درد جانکاه تمامناشدنی
مبارزه با فساد مهمتر است یا مبارزه با فاسد؟
بدون چون و چرا باید بپذیریم اطلاعات در دسترس آقای اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهور و مدیر ارشد و مسوول در مبارزه با فساد اقتصادی بیشتر از اکثریت قریب به اتفاق مدیران ارشد سیاسی و اقتصادی است و داوری وی در این باره اعتبار بالایی دارد. این مقام دوم اجرایی ایران همین چند روز پیش به اتاق بازرگانی ایران آمد و در جمع دهها فعال اقتصادی که هرکدام رهبری یکی از نهادهای مدنی کارفرمایی را در اختیار دارند از رنج و درد پایانناپذیر شهروندان به دلیل گستردگی فساد اقتصادی در ایران سخن گفت.
بدون چون و چرا باید بپذیریم اطلاعات در دسترس آقای اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهور و مدیر ارشد و مسوول در مبارزه با فساد اقتصادی بیشتر از اکثریت قریب به اتفاق مدیران ارشد سیاسی و اقتصادی است و داوری وی در این باره اعتبار بالایی دارد. این مقام دوم اجرایی ایران همین چند روز پیش به اتاق بازرگانی ایران آمد و در جمع دهها فعال اقتصادی که هرکدام رهبری یکی از نهادهای مدنی کارفرمایی را در اختیار دارند از رنج و درد پایانناپذیر شهروندان به دلیل گستردگی فساد اقتصادی در ایران سخن گفت. اگر یادمان باشد آقای جهانگیری پیش از این نیز داوری کرده بود که فساد در ایران سیستمی است و استثنا نیست. این روزها که انبوهی پرونده گشوده و ناگشوده درباره انواع فساد در فعالیتهای گوناگون در دادگاهها جریان دارد معنای رنج جانکاهی که فساد بر جسم و جان شهروندان تحمیل میکند آشکارتر میشود. گفتوگو با گروههای گوناگون اجتماعی درباره دلایل وقوع فساد، پیامدها و نتایج گسترش و ژرف و نهادینه شدن فساد نشان میدهد بیش از هر چیز ناامیدی مطلق از فعالیت بر پایه درستکاری است. فعالان اقتصادی و صنعتی بهتزده از انواع فساد در هر بخش از فعالیتها به یکدیگر میگویند با این وضعیت بهتر است از کار کنارهگیری کنیم چون بهجایی نمیرسیم. جوانان ایرانی به ویژه نخبگان و فرهیختگان جامعه هنگامی که با ابعاد فساد و منافع گسترده رفتار فسادآمیز مواجه میشوند بدون تردید با سرخوردگی و ناامیدی بیپایان مواجه شده و حیرتزده به این میاندیشند که آیا درستکاری در این وضعیت رفتاری سادهلوحانه نیست. شهروندان عادی نیز که در معرض واقعیتها و شایعههای پرشمار قرار دارند از اینکه تا امروز درستکار بودهاند پشیمان و مغبون به نظر میرسند و دنبال راهی هرچند کوچک برای فرار از سادهانگاری هستند.
سریالی با بینهایت قسمت
تراژدی فساد در ایران این روزها به سریالی با بینهایت قسمت تبدیل شده است که گویی تمام نخواهد شد و میرود که ابعادی گیجکننده را تجربه کند. این اتفاق شوم در حال وقوع در حالی در ایران امروز در برابر دیدگان شهروندان انجام میشود که نظام سیاسی و حاکمیتی در این مرز و بوم بیشتر از هر جامعه و سرزمینی شعار مبارزه با فساد را میداده و میدهد. بازیگران این سریال حالا دیگر فقط در ژانر بانک و بیمه و پتروشیمی و کود و غذای دام و خودروسازی نیستند و پروندهها نشان میدهد بیشتر فعالیتهای اقتصادی در ایران که یک سر آن به دخالتهای دولت سنجاق شده است در این سریال نقش و سهم دارند. با قاطعیت میتوان گفت هر فعالیت اقتصادی که دولت از سر عمد و با اراده سیاسی و با هدفهای به ظاهر خیرخواهانه و حمایتی در آن حضور دارد شاهد رانت و فساد بوده که بخشهایی از آنها کشف شده و بخشهای قابل توجهی نیز هنوز کشف نشده که میدانیم وجود دارند. متاسفانه و دردناکتر این است که مدیران اقتصادی و سیاسی و قانونگذاری و قضایی میدانند و درکی قابل فهم از اینکه همین الان در برابر چشمهایشان فساد در حال اتفاق است دارند اما جلوی آن را نمیگیرند تا اینکه شاهد افتضاح باشند.
