قدرآب مفت
نابودی منابع آبی و رابطه آن با فرونشست در گفتوگو با علی بیتاللهی
فرونشست زمین خطری جدی است که تمامیت سرزمین ایران را تهدید میکند. تجربه مهار فرونشست در دنیا نشان میدهد این روند قابل مدیریت است اما آنچه در ایران نگرانکننده است بیتوجهی و نادیدهانگاری این خطر هولناک است که میتواند تاسیسات و ساختمانها و زیرساختهای شهری نزدیک به 50 درصد جمعیت ایران را نابود کند. علی بیتاللهی، رئیس بخش زلزلهشناسی مهندسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی که بهطور جدی در زمینه فرونشست تحقیق میکند اخیراً در یادداشتی به فرونشست پیرامون دریاچه ارومیه پرداخته است. در گفتوگو با او به این پرسشها پاسخ دادهایم که فرونشست در ساحل دریاچه ارومیه محصول چه اتفاقاتی است و چه تفاوتی با دیگر فرونشستها دارد. همچنین وی تاکید دارد که «احداث سدها با اهداف مختلف و بهرهبرداری بیرویه از آبهای زیرزمینی در نهایت به کاهش منابع آب ایران منجر شده است. این نشان میدهد که از حدود اوایل دهه 70 با شیب تندی آبهای زیرزمینی کاهش پیدا کرده است. حدود 140 کیلومترمکعب آب زیرزمینی از دست رفته است. برای اینکه خوانندگان شما این نکته را به صورت محسوس و ملموس دریافت کنند، این حجم را شبیه یک استخر در نظر بگیرند که از ساحل دریای مازندران تا جزیره قشم استمرار دارد. پهنای این استخر یک کیلومتر و عمق آن صد متر است!»
♦♦♦
ابتدا تمایل داریم بدانیم فرونشست چرا و چگونه در سواحل دریاچه ارومیه ظاهر شده است؟ آیا این رخداد جدیدی است یا از گذشته بوده و اکنون رسانهای شده است؟
رخداد فرونشست اطراف دریاچه ارومیه مربوط به یکی دو سال اخیر است. در واقع این پدیده در یک خط حدود سهکیلومتری قابل تعقیب است. مشخصاً دلیل اصلی آن افت سطح آب دریاچه ارومیه از زمان پرآبی آن حدود اواسط دهه 70 است که هشت متر به سمت پایین افت کرده است. این افت سطح آب در واقع نتیجه کاهش نفوذ آب به لایههای زیرسطحی است. چرا که آب در لایههای زیرسطحی نفوذ میکند و وقتی آب دریاچه کم میشود آن لایهها نیز آب خود را از دست میدهند و این نکته مهمی است که ما این پدیده را در کنار یک دریاچه پرآب سابق ایران مشاهده کردیم که الان در آستانه خشک شدن است. اعتقاد من این است که اگر دوباره یک ارزیابی میدانی صورت بگیرد این روند و آثار و علائم فرونشست توسعه هم پیدا کند. مساله اصلی ما در وزارت راه و شهرسازی در این منطقه یک خط ریلی است که از کنار دریاچه عبور میکند و به سمت ایستگاه بندر شرفخانه میرود و از آنجا به سمت سلماس و از جنوب خوی رد میشود و به سمت پل معروف قطور و ایستگاه رادی میرسد که مرز ایران و ترکیه قرار دارد. این خط ریلی برای مجموعه راه و شهرسازی مهم است و بررسیها بیشتر در خصوص ایمنی این خط ریلی بوده است که پیمایش ما در این زمینه در همین محدوده انجام شده است. اما مسلم است که با ادامه و استمرار این روند، وضعیت فرونشست در این محدوده نیز بیشتر خواهد شد.
