خشکسالی به وسعت ایران
صادق ضیاییان از ابعاد خشکسالی در ایران و ضرورت سازگاری با اقلیم میگوید
خشکسالی در ایران ریشهای به قدمت شکلگیری زمین دارد. به همین دلیل است که تاریخ و تمدن ایران، سازگار با اقلیم خشک و نیمهخشک شکل گرفت و بالید و قرنها حتی بر جهان حکومت کرده است. ایران خشک و کمباران اما در دوران متاخر که روند توسعه و جمعیت در آن رو به تزاید گذاشت با چالشی بزرگ مواجه شده است.
خشکسالی در ایران ریشهای به قدمت شکلگیری زمین دارد. به همین دلیل است که تاریخ و تمدن ایران، سازگار با اقلیم خشک و نیمهخشک شکل گرفت و بالید و قرنها حتی بر جهان حکومت کرده است. ایران خشک و کمباران اما در دوران متاخر که روند توسعه و جمعیت در آن رو به تزاید گذاشت با چالشی بزرگ مواجه شده است. ابرچالشی به نام استمرار خشکسالی و کمآبی که حالا به گفته صادق ضیاییان رئیس مرکز ملی خشکسالی ایران، با آمار و ارقام میگوید؛ 85 درصد جمعیت ایران و بیش از 90 درصد مساحت ایران تحت تاثیر انواع خشکسالی از بسیار شدید تا شدید قرار دارد. برای بررسی این وضعیت با او به گفتوگو پرداختهایم.
♦♦♦
چرا در کشوری که تاریخ و تمدنش بر اساس بیآبی و خشکسالی طراحی شده است، امروزه سیاستگذاری برای مقابله با خشکسالی وجود ندارد؟
خشکسالی پدیدهای است که در بلندمدت اتفاق میافتد. بنابراین در طول یکسال یا دو سال نمیتوان خشکسالی را تحلیل کرد. در سال جاری بارشهای خوبی داشتیم و این بارش خوب سبب شد درصدی از روند بلندمدت خشکسالی کشور کم شود. سال گذشته در این تاریخ خشکسالی بلندمدت ما چیزی حدود 96 تا 97 درصد مساحت کشور بود ولی امسال این مساحت به 85 درصد کاهش پیدا کرده است. همانطور که این خشکسالی در درازمدت ایجاد میشود و به عنوان یک پدیده خزنده معروف است و به اصطلاح در بلندمدت اثر میکند، به همان نسبت جبران و اتخاذ سیاستهای مرتبط با آن دیر عمل میکند. این نوع نگاه مختص کشور ما نیست و بحثی است که در تمام جهان به آن پرداخته میشود. فرآیندهایی که طولانیمدت عمل میکنند و سبب خسارت میشوند یا تنش ایجاد میکنند، درمان آن و روند بهبودی وضعیت ناشی از آن نیز طولانیمدت است. برای خشکسالی به صورت آنی نمیتوان برنامهریزی کرد و عملاً امکانپذیر نیست ما در یک دوره کوتاه اثرات خشکسالی را از بین ببریم. دولت البته سیاستهای مشخصی را در این زمینه اتخاذ کرده و برنامهریزی برای مقابله با خشکسالی در جریان است.