دستکاری قیمتی و بذر بدبینی
بیتردید سرچشمه فساد گسترده در ایران امروز وجود ارادهای است که باور دارد باید با زور و ارعاب راه را بر آزادسازی اقتصادی بست و با اراده سیاسی در مسیر دستکاری قیمتی حرکت کرد. سرچشمه این فساد اکنون تخصیص دلار 4200تومانی به برخی فعالیتهاست که در برابر دیدگان فعالان اقتصادی و مردم انجام میشود و فریادهای اعتراضی اقتصاددانان و فعالان اقتصادی شنیده نمیشود. آیا این درک بالایی میخواهد که بفهمیم وقتی دلار در بازار آزاد تا سه برابر نرخ دولتساخته 4200تومانی خریدار دارد ادامه تخصیص دلار 4200تومانی فساد درست میکند؟ آیا این موضوع که قیمت ارادی و دستکاریشده فرآوردههای پتروشیمی در بازار آزاد به دو یا سه برابر قیمت دولتی و دستوری خرید و فروش میشود و کسانی در صف فساد میایستند نیاز به درک بالایی دارد؟ آیا این مساله که نرخ تورم در سال 1398 دستکم 40 درصد است و بانکها مجبورند اعتبارات را با نرخ بهره 20 درصد یا حتی کمتر از این پرداخت کنند و این زمینهساز فساد است نیاز به درک بالایی دارد؟ اینها چیزهایی هستند که به سادگی میتوان فهمید فسادآفرین هستند اما اصرار بر این موارد و اصرار بر ادامه این راهبرد است که بذر بدبینی در ذهنهای آگاه مینشاند که آیا منافعی برای ادامهدهندگان این راهبرد وجود دارد؟
راهبرد کامیاب
حالا که به نظر میرسد مدیریت ارشد قوه قضائیه پرچم مبارزه با فساد را در دست گرفته و اعلام میکند این یک مبارزه ادامهدار خواهد بود و مقطعی و برای یک دوره کوتاهمدت نیست باید به مدیریت ارشد این قوه بسیار موثر یادآوری شود مسیر مبارزه کامیاب چیست؟ تجربه جهانی نشان میدهد هرجا که آزادی پایه فعالیتها بوده است و شفافیت به مثابه یک مقوله غیرقابل انکار بر مناسبات نهادها و نیروها اثربخشی واقعی داشته است کامیابی نیز بوده است. اصل اساسی و انکارناپذیر و سنگ بنای مبارزه موفق برای رسیدن به فساد حداقلی این است که بپذیریم فعالیتهای اقتصادی از هر قید و بند و از هر اراده سیاسی تحمیلی به هر بهانه و با هر توجیهی آزاد شوند. تنها و تنها در این بستر است که میتوان امیدوار بود در یک فرآیند تدریجی به میزانی که اقتصاد از چنگ دیوانسالاری بیرون آید زمینههای وقوع فساد نیز سست و تضعیف خواهد شد. وقتی صحبت از آزادی اقتصادی میشود گروهی به سرعت میگویند این راه برای ادامه چپاول است و... اما کافی است منصفانه و درستکارانه همین مقوله تلخ داستان خودروسازی را دنبال کنیم و ببینیم اگر آزادسازی واقعی انجام میشد و واردات خودرو خارجی آزاد بود دو خودروساز بزرگ ایرانی توانایی و امکان این را داشتند که چنین داستانهایی را پدید آورند؟ یادمان باشد هر راهبردی جز این برای مبارزه با فساد هرچند که با قاطعیت و با صلابت انجام شود به بیراهه میرود و شکست میخورد. چون زمینههای فساد وجود دارد مفسدان اقتصادی راههای پنهانتر و پیچیدهتری را برای ارتکاب جرم فساد مییابند.
بستر فساد را خشک کنیم
حالا که داستان مبارزه با فساد اقتصادی گسترده و چندلایه در ایران خوانده میشود و امیدواریهایی برای کاهش وقوع فساد به چشم میآید توجه مدیران هر سه قوه ادارهکننده جامعه به ویژه مدیریت ارشد قضایی را به این نکته بسیار بااهمیت جلب میکنم که راه باز ارتکاب فساد و طعم به دست آوردن ثروت و درآمد بادآورده تا زمانیکه از سطح و گستردگی دخالتهای اقتصادی دولت و سازمانهای دولتی کاسته نشود ادامه خواهد داشت. مدیریت محترم قوه قضائیه میتواند و باید بستر فساد را خشک کند و اجازه ندهد صف تقاضا برای ارتکاب فساد هرروز طولانیتر شود. دوگانگی قیمتها به مثابه پایه هر نوع فساد و گسترش تقاضا برای فساد را باید جدی گرفت و برایش فکری کرد. دوگانگی قیمت و ارزانسازی دستکاریشده به هر بهانه تنها به رشد تقاضا برای فعالیتهای رانتجویانه منجر خواهد شد و کار به جایی میرسد که برای هر فعالیتی باید پلیس گذاشت و برای هر کالایی باید نگهبان قیمتی تدارک دید که اصولاً ناممکن است. درختی را که از ریشه آلوده است و میوه و بار آن از ریشه فسادساز است و اصولاً به دلیل وجود همین ریشه فاسد تا ابد میوهاش فاسد است نمیتوان با زدن و قطع شاخ و برگ از زاد و رشد فساد بازداشت.
تجربه نشان داده است اندیشههای فسادسازی که دولتیسازی اقتصاد را هر روز به رنگی و به شکلی عرضه کرده و زمینههای فساد اقتصادی را نهادینه میکنند باید با ایستادگی و شجاعت برای شهروندان و گروههای اجتماعی و به ویژه شهروندان عادی فاش کرد و راه فسادهای آن را از همین جا خشک کرد. در غیر این صورت ما هستیم و درد جانکاه فساد.