی آن، بسیاری از افراد، از دنبال کردن این ماجرا به تنگ آمدهاند. دور تسلسل این رابطه به شکلی ناگوار در مسیری قرار گرفته است که در آن، ظهور دولتی در یکی از این دو کشور، دچار همزمانی با روی کار آمدن جریانی ناهمخوان در طرف دیگر میشود. مسالهای که شاید در نگاهی سطحی، دلیل مهمی برای ناممکن شدن عادیسازی روابط بین دو کشور به نظر برسد. حال آنکه در نگاهی کلان، در واقع، افراد و دولتها به تنهایی تعریفکننده یا صادرکننده مجوز ترمیم شکاف بین دو کشور به نظر نمیرسند بلکه تعارضهای ساختاری در روابط بین دو کشور و تضاد منافع در میان گروههایی که دست بالا را در نظام سیاستگذاری این کشورها دارند مانعِ ازسرگیری و بهبود روابط به نظر میرسد. منطق سیاسی، سهم عمدهای در راه ممانعت از عادیسازی روابط بین ایران و آمریکا دارد در حالی که منطق ژئوپولتیک، ادعای دیگری در این رابطه دارد. رابرت کاپلان، جغرافیدان مشهور آمریکایی و استراتژیست برجسته پنتاگون، چندی پیش در یک سخنرانی عمومی با طمأنینه همیشگیاش به نکتهای اشاره کرد که توجه بسیاری را به خود جلب کرد: «شگفتزده نخواهم شد اگر یک دهه بعد، ببینم که ایران و آمریکا روابط نزدیکتری حتی نسبت به رابطه کنونی آمریکا با عربستان داشته باشند. من این را از جغرافیا میفهمم!» منطق این جمله به روشنی نشان میدهد که اگر ایران، مبتنی بر واقعیتهای موجود و جایگاه خود در عرصه بینالملل و با نگاه به تصویر بزرگتر یا به قول فرنگیها Bigger Picture به ماجرا نگاه کند، راههای سازندهای، نهتنها برای عادیسازی روابط بلکه بهرهمندی از رقابتهای جهانی به ویژه نبرد اخیر بین آمریکا و چین برای کسب حداکثری منافع ملی در مقابل خود میبیند. با این حال، همانطور که اشاره شد، برای دو کشور، منطق سیاسیِ ملبس به پوششی ایدئولوژیک دخیل در این ماجراست و به دلیل منافعی که در دل خود دنبال میکند، کوشش بیشائبهای را برای ایجاد اختلال در بهبود روابط میان دو کشور به خرج میدهد. این منطق، نه به خاطر ترس از بدعهدی طرف مقابل که بر پایه اقتصاد سیاسی خاصی که تامین منافع خود را در وضعیت ضدیت با آمریکا تعریف کرده، بر عرصه سیاسی ایران حاکم شده است. از همینرو، با تمام فشارهای متاثر از رابطه تنشآلود ایران و آمریکا، مجموعه سیاستگذاران در این طیف، عدم عادیسازی روابط را بر رابطهای مبتنی بر چارچوبهای روشن حاکم بر روابط بینالملل و با اتکا بر منافع ملی ترجیح میدهند. اندک فرصتهایی که بعضاً در راستای بازتعریف رابطه دو کشور به وجود میآید، اگرچه قابلیت تحقق شرایطی مناسب برای گفتوگو و پیشبرد روابط را در دل دارد اما سمبه پرزور ذینفعان، هر فرصتی را برای فروغ زمینه عادیسازی روابط کور میکند. در این پرونده کوشش خواهیم کرد که چه چیز باعث میشود ایران و آمریکا نتوانند بر سر یک میز بنشینند و مسیری را که از برجام آغاز کردهاند نیمهکاره رها کنند.