کلید نجات توافق
با استخوان لای زخم برجام چه کنیم؟
برجام یکی از مهمترین پروندههای روی میز بسیاری از تحلیلگران و سیاستمداران جهان طی چند هفته اخیر بوده است. توافقی که قرار بود پل اعتمادی میان تهران و غرب ایجاد کند اکنون هر سه ماه یکبار و به لطف روی کار آمدن ترامپ جمهوریخواه در کاخ سفید با خطر فروپاشی مواجه است.
برجام یکی از مهمترین پروندههای روی میز بسیاری از تحلیلگران و سیاستمداران جهان طی چند هفته اخیر بوده است. توافقی که قرار بود پل اعتمادی میان تهران و غرب ایجاد کند اکنون هر سه ماه یکبار و به لطف روی کار آمدن ترامپ جمهوریخواه در کاخ سفید با خطر فروپاشی مواجه است. توافقی که اگرچه دستاوردهای قابل توجهی برای تهران به همراه داشته است اما باید گامهای سازندهای در این زمینه و با هدف کاهش ریسک خروج واشنگتن از آن برداشته شود. علی واعظ تحلیلگر مسائل بینالملل در اینباره معتقد است: «وقتی که ترامپ مجدداً در ژانویه مجبور شد درباره آینده برجام و اینکه آیا میخواهد تحریمها را تعلیق کند یا نه، تصمیم بگیرد مشخص بود که رویکردش ثمرهای نداشته است، به این دلیل که تغییر یکجانبه برجام میتواند نقض توافق تلقی شود و بنابراین ایالات متحده را منزوی کند، امری که حتی بسیاری از اعضای جمهوریخواه کنگره مایل به آن نیستند. تا به امروز، کنگره نتوانسته راه حلی پیدا کند که به طور همزمان هم کاخ سفید را راضی کند، هم نقض توافق محسوب نشود و هم برای اروپاییها قابل قبول باشد. این بار ترامپ کار را برای کنگره سختتر هم کرد: او به وضوح گفته است که برجام را برهم خواهد زد چنانچه طی 120 روز آینده کنگره و اروپا خواستههایش را عملی نکنند.»
♦♦♦
روندی که توافق هستهای ایران تاکنون طی کرده است میتوانست از این بدتر باشد. تصمیم ترامپ در روز 12 ژانویه در خصوص تعلیق تحریمهای هستهای و تهدید به خروج از برجام چنانچه کنگره و اروپا به اصلاح مفاد آن به صورت یکجانبه اقدام نکنند، توافق را در برزخ باقی گذاشت، شرایطی که این توافق کمی پس از انتخاب ترامپ به ریاست جمهوری در آن قرار گرفته بود. با وجود شخصیت غیرقابل پیشبینی ترامپ، خصومت آشکار او نسبت به توافق، انزجارش نسبت به تایید هر چیزی که مهر سلفش را دارد و ناآرامیهای اخیر ایران، بسیاری گمان داشتند که او به توافق پایان خواهد داد. اما هنوز برای خوشحالی زود است. تصمیم کاخ سفید کمی بیشتر از یک تعویق نیست: شرایطی که ترامپ اصرار به برقراری آن دارد تا بر اساس آن ایالات متحده در توافق باقی بماند با اصل برجام مغایرت دارد. امضاکنندگان دیگر این توافق باید در این مدت ایالات متحده را تشویق به ماندن در توافق کرده و درعین حال به دنبال راههایی برای پایدار کردن آن بدون توجه به اقدامات آمریکا باشند. از دست رفتن این توافق بحرانی را شعلهور خواهد کرد که میتواند منجر به عمیقتر شدن تنشها در این منطقه پرآشوب شده و ضربه سختی به دیپلماسی چندجانبه و رژیم منع گسترش تسلیحات هستهای بزند.
با ورود به سال سوم اجرایی شدن برجام، توافق هستهای ایران همچنان کارایی خود را دارد: سال گذشته، طبق گفته آژانس بینالمللی انرژی اتمی، تهران کاملاً به تعهدات هستهای خود پایبند بوده است، تعهداتی که در عمل دستیابی به توانایی ساخت سلاح هستهای در ایران را غیرممکن کردهاند. ظاهراً این موضوع برای دولت ترامپ که به محکوم کردن برجام به عنوان توافقی معیوب ادامه میدهد از اهمیت چندانی برخوردار نیست، به این دلیل که برخی از محدودیتهای هستهای برجام در سالهای 2026 تا 2031 منقضی خواهند شد و همچنین به این خاطر که برجام شامل دیگر سیاستهای ایران از قبیل برنامه موشکی و حمایت این کشور از دیگر بازیگران در منطقه نیست.
