رویای ناممکن
در ذهن سیاستگذار پولی چه میگذرد؟
مرضیه محمودی: پیش از آنکه عبدالناصر همتی سوم مردادماه به بانک مرکزی برود، کارشناسان بسیاری گفته بودند هیچ رئیسی در بانک مرکزی نمیتواند کاری از پیش ببرد مگر آنکه اصلاح نظام بانکی و نظام بودجهریزی را در اولویت قرار دهد و تمامقد پیگیر اصلاحات شود. پنج ماه از حضور همتی در بانک مرکزی میگذرد. همتی برخی اصلاحات بانکی را آغاز کرده. در این مدت بازارها آرام گرفته و ارز در محدوده مشخصی در نوسان است. او بازار آزاد را به رسمیت شناخته، دستور خرید و فروش ارز آزاد در صرافیها را صادر کرده، برای تراکنشهای بانکی سقف تعیین کرده و مقررات جدیدی برای چکهای برگشتی وضع کرده است. لیست کارهایی که همتی انجام داده بهخصوص در حوزه سیاستگذاری ارزی بیش از این موارد است و بسیاری از آن دفاع میکنند، برخی هم به سیاستهای همتی نقد دارند. اما چه موافقان و چه مخالفان رئیس جدید، همه یک نگرانی عمده دارند. آن هم اینکه سیاستهای تورمزای دولت، هر آنچه بانک مرکزی رشته را پنبه کند.
شاید همین نگرانی سبب شده که همه به بانک مرکزی توصیه میکنند هرچه سریعتر اصلاح نظام بانکی را در دستور کار قرار دهد و تلاش کند برای اصلاح نظام بودجهریزی کشور.
مجموعه سیاستهای دولت و بودجهای که برای سال 98 به مجلس فرستاده چندان امیدوارکننده نیست. سیاستهای دولت همچنان در مسیر افزایش نقدینگی است. نرخ سود بالا و ناترازی بانکی همچنان ادامه دارد. اما جز آن سال سخت تحریم و کاهش درآمدهای نفتی احتمالاً دولت را وسوسه کند دستگاه چاپ پول بانک مرکزی را بار دیگر به کار بیندازد و چکهای بیمحلش را از محل خلق اسکناسهای جدید در بانک مرکزی تامین کند. مانند وعده دولت برای تامین اعتبار 12 هزار میلیاردتومانی برای صنعت خودروسازی و نگرانی اقتصاددانان از محل تامین این اعتبار. چراکه به نظر میرسد تامین چنین اعتباری در این شرایط جز از طریق چاپ پول امکانپذیر نیست. کارشناسان میگویند استقلال تنها راهحل ممکن برای اصلاح نظام بانکی و جلوگیری از نوسانات جدید نرخ ارز است. در شرایط کنونی بانک مرکزی بیش از همیشه به رئیسی مستقل نیاز دارد اما آن استقلالی که همه روسای بانک مرکزی آرزوی آن را داشتهاند، در این شرایط برای همتی از همیشه دور از دسترستر است. چراکه یا باید جلو خلق پول را بگیرد یا به موازات افزایش نقدینگی و نرخ تورم، نرخ دلار را افزایش دهد.
کارشناسان میگویند همتی در مسیر اصلاحات است. حتی اگر در این مسیر برخی اشتباهات را انجام داده باشد یا در تعیین برخی از اولویتها به خطا رفته باشد. مانند آغاز نادرست حذف صفر از پول ملی.
شواهد نشان میدهد بانک مرکزی در ذهن خود در رویای اصلاح نظام بانکی است. اما سوال مهم این است که این رویا چقدر دستیافتنی است؟ بانک مرکزی در چند ماه گذشته در رام کردن نرخ ارز و کنترل انتظارات موفق بوده. اما آیا در کنترل سیاستهای تورمی دولت و حفظ استقلال خود هم موفق است؟ آن هم در حالی که دو ماه است بانک مرکزی اجازه انتشار نرخ تورم را نداشته آیا میتوان امیدوار بود بتواند در مقابل سیاستهای ضدتورمی دولت بایستد و مستقل عمل کند؟