سارقان تاریخ
جویندگان گنج با محیط زیست چه میکنند؟
در سال 1643، سر ویلیام فیپس، شکارچی گنج ماساچوست، یک کشتی گنج اسپانیایی غرقشده را که در سال 1599 در «بانک آمبروزیا» غرق شده بود، نجات داد. ارزش کل گنجینههای نجاتیافته به 205 هزار و 536 پوند رسید.
این، سرآغازی برای ماجراجوییهای بعدی و کاوش در دل زمین برای رسیدن به گنج بود؛ گنجی گاه خیالی، که اغلب به بهای از بین بردن گنج واقعی، یعنی طبیعت اتفاق افتاده است. جویندگان گنج برای دستیابی به طلا، نقره یا سایر مواد باارزش، به جان خانههای متروکه، سایتهای باستانشناسی، مناطقی که نشاندهنده تمدنی در سالیان دور بودهاند، جنگلها، غارها یا هر جای دیگری که فکرش را کنید، میافتند.
اخیراً هم که بیشتر آنها پا را فراتر گذاشته و در زیر آب شروع به کاوش کردهاند، جایی که فناوری مدرن امکان دسترسی به لاشههای حاوی اشیای قیمتی را فراهم میکند که قبلاً غیرقابل دسترس بودند. این غارتگران افرادی هستند که به طور غیرقانونی و بدون هیچ علاقهای به تحقیقات باستانشناسی به دنبال بقایای باستانشناسی یا تمدنهای بهجامانده از گذشته میگردند.
میراث بشریت در معرض خطر شکارچیان گنج
گنجیابی آنقدرها که در مجموعه «ایندیانا جونز» به تصویر کشیده میشود جالب نیست و به هدفی بالاتر هم نمیرسد. در ترکیه که در سرزمینهای باستانی آناتولی قرار دارد، گنجیابها نهتنها گمراه میشوند، بلکه میراث فرهنگی را نیز نابود میکنند.
اگر به گزارشهای ترکیه نگاهی بیندازید، عناوینی مانند «سه نفر به دلیل فروش آثار باستانی حفاریشده به طور غیرقانونی در استانبول دستگیر شدند» را مشاهده خواهید کرد. بهرغم قوانین سختگیرانه ترکیه علیه حفاری غیرمجاز آثار باستانی، از جمله جریمههای سنگین و حتی حبس، حفاریهای غیرقانونی یا «گنجیابی» در بازار سیاه ادامه دارد.
آناتولی خانه بسیاری از تمدنهای باستانی از جمله هلنها، رومهای باستان، بیزانس، سلجوقیان و عثمانیها بوده است و بناهای تاریخی و آثار تاریخی بیشماری در تقریباً هر اینچ از کشور قابل مشاهده است. آناتولی که یادآور موزهای در فضای باز است، بیش از آنچه به چشم میآید، میزبان زیباییهای تاریخی است: بسیاری از آنها در زیر دشتهای وسیع این منطقه تاریخی مدفون شدهاند.
شکارچیان گنج، افراد ماجراجو و خیالبافی هستند که میخواهند به راحتی درآمد کسب کنند. در بسیاری از موارد، گنجیابی تقریباً به بیماری روانی تبدیل شده است. این شکارچیان غیرقانونی ممکن است تمام پول خود را برای خرید نقشهها و تجهیزات گنج خرج کنند، به این امید که ثروت متعلق به تمدنهای قبلی را پیدا کنند. این شکارچیان حتی برای ماهها، در حومههای ترکیه سفر میکنند و حفرههای بزرگ حفر میکنند، یا حتی به خانههای قدیمی و متروکه میروند. در نتیجه، این جویندگان گنج پول و زمان خود را از دست میدهند و صدمات جبرانناپذیری به مناظر ترکیه و حتی املاک خصوصی مردم وارد میکنند.
شکارچیان گنج در ترکیه عموماً در قهوهخانههایی به نام defineciler kahvehanesi (قهوهخانه گنجیاب) یا در مجاورت مغازههای سرگرمی که فلزیابهای ویژهای را میفروشند که برای گنجیابی به کار میرود، گرد هم میآیند. امروزه آنها میتوانند از طریق اینترنت راحتتر از قبل، دور هم جمع شوند. شکارچیان در گروههای فیسبوک نیز تکنیکها و طریقه ردیابی گنج را در میان خود به اشتراک میگذارند.