فرونشست در ساحل دریاچه ارومیه چه پیامی برای ما و سیاستگذاران دارد؟
پیام فرونشست در کل کشور پیام مشخصی دارد: مدیریت آب. طبق اعلام برخی از مسوولان محلی استانهای شمالی و حاشیه دریای مازندران و موسسه تحقیقاتی آب کشور و همینطور مستندات موجود، در ساحل شهر ساری در فرحآباد، اسکلههایی وجود دارد که در گذشته درون آب بودند و یک راهی را روی آب ایجاد کرده بودند و در نهایت یک مجموعه تفریحی روی سطح آب ایجاد شده بود. اکنون این مجموعه حدوداً 20 تا 30 متر تا لب دریا فاصله دارد. میتوان گفت حدود 40 یا 50 متر آب دریای مازندران عقب نشسته است. این مساله به این خاطر اهمیت دارد که شهرهای بسیار متعدد در ساحل دریای مازندران گسترش دارند و مراکز جمعیتی زیادی در آنجا واقع شده است. در نهایت این مساله به فرونشست مربوط است که میتوانیم در آینده مستقلاً راجع به آن صحبت کنیم. آنچه اهمیت دارد این است که فرونشست در ساحل دریاچه ارومیه همانند فرونشستهای کل گستره ایران پیام مدیریت آب را گوشزد میکند. این مدیریت آب شامل مدیریت آبهای زیرزمینی و آبهای سطحی میشود. اگر برخی میگویند کاهش نزولات جوی و بارندگی عامل وضعیت بد منابع آبی است باید بر اساس مستندات گفت 15 تا 20 درصد دلایل به کاهش بارندگی در برخی مناطق مربوط است ولی نقش اصلی در کاهش منابع آب سطحی و زیرزمینی مربوط به مدیریت منابع آب است. احداث سدها با اهداف مختلف، بهرهبرداری بیرویه از آبهای زیرزمینی در نهایت به کاهش منابع آب ایران منجر شده است. این نشان میدهد که از حدود اوایل دهه 70 با شیب تندی آبهای زیرزمینی کاهش پیدا کرده است. حدود 140 کیلومترمکعب آب زیرزمینی از دست رفته است. برای اینکه خوانندگان شما این نکته را به صورت محسوس و ملموس دریافت کنند، این حجم را شبیه یک استخر در نظر بگیرند که از ساحل دریای مازندران تا جزیره قشم استمرار دارد. پهنای این استخر یک کیلومتر و عمق آن صد متر است! چنین حجم آبی را در طول چند دهه گذشته از دست دادهایم. فرونشستها در سواحل دریاچه ارومیه شبیه به بقیه کشور مربوط به برداشت آب از منابع زیرزمینی است. اگر بهطور جدی در خصوص مدیریت منابع آب اعم از آبهای سطحی و زیرزمینی برنامهریزی نشود و در مدیریت آن جدیت و حساسیتی نداشته باشیم (ظاهراً شواهد نشان میدهد آن حساسیت وجود ندارد) قطعاً این روند یک روند پیشرونده است. وضعیت مدیریت منابع آب و در نتیجه فرونشست حاصل از آن شبیه بیماری سرطان در بدن بیمار است که روزبهروز توسعه پیدا میکند. واقعیت این است که کل استانهای ما حتی استانهای گیلان و مازندران که استانهای پرآب ایران محسوب میشوند، علائم فرونشست را از خود بروز دادهاند. اگر همین شیوه ادامه داشته باشد و حساسیتها را بالا نبریم، وضعیت خطرناکتر خواهد شد. من البته باید عرض کنم هیچگونه سرمایهگذاری در این زمینه شاهد نبودهام. بحران فرونشست یک حالت تدریجی خزنده است چون فعلاً نامحسوس است و چون شبیه زلزله نیست که توجهات را در لحظه به خود جلب کند، به مرحلهای میرسد که دیگر هیچ کاری نمیتوان کرد و خسارات آن بازگشتناپذیر خواهد شد. این پرسش که فرونشست چه پیامی دارد واقعاً نکته مهمی است. پیام واضح این است که اگر مدیریت منابع آب ما اعم از آبهای سطحی و زیرزمینی با همین روال جلو برود آن وقت ما برای آیندگان سرزمین حاصلخیزی به ارث نمیگذاریم. ساختمانها و مستحدثات تحت تاثیر فرونشست دچار خرابیهای عمده خواهند شد. حدود 49 درصد جمعیت ایران در جاهایی گسترده شده است که تحت تاثیر فرونشست زمین قرار گرفتهاند. علت این وضعیت واضح است. علت این نیست که همه شهرهای ایران در زون فرونشست هستند. واقعیت این است که ممکن است تعدادی مدعی باشند که در زمینه فرونشست و مدیریت منابع آب حساسیت دارند، اما حساسیت داشتن در برنامهریزی و تخصیص اعتبار و مواردی از این دست است که عملاً ما شاهد آن نیستیم. شاخصهای اندازهگیری منابع آب و فرونشست زمین کاملاً واضح است. من عمرم را در این راه گذراندهام؛ چیزی ندیدهام. علت این است که ما اگر کل جمعیت ایران را به چند شهر تقسیم کنیم حدود 10 شهر را میتوان نام برد که نزدیک به نیمی از جمعیت ایران را در خود جای دادهاند. این کلانشهرها چون مصرف آب زیادی میطلبند متاسفانه در حاشیه این شهرها فرونشست هم اتفاق افتاده است. شهرهایی مثل مشهد، تهران، کرمان، اصفهان و اهواز و... جمعیت زیادی دارند که مصرف آب بالایی نیز دارند. اگر منابع آب به صورت درست مدیریت نشود، این روند تخریب سرزمین گستردهتر خواهد شد و به یک مرحله برگشتناپذیر خواهد رسید.
پرسشی که ممکن است برای بسیاری مطرح شده باشد این است که چرا هیچ تفاوتی میان فرونشست در استانهای اصفهان و فارس و کرمان با بارش کمتر نسبت به آذربایجان غربی و شرقی یا شهرهای ساحلی دریای مازندران با بارش بیشتر وجود ندارد؟
فرونشست در شهر اصفهان با شهرهای دیگر ایران فرقی ندارد. در همین فرونشست شهر اصفهان که آثار مهم تاریخی ما در آن واقع است و همین سبب ترک خوردن آثار تاریخی ما شده است حدود دو میلیون و 800 نفر در این پهنه و اطراف آن ساکن هستند. گزارشی جامع از وضعیت فرونشست در اصفهان تهیه کردیم که حدود 165 صفحه است. این گزارش همراه با کلی نقشههای محاسباتی است که در آن لحاظ شده تا نشان دهیم این معضل واقعاً جدی است. اما متاسفانه برای انجام طرحهای اجرایی پیشنهادی ما و با توجه به بودجههای خیلی کمی هم که برای این کارها نیاز بود، ما حساسیتی در مدیران ندیدیم. این طرحها همینطور ابتر باقی ماندند. این موضوع که اصفهان را مثال زدم این بود که در کل دنیا نمونههای موفقی وجود دارد که جلوی فرونشست گرفته شده است. آنها توانستهاند فرونشست زمین را کنترل کنند.
راهکاری که بتوان فرونشست را کنترل کرد چیست؟
راهکاری که بتوان فرونشست را کنترل کرد وجود دارد. کشورهایی مثل ژاپن، چین، آمریکا، تایوان، تایلند، اندونزی، ایتالیا و... تجربه موفق داشتهاند. ما کتابخانهای از تکنیکها و گزارشهای فنی مقابله با فرونشست در دنیا داریم و تجربه موفق کشورها در این زمینه وجود دارد که ما آنها را جمعآوری کردهایم که از روی آن یک الگو برای ایران به دست آوردهایم. موضوع اصلی این است که ما در زمینه استخراج آبهای زیرزمینی به یک مدیریت نیاز داریم که بتواند فهم درستی از خطر چاهها داشته باشد. نزدیک به یکسوم از تعداد چاههای موجود در کشور که به صورت قانونی هستند، غیرمجاز حفر شدهاند. اینها منابع آب را بیرحمانه دارند بیرون میکشند. همینطور چاههای مجازی که کنترلی بر مصرفشان وجود ندارد. شما حتماً خودتان دیدهاید و خوانندگان شما میدانند که چاههایی وجود دارد که شبانهروز آب بیرون میآورند و زمینی را به شکل غرقآبی آبیاری میکنند. حدود 70 درصد آب این چاهها تبخیر شده و از بین میرود و جایگزین نیز نمیشود. البته روشهای سادهای مثل استفاده از کنتورهای هوشمند و کنتورهای حجمی که میتواند در این زمینه مفید واقع شود باید در دستور کار باشد. آب زراعی زیرزمینی در ایران رایگان است. به غیر از هزینه کنتور برق پمپ چاه هیچ هزینهای از کشاورز دریافت نمیشود. بنابراین چون آب مفت است قدر آن دانسته نمیشود. متاسفانه آب در ایران به همین راحتی دارد هدر میرود. این بخشی از صنعت آب است که تحت مسوولیت وزارت نیرو، باید حداقل به صورت پایلوت در زونهایی که ما اولویتبندی داریم به درستی اجرا شود. مثلاً در جنوب تهران یا اصفهان، یا حوالی مشهد باید شروع کنیم. ژاپنیها فرونشست 12سانتیمتری دشت توکیو را به صفر رساندند. این کار به صورت میدانی در عرصه منابع آب صورت نگرفته است. مثلاً کنترلی در بهرهبرداری از آب وجود ندارد. یا نکته مهم دیگر تزریق آبهای جاری در فصولی است که نیاز به آب کشاورزی وجود ندارد. برای این کار تکنیکهایی وجود دارد که مثلاً میتوان به آبهای سیلابی و آبهای سطحی اشاره کرد که به سمت مناطق کویری میروند و تبخیر میشوند، میتوان این آبها را کنترل کرد و این روانآبها را به سایتهای ویژهای انتقال داد و کمکم به لایههای زیرسطحی تزریق و نفوذ داده شوند. این روش میتواند بخشی از این مشکل را جبران کند. اما اینجا هم من شاهد فعالیت خاصی از سوی نهاد خاصی نیستم. بخشی از فعالیتها و طرحها که شامل اقدامات ملموس و قابل اندازهگیری است در قسمت مدیریت منابع آب است. بخش عمده دیگر مشکل در بخش کشاورزی است که شیوههای آبیاری و نوع کشت و زرع، حداقل در زونهایی که فرونشست زمین در آنها به حد بحرانی رسیده ضرورت دارد مدیریت شود. در این شرایط هم ما شاهد آن نیستیم که اقدامی صورت گرفته باشد. ما در خصوص آبیاری و نوع زراعتی که داریم با توجه به مخاطره جدی فرونشست هیچگونه تغییر رویهای در این زمینه مشاهده نمیکنیم. وقتی کشاورزی در زمینی محصولی بکارد که نیازمند آب زیاد است نمیتوان آب را مدیریت کرد. وقتی کشاورز معیشتش به این نوع کشاورزی گره خورده باشد و از این راه نان به دست بیاورد، نمیتوان او را به راحتی قانع کرد و روش کارش را تغییر داد و اصطلاحاً آب را آنجا مدیریت کرد. متاسفانه با این روند و با این رویه آبی که اینجا هدر میرود نیز جبران نخواهد شد. این رویه ورود وزارت جهاد کشاورزی را میطلبد که با سیاستهای تشویقی و گذاشتن اعتبار برای این کار و ترغیب کشاورزان به روشهای پایدار استفاده از آب و بهره گرفتن از تجربه کشورهایی که در این زمینه موفق بودهاند عملی است و اتفاقاً بسیار زود به نتیجه میرسد ولی همین رویه نیز در کشور ما جدی گرفته نمیشود. بخش دیگری هم وجود دارد که بخش صنعت است. متاسفانه مکانیابی صنایع آببر ما نیز صحیح نبوده است و هنوز هم همین رویه غلط در زونهای فرونشستی ادامه دارد. مثلاً کارخانههای فولاد و پتروشیمی و مواردی از این دست در مناطقی که توانایی استقرار این نوع صنایع را ندارند، استقرار مییابند. مجموعه این اتفاقات را به صورت الگو میتوانید در منطقه اصفهان مشاهده کنید. نتایج این وضعیت هم قابل مشاهده است. این وضعیت به دلیل نبود ضوابط و مقررات است. در نتیجه یک حوزه دیگر که دچار مشکل هستیم حوزه قانونگذاری است که میتوان مکانیابی استقرار تاسیسات صنعتی یا حتی محدودههای جمعیتی مثل شهرکها را نیز به خلأ قانونی یا گریز از قانون تفسیر کرد. اگر در این زمینه درست عمل کنیم نیز خیلی میتوان به کاهش فشار بر منابع آبهای سطحی و زیرزمینی کمک کرد و در نتیجه اگر این اتفاق بیفتد قطعاً نرخ فرونشست زمین هم پایین خواهد آمد و بعد از مدتی متوقف خواهد شد.