خفته را خفته کی کند بیدار؟
چرا کسی آژیر قرمز اتلاف منابع در ایران را به صدا در نمیآورد؟
مرضیه محمودی: دولت سالانه 900,000,000,000,000 تومان یارانه پنهان میدهد. اگر حساب کنیم که از سال 93 تاکنون قیمت حاملهای انرژی، ارز، ... هیچ تغییری نکرده و قیمتهای جهانی و یارانه دولت هم ثابت مانده باید این عدد نجومی را ضرب در 5 کنیم تا به عدد 4,500,000,000,000,000 برسیم. این تنها یک قلم از یارانهای است که دولت میدهد. تنها در یکسال گذشته دولت 217,000,000,000,000 تومان یارانه ارزی داده است. منابعی که قرار بود صرف واردات کالای اساسی با ارز دولتی و نیمایی شود. جز آن دولت سالانه 42.000.000.000.000 تومان یارانه نقدی میدهد. این جدای از یارانه نان و طرح سلامت و هزار و یک یارانه دیگر است.
اما وقتی از عدد 900 هزار میلیاردتومانی یارانه پنهان حرف میزنیم، درباره عددی معادل شش برابر کل درآمد نفتی ایران در سال 98 صحبت میکنیم. عددی که 14 برابر بودجه عمرانی امسال است و دو و نیم برابر کل درآمد دولت در بودجه سال 98. با نیمی از این پول دولت میتوانست کل بدهی خود به بخشهای مختلف از شبکه بانکی، بانک مرکزی، تامین اجتماعی، دارندگان اوراق، پیمانکاران و.... را پرداخت کند. بهتر از آن میشد بالغ بر شش میلیون شغل ایجاد کرد!1 این یارانهها با نیت حمایت از اقشار کمدرآمد هزینه شده اما گزارشهای آماری میگوید هم جمعیت زیر خط فقر بیشتر شده، هم نرخ رشد اقتصادی کمتر شده، هم تورم بیشتر شده و هم گروههای کمدرآمد کمترین بهره را از یارانههای دولت بردهاند. در یک جمله گویا دولت همه منابع را در سیاهچالههای اقتصاد ریخته. گزارشهای آماری به سادگی نشان میدهد که یارانههای انرژی بیحاصل است، که پرداخت یارانه نقدی به همه دهکها کارکرد ندارد و تخصیص ارز 4200تومانی نهتنها تورم را کنترل نکرد که تبعات بسیاری داشت. اما چرا کسی مانع اتلاف منابع نمیشود؟ چرا کسی به اعداد نجومی با صفرهای بیشمارش حساسیت نشان نمیدهد. در جامعه گروههای فشار زیادی هستند که خود را مدعیالعموم درباره همه مسائل کشور میدانند و همواره به دولت و نهادهای سیاستگذار فشار میآورند اما چرا درباره این حجم از اتلاف منابع در کشور هیچکس هیچ اقدامی نمیکند؟
در چند ماه گذشته دادگاههای متعدد تشکیل شد و آنها که منابعی را میل کرده بودند محکوم شدند. اما چرا کسی به حیف شدن این حجم از منابع حساس نیست؟ آیا جامعه و نظام حکمرانی ما نسبت به اعداد بیتفاوت شده؟ هنریک ایبسن نمایشنامهای با عنوان «دشمن مردم» دارد که در آن داستان پزشکی را تعریف میکند که متوجه بیماریزا بودن چشمههای آبمعدنی شهر میشود و آن را به همه اعلام میکند. اما همه موضوع را مسکوت نگه میدارند. هم مسوولان و هم رسانهها. چون همه از شرایط موجود -هرچند پرخطر - نفع میبرند. نفع عدهای از خواص.
در ایران چرا کسی آژیر قرمز را روشن نمیکند؟ شاید هم اینجا شهر نمایشنامه هنریک ایبسن است و پزشکی در آن نیست که هشدار بدهد و اگر بدهد، نفع همگانی مانع آن است که کسی اجازه دهد آژیر قرمز روشن بماند و به هشدار آن توجه کند.