درها و دیوارها
اقتصاد چگونه بر کشتن و زنده کردن امید در جامعه اثر میگذارد؟
مرضیه محمودی: باید آگهی بدهیم به «چند اتفاق خوب و امیدوارکننده» نیازمندیم. چراکه همه معتقدند مردم ناامیدند و «اقتصاد» مهمترین عامل ناامیدی جامعه است. اما آیا اقتصاد به تنهایی کمر به کشتن امیدواری مردم بسته یا عوامل غیراقتصادی هم در ناامید کردن جامعه دخیل است؟ نمیتوان افزایش هزینههای سبد خانوار و فشار اقتصادی افزایش قیمتها بر خانوارها را کتمان کرد. اما از سوی دیگر مشکل میتوان پذیرفت مردمی که ساعتها در صف خرید سکه و دلار و پراید 50 میلیونتومانی میمانند، صرفاً مشکل اقتصادی دارند و آنچه سبب ناامیدی آنها شده، تنها دغدغه معیشت است و بس.
شاخصهای اقتصادی نشان میدهد نه وضعیت اقتصادی امروز بدتر از زمان جنگ است و نه سایه تحریمها نگرانکنندهتر از آن زمان است و نه نگرانی از کمبود کالا. مسوولان مدام جلسه میگذارند و وعده بهبود اقتصاد را میدهند. اما مردم همچنان نگرانند. چرا؟
محمد فاضلی، جامعهشناس میگوید «آنچه امروز جامعه ایران را اذیت میکند، جایی نیست که ایستاده، بلکه مسیری است که پیش رو دارد. مردم نگران نیستند که کجا ایستادهاند. نگرانند که قرار است به کجا بروند. اما سیاستمداران تاکید میکنند ما در نقطه خوبی ایستادهایم. اما سوال جامعه این است که جامعه قرار است به چه سمتی برود؟» این یعنی نقطه کنونی با نقطه مطلوب فاصله دارد و برای رسیدن به نقطه مطلوب باید تغییراتی ایجاد کرد. اقتصاددانان مدام هشدار میدهند دولت باید مجموعهای از اصلاحات اقتصادی را آغاز کند. یارانههای پنهان را حذف کند، توزیع رانت را متوقف و قیمتها را اصلاح کند. اما جامعهشناسان هشدار میدهند هر اصلاحی نیاز به سرمایه اجتماعی دارد و در شرایط کنونی سرمایه اجتماعی دولت در حدی نیست که بتواند اعتماد مردم برای انجام اصلاحات را جلب کند و دولت باید ابتدا با مجموعهای از اقدامات سرمایه اجتماعی را تقویت کند ناگفته پیداست که تعویق اصلاحات به هر دلیلی، به انباشت مشکلات بیشتر دامن میزند و کاهش بیشتر سرمایه اجتماعی را به دنبال دارد.
گویا ما دچار یک دور باطل شدهایم؛ در حالی که ظرفیت اجتماعی برای انجام اصلاحات افول کرده، ایجاد امیدواری در جامعه نیازمند انجام برخی اصلاحات است. اما سیاستگذار در نبود سرمایه اجتماعی دست به اصلاح نمیزند و مشکلات تعمیق میشود و کار سختتر. اما چاره کار چیست؟ آیا اول باید اقتصاد را اصلاح کرد یا امید را زنده کرد؟ سیاستگذار مدتهاست در دور باطل پاسخگویی به این سوال هر اقدامی را به تعویق انداخته. سمیه توحیدلو چندی پیش در گفتوگویی با تجارت فردا پیشنهاد جالبی داده و گفته بود وقتی قرار میشود اصلاحی اتفاق بیفتد، مسوولان اغلب قیف را وارونه میگیرند و میخواهند قدمهای کوچک را از جایی بردارند که کانونهای قدرت کمترین میزان حضور را دارند و مردم بالاترین حضور را!
شاید بد نباشد دولت قیف وارونه را درست دست بگیرد و اصلاحات را از کانونهای قدرت آغاز کند. آن زمان کمکم سرمایه اجتماعی برای دیگر اصلاحات هم ایجاد میشود.