جویندگان عموماً در بخشهای باستانشناسی، ساختمانهای تاریخی حفاظتنشده و خانههای قدیمی متروکهای که متعلق به مهاجران ارمنی و یونانی است، که گمان میرود تمام داراییها، پول و طلای خود را قبل از ترک خانههایشان در زمین دفن کردهاند، به جستوجو میپردازند. بنابراین، جویندگان گنج در درجه اول به جستوجوی فلزات باارزش میروند، بدون توجه به جنبههای تاریخی یا فرهنگی آثار.
شکارچیان بیشتر به تپهها و تومولوسها آسیب میرسانند. تومولوس تپهای از خاک و سنگ است که بر روی قبر یا قبرستانی برای پادشاهان اشراف ساخته شده است (در سیبری و آسیای مرکزی). در ترکیه تومولوسهای زیادی وجود دارد و چنین سازههایی برای جویندگان گنج از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است، زیرا تمدنهای باستانی برخی از وسایل خود را نزد این پادشاهان و اشراف دفن میکردند.
این مقبرهها و باقیمانده اموال مردگان بسیار مهم هستند، زیرا تاریخ اجتماعی و سیاسی تمدن مربوطه را روشن میکنند. بنابراین، این مقبرهها هدف اصلی شکارچیان گنج هستند که به دنبال فلزات ارزشمندی مانند طلا یا نقره میگردند.
اخیراً نسل جدید سارقان و در دسترس بودن فلزیابهای ارزانقیمت، باعث افزایش میزان جرم و جنایت در این زمینه شده است. در حالی که برخی از شکارچیان فقط برای یافتن گنج حفاری میکنند، برخی از دینامیت برای منفجر کردن تومولوسها در جستوجوی فلزات ارزشمند استفاده میکنند که نشاندهنده بیتوجهی کامل به تاریخ و میراث باستان و همچنین محیط زیست است.
پروفسور ساکت پِکاک، از گروه تاریخ هنر در دانشگاه حاجتتپه، در مورد این موضوع میگوید: «در طول دوران باستانشناسی، تقریباً در تمام مطالعات باستانشناسی خود آثاری از گنجیابی دیدهام. در واقع، گنجیابی منحصر به ترکیه نیست و در سراسر جهان رایج است، اما ما شاهد نرخ بالاتری از این نوع جنایت در ترکیه هستیم.»
پروفسور پکاک معتقد است یکی از دلایل اصلی گنجیابی در ترکیه خرافاتی است که از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است: «به ویژه، داستانهایی درباره دفن طلا در زیر ساختمانهایی که متعلق به جوامع مسیحی یونانی، ارمنی و گرجستانی در آناتولی باستان است، به انگیزه شکارچیان برای جستوجوی طلا و تخریب این آثار باستانی دامن میزند. البته این باورهای خرافی درست نیست. من کاوشهایی را در شهر نیغده (Niğde) آناتولی انجام دادهام. طبق مطالعات مردمشناسی، عادات غذایی این منطقه تقریباً مشابه آن زمان است، بنابراین میتوان گفت که یک روستایی در دوره بیزانس، به اندازه یک فرد روستایی که در حال حاضر در نیغده زندگی میکند ثروتمند بوده، بنابراین، یک نفر روستایی که در آن دوره در نیغده زندگی میکرده، نمیتوانسته گنجی از خود به جای بگذارد.»
پروفسور پکاک توضیح میدهد: «یک رسم قدیمی در آناتولی وجود دارد که میگوید یک مالک نجیب یا فئودال معروف به «آقا» در منطقه مرکزی آناتولی شروع به ساختن خانه کرده است. مقداری پول، مثلاً سه یا پنج سکه طلا، برای مواقع ضروری همچون وقوع زلزله برای نگهداری دفن میشود. با این حال، چنین عرفی رایج نیست و فقط اشراف میتوانند آن را انجام دهند. پدرم کشاورز ثروتمندی بود و این کار را انجام داد. اما، غیرممکن است که در همه خانهها طلا وجود داشته باشد.»