ارجاع ما به تاریخ اگر باشد متوجه نقش خشکسالی در طول تاریخ ایران خواهیم شد. آمارهایی که شما پیشتر منتشر کردهاید، هم بیشک این نظریه را تایید میکند و نشان میدهد که کشور ما دائم در معرض خشکسالی است اما چرا این آمارها، این آگاهیها هیچ تحرکی را در نهادهای سیاستگذار و مقامات مسوول ایجاد نمیکند؟
واکنشها و تحرکات از سوی دولت و نهادهای دیگر وجود دارد. اما باید در نظر گرفت که روندها در این زمینه مشمول زمان میشود. اسفند سال 96 دولت بر اساس اتفاقاتی که مرتبط با خشکسالی و کمآبی و بحران برداشت از آبهای زیرزمینی افتاد، کارگروه سازگاری با کمآبی را تشکیل داد. در این کارگروه سازگاری با کمآبی، جلسات فشرده بود و در سطوح وزیران و معاونان وزیر تشکیل شد. این روند هر هفته و روزهای سهشنبه برگزار میشد. متولی این کارگروه وزارت نیرو است. در کنار آن ما شورای عالی آب را داریم که در کنار آن قوانین بالادستی زیادی وجود دارد. مانند قانون توزیع عادلانه آب و... موارد بسیار زیادی در قانون برنامه ششم به مساله خشکسالی و بحران کمآبی پرداخته است تا به این امر توجه ساختاری شود. اما واقعیت این است که این قوانین و این طرحها و نظریهها با مشکلات متعددی روبهرو است. برای اجرای برخی از این قوانین ممکن است اعتبارات به اندازه کافی نباشد، بعضی وقتها مشکلات قانونی وجود دارد. بحث چاههای غیرمجاز نمونه یکی از این مشکلات است که به این سادگی حل نشده و البته بحثهای متنوعی وجود دارد. غالب این بحثها در حوزه مدیریت وزارت نیرو است و ما در سازمان هواشناسی به عنوان یک پایشگر محسوب میشویم، و جو را رصد میکنیم و آن چیزی را که بر اقلیم کشور رخ میدهد در اختیار نهادهای متولی قرار میدهیم. ولی آن نهاد که به صورت عملیاتی و اجراکننده درگیر این مسائل است و برای مثال آب کشور را تامین میکند و متولی آب است وزارت نیرو است. دوستان وزارت نیرو خیلی دارند تلاش میکنند و بهتر است جزئیات اقدامات آنها از زبان خودشان در بحث برنامهریزی و اجرا در مدیریت آب و خشکسالی شنیده شود.
مرجع اولیه که وضعیت آب و هوا و اقلیم کشور و پیامدهای آن مثل بیآبی و خشکسالی را تشخیص میدهد و مطالعات گسترده علمی دارد سازمان هواشناسی و مرکز ملی مقابله با خشکسالی است.
مجلس، شورای عالی آب، کارگروه سازگاری با کمآبی و تمام مراجع تصمیمگیری کشور در گزارشها تمامی اطلاعات را از طریق ما دریافت میکنند و ما به آنها این اطلاعات را ارائه میدهیم. این دغدغه هم وجود دارد که همه در جریان باشند. اما مشکلات اجرایی، اعتباری و حتی قانونی کم نیست.
اطلاعات و آماری که مرکز ملی خشکسالی استخراج میکند چه شاخصها و مولفههایی را دربر میگیرد؛ متر و معیار این مطالعات چیست؟
ما پارامترهای متعددی داریم که بر اساس آن مطالعات صورت میگیرد. اصلیترین پارامتر در مطالعات و سنجش خشکسالی، میزان بارش است. بعد از بارش، دما معیار مهمی برای اندازهگیری است. ممکن است بارش خوب باشد ولی افزایش دما در اثر گرمایش جهانی یا هر دلیل دیگری، بالا باشد -کشور ما مستثنی نیست و روند افزایش دما در ایران دو برابر میانگین افزایش جهانی است- و سبب تبخیر زیاد شود. ممکن است بارش خوب باشد اما این تبخیر و