کدام اقتصاددانان در زمینه اقتصاد رفتاری و رفتار تودهوار خبره هستند؟
صورتبندی موجها
رفتار تودهوار به توصیف چگونگی عملکرد جمعی افراد عضو یک گروه میپردازد، بدون اینکه جهت متمرکزی داشته باشند. این اصطلاح میتواند به رفتار دسته پرندگان، گروه ماهیها، به علاوه رفتار انسانها در راهپیماییها، آشوبها و اعتصابات عمومی، رویدادهای ورزشی، خشونت اوباش و تصمیمگیریهای روزمره، قضاوت و شکلگیری عقاید، نیز تسری داده شود.
رفتار تودهوار به توصیف چگونگی عملکرد جمعی افراد عضو یک گروه میپردازد، بدون اینکه جهت متمرکزی داشته باشند. این اصطلاح میتواند به رفتار دسته پرندگان، گروه ماهیها، به علاوه رفتار انسانها در راهپیماییها، آشوبها و اعتصابات عمومی، رویدادهای ورزشی، خشونت اوباش و تصمیمگیریهای روزمره، قضاوت و شکلگیری عقاید، نیز تسری داده شود. رافت، چاتر و فریت رویکردی ادغامشده برای رفتار تودهوار پیشنهاد کردند که شامل دو موضوع کلیدی بود: مکانیسم انتقال افکار یا رفتار بین افراد و الگوی ارتباطی بین آنها. آنها بر این عقیده بودند که یکیکردن رویکردهای تئوریک مختلف رفتار تودهوار، کاربرد این مفهوم را در حوزههای مختلف، از علوم اعصاب گرفته تا اقتصاد، روشنتر میکند.
در حوزه علوم انسانی فیلسوفان نامداری چون سورن کیرکگارد و فردریک نیچه در زمره اولین منتقدانی بودند که مفاهیمی مانند «جمعیت»، «اخلاق تودهوار» و «غریزه تودهوار» را در جوامع انسانی مورد انتقاد قرار دادند.
تحقیقات مدرن روانشناسی و اقتصادی، رفتار تودهوار در انسانها را به منظور توضیح رفتار یکسان تعداد زیادی از مردم در یک زمان، استفاده کردند. جراح انگلیسی ویلفرد تروتر در سال 1914 اصطلاح رفتار تودهوار را در کتاب خود تحت عنوان «غرایز تودهوار در جنگ و صلح» در سال 1914 عمومیت بخشید. تورستین وبلن در کتاب «تئوری کلاس فراغت»، به توصیف رفتار اقتصادی بر اساس تاثیرات اجتماعی مانند شبیهسازی، که بعضی افراد گروه به تقلید از رفتار دیگر اعضای با مقام بالاتر میپردازند، پرداخته است. جورج زیمل جامعهشناس در سال 1903 در کتاب «کلانشهر و حیات ذهنی» به «ضربه به جامعهپذیری انسان» اشاره کرده و به دنبال توصیف «اشکالی از مشارکت که تعداد کمی از افراد جدا از هم، به وسیله آن به یک جامعه تبدیل میشوند» بود. دیگر دانشمندان علوم اجتماعی مانند فروید، کارل جانگ و گوستاولبون، به بررسی رفتارهایی مرتبط با رفتار تودهوار پرداختند. «نظریه ازدحام» یکی از مفاهیم مرتبطی است که در جوامع غیرانسانی مشاهده میشود و هنگامی که در جوامع انسانی نیز دیده شد، مورد بررسی قرار گرفت.
حبابهای بازار سهام
روندهای بزرگ بازارها غالباً با دورههایی از خرید دیوانهوار (حبابها) و فروشها (سقوط) آغاز شده و پایان مییابند. بسیاری از ناظران بازار این اپیزودها را به عنوان مثالهای روشنی از رفتار تودهوار غیرعقلانی در نظر میگیرند که علت اصلی آنها احساسات است (طمع در حبابها، ترس در سقوطها). سرمایهگذاران انفرادی برای ورود به جمع دیگران یا خروج از آن، عجله به خرج میدهند.
برخی از پیروان مکتب تجزیه و تحلیل تکنیکال سرمایهگذاری، به رفتار تودهوار سرمایهگذاران بازار به عنوان مثالی از تمایلات شدید بازار مینگرند. مطالعه علمی رفتارهای مالی، رفتار تودهوار را در رفتار غیرعاقلانه جمعی سرمایهگذاران بازارهای مالی شناسایی کرده است، بالاخص کار برنده جایزه نوبل ورنون اسمیت، آموس ورسکی و دانیل کاهنمن و همچنین روبرت شیلر.