ترامپ نخستین قدم عمده برای تضعیف برجام را در ماه اکتبر برداشت، هنگامی که از تایید و ارائه گواهی برای توافق خودداری کرد به این بهانه که تحریمهایی که تحت آن تعلیق شدهاند متناسب با گامهای هستهای ایران نیستند. تحت فشار اعضای کابینه که معتقدند خروج از برجام میتواند به لحاظ دیپلماتیک بسیار هزینهبر باشد، ترامپ به تعلیق تحریمها ادامه داده است. اما دولت آمریکا هم مجازاتهای اقتصادی دیگری را وضع کرد و هم بازار جهانی را از تجارت با ایران دلسرد کرد، بنابراین تهران را در موقعیت دشواری قرار داده است که باید در آن به محدودیتهای توافق هستهای پایبند بماند آن هم در شرایطی که از مزایای اقتصادیاش به طور کامل برخوردار نمیشود. ترامپ همچنین کنگره را ملزم به وضع قوانینی کرده که به صورت یکجانبه مفاد برجام را تغییر دهد. همانطور که برخی از طرفدارانش میگویند، پیام ترامپ ساده است: یا توافق را اصلاح کنید یا من آن را برهم خواهم زد.
تهران همچنان پایبند
وقتی که ترامپ مجدداً در ژانویه مجبور شد درباره آینده برجام و اینکه آیا میخواهد تحریمها را تعلیق کند یا نه، تصمیم بگیرد، مشخص بود که رویکردش ثمرهای نداشته است، به این دلیل که تغییر یکجانبه برجام میتواند نقض توافق تلقی شود و بنابراین ایالات متحده را منزوی کند، امری که حتی بسیاری از اعضای جمهوریخواه کنگره مایل به آن نیستند. تا به امروز، کنگره نتوانسته راهحلی پیدا کند که به طور همزمان هم کاخ سفید را راضی کند، هم نقض توافق محسوب نشود و هم برای اروپاییها قابل قبول باشد. این بار ترامپ کار را برای کنگره سختتر هم کرد: او به وضوح گفته است چنانچه طی 120 روز آینده کنگره و اروپا خواستههایش را عملی نکنند، برجام را بر هم خواهد زد.
تهران، به نوبه خود و در حال حاضر، به توافق پایبند بوده، تلاش کرده تا وجهه خود را در صحنه بینالمللی حفظ کند، انگشت اتهام را بهسوی آمریکا بگرداند و تفاهمات اقتصادی بلندمدت با اروپا را دنبال کند. اما ممکن است صبرش به پایان برسد. از سوی دیگر اما موقعیت دیپلماتیک مناسب ایران در خارج، اوضاع در داخل کشور را بهبود نبخشیده است: منافع اقتصادی توافق به کندی تحقق یافتهاند، انتظارات عمومی برآورده نشده و همراه با نارضایتی از سوءمدیریت، فساد نهادینهشده و تنگناهای اجتماعی-اقتصادی به ناآرامیها و اعتراضات در چندین شهر ایران دامن زده است. چنانچه منافع برجام باز هم تحلیل روند، به دلیل تحریمهای بیشتر یا خروج آمریکا از توافق، ایران میتواند به روش زیانباری مقابله بهمثل کند.
اروپا، که میزان تجارتش با ایران در سال گذشته تقریباً دو برابر شده، کلید نجات توافق را در دست دارد: اروپا از یکسو باید آمریکا را متقاعد کند که زیر تعهداتش نزند و از سوی دیگر باید به فکر ایجاد انگیزه کافی برای تهران باشد تا در توافق باقی بماند حتی اگر واشنگتن به آن عمل نکند یا اگر اقداماتش موجب شود منافع اقتصادی ایران کم شوند!
اما در این شرایط نیز اینکه چقدر اروپا میتواند موثر باشد مشخص نیست. دولت ترامپ میخواهد با شرکای اروپاییاش هماهنگ عمل کند اما نه به هر قیمتی و ممکن است در صورت مخالفت اروپا بخواهد راه خودش را برود، از سوی دیگر وضع تحریمهای ثانویه آمریکا بر شرکتهای اروپایی که با ایران تجارت میکنند میتواند آنها را با انتخاب میان سرمایهگذاری و تجارت (هنوز بسیار محدودشان) با ایران یا به خطر انداختن دسترسیشان به بازار بسیار بزرگتر و سودآورتر آمریکا مواجه کند.
ترس از اینکه رئیسجمهور آمریکا بر سر قولش بماند و از توافق خارج شود، بازیگران اروپایی و اعضای کنگره آمریکا را وامیدارد که به دنبال یافتن راههایی برای جلب رضایت ترامپ بدون در خطر قراردادن برجام باشند. چندین عضو دموکرات و جمهوریخواه کنگره آمریکا در حال کار روی پیشنویس قانونی هستند که تا حدودی خواستههای کاخ سفید را در نظر داشته باشد. انگلیس، آلمان، فرانسه و اتحادیه اروپا به نوبه خود بر سر اینکه چگونه به نگرانیها در خصوص برنامه موشکی ایران و فعالیتهایش در منطقه بپردازند در حال مذاکره و مباحثهاند با در نظر گرفتن اینکه آیا راهکاری برای زمانی که با انقضای برجام محدودیتهای هستهای ایران مرتفع میشود وجود دارد یا نه. اینکه چگونه ضربالاجل توفنده ترامپ در روز 12 ژانویه محاسبات آنها را تحت تاثیر قرار میدهد و اینکه آیا لحن تند او جایی برای سازش باقی میگذارد هنوز نامعلوم است.
