گونههای در حال انقراض
چرا جامعه ایران مشوق رانتجویی و رانتخواری است؟
پرویز گیلانی: تحلیلهای سردستی، موانع کارآفرینی و فعالیت اقتصادی نوآورانه و خلاقانه در ایران را اداری و سازمانی میدانند و قادر نیستند اقتصاد سیاسی موضوع را درک کنند. درست مثل اینکه بگوییم همه دوست دارند شرکت تاسیس کنند اما دفتر مناسبی پیدا نمیکنند.
قدیمترها میشد افرادی را پیدا کرد که دوست داشتند از راه تولید خلق ثروت کنند اما از میانههای دهه 50 به اینسو هرسال از تعداد این آدمها کاسته شده است، مثل گونههای ارزشمند در حال انقراض.
زمانی که قیمت نفت افزایش قابلتوجهی یافت و متناسب با آن جهتگیری اقتصاد سیاسی در توزیع درآمدهای نفتی تغییر کرد، طبقه جدیدی در بخش خصوصی شکل گرفت که انگیزهاش انباشت سرمایه از راه تولید و تجارت نبود. این طبقه نوظهور تلاش زیادی کرد تا از توزیع درآمدهای نفتی سهم ببرد و به نوعی همسفره دولت در رانتهای نفتی شود. از آن زمان که نفت و رانت نفتی و رانت نزدیکی به قدرت سهم قابل ملاحظهای در شکلگیری جریان «کسب ثروت» بدون مشارکت در «خلق ثروت» پیدا کردند، اقتصاد ایران کمتر شاهد ظهور کارآفرینان بزرگ بوده است. از آن زمان تا امروز عدهای در تلاش و تکاپو هستند تا ثروت خلقشده توسط دیگران یا متعلق به بیتالمال را به تملک خود درآورند بهجای اینکه خودشان خلق ثروت کنند.
در اقتصاد ایران دو نیروی قوی شکل گرفته است. یک گروه استعدادهایی است که خرج تولید و خلاقیت و کارآفرینی میشود و یک دسته استعدادهایی است که به منظور بهرهکشی و تصاحب حاصل زحمت دیگران به کار میرود. یعنی بر اساس اینکه آدمها در چه زمینهای میتوانند استعدادهای خود را بالفعل کنند بعضیها کارآفرین، تولیدکننده یا تاجر موفق میشوند و بعضیها مسیر رانتجویی را در پیش میگیرند. اقتصاددانان معتقدند درون هر جامعه نیرویی-پیشرانی- وجود دارد که افراد را تشویق میکند کدام راه را برگزینند. یعنی هر فرد بسته به موقعیتی که در آن به دنیا آمده، رشد کرده و دارای چارچوب فکری شده، موقعیتهایی داشته که بر اساس آن یا به گروه اول پیوسته یا در گروه دوم سکنی گزیده است. همه میدانیم که در کشور ما تولید، فعالیتی پرهزینه و بسیار پردردسر است. فرد باید لحظه به لحظه از این فرآیند مراقبت کند تا مورد حمله قرار نگیرد. اما رانتجویی حاصل یکسری زدوبند است و فرد اگر بتواند خوب زدوبند کند، حاصل تلاش تولیدکننده یا منابع ملی را تصاحب میکند. در کنار دو گروهی که یاد شد، گروه سومی هم وجود دارد. گروه سوم افرادی هستند که منتظر میمانند تا نتیجه بازی دو گروه اول و دوم مشخص شود. اگر گروه دوم -رانتجویان- پایگاهی قوی و مستحکم داشته باشند، گروه اول یعنی تولیدکننده باید بخش زیادی از منابع خود را صرف محافظت و دفاع از منافع خود کند. وقتی این کار تکرار شود دینامیسم و پویایی نبرد بین دو گروه، جریان استعدادهای یک نسل را شکل میدهد و افراد این پیام را دریافت میکنند که چگونه استعدادهای خود را شکل دهند.
جامعه ایران در چند دهه گذشته همواره شاهد این جنگها بوده و مجموعه نهادها و فرهنگ و سیاست و سیاستگذاری در کشور، خواسته یا ناخواسته همواره از جریان دوم دفاع کرده است.
در پرونده پیشرو میخواهیم ببینیم چرا جامعه مشوق رانتجویی و رانتخواری است؟