تعرق موجب شود که منابع آب ما کم شود. بنابراین اگر بخواهم به سه پارامتر اصلی در خشکسالی اشاره کنم؛ بارش، دما و تبخیر و تعرق است. اعدادی که منتشر شده است که 85 درصد جمعیت ایران تحت پوشش خشکسالی بلندمدت است، بر اساس شاخصی است به نام spei؛ در این شاخص بهرغم بارش مساله تبخیر و تعرق هم لحاظ شده است. در این شاخص هم بارش محاسبه میشود و هم تبخیر و تعرق پتانسیل. تبخیر و تعرق پتانسیل بر اساس دما محاسبه میشود. این ثبت بر اساس شاخص spei در بازههای مختلف است. از یکماهه گرفته تا چند دهساله قابل اندازهگیری است. آماری که منتشر شده بر اساس بازه زمانی 10ساله است. وقتی این شاخصها در بازههای زمانی کوتاه بررسی میشوند، به انواع خشکسالی میتوان دسترسی پیدا کرد. خشکسالی درجات مختلفی دارد. اولین خشکسالی، خشکسالی هواشناسی است. خشکسالی هواشناسی با کمبارشی همراه است. وقتی کمبود بارش داشته باشید یعنی خشکسالی هواشناسی دارید. بعد از آن اثرات خود را بر محصولات کشاورزی میگذارد. اولین محصول که درگیر آن میشود محصولات دیم است که به این مدل خشکسالی کشاورزی گفته میشود. بعد از آن اثرات آن بر منابع آبهای سطحی و آبهای زیرزمینی است و باعث میشود منابع آب کاهش پیدا کنند که به این مدل خشکسالی هیدرولوژیک میگوییم. اگر بعد از این مراحل خشکسالیها ادامه داشته باشد، به مرحله جدیدی وارد میشود که خشکسالی اقتصادی و اجتماعی به آن اطلاق میشود. یعنی مسائل اقتصادی مردم تحت تاثیر قرار میگیرد. روستاها از سکنه خالی میشوند و مهاجرت گسترده رخ میدهد و مسائل اجتماعی در شهرها به وجود میآید. حاشیهنشینی شهرها زیاد میشود و بحران اجتماعی پیامد خشکسالی بسیار مخرب خواهد بود. متاسفانه باید به این مسائل و مشکلات، مسائل امنیتی را نیز اضافه کنیم. چراکه پیامد خشکسالیها و مسائل مرتبط با کمبود آب میتواند بسیار خطرناک باشد و در یک کشور بحرانهای دیگری را ایجاد کند. بنابراین وقتی دورههای زمانی در پایش خشکسالی عوض میشود و مثلاً دورههای کوتاهمدت را بررسی میکنید، بیشتر بر خشکسالی هواشناسی دلالت میکند. یعنی خشکسالی از جنبه هواشناسی مورد کنکاش قرار میگیرد تا این تصویر به وجود بیاید که آیا کشور دچار خشکسالی است یا نه. وقتی بازه زمانی در آن لحاظ میشود مثلاً بهجای سنجش ماهانه، فصلی یا سالانه، یک دوره زمانی چندساله مثل 10 سال را بررسی میکنید، وقتی 10 سال پیاپی خشکسالی باشد به این نتیجه میرسیم که منابع سفرههای زیرزمینی ما دچار بحران شده است. بنابراین این شاخص خشکسالی 10ساله که ارائه شده است، برای این است که میتواند به منابع آبی کشورمان آن را مرتبط کنیم. در این سالهایی که خشکسالی بوده و کمبارشی هم بوده، مصرف ما در بخشهای مختلف کم نشده است. مصرف ما مطابق همان زمانی بوده که خشکسالی نبوده است. نه مصرف آب شهری کم شده است، نه کشاورزی کممصرف شده است و نه در صنعت و... هیچوقت مصارف کم نشده است. ما هرساله در حوزه کشاورزی، تولیدات کشاورزیمان بیش از سال قبل است. ما داریم از منابع آب زیرزمینی استفاده میکنیم در حالی که آبی به این منابع اضافه نمیشود. ذخایر آب زیرزمینی متعلق به آیندگان است ولی ما داریم آن آب را استفاده میکنیم.
