هر روز فقیرتر
برای خروج از تله فقر راهی هست؟
آرین فلاح: چهره فقر در ایران روزبهروز زشتتر از دیروز میشود. در 10 سال گذشته جمعیت فقیر ایران دستکم دو برابر شده و در صورت ادامه این روند، خانوادههای زیادی در معرض سقوط در چاه فقر قرار دارند. برآورد اقتصاددانان این است که از سال ۱۳۸۶ روند رشد مصرف خانوار متوقف شده و از تابستان ۱۳۹۷ رشد مصرف نهایی به قیمتهای ثابت بهطور مداوم منفی بوده است. در سه سال گذشته، هیچ کالا و خدماتی را نمیتوان پیدا کرد که مصرف آن کاهش پیدا نکرده باشد. کاهش هزینههای خانوار در مورد کالاها و خدمات مختلف لزوماً یکسان نیست. کالاها و خدمات لوکس کاهش شدیدتری دارند و کالاهای بیدوام و خدمات ضروری کاهش کمتری خواهند داشت. رشد مصرف حقیقی خدمات و کالاهای بیدوام در چند سال گذشته نشان میدهد که فرآیند پذیرش کاهش درآمد به عنوان موضوعی بلندمدت در سالهای اخیر آغاز شده است. خانوارها در کنترل شوک درآمدی با اتکا به پسانداز صرف توانا نبودهاند و نیاز دیدهاند که مصرف خود را کاهش دهند. مجموع موارد عنوان شده درباره وضعیت خانوار منجر به کاهش کالری مصرفی ایرانیان و همچنین کاهش کیفیت کالری دریافتی بهخصوص برای دهکهای پایین درآمدی شده است. میزان مصرف برخی گروههای غذایی به حدی پایین است که تقریباً میتوان آن را برابر صفر در نظر گرفت. شاخصهای مختلف ناظر بر رفاه اجتماعی از قبیل شاخصهای نشاندهنده جمعیت زیرخط فقر و شدت فقر، درآمد سرانه، مخارج خانوار به قیمت ثابت، سهم مسکن در مخارج خانوار، گسترش بافتهای اجتماعی آسیبپذیر و نظایر آن، همگی نشان از آن دارد که جامعه ایران به سرعت زیاد در حال فقیر شدن است. اقتصاددانان معتقدند نابرابری و تشدید فاصله قشر مرفه با قشر ضعیف و تعمیق فقر در جامعه، عمدتاً منشأ سیاستگذاری دارد. تحت تاثیر عملکرد خطای سیاستگذار، از میانه دهه هشتاد، اقتصاد ایران چهار سیکل مخرب متوالی را پشت سرگذاشته است که پیامد آن، کاهش درآمد سرانه حقیقی، کاهش نرخ سرمایهگذاری، افزایش فقر و تورم مزمن بوده است.
دو ابرچالش یک دهه آینده
«فقر» و «نااطمینانی» دو ابرچالش بزرگ و دو عامل مهم نقشآفرین در تنزل کیفیت زندگی و کسبوکار ایرانیان در یک دهه آینده خواهند بود. اولی زندگی مردم را دشوار و بیکیفیت میکند و دومی، نفس کسبوکار و تولید را میگیرد. اولی نتیجه استمرار سیاستهای غلط اقتصادی است و دومی محصول تداوم خطای سیاستمدار. نااطمینانی وقتی ظهور میکند، چند عارضه خطرناک به دنبال دارد از جمله اینکه؛ فرآیند سرمایهگذاری را تخریب و کسبوکار را مختل میکند و رشد اقتصادی را کاهش میدهد. خروجی این وضعیت کاهش اشتغال و کاهش درآمد افراد است که در کنار تورم فزاینده، وضعیت خطرناکی برای کشور ایجاد میکند. به همین دلیل است که رفاه جامعه و پسانداز ملی از دست رفته و درآمد سرانه ایرانیان در سطحی پایینتر از کشورهایی مثل مراکش و تونس و بولیوی قرار گرفته است.