رفیق بد
بانکداری رفاقتی چگونه در اقتصاد ایران جا باز کرد؟
هادی چاوشی: پنج سال قبل هفتهنامه اکونومیست در سرمقالهای با تیتر «عصر جدید سرمایهداری رفاقتی»1 درباره گسترش روزافزون نقش روابط سیاستمداران و سرمایهداران در اقتصادهای نوظهور هشدار داد. هشداری که با یک طراحی استعاری روی جلد این نشریه رفته بود: یک گرگ، یک تمساح و یک اسب آبی که در قامت بیزینسمنهایی شیکپوش رو به دوربین ژست گرفته بودند.
«سرمایهداری رفاقتی» به آن نوع از اقتصادها گفته میشود که از نظر اسمی اقتصاد «بازار آزاد» هستند، اما امکان مقرراتگذاری تبعیضآمیز و سایر مداخلات دولتی بر اساس روابط شخصی را فراهم میکنند. در چنین سیستمهای اقتصادی، دسترسی غیرمنصفانه اعضای خانواده و دوستان مقامات حکومتی به امتیازاتی از قبیل مشاغل، وامهای بانکی و امثال آن بدیهی انگاشته میشود.2
به نوشته اکونومیست، «جستوجوی منافع» سبکی است که اقتصاددانان آن را نوعی پول درآوردن میدانند: پولی که از روابط سیاسی حاصل میشود. این روش میتواند شامل فقدان رقیب برای یک فعال اقتصادی، قوانین ضعیف و انتقال اموال عمومی به شرکتها با قیمتی ناچیز باشد. از زمانی که سیاستمداران از قدرت کافی برای صدور مجوزها، تاییدیهها و قراردادهای پرسود برای رفقایشان برخوردار شدند، افرادی که خود را در جایگاه مناسب قرار دادند از این طریق توانستند به ثروت برسند. در آمریکا این سیستم در قرن نوزدهم میلادی به اوج خود رسید... و در جهان نوظهور، ربع قرن گذشته برای جستوجوگران منافع فوقالعاده بود. افزایش قیمت املاک، فعالان این بخش را که به مجوز پروژهها متکی بودند به ثروت رساند. رونق بازارهای کالایی موجب افزایش ارزش مناطق نفتخیز و معادن شد که با دولت در ارتباط است. برخی از خصوصیسازیها، غولهای دنیای کسبوکار را به انحصار رساند یا امکان دسترسی آنها را به داراییهای ارزان فراهم کرد.3 اکونومیست شاخصی را برای اندازهگیری سرمایهداری رفاقتی در کشورهای مختلف معرفی کرده که در آن، بخشهایی از اقتصاد که بهطور ویژه به دولت وابستهاند، مانند معدن، نفت و گاز، بانکداری و کازینوها مورد تاکید قرار میگیرند. سرمقاله اکونومیست به ایران اشارهای ندارد، اما تصویری که از اقتصادهای رفاقتی به دست میدهد، تا حدود زیادی بر تصویر امروز اقتصاد ایران منطبق است. تاکید ویژه بر بخش بانکداری نیز بیدلیل نیست. در ایران، به ویژه پس از آغاز عصر بانکداری خصوصی در دهه 1380 -که بعدها با اجرایی شدن سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی و خصولتیسازی بانکهای بزرگ ادامه یافت- این جنبه در نظام بانکی تقویت شده است؛ تا جایی که امروز در همه دادگاههای جرائم اقتصادی، رد رفاقتهای نامشروع بانکداران و سیاستمداران را میتوان پیدا کرد. اما چرا بانکداری رفاقتی در ایران تا این اندازه توسعه یافته و بانکهای خصوصی به زمین بازی مفسدان اقتصادی تبدیل شدهاند؟ پرونده پیش رو به دنبال پاسخی برای این سوالات است.