با پشتوانه آماری و تحلیلهای مرکز خشکسالی ایران و سازمان هواشناسی که در اختیار شماست، آیا شما هم خشکسالی را در چشمانداز ایران یک ابرچالش در نظر میگیرید؟
ما کشور خشک و نیمهخشکی هستیم و شیوه و سبک و زندگی ما و همینطور برنامه توسعه گذشتگان ما بر اساس کمآبی بوده است. از معماری ایرانی گرفته تا نگهداری آب در آبانبارها و یخچالها، کاریزها و قناتها و... همه اینها نشان میدهد که باید آب کمتری مصرف کنید. گذشتگان ما آب زمستان را برای مصرف تابستانه ذخیره میکردند. این تاریخ نشاندهنده این است که ما باید این دوراندیشی را در سبک زندگی، برنامههای توسعه، اشتغال، تجارت و صنعت و... داشته باشیم. بیتردید مدیریت توسعه در ایران باید متناسب با یک اقلیم خشک و نیمهخشک باشد. باید پذیرفت که این اتفاق در گذشته نیفتاده است یا اگر هم ایده آن بوده، با جدیت پیگیری نمیشده است. اگر فرض را بر این بگذاریم که با جدیت بیشتری این مساله پیگیری شود، باید تمامی تصمیمگیریها متناسب با شرایط آب و هوایی و وضعیت اقلیمی ایران باشد، وگرنه خشکسالی ما از مرحله هواشناسی به مراحل اقتصادی و اجتماعی خواهد رسید و مسائل امنیتی در نهایت سرزمین را با چالش اساسی مواجه خواهد کرد و تبعات گرانی را بر کشور تحمیل میکند.
با اینکه نهادهای زیادی درگیر مساله مدیریت آب و اقلیم و خشکسالی هستند و این همپوشانی میتواند نجاتبخش باشد، آیا راهکاری ولو بلندمدت برای مدیریت و بهبود مصرف آب و مدیریت سرزمین و خشکسالی در چشمانداز مدیریت کشور وجود دارد؟
راهکارهای مبارزه با خشکسالی و بهبود مصرف آب، راهکارهایی جهانی است. ما تنها کشوری نیستیم که درگیر مساله کمآبی و مشکلات خشکسالی و تغییر اقلیم است. راهکارها در کشورهای مختلف تجربه شده است و ما هم میتوانیم از آنها استفاده کنیم...
مساله این است که ما درگیر تحریم هستیم و به نوعی از دانش و تکنولوژی روز جهان دور افتادهایم. از سوی دیگر گروههایی در داخل هر نوع تعامل جهانی برای مسائل مرتبط با محیط زیست و منابع آب و مسائلی از این دست را سریع برچسب امنیتی میزنند. در این شرایط چطور ما میتوانیم از راهکارهای جهانی برای مقابله با خشکسالی استفاده کنیم؟
راهکارها چیزهایی نیست که ما دانش آن را در کشور نداشته باشیم. راهکار این است که باید در بخش کشاورزی افزایش بهرهوری مواد غذایی داشته باشیم. باید مدیریت بهبودیافته محصولات زراعی صورت بگیرد. باید از هدررفت محصولات زراعی جلوگیری شود. امروزه متوسط جهانی هدررفت محصولات زراعی مورد انتقاد نهاد IPCC، هیات بینالدول تغییر اقلیم، و از بازوان سازمان ملل است. نهادی که اجماع دانشمندان در حوزه اقلیم را بررسی میکند و مسائل و گزارشهای متنوعی را تولید میکند. IPCC میگوید 25 درصد محصولات زراعی در جهان از بین میرود. این محصولات نباید از بین برود چون هزینه زیادی از زمین برای تولید آن صورت گرفته است. بنابراین نیازمند تمهیداتی است که کمترین هدررفت محصولات زراعی در جهان اتفاق بیفتد. در ادامه باید از تبدیل مراتع به مزارع خودداری شود. این راهکارها نیاز امروز بشر برای بهبود