او ادامه میدهد: «من فقط یک بار در کار 40ساله خود مقادیر زیادی از این سکههای باارزش را دیدهام. پروفسور رحمی حسین اونال یک ظرف سفالی با بیش از هزار قطعه سکه نقره پیدا کرد. اما این یافتهها به مطبوعات گزارش شد و این ما را بسیار متاسف کرد، زیرا این گزارشها انگیزه جویندگان گنج را افزایش داد.»
چنین اخباری در رسانههای مکتوب و تلویزیون معمولاً مردم را برای جستوجوی گنج ترغیب میکند که در نتیجه آن، آسیبهای جبرانناپذیری به محوطههای باستانی وارد میشود. پروفسور پکاک که 20 سال است در کاوشهای باستانشناسی شرکت کرده، گفت که موردی را ندیده است که باستانشناسان به تعداد بیشماری سکههای نقره یا طلا برخورد کنند.
پکاک گفت: «البته من موارد گرانبهای زیادی مانند آثار معماری یا نقاشی دیدهام، اما شکارچیان به آنها علاقهای ندارند. شکارچیان فقط بر روی فلزات اشرافی مانند نقره یا طلا تمرکز میکنند. من روانشناس نیستم، اما به نظر من گنجیابی اعتیادی است مانند نیکوتین یا الکل. البته برخی از فیلمهای ترکی و فیلمهای هالیوودی مانند «ایندیانا جونز» نقش مهمی در این اعتیاد دارند. آنها این احساس کاذب را ایجاد میکنند که در تمام سازههای عتیقه گنج وجود دارد. تونلهایی وجود دارد که جویندگان را به جاهای دیگر میبرد.» پکاک در پایان گفت: بیشتر این حسها اشتباه و از نظر علمی ثابتنشده است.
تخریب طبیعت
در ادامه، به تشریح چند مورد از تلاشهای مخرب برای پیدا کردن گنج خیالی و در عین حال، از بین بردن «گنج واقعی»، میپردازیم.
1- تخریب میراث دو هزارساله سودان
جویندگان غیرقانونی طلا خندق عظیمی را در «جبل مراغه» در بخش شرقی صحرای ساهارا حفر کردند.
در سال 2020، باستانشناسانی که به «جبل مراغه» در شرق سودان رسیدند، با پنج مرد مواجه شدند که از یک جفت ماشین حفاری برای ایجاد یک خندق به عمق 7 /16 متر و طول 8 /19 متر در چشمانداز صحرا استفاده کرده بودند. به گزارش بیبیسی نیوز، این اقدام ویرانگر -بخشی از جستوجوی غیرقانونی برای طلا-، این مکان باستانی دو هزارساله را غیرقابل شناسایی کرد.
حَباب ادریس احمد، باستانشناسی که در سال 1999 ویرانههای جبل مراغه را کاوش کرد، به خبرگزاری فرانسه (AFP) میگوید: «آنها از حفاری اینجا فقط یک هدف داشتند و آن یافتن طلا بود. آنها یک کار دیوانهوار انجام دادند: برای صرفهجویی در زمان، از ماشینآلات سنگین استفاده کردند.»
جبل مراغه که در 273کیلومتری شمال خارطوم در صحرای شرقی ساهارا واقع شده است، به عنوان یک سکونتگاه یا پاسگاه کوچک در پادشاهی کوش (Kush)، که از 2500 قبل از میلاد تا 300 میلادی بر سرزمینهای جنوب مصر تسلط داشت، عمل میکرد.
حاتم النور، مدیر آثار باستانی و موزههای سودان، به خبرگزاری فرانسه میگوید که زمین جبل مراغه حاوی پیریت (سنگ آتشزنه) معدنی فلزی است که احتمالاً فلزیابهای طلایاب را فعال و آنها را متقاعد کرده است که حفاری را آغاز کنند. النور بر دامنه این خسارت تاکید کرد و به آفریقانیوز گفت که این سایت نادر «حاوی اطلاعات مفید زیادی برای تحقیق در مورد تاریخ سودان است».
در سالهای اخیر، تعداد فزایندهای از مکانهای میراث باستانی سودان در معرض غارت و تخریب قرار گرفتهاند. النور به خبرگزاری فرانسه گفت: «از هزاران مکان کموبیش شناختهشده در سودان، حداقل صد مورد تخریب شده یا آسیب دیدهاند. یک پلیس برای 30 سایت وجود دارد... و او هیچ تجهیزات ارتباطی یا وسیله حملونقل کافی ندارد.»
