چرا نمیتوان به تغییرات ضریب جینی اعتماد کرد؟
افسانه کاهش نابرابری
یکی از معدود افتخارات اقتصادی دولت نهم و دهم که این روزها بسیار به آن در تبلیغات برخی از نامزدهای ریاستجمهوری اشاره میشود، کاهش نابرابری درآمدی در دولت محمود احمدینژاد است. اگرچه میزان موفقیت برنامهها و سیاستهای اقتصادی باید در ترکیبی سازگار از شاخصهای اقتصادی نمود پیدا کند اما به هر حال کاهش ضریب جینی که غالباً به عنوان معیاری برای اندازهگیری نابرابری در درآمد مورد استناد قرار میگیرد در دادههای هزینه- درآمد خانوار مشهود است.
یکی از معدود افتخارات اقتصادی دولت نهم و دهم که این روزها بسیار به آن در تبلیغات برخی از نامزدهای ریاستجمهوری اشاره میشود، کاهش نابرابری درآمدی در دولت محمود احمدینژاد است. اگرچه میزان موفقیت برنامهها و سیاستهای اقتصادی باید در ترکیبی سازگار از شاخصهای اقتصادی نمود پیدا کند اما به هر حال کاهش ضریب جینی که غالباً به عنوان معیاری برای اندازهگیری نابرابری در درآمد مورد استناد قرار میگیرد در دادههای هزینه- درآمد خانوار مشهود است. به طور مشخص پس از سال 1390 ضریب جینی چه در میان خانوارهای شهری و چه در میان خانوارهای روستایی کاهش شدیدی داشته و پس از آن نیز در سطوحی بسیار کمتر از سالهای قبل از 1390 باقی مانده است. اصولاً تغییرات ضریب جینی بسیار کم و بطئی است و چنین کاهش شگفتانگیزی همیشه برای اهل فن سوالبرانگیز است. خصوصاً اینکه پس از سال 1390 اقتصاد کشورمان نرخهای رشد منفی، تورم بالای 30درصدی و افزایش نرخ بیکاری را تجربه کرده است که همگی در تضاد با برابری بیشتر هستند.
علاوه بر این تشدید تحریمها در سال 1390 و محدودیت ناشی از آن قشر جدیدی به نام «کاسبان تحریم» را به خانوارهای ایرانی معرفی کرد که در سایه تحریم از ثروت قابل ملاحظهای برخوردار شدند و علیالاصول باید بر نابرابری درآمدی خانوارهای ایرانی بیفزایند. شاید تنها تغییری که در سال 1390 اتفاق افتاد و میتواند اثر مثبتی بر توزیع درآمد داشته باشد، اجرای طرح هدفمندسازی یارانهها باشد. طبق این طرح که به طور عملی از فصل چهارم سال 1389 شروع شده بود و در سال 1390 فراگیر شد، به هر فرد ایرانی در هر ماه 45500 تومان پرداخت میشد و همچنان میشود اما در مقابل برخی از یارانههای دولتی حذف شد. طبیعی است که وقتی به همه افراد یک جامعه مبلغی یکسان پرداخت میشود، تناسب درآمدی آن جامعه به زیان پردرآمدها تغییر میکند و توزیع درآمد بهبود مییابد. اما توجه داریم که این پرداخت در مقابل حذف یارانهها صورت گرفته و از این رو به همان میزان، دسترسی خانوار به کالاها و خدمات را افزایش نداده است. گذشته از این افزایش قیمتها، بیکاری و کاهش رشد اقتصادی بعد از آن، عملاً در سالهای جاری ارزش واقعی یارانه نقدی را به یکچهارم مقدار اولیه رسانده است. اینجاست که احساس میشود باید دقت بیشتری در تفسیر ضریب جینی داشت و توجه کرد که این شاخص چگونه محاسبه میشود و بیانگر چیست.