شریک نابودی توافق
در سخنان رئیسجمهور آمریکا ابهاماتی وجود داشت که ارزش آزمایش دارد، اما تنها تا اندازهای! چنانچه کنگره قانونی به تصویب رساند یا اروپا با اقدامات ناقض برجام ایالات متحده موافقت کند- مثلاً با تهدید وضع دوباره تحریمهای هستهای اگر ایران مشغول به انجام فعالیتهایی شود که تحت توافق مجاز به انجام آن است- آنها شریک از دست رفتن توافق خواهند بود. با وجود این تقریباً غیرممکن است که ایران را از اتخاذ اقدامات تلافیجویانه بازداشت. به عبارت دیگر، گامهای طراحیشده برای پیشگیری از خروج آمریکا از توافق میتواند به از بین رفتن آن بینجامد.
اگر دولت ترامپ مصمم است که برجام را نقض کند، بهتر است به تنهایی این کار را انجام دهد و بهتر است پس از آن اروپا هرچه در توان دارد برای نجات آن انجام دهد. کلید این کار حصول اطمینان از این نکته است که ایران اگر به تعهداتش عمل کند منافع اقتصادی و دیپلماتیک کافی به دست خواهد آورد، حتی اگر این منافع کمتر از آنچه اجرای کامل برجام میتوانست محقق کند، باشند. برای اینکه چنین نتیجهای بهدست آید:
♦ اروپا باید فراتر از حمایت لفظی از بقای برجام رفته و بقای آن را با ایجاد یک چتر حمایتی از تجارتش در صورت وضع تحریمهای ثانویه آمریکا تضمین کند. طبق یک نظرسنجی ویژه که گروه بینالمللی بحران از بیش از 60 مدیر ارشد در شرکتهای فراملیتی که به صورت فعال به دنبال سرمایهگذاری در ایران هستند انجام داده است، این مهم چنانچه ایران به تعهداتش طبق برجام پایبند بماند و کشورهای اروپایی به صورت پیشگیرانه «قوانین مسدودکننده»شان را احیا کنند و از شرکتهایشان در برابر تحریمهای فراسرزمینی آمریکا محافظت کنند، قابل دستیابی است. تاکنون اروپا با احتیاط از برداشتن قدمی که ممکن است به جنگ تجاری با ایالات متحده بینجامد پرهیز کرده، اما اکنون ممکن است احساس کند در صورت از بین رفتن برجام امنیتاش در خطر است. اروپا همچنین باید درحالی که به تعامل دیپلماتیک با ایران در مورد سیاستهای منطقهایاش و مسائل مربوط به حقوق بشر میپردازد، به قراردادهای دوجانبه سرمایهگذاری در اقتصاد ایران و شراکت طولانیمدت در حوزه انرژی با تهران نیز دست یابد.
♦ ایران نیز به نوبه خود باید گامهایی را بردارد. میبایست مشکلات داخلی اقتصادش را حل کند، به ویژه در بخش توسعه استانداردهای بانکی و ایجاد یک فضای کاری شفافتر و مبارزه با فساد. این نهتنها برای جذب فناوری و سرمایه خارجی مهم است بلکه برای جلب رضایت عمومی مردم نیز امری ضروری است. تهران برای اینکه اروپا را در اقداماتش برای حفظ برجام تشویق کند، باید همکاریاش با سازمان پیمان منع جامع آزمایشهای هستهای را افزایش دهد، و شهروندان دوتابعیتی را که در بازداشت هستند، آزاد کند.
♦ کنگره آمریکا باید از تغییر مفاد برجام خودداری کند. چنین قانونی ممکن است یک بحران فوری را ایجاد نکند اما یک توافق چندجانبه متوازن را نقض خواهد کرد و اعتبار آمریکا را به عنوان یک شریک مذاکره قابل اعتماد زیر سوال خواهد برد. کنگره میتواند بار ارائه گواهی رئیسجمهور را کم کرده، تمهیدات بازگشت تحریمهای مرتبط با تخلفات احتمالی ایران در برجام را تقویت کند و نظرش را در خصوص نیاز به یک تفاهم تکمیلی اعلام کند، اما نباید در برانداختن توافقی که دارد با موفقیت عمل میکند، مشارکت کند.
این نکته که برجام، بهرغم خصومت ترامپ، بیشتر از دیگر توافقات چندجانبه که او به آنها پایان داده است، به حیات خود ادامه داده است خود شاهدی است بر سودمندی و استحکام این توافق که برنامه هستهای ایران را محدود کرد و دری را به بازپروری اقتصادیاش گشود. اما دیگر امضاکنندگانش نباید بر این گمان باشند که این توافق میتواند در برابر تهاجمات بیشتر دوام آورد. پیش از آنکه دیر شود، آنان باید از برجام به صورت فعالانه دفاع کنند.