استخراج طلا -یک صنعت 2 /1 میلیارددلاری در سودان- انگیزه و تامین مالی بسیاری از این تخریبهاست. به گزارش آفریقانیوز، اکتشافات حفاری مانند آنچه در جبل مراغه کشف شد، از سوی بازرگانانی تامین میشود که امیدوارند ثروتمند شوند. برخی مقامات محلی همچنین ساکنان «جوان و بیکار» را تشویق میکنند تا مکانهای فرهنگی را برای یافتن گنج جستوجو کنند.
جویندگان غیرقانونی طلا به ندرت برای مدت طولانی در زندان میمانند. به گزارش خبرگزاری فرانسه، اسکورت پلیس که باستانشناسان را همراهی میکرد، این افراد را بازداشت کرد، اما آنها ظرف چند ساعت آزاد شدند. از آنجا که مقامات نتوانستند اتهامات خود را مطرح کنند، غارتگران حتی توانستند ماشینهای حفاری خود را بازیابی کنند.
اگرچه شگفتیهای باستانشناسی منطقه کمتر شناختهشده هستند، پادشاهی کوش در واقع اهرام بیشتری نسبت به مصریها ساخته است. بیش از 200 هرم باستانی در سرتاسر سودان باقی ماندهاند. در حالی که آنها به اندازه اهرام مصر قدیمی یا بزرگ نیستند، از این جهت که شیبدارتر هستند، منحصربهفرد هستند و جالب اینجاست که همه آنها به خانوادههای سلطنتی اختصاص نداشتند؛ مردان عادی (حداقل آنهایی که توانایی مالی داشتند) نیز در اهرام دفن شدهاند.
2- شکار جنجالی گنج چند میلیارددلاری در پارکی در شیلی
یک پرواز دو و نیمساعته، پایتخت شیلی، سانتیاگو و پارک ملی Archipiélago de Juan Fernández را از هم جدا میکند. این مجمعالجزایر غنی از تنوع زیستی دریایی و زمینی، شامل سه جزیره است: سانتا کلارا، آلخاندرو سِلکِرک و رابینسون کروزوئه، که محل زندگی سان خوان باوتیستا، تنها سکونتگاه دائمی جزایر است.
طبق افسانهها، گنجی در دریای اطراف جزیره نهفته است. برای دو دهه، جویندگان گنج در جستوجوی خود از بیل و کلنگ استفاده میکردند. اما در نوامبر 2019، با معرفی یک بیل مکانیزه با چکش مکانیزه، روشها به شدت تغییر کرد. ظهور این تغییر، باعث بحث و جدل در مورد تخریب بالقوه محیط زیست در پارک ملی شد که در سال 1977 به عنوان ذخیرهگاه زیستکره یونسکو معرفی شد.
تاریخچه گنج: در سال 1994، برنارد کِیزر، مورخ و تاجر، یک شهروند آمریکایی با تبار هلندی، برای اولینبار به جزیره رابینسون کروزوئه رسید. او بیش از یک گردشگر شواهدی داشت که دزدان دریایی گنج را در این منطقه از دست داده بودند.
جامعه محلی کیزر را با نام مستعار «ال گرینگو» میشناسند. به گفته ویکتوریو برتولو، مورخ و دوست نزدیک کیزر، کیزر «نوشتههای مهمی» مربوط به قرن هجدهم را در غار سلکرک در خلیج کوچک پورتو اینگلس پیدا کرده بود.
کیزر که از کشف خود شگفتزده شده بود، به سویل، اسپانیا رفت تا سوابق دریایی تاریخی آن دوره را در آرشیو عمومی هند، که اسناد مربوط به فعالیتهای امپراتوری اسپانیا در آمریکای شمالی و جنوبی و همچنین فیلیپین را در خود جای داده است، بررسی کند. تحقیقات او ظنش را تایید کرد و به او اجازه داد قسمتهایی از داستان را بازسازی کند.