غالب مطالعات توزیع درآمد و رفاه خانوار بر مبنای اطلاعاتی است که از خانوارها گرفته میشود. در ایران نیز مرکز آمار ایران طرح نمونهگیری را هر سال تحت عنوان «طرح هزینه- درآمد خانوار» اجرا میکند که سابقه آن به سالهای پیش از انقلاب بازمیگردد و از این جهت ایران در میان کشورهای در حال توسعه یکی از غنیترین پایگاههای اطلاعات خانوار را داراست. در این طرح هر سال تعداد کثیری از خانوارهای کشور بهصورت تصادفی انتخاب شده و از آنها سوالات متعددی در خصوص ویژگیهای اقتصادی-اجتماعی، ترکیب هزینهها و همچنین ترکیب درآمدهای آنها پرسیده میشود. بر مبنای این سوالات، مجموع درآمد یا هزینه خانوارها محاسبه و به عنوان شاخصی برای بررسی توزیع درآمد و فقر در جامعه از آنها استفاده میشود. انتخاب خانوارها در طرح هزینه- درآمد خانوار بهصورت تصادفی و بر مبنای آخرین سرشماری نفوس و مسکن انجام میشود. ازاینرو ابتدا خانوارهایی بهصورت تصادفی انتخاب شده و آدرس آنها در اختیار پرسشگران برای مراجعه به محل سکونت خانوار و تکمیل پرسشنامه قرار میگیرد. خانوار برای پاسخ به سوالات به حافظه خود مراجعه میکند و نیازی به ارائه مدارکی برای اثبات صحت پاسخهای خود ندارد. ازاینرو اعتماد خانوار به فرآیند نمونهگیری در ارائه پاسخهای صحیح بسیار مهم است. طرح هزینه-درآمد خانوار سابقهای بیش از 40سال دارد و مرکز آمار ایران به خوبی توانسته بود این اعتماد را به وجود بیاورد. اما از سال 1388 به بعد و با شروع زمزمههای اجرای طرح هدفمندسازی یارانهها و سردرگمی مسوولان در چگونگی هدفمندسازی یارانهها این نگرانی طبیعی در خانوارها به وجود آمد که مبادا از این اطلاعات برای تشخیص پرداخت یا عدم پرداخت یارانه استفاده شود. هرچند یارانهها هدفمند نشد و به همه بهطور یکسان پرداخت شد اما هنوز صحبتهای ضدونقیض مسوولان، عاملی برای احتیاط خانوارها در ارائه پاسخهای صحیح خصوصاً در مورد میزان درآمدهاست. جدول یک درصد خانوارهایی را گزارش میکند که در انتخاب اولیه قرار داشتهاند و در مراجعه ماموران آمارگیری پرسشنامه را تکمیل کردهاند.
به طور مشخص نرخ عدم مشارکت در سالهای قبل از طرح هدفمندسازی یارانهها همواره کمیتی ناچیز بوده اما پس از اجرای این طرح این نرخ افزایش چندینبرابری یافته است. در مطالعات تجربی با چنین پدیدهای، که نمونه مورد مطالعه دیگر تصادفی نیست و مورد نمونه خود تصمیم گرفته که در نمونه باشد یا نباشد، با احتیاط برخورد میشود چراکه هرگونه محاسبهای بر مبنای این اطلاعات دارای خطا و اریب است و نمیتواند منعکسکننده واقعیتهای جامعهای که از آن نمونه گرفته شده، باشد. این مساله خصوصاً هنگامیکه توزیع درآمد مورد مطالعه قرار میگیرد بیشتر مشکلزا خواهد بود. این سوال وجود دارد و باید به آن پاسخ داده شود که چرا خانوارهایی که سالهای پیش حداکثر مشارکت را از خود نشان میدادند به یکباره تصمیم به عدم مشارکت گرفتند؟ این خانوارها دارای چه ویژگیهایی هستند؟ از چه سطح درآمدی برخوردارند؟ شخصاً بعید میدانم افراد کمدرآمد از افشای درآمد خود هراس داشته باشند. شما چطور؟ اجازه دهید تاثیر عدم مشارکت بر ضریب جینی را با ذکر مثالی ساده نشان دهیم. جامعهای را در نظر بگیرید که پنج عضو دارد و درآمدهای آنها به ترتیب 45، 30، 17، 6 و 2 است. ضریب جینی این جامعه برابر 44 /0 است. حال فرض کنید فرد اول از افشای درآمد خود امتناع کند و آمارگیر مربوطه فردی همانند فرد دوم را جایگزین آن کند، در این صورت ضریب جینی به 37 /0 کاهش خواهد یافت! نتیجهگیری که از این نوشتار دارم، این است که کاهش ضریب جینی پس از سال 1390 الزاماً به مفهوم بهبود توزیع درآمد نیست، اساساً ضریب جینی پس از سال 1390 با ضریب جینی قبل از آن قابل مقایسه نیست. این مردم، آن مردم نیستند، اینها تجربه هدفمندسازی یارانهها به مدل دولت احمدینژاد را دارند. آنها را با قبل مقایسه نکنید.