زور پرزور
چرا فقط تحت فشار تن به اصلاح میدهیم؟
چهاردهم فروردینماه 1381 ورزشگاه آزادی تهران میزبان بازیهای مرحله نیمهنهایی جام باشگاههای آسیا بود. در دومین بازی این مرحله که استقلال تهران به مصاف آنیانگ چین رفته بود، بارش شدید یکساعته باران، زمین غیراستاندارد ورزشگاه آزادی را به باتلاقی تبدیل کرد که نهفقط توان دویدن را از بازیکنان گرفت که حتی اجازه حرکت به توپ مسابقه را نمیداد.
رضا طهماسبی: چهاردهم فروردینماه 1381 ورزشگاه آزادی تهران میزبان بازیهای مرحله نیمهنهایی جام باشگاههای آسیا بود. در دومین بازی این مرحله که استقلال تهران به مصاف آنیانگ چین رفته بود، بارش شدید یکساعته باران، زمین غیراستاندارد ورزشگاه آزادی را به باتلاقی تبدیل کرد که نهفقط توان دویدن را از بازیکنان گرفت که حتی اجازه حرکت به توپ مسابقه را نمیداد. پس از پخش تصاویر و عکسهای آن دیدار که به طعن کارشناسان، به واترپلو شباهت بیشتری داشت تا فوتبال، چنان سرافکندگی گریبانگیر ورزش ایران شد که ورزشگاه آزادی را به تعطیلی یکساله کشاند تا با انجام اصلاحات زیرساختی، زمین چمن ورزشگاه به استانداردهای روز نزدیک شود؛ اتفاقی که البته برای بازیهای لیگ داخلی ایران بیسابقه نبود. اما ما تنها زمانی تن به اصلاح دادیم که زور پرزور شد. دومین اصلاح الزامی ورزشگاه آزادی صندلیدار شدن طبقه دوم آن پس از ابلاغ فیفا بود که برگزاری مسابقات فوتبال در ورزشگاهها را منوط به داشتن صندلی برای تماشاگران کرده بود؛ اصلاحی اجباری که باعث شد گنجایش ورزشگاهی که طبقه دوم آن همیشه به شکل خطرناکی مملو از تماشاگران چفت نشسته روی سکوهای سیمانی، ایستاده و در حال حرکت بین سکوها بود، کمتر اما ایمنتر شود. اصلاح وضعیت آزادی این بار هم با فشار پرزور فیفا محقق شد. با این همه تمام اصلاحات بزرگترین ورزشگاه ایران در همین اندازه باقی ماند تا زمانی که پرسپولیس به فینال لیگ قهرمانان آسیا رسید و این بار توان میزبانی ورزشگاه آزادی، قبل از بازی از سوی ناظران کنفدراسیون فوتبال آسیا سنجیده میشد؛ در این بازدید 24 ایراد (گفتههای مختلف بین 14 تا 24 ایراد) از ورزشگاه آزادی گرفته شد که رفع آنها