رد پای دولت در تولید کالای بیکیفیت
آیا قیمتگذاری دولتی، انگیزه تولید کالای باکیفیت را از بازار میگیرد؟
بیثباتی اقتصادی و قیمتگذاری دولتی از عواملی هستند که بر تغییر کیفیت کالا تاثیر خواهند گذاشت. کاهش کیفیتِ محصولات در چند ماه گذشته به عوامل متعددی بستگی دارد، اما اگر بخواهیم از دیدگاه رفتاری به این مساله نگاه کنیم، میتوانیم رد پای پررنگی از بیثباتی اقتصادی و قیمتگذاری دولتی را در آن پیدا کنیم.
بیثباتی اقتصادی و قیمتگذاری دولتی از عواملی هستند که بر تغییر کیفیت کالا تاثیر خواهند گذاشت. کاهش کیفیتِ محصولات در چند ماه گذشته به عوامل متعددی بستگی دارد، اما اگر بخواهیم از دیدگاه رفتاری به این مساله نگاه کنیم، میتوانیم رد پای پررنگی از بیثباتی اقتصادی و قیمتگذاری دولتی را در آن پیدا کنیم.
بگذارید در ابتدا با بیثباتی اقتصادی و نقش آن در تصمیمگیری بازار آغاز کنیم. چندی قبل ایلان ماسک (Elon Musk) بنیانگذار تسلاموتورز و چند کمپانی دیگر اعلام کرد که قصد دارد در آینده سهام کسبوکارش را در بورس از مردم خریداری کند. او دلیل این کار را بیثباتی در افت یا افزایش سهام کسبوکارش در بورس اعلام کرد. به طور مثال بعد از آنکه چند عکس از ایلان ماسک در شبکههای مجازی در حال استعمال دخانیات مشاهده شد، به سرعت سهام شرکتش در بورس افت کرد. ایلان ماسک معتقد است برای اینکه بتواند کسبوکاری باثبات داشته باشد، باید از حواشی و تهدیدهای اینچنینی خودش و کارش را دور کند. از آن طرف نیز، استارتآپهایی در آمریکا در حال شکلگیری هستند که قصد دارند تبدیل به کسبوکاری شبیه بورس شوند، اما به صورتی که سرمایهگذاری در آنها بلندمدت است. به این ترتیب، شرکتها با خیال راحت میتوانند برای آیندهشان برنامهریزی کنند.
اگر تصویر شفاف و روشنی از آینده کسبوکارتان نداشته باشید نمیتوانید محصول خوبی تولید کنید. یک کارآفرین یا فردی که در بازار ایفای نقش میکند، نیاز به تمرکز بر مسائل اصلی مرتبط به کسبوکارش دارد. در حالی که در ماههای گذشته تمرکز افراد، بیشتر بر تحولات تنفربرانگیز بازار بوده است. چرا برخی از صاحبان کسبوکار رفتهرفته علاقهشان را به بازار از دست میدهند؟
قیمتگذاری دولتی و خطر رانت
حال بیایید برای سوال پرسیده شده و ادامه بحثمان به قیمتگذاری دولتی بپردازیم. در موارد متعدد و زیادی قیمتگذاری دولتی میتواند با رانت همراه باشد. چه بخواهیم، چه نخواهیم اطلاعات مربوط به قیمتگذاری زودتر به برخی از افراد خواهد رسید یا حتی برخی از افراد شاید بتوانند نظراتی موثر روی قیمتگذاری اعمال کنند. در این شرایط بازار به چه حالی دچار خواهد شد؟ مدتی قبل یکی از باهوشترین کارآفرینان و کسی را که چندین کسبوکار مختلفِ موفق را همزمان مدیریت میکند دیدم. در شرایط کنونی نیز او بازار خودش را حفظ کرده بود و درآمدزایی خوبی داشت، اما به شدت از اوضاع روانی بازار عصبانی بود. او به دنبال آن بود که چند ماه دیگر کسبوکارهایش را در ایران به فروش برساند و به یکی از کشورها مهاجرت کند. او میدانست که این مهاجرت، زندگی او را 10 سال عقب خواهد انداخت، اما دیگر تحمل این شرایط بازار را نداشت. او در اواسط حرفهایش گفت: «دیگر تحمل آن را ندارم که برخی با داشتن اطلاعات و روابط بخواهند کسبوکارشان را جلو ببرند.»
به نظر شما از نظر رفتاری، تصمیمهای دولتی بر روی بازار موجب ایجاد چه اتفاقات و شرایط روانی میشود؟ در برخی موارد، مانند مثالی که گفته شد، افراد حاضر میشوند که حتی ضرر مالی را تحمل کنند اما دیگر به این شرایط ادامه ندهند. این همان بازی دیکتاتور (Dictator game) است. بازیهای دیکتاتور نشان میدهند که افراد حاضر نیستند به هیچ عنوان نابرابری را تحمل کنند. در اقتصاد رفتاری به این تئوری Inequity aversion یا گریز از نابرابری میگوییم. حال چطور گریز از نابرابری میتواند بر کیفیت کالاها تاثیر بگذارد؟ به نظر عوامل زیادی برای این قضیه میتوان عنوان کرد که تعداد زیادی از آنها نیاز به تحقیق بازار و آزمایشهای رفتاری دارد، اما به طور کلی و با توجه به شواهد موجود میتوانیم به چند نمونه آن اشاره کنیم. در ابتدا اینکه افرادی که به طور سالم در بازار مشغول فعالیت باشند، به دلیل قیمتگذاری دولتی که موجب ضرر آنها و سود برخی دیگر شود، شاید بازار را ترک کنند و در این صورت بازار برای افراد و محصولات بیکیفیت باز خواهد شد. گاهی اوقات نیز گروههای بازاریابی برای جبران فروش یک مجموعه و نگه داشتن سهم بازارشان مجبور میشوند تغییری در کیفیت محصول ایجاد کنند تا بتوانند سودشان را حداقل در کوتاهمدت حفظ کنند و در نتیجه توانایی رقابت با دیگران را از دست ندهند. اما موارد دیگری نیز به وجود میآیند که به طور عادی قابل پیشبینی نیستند و فقط زمانی که آنها را میبینیم به تاثیر قیمتگذاری دولتی پی میبریم. به عنوان مثال، گروه بازرگانی را میشناسم که بخشی از وارداتشان در بازار معروف است و همچنین کیفیت بالایی دارد. این بازرگانی کالاهای متعددی را وارد میکند. زمانی که قرار بر این شد ارز دولتی فقط به کالاهای ضروری تخصیص یابد، متوجه شدند تعدادی از کالاهای آنها که در طبقه کالای اصلیشان نیست، شامل ارز دولتی شدهاند. آنها به سرعت تمرکزشان را به سمت این کالا بردند و سود زیادی نصیبشان شد در حالی که با سود حاصل از این کالا توانستند قیمت کالای دیگرشان را پایین نگه دارند. به نظر شما رقبای این مجموعه در قبال کالاهایی که این بازرگانی با ترفند قیمتشان را پایین نگه داشتهاند، چه کار باید بکنند؟ شاید برخی از آنها مجبور شوند کیفیتشان را پایین بیاورند تا بتوانند در قیمت مشابه رقابت کنند.
موارد بالا را اگر کنار هم بگذارید، متوجه میشوید که قیمتگذاری دولتی شرایطی را در بازار ایجاد میکند که بعید است در ابتدا کارشناسان طرح به آن اندیشیده باشند. البته که میدانیم هر طرحی معایب و مزایایی دارد. اما زمانی که به خروجی این روند چندین ماهه نگاه میکنیم میتوانیم ببینیم در عمل معایب این طرحها خیلی جدی بوده است.
اما به نظر شما چرا بازار نسبت به بعضی طرحها واکنش منفی شدیدی نشان میدهد؟ غیر از موارد گفتهشده که اغلب مرتبط به عوامل اقتصادی و استراتژیهای کسبوکار بود، باید اشاره کنیم که گاهی اوقات کارشناسان و مشاوران طرحهای اجراشده، بخش رفتاری و روانی ایجادشده طرحها را فراموش میکنند. به عنوان مثال فراموش میکنند که مغز انسان به دنبال شرایط قطعی میگردد. چندی قبل سوالی را برای دانشجویانم مطرح کردم و جایزهاش را نمره 20 قرار دادم. این سوال در شرایط عادی نهایتاً یک نمره ارزش داشت، اما به دنبال سنجش شرایط افراد در هنگام قول قطعیت نمره کامل بودم. زمانی متوجه شدم که طرح نمره 20 موفق بوده است که یکی از دانشجوها در حالی که بغض کرده بود به دوست خود میگفت ای کاش بتوانم به این سوال پاسخ دهم. آنها به راستی برای رسیدن به نمره کامل و قطعی تلاش کردند، در حالی که هر نمرهای غیر از 20 و نمره کامل چنین تاثیری روی آنها نمیگذاشت. مغز انسان عاشق شرایط قطعی است. زمانی که ثبات اقتصادی نداریم و در همین حال قیمتگذاری دولتی اتفاق میافتد، بازار در سنجش احتمال رخدادها در ارتباط با محاسبه ریسک دچار مشکل میشود، زمانی که بازار نتواند مانند دانشجوهایی که به آنها قول نمره 20 داده شده است، خودش را در احتمال رسیدن به قطعیت موفق ببیند، در نتیجه شور و شعفی نیز برای تولید کالای باکیفیت نخواهد داشت.
همچنین بازار چه انگیزهای برای تولید کالای باکیفیت باید داشته باشد؟ اگر مطلب «ناتوانی اقتصادی آموختهشده» را که در شمارههای قبل به چاپ رسیده بود، به خاطر داشته باشید، گفته بودیم که اگر بازار احساس کند بر شرایط بازار تسلط ندارد و رخدادهای بازار بر اساس فعالیتهای او نیست، در نتیجه دست از تلاش و تقلا برای بهتر بودن یا حتی زنده ماندن برخواهد داشت. اگر بازار کالای باکیفیت تولید کند در حالی که قیمت و شرایط به وجود آمدهاش را کسی دیگر تعیین کند، احساس ناتوانی به او دادهایم و در این شرایط انرژی و انگیزه را از بازار گرفتهایم.