وضعیت خشکسالی و جلوگیری از تغییرات اقلیمی است. ما نیازمند متوقف کردن توسعه افقی مزارع هستیم. ما باید بر روی بهرهوری کار کنیم. باید بر روی محصولات استراتژیک کار کنیم. یعنی در بعد کشاورزی باید این تحولات صورت بگیرد. ما در ایران باید تولید محصولات غیراستراتژیک را متوقف کنیم و سرمایهگذاری صورت نگیرد. محصولی مثل هندوانه نباید در مناطق کمآب کشت شود. این آب مختص این منطقه نیست. آب چیزی است که جزو ذخایر کشور است و بهره عمومی برای همه مردم کشور دارد. بنابراین فرض کنید کشت برنج باید به مناطق بااستعداد مثل مناطق شمالی محدود شود. اما ما شاهد هستیم که برنج در برخی مناطق خشک کشور به وفور کشت میشود. دولت نیز در این مورد مصوبهای داشته است. در مورد دام نیز مدیریت بهبودیافته دام را باید مد نظر قرار داد. ما باید الگوی کشت متناسب با اقلیم را به صورت ویژه در دستور کار قرار دهیم. اگر اقلیم ما خشک است باید حتماً متناسب با آن اقلیم کشت کنیم. بنابراین اینها راهکارهایی است که میتواند به بهبود وضعیت کمک کند. در جهان نیز شبیه به ایران 90 درصد منابع آب در حوزه کشاورزی صرف میشود. بنابراین اگر بتوانیم بهبودی در شرایط کشاورزیمان ایجاد کنیم و کشاورزی از شکل سنتی به مدرن تغییر یابد، بهرهوری افزایش مییابد و میتوانیم آب را مدیریت و از آن بهتر استفاده کنیم.
وضعیت ابرچالش خشکسالی و بحران آب را در مقایسه با بحرانها و چالشهایی مثل رکود و تورم در چه جایگاهی میبینید؟ آیا این چالش بزرگتری محسوب میشود؟
مسائلی مثل رکود و تورم، حتی تحریم و مسائلی از این دست، چالشهای گذرا هستند و در یک دوره زمانی رخ میدهند و قابل بازگشت و بهبود هستند. مثلاً سیاستمدارها با سیاستهای صحیح میتوانند در زمان کمی روند این چالشها را معکوس کنند. در 40 سال گذشته ما موارد متنوعی از مشکلات و چالشهایی از این دست را داشتهایم و مردم در واقع سازگاری دارند. مساله خشکسالی خیلی متفاوت است. از منظر علمی که نگاه میکنید یکی از ابرچالشهای جهان مساله تغییر اقلیم است. حتی در کشورهای توسعهیافته که تورم و رکود و تحریم وجود ندارد، تغییر اقلیم یک ابرچالش تعریف شده است. این چالش بزرگ طوری است که همه میدانند نمیشود با طبیعت مبارزه کرد. اقلیم طوری نیست که ما بتوانیم با او هماوردی داشته باشیم. بنابراین باید نوعی سازگاری در تغییر سبک زندگی و پذیریش قدرت تخریبی آن باشد. کمآبی برای ما حکم یک ابرچالش جدی دارد و باید سازگاری با آن اتفاق بیفتد که نیاز به فرهنگسازی و صرف هزینههای زیاد و برنامهریزی بلندمدت دارد. در حقیقت باید پذیرفت خشکسالی در ایران تداوم دارد و چیزی نیست که تمام شود بلکه سال به سال و دهه به دهه وضعیت آن تشدید خواهد شد. دورنمای ما از ایران و مطالعه سناریوهای متفاوت از تغییر اقلیم نشان میدهد در دهههای آینده تعداد سالهای خشک در ایران از تعداد سالهای تر خیلی بیشتر خواهد بود. بنابراین برای وضعیت پیشرو خودمان را آماده کنیم و تنها با سازگاری و پذیریش واقعیت طبیعت و تغییر سبک توسعه و سبک زندگی به سمت مدیریت این ابرچالش بزرگ برویم.