برتولو میگوید که در سال 1714، یک ژنرال اسپانیایی مستقر در مکزیک، با گنجینه خود به جزایر خوان فرناندز سفر کرد. در طول جنگ گسترده جانشینی اسپانیا، که از سال 1701 تا 1714 رخ داد، او تصمیم گرفت بخشی از گنج خود را در جزیره رابینسون کروزوئه پنهان کند و قصد داشت بعداً با کمک مخفیانه انگلیسیها آن را بازیابی کند. اما گنج هرگز بازیابی نشد. تنها در سال 1950، حروف رمزگذاریشده در شمال انگلستان پیدا شد که به نظر میرسد به مکان آن گنج اشاره میکند.
کیزر پس از دیدن یک برنامه تلویزیونی درباره جزایر خوان فرناندز، به این ماجراجویی پیوست. او فهمید که نامهها و موجودی گنج را در اختیار دارد. کیزر سریع به جزایر خوان فرناندز سفر کرد و در نوامبر 1998، با هدف یافتن گنج گمشده در جزیره رابینسون کروزوئه فرود آمد؛ 800 بشکه پر از سکههای طلا، جواهرات و سنگهای قیمتی که تصور میشود ارزشی معادل 10 میلیارد دلار داشته باشد. طبق قانون آثار ملی، اگر گنج پیدا شود، 75 درصد آن به شورای آثار ملی شیلی و 25 درصد باقیمانده به شکارچی گنج میرسد. برتولو گفت که کیزر، که ثروت خود را از توسعه پارچههای غیرقابل نفوذی که آتش نمیگیرند و در صنعت هتلداری و ناسا استفاده شده است، به دست آورده، بیش از پنج میلیون دلار در این جستوجو سرمایهگذاری کرده است.
پروژه جنجالی: از زمانی که کیزر جستوجوی خود را (بیش از دو دهه پیش) آغاز کرد، باید فعالیتهای خود را از طریق SEA، آژانس دولتی که مسئول ارزیابی و مجوز مدیریت زیستمحیطی پروژهها و فعالیتهای مختلف در شیلی است، تایید میکرد. شیلی دارای دو سازوکار ارزیابی است: ارزیابی اثرات زیستمحیطی یا EIA و اعلام اثرات زیستمحیطی یا DIA.
به مدت 20 سال، تمام پروژههای کیزر با DIA ارزیابی شدند. اما آخرین پروژه او شامل استفاده از ماشینآلات سنگین، سازمانهای دولتی و خصوصی و جامعه محلی است. آنها خواستار آن شدهاند که به دلیل آسیب احتمالی به محیط زیست و میراث ملی شیلی که این حفاری میتواند ایجاد کند، تحت بررسی EIA قرار گیرد.
مشکلات در سال 2018 شروع شد، زمانی که او یک اصلاح پروژه را به SEA ارائه کرد تا به جای استفاده از ابزارهای کوچکمقیاس به سراغ ماشینآلات سنگین برود. طبق گفتهSEA ، این اصلاح تغییر قابل توجهی ایجاد نمیکرد. SEA تصمیم خود را اینگونه توجیه کرد که پس از تکمیل جستوجو، میتوان از ماشینآلات برای «بازگرداندن مواد برای تراکم و تسطیح برای بازیابی سطح حفاریشده» استفاده کرد.
این موضوع نگرانی قابل توجهی برای انجمن باستانشناسان شیلی، به دلیل تاثیرات بالقوه بر سایتهای باستانشناسی در نزدیکی منطقه حفاری، ایجاد کرده است. خاویرا لِتِلیِر، مدیر این انجمن، گفت که کاوشهای باستانشناسی باید فقط به وسیله باستانشناسان معتبر انجام شود که از شورای آثار ملی، مجوز گرفتهاند. لتلیر گفت مشکل این است که «SEA کانال عادی را دور زد و به جای مشورت با آژانس فنی که این نوع عملیات را تنظیم میکند، مجوز خارج از حوزه قضایی خود را صادر کرد».
اثرات زیستمحیطی: پس از این اتفاقات، کیزر گفت که به دلیل اندازه، حجم و عمقی که احتمالاً گنج در آن یافت میشود، مجبور شد از ماشینآلات سنگین استفاده کند.