جان هی و اندریا مورون
Hey and Morone (2004) مقالهای منتشر کرده و در آن به بررسی تجربی بازار مالی پرداختند. آنها دو شاخه از ادبیات را مورد توجه قرار دادند: رفتار تودهوار در موقعیتهای غیربازاری و تجمع اطلاعات خصوصی در بازارها. در موقعیتهای غیربازاری، زمانی که اطلاعات بازار خصوصی هستند، رفتار تودهوار نامناسب اجتماعی میتواند نتیجه شود. در موقعیت دوم و در یک فضای بازاری، مکانیسم قیمت میتواند سبب تجمع اطلاعات خصوصی به طور صحیح و موثری شود که این میتواند بر این موضوع دلالت داشته باشد که رفتارهای نامناسب اجتماعی میتوانند در فضای بازاری حذف شوند. در این مقاله علمی فرضیات به طور تجربی مورد آزمون قرار گرفتهاند و نتایج نشاندهنده آن هستند که رفتارهای گلهای نامناسب میتوانند دیده شوند: عواملی که به طور خصوصی بهینه شدهاند، میتوانند بازار را منحرف کنند.
در باب ادبیات غیربازاری یکی از منابع اصلی علمی مقاله ابهیجیت بانرجی (1992) به نام «یک مدل ساده از رفتار تودهوار» است. آقای بانرجی در مقاله خود به بررسی یک مدل تصمیمگیری دنبالهرو (sequential) میپردازد که در آن هر تصمیمگیرنده برای اتخاذ تصمیم، به تصمیمی که توسط تصمیمگیرندگان قبلی گرفته شده نگاه میکند. که این برای این فرد عقلانی است زیرا دیگر تصمیمگیرندگان ممکن است اطلاعاتی داشته باشند که برای او مهم است. همچنین نتایج تجربی کار علمی بانرجی نشاندهنده آن هستند که قوانین تصمیمگیری حاکم بر رفتار افراد، نشاندهنده رفتار تودهوار در آنهاست. به عنوان مثال، مردم کاری را انجام خواهند داد که بقیه انجام میدهند، تا اینکه از اطلاعات خودشان استفاده کنند. با وجود این نتایج نشاندهنده آن هستند که تعادل حاصلشده ناکاراست.
منبع معتبر دیگری در ارتباط با بررسی رفتار تودهوار که مورد استفاده محققان بسیاری قرار گرفته است، مقاله علمی آقایان سوشیل بیخچاندانی، دیوید هیشلفیر و ایوو ولچ در سال 1992 است. در این تحقیق از رفتار تودهوار به عنوان آبشار اطلاعاتی (informational cascade) یاد میشود و نتایج آن نشاندهنده این هستند که رفتار تودهوار زمانی رخ میدهد که نگریستن به رفتار افراد دیگر که در جلو فرد قرار دارند و تقلید از رفتار افراد ماقبل بدون اینکه به اطلاعاتی که خودش دارد توجه کند، برای فرد بهترین گزینه است. وی همچنین در این مقاله به این نکته اشاره میکند که انطباق محلی رفتارها و شکنندگی رفتار جمعی با استفاده از مفهوم آبشار اطلاعاتی قابل توضیح هستند.
این مقاله نهتنها به بررسی این مطلب میپردازد که چرا مردم رفتار بقیه را دنبال میکنند، بلکه چرایی شکنندگی رفتارهای همگرا را نیز مورد توجه قرار میدهد. در مدل آنها، افراد به سرعت در یک فعالیت بر اساس اطلاعات بسیار اندک با یکدیگر همگرا میشوند. حتی اگر اطلاعات جدید کوچکی به افراد برسد، یا افراد احساس کنند که تغییری در شرایط ایجاد شده است، تعادل اجتماعی میتواند به شدت جابهجا شود. مدل آنها بر اساس آنچه آنها «آبشار اطلاعاتی» میخوانند، نهتنها دنبالهروی و تبعیت (Conformity)، بلکه نوسانات کوتاهمدت و سریع مانند رونقها و سقوطها را نیز توضیح میدهد. در تئوریهای تابعیت و دنبالهروی که قبلاً مورد بررسی قرار گرفتهاند، شوکهای کوچک تنها زمانی که افراد به مرزهای جایگزین بسیار نزدیک هستند، به شیفتهای بزرگ در رفتارهای جمعی منجر میشوند. اطلاعات آبشاری یا همان رفتارهای تودهوار توضیح میدهند که چرا جامعه بر اساس اطلاعات کوچک تمایل به نزدیک شدن به خطوط مرزی را دارد که سبب شکنندگی بیشتر میشود.
آقایان اریک چانگ، جوزف چنگ و آجاک خورانا نیز در سال 2000 به بررسی رفتار تودهوار در یک فضای بازاری پرداختهاند. آنها در این مقاله رفتار شرکتکنندگان بازار را در بازارهای بینالمللی مختلف مانند هنگکنگ، ژاپن و کره جنوبی و تایوان، به خصوص با توجه به تمایل آنها برای نشان دادن رفتار تودهوار، مورد بررسی قرار دادهاند. نتایج حاصل از این تحقیق هیچ رفتار گلهای را در شرکتکنندگان بازار در آمریکا و هنگکنگ نشان نمیدهد در حالی که شواهدی از رفتار تودهوار در بازار ژاپن وجود دارد. نکته قابل توجه این تحقیق این است که رفتار تودهوار در بازارهای کشورهای نوظهوری مانند کره جنوبی و تایوان به طور معناداری دیده میشود. به علاوه نتایج تحقیق نشان میدهند اطلاعات کلان اقتصادی نسبت به اطلاعات بنگاهمحور تاثیر بسیار بیشتری بر رفتار سرمایهگذاران بازارهایی دارد که رفتار تودهوار در آنها دیده شده است.
ویلیام کریستی و راجر هانگ نیز از جمله محققانی هستند که در سال 1995 به بررسی وجود رفتار تودهوار در فضای بازار مالی پرداختهاند. هدف از تحقیق آنها بررسی این موضوع است که آیا بازده سهام، به عنوان شاخصی از بازار مالی، نشاندهنده وجود رفتار تودهوار در شرایط استرس بازار است یا خیر؟ برای آزمون این موضوع آنها از انحراف معیار مقطعی بازده سهام یا همان پراکندگی، برای رصد رفتار تودهوار استفاده کردند. زمانی که بازده افراد حول برآیند بازار جمع میشود، پیشبینی میشود که پراکندگی نسبتاً پایین باشد و برعکس، مدلهای قیمتگذاری عقلانی داراییها نشاندهنده افزایش در پراکندگی به علت دور شدن بازدهیهای انفرادی از بازده بازار در زمانی که آنها حس میکنند سهامشان با تحرکات بازار متفاوت است، هستند. نتایج حاصل از بازدهیهای روزانه و ماهانه با حضور رفتار تودهوار در دورههای تحرکات قیمتی بالا، ناسازگار است. به این معنا که در دورههایی که بازار به شدت پایین است، زمانی که پیشبینی میشود رفتار تودهوار بسیار شایع باشد، بزرگی پراکندگی بازدهیهای واقعی از طریق افزایش در پراکندگی بازدهیهای انتظاری که با استفاده از مدل قیمتگذاری دارایی عقلانی برآورد شده، منعکس میشود.
ریشههای رفتار تودهوار
ترکیدن حباب اینترنت را میتوان یکی از رویدادهای مالی معروف اخیر دانست که در حافظهها مانده است. با وجود این، این اولینباری نبود که اتفاقاتی از این دست در بازار رخ داده است. اما چگونه چیزی چنین فاجعهبار میتواند بارها و بارها رخ دهد؟ جواب این سوال را میتوان در آنچه تعدادی رفتارهای تودهوار انسانها میدانند جستوجو کرد. رفتار تودهوار تمایل افراد برای تقلید رفتارهای (عقلانی یا غیرعقلانی) گروهی بزرگتر است. ولی به صورت انفرادی بیشتر افراد لزوماً انتخابهای یکسانی ندارند.
دلایل متعددی برای بروز رفتارهای تودهوار وجود دارد. دلیل اول وجود فشارهای اجتماعی برای پذیرفتن است. ممکن است به تجربه دریافته باشید که این نیرو میتواند بسیار قوی باشد. این به این دلیل است که اکثر افراد بسیار اجتماعی هستند و میل طبیعی برای پذیرفته شدن از سوی گروه را دارند، تا اینکه انگ یک انسان مطرود به آنها چسبانده شود. از اینرو، دنبال کردن گروه راه ایدهآلی برای عضو شدن در گروه است.
دلیل دوم این رفتار، منطق مشترکی است که یک گروه بزرگ نمیتواند اشتباه کند! بعد از آن، حتی اگر شما متقاعد شوید که یک عقیده خاص یا عملی نادرست یا غیرعقلانی است، ممکن است که هنوز هم به تبعیت از جمع ادامه دهید، با این منطق که آنها چیزی را میدانند که شما نمیدانید. این رفتار به خصوص در مواقعی که شخص تجربه کمی دارد، شایع است.
گله دات کام
رفتار تودهوار در اواخر دهه 1990 یعنی زمانی شروع شد که سرمایهداران و سرمایهگذاران خصوصی اهل ریسک دیوانهوار تصمیم گرفتند تا مقدار زیادی پول در کمپانیهای اینترنتی سرمایهگذاری کنند با وجودی که بیشتر این شرکتهای اینترنتی به لحاظ مالی مدلهای کسبوکار بیخطری محسوب نمیشدند. نیروی جلوبرندهای که سبب میشد این سرمایهگذاران به این عمل پرمخاطره دست بزنند همانا دیدن سرمایهگذاران بسیاری بود که این عمل را انجام داده بودند.
رفتار تودهوار حتی میتواند حرفهایهای مالی را نیز تحت تاثیر قرار دهد. هدف نهایی یک مدیر مالی دنبال کردن یک استراتژی سرمایهگذاری برای ماکزیمم کردن ثروت سرمایهگذاریشده مشتریانش است. مشکل از جایی شروع میشود که این سرمایهگذاران متوجه موقعیت سرمایهگذاری جدید میشوند که به تازگی مد شده است. به عنوان مثال، یک مشتری ثروتمند ممکن است چیزهایی درباره یک حیله سرمایهگذاری شنیده باشد که رسوایی به بار آورده است و از مدیر مالی خود بخواهد چنین استراتژی را برای او پیاده کند.
در موارد بسیاری این برای مدیر مالی جذاب است که گله حرفهایهای سرمایهگذاری را دنبال کند. بعد از همه، اگر این حیله کار کند مشتری بسیار خوشحال خواهد شد و اگر چنین نشود، مدیر مالی تنها میتواند تصمیم ضعیف خود را اینگونه توجیه کند که چگونه دیگران به وسیله این استراتژی گمراه شدهاند.
هزینههای گمراهی
همانطور که تجربه حباب داتکام نشان داد رفتار تودهوار معمولاً سرمایهگذاری چندان سودآوری نیست. سرمایهگذارانی که استراتژی رفتار تودهوار را به کار میگیرند، مرتباً داراییهای سرمایهگذاریشده خود را با انگیزه جدیدترین و داغترین روندهای سرمایهگذاری، خرید و فروش میکنند. به عنوان مثال، اگر یک سرمایهگذار تودهوار بشنود که سهام شرکتهای اینترنت در حال حاضر بهترین سرمایهگذاری است، سرمایهگذاریاش را آزاد کرده و آن را صرف خرید سهام شرکتهای اینترنتی میکند. اگر سهام شرکتهای فعال در بیوتکنولوژی شش ماه بعد با تقاضای بالایی مواجه باشند، او مجدداً سرمایه خود را منتقل کرده و اقدام به خرید آنها میکند، قبل از اینکه سود خاصی از سرمایهگذاری در سهام شرکتهای اینترنتی برده باشد.
به خاطر داشته باشید که تمام این خرید و فروشهای پیدرپی مقدار زیادی هزینه معامله به سرمایهگذار وارد میکند که به وسیله سودهای موجود بلعیده میشود. به علاوه، زمانبندی معاملات برای اطمینان از اینکه درست وارد موقعیتشان شده باشند، زمانی که روند تازه شروع شده است، کار سختی است. زمانی که یک سرمایهگذار تودهوار از یک روند جدید در بازار خبردار میشود، بیشتر سرمایهگذاران دیگر از این خبر سود بردهاند و احتمالاً پتانسیل ماکزیمم کردن این استراتژی به نقطه اوج خود رسیده است. این به معنای آن است که بسیاری از سرمایهگذاران تودهوار بسیار دیر وارد بازی میشوند و با تغییر استراتژی کسانی که در جلو گله قرار دارند، به احتمال زیاد پول از دست خواهند داد.
در حالی که دنبال کردن جدیدترین روندهای بازاری بسیار اغواکننده است، فقط به این علت که دیگران داخل یک سرمایهگذاری شیرجه میزنند لزوماً به این معنا نیست که استراتژی درست است. بنابراین بهتر آن است تا به جای دنبال کردن دیگران به تکالیف خود عمل کنید.
به خاطر داشته باشید که یک سرمایهگذاری خاص که به وسیله گله دنبال میشود میتواند به راحتی بیارزش شود، زیرا ارزشهای بالای سرمایهگذاری معمولاً بر پایه خوشبینی بنا نهاده شدهاند نه اصول اساسی.