بــر اســـاس گـــــزارشهــای CONAF Valparaíso، کیزر در سالهای 2017 و 2018 قراردادهای کاری را نقض کرده بود. برای مثال، اسناد نشان میدهد که زبالهبرداری یک بار در هفته و نه هر روز طبق قانون انجام میشد؛ گزارش ماهانه در مورد فعالیتها و یافتهها ارائه نمیشد؛ و سگهایی که معمولاً از آن منطقه منع میشوند، با کارگران وارد میشدند.
همچنین کارگران منطقه حفاریشده را به طور کامل پر نکرده بودند و خاک سست را در شیبهای اطراف محل حفاری به جا گذاشته بودند. گیلرمو آرایا، مدیر پارک ملی، گفت که استفاده از بیل بکهو در داخل پارک، طرح مدیریت پارک را نقض میکند. محل حفاری در یک «منطقه بازیابی» واقع شده است که هدف آن متوقف کردن تخریب زمین است تا بازسازی امکانپذیر باشد. آرایا همچنین گفت که منطقه پورتو اینگلس قبلاً، پیش از حفاریها درجه بالایی از فرسایش را تجربه کرده بود.
لوئیس لارا، زمینشناس از مرکز خدمات ملی زمینشناسی و معدن شیلی، گفت که زوال خاک موجب از بین رفتن حاصلخیزی میشود. فرسایش در این منطقه به دلیل شیبهای تند منطقه، چرای بیش از حد در گذشته، و اثرات بادها و بارانهای شدید، به میزان 2 /1 متر در سال است.
3- شکارچیان گنج در حال تخریب محوطه باستانی در شرق ترکیه
با شروع کاوشها در تپه زیرنکول (Zırnekol) در شرق ترکیه، جایی که منطقه سکونت انبوه پادشاهی باستانی وان قرار داشت، باستانشناسان دریافتند که شهروندانی که به دنبال گنج بودند، بسیاری از خرابهها را زیرورو کرده و به آنها آسیب رسانده بودند.
باستانشناسان گزارش دادند که کاوشهای شهر باستانی در تپه زیرنکول در شرق ترکیه ویرانههایی را نشان میدهد که از سوی جویندگان گنج آماتور و تجهیزات ساختمانی آسیب زیادی دیدهاند. شهروندان ترکیهای، نشانههای باستانی را با نمادهایی که نشاندهنده گنج هستند اشتباه گرفتهاند و آثار باستانی گرانبها را در تلاش برای کشف ثروتهای موجود نابود کردهاند.
پادشاهی وان که با نام اورارتو نیز شناخته میشود، به پادشاهی عصر آهن اشاره دارد که در اطراف دریاچه وان در نزدیکی مرز ترکیه با ارمنستان متمرکز شده است. این پادشاهی در اواسط قرن نهم قبل از میلاد به قدرت رسید و در اوایل قرن ششم قبل از میلاد از مادهای ایرانی شکست خورد. ویرانههای این پادشاهی برای اولینبار در قرن نوزدهم کشف شد، زمانی که باستانشناسان اروپایی، با الهام از نوشتههای باستانی ارمنی، کتیبههایی به خط میخی تا به حال دیدهنشده را در این منطقه کشف کردند.
تپه زیرنکول خانه بقایای یک شهر بزرگ و با برنامهریزی شبکهای است- در واقع اولین شهر برنامهریزیشده شبکهای در منطقه آناتولی. کارشناسانی که منطقه و تاریخ آن را مطالعه میکنند، با ناراحتی به خبر تخریب شهر واکنش نشان دادند و عدم آگاهی مردم از اهمیت آثار باستانی را محکوم کردند.
جودت زیلانلی، عضو اجرایی انجمن پژوهشی زبان و فرهنگ آرسیسا، گفت که هر سنگ باستانی را آینده بشریت به ارث برده است. او گفت: «مطمئناً بدون این آگاهی [از تاریخ] نمیتوانیم به جایی برسیم، این بزرگترین نقص اجتماعی ماست. به همین دلیل است که میگویم هر سنگ تاریخی میراثی است که از تمدنهای گذشته برای ما به جا مانده است. این یک گنج است و به طلا میارزد.»
دکتر رأفت چاووش اوغلو، رئیس گروه باستانشناسی دانشگاه وان یوزونجوییل گفت: این منطقه به عنوان یک سایت حفاظت باستانشناسی اعلام شد تا تاریخ آن دوره، یعنی عصر آهن را روشن کرده و به مردم کمک کند پیشرفتهایی را که از اینجا شروع شد، درک کنند. وی همچنین اظهار داشت که حفاری و کار باستانشناسی در این مکان نهتنها برای درک اینکه چه کسی این مکان را در ابتدا ساخته است -اورارتو، ایران، یونان یا ارمنستان- بلکه برای درک تاریخ آناتولی شرقی نیز ضروری است. ساختار شبکهای شهر نشان میدهد که تپه زیرنکول در توسعه منطقه حیاتی بوده است؛ اما اگر این سایت حفظ نشود، کشف و درک این تاریخ به طور قطع دشوار خواهد شد.
به گفته زینل عابدین چلبی، جامعهشناس، مردم تاریخ منطقه را درک نمیکنند و در عوض به این مکان به عنوان فرصتی برای کشف گنج نگاه میکنند. این تصور غلط وجود دارد که نشانهگذاری روی سنگ، که جنبههای زندگی روزمره را نشان میدهد، در واقع نشاندهنده مکان گنج است.
او توضیح میدهد: «امروزه گنجیابها به اشتباه علائمی مانند صلیب، مرغ، شیر، اردک و تخممرغ را به عنوان نشانه گنج میدانند. این کاملاً اشتباه است.» وی با بیان اینکه مرغ و تخممرغ اغلب به عنوان نمادی برای اطمینان از دوام سازهها استفاده میشده، افزود: کشتن مرغ در بسیاری از تمدنهای باستانی به همین دلیل ممنوع بوده است.
مشکل زیرآبی
دزدان دریایی باستانی و شکارچیان گنج مدرن وجود دارند. آنها با بیش از 200 سال قدمت، تفاوت در فناوری موجود و انواع حمایتهایی که آنها را سر پا نگه میدارد، از هم متمایز میشوند- اولی برای یک کشور سفر میکند و دومی از سوی یک شرکت محافظت میشود. با این حال، به نظر میرسد که آنها هدف یکسانی دارند: طلا و نقره امپراتوری اسپانیا.
در 5 اکتبر 1804، ناو «لا مرسدس» به پایان سفر خود در ته دریا نزدیک دماغه سنت مری، در جنوب پرتغال رسید. حمله غافلگیرانه انگلیسیها ناوگان را که در آستانه رسیدن به مقصد بود، از بین برد. در آن زمان، دو ملت در صلح بودند. با این حال، این اتفاق برای نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا اهمیت چندانی نداشت.
جزرومد و ماهیها، نگهبانان خاموش گنجی بودند که بیش از دو قرن پیش با مرسدس غرق شد؛ تا اینکه در سال 2007 کشف آن با سروصدای فراوان اعلام شد.
از سال 1999، چراغهای الکتریکی و زیردریاییهای روباتیک به طور دورهای آرامش بستر دریا را مخفیانه بر هم میزدند. شرکت اودیسه (Odyssey) در حال جارو کردن ته دریا در جستوجوی لاشه کشتی بود، حتی اگر این یک مکان باستانشناسی بالقوه ظریف بود. سرانجام این شرکت هدف خود را پیدا کرد: تقریباً 600 هزار سکه نقره و طلا در پرو که در زمان چارلز چهارم ضرب شده بود.
این سکهها از جبلالطارق به فلوریدا، شهری که دفتر مرکزی اودیسه در آن قرار دارد، منتقل شد. با این حال، دولت اسپانیا شکایتی را علیه این شرکت آغاز کرد. در سال 2011، دادگاه تجدیدنظر ناحیه یازدهم در آتلانتا، جورجیا، تصمیم یک قاضی فلوریدا را که به نفع اسپانیا رای داد، تایید کرد. این سکهها در سال 2012 بر اساس یک تصمیم قانونی بازگردانده شدند که دیگر اجازه هیچگونه درخواست تجدیدنظر یا برگشتی را نمیداد. با این حال، بازرسان متوجه شدند که این شرکت هنوز برخی از اشیا را که از جبلالطارق بازیابی شده، پنهان کرده است. در نهایت آنها مجبور شدند همه چیز را برگردانند و بخش زیادی از هزینههای دادگاه را بپردازند.
اما آیا آنها تنها سارقان گنجهای اقیانوس بودند؟
شکارچیان گنج نهتنها برای میراث باستانشناسی زیر آب، بلکه برای مکانهای واقع در خشکی نیز مشکل ایجاد میکنند. نه به دلیل ارزش مادی آثار باستانی غارتشده؛ در واقع، برخلاف تصور رایج، باستانشناسان به اشیای یافتشده علاقه ندارند، بلکه بیشتر به رابطه آنها با اشیا و سازههای دیگر علاقهمندند. در یک سایت باستانشناسی، سازهها و اشیا در سطوحی یافت میشوند که شکل لایهها را به خود میگیرند و آنچه اهمیت دارد، رابطه میان اشیا و سازهها در هر سطح معین است. برای مثال، این واقعیت که سکههای رومی در محلی در شمال اروپا ظاهر میشوند، ممکن است نشان دهد که تجارت با امپراتوری روم به آن نقطه رسیده بوده است.
به دلیل همه اینها، زمینهای که بقایای باستانشناسی در آن ظاهر میشود کاملاً کلیدی و مهم است. باستانشناس باید بداند که یک اثر باستانی دقیقاً در کجا پیدا شده است، در چه سطح باستانشناسی، و چه آثار و سازههایی در همان سطح هستند. آن وقت است که این یافته واقعاً از نظر علمی مفید واقع میشود.
قیمت حفاظت از زیر آب
تفاوت اصلی میان یک سایت باستانشناسی در خشکی و مکان یک کشتی غرقشده در این است که، در حالی که یک سایت خشکی ممکن است حاوی بقایای موادی از دورههای مختلف باشد، یک کشتی غرقشده مانند عکسی از یک لحظه در زمان است. موادی که در آنجا پیدا میکنیم منحصراً مربوط به لحظه غرق شدن کشتی است که نشاندهنده سبکها، مدها، انواع غذاها، سلاحها و... است.
تفاوت بزرگ دیگر این است که مطالعه یک سایت زیر آب بسیار گران است. برای شروع اکتشاف، به نیروی کار بسیار تخصصی، همراه با مجوز غواصی، تجهیزات زیر آب، یک یا چند قایق و تجهیزات حفاری بسیار گرانقیمت که میتوانند گل یا ماسه را از بستر دریا خارج کنند، نیاز است. در باستانشناسی روی خشکی، جابهجاییهای هشتساعته یا بیشتر طبیعی است- چیزی که در باستانشناسی زیر آب غیرقابل تصور است.
سختترین بخش کار، حفاظت از آثار باستانی استخراجشده از بستر دریاست. اگر یک بازسازیکننده آماده، برای کار بر روی سطح وجود نداشته باشد، این اجسام میتوانند به راحتی در عرض چند ساعت تخریب شوند. این نوع حفاظت بسیار گران است. به عنوان مثال، یکی از بهترین غرقشدههای جهان در یک موزه در خشکی، کشتی جنگی معروف Vasa است. این کشتی سوئدی در سال 1628 در اولین سفر خود از پا افتاد و غرق شد. این کشتی یکی از جاذبههای اصلی شهر استکهلم است. با وجود این، موزه هر سال به دلیل هزینههای نگهداری از این قطعه ضرر میکند. اودیسه (شرکتی که در بخش قبل اشاره شد)، یک شرکت است و به این ترتیب باید سود ببرد و کسب سود با انجام یک کار خوب باستانشناسی زیر آب به دلیل هزینههای بالای آن غیرممکن است. از این رو، بسیاری از این شرکتها همان کاری را انجام میدهند که اودیسه با ناوچه لا مرسدس انجام داد: آنها نقرهای را که در کشتی وجود دارد -که در مورد لا مرسدس، کشتی حاوی تقریباً 600 هزار سکه نقره بود- غارت میکنند و هر شیء غیر ارزشمند دیگری را از لاشه کشتی نادیده میگیرند. اگر اودیسه کار باستانشناسی انجام میداد، حتی اگر دولت اسپانیا به اودیسه اجازه میداد سکهها را بفروشد، باز هم ضررهای مالی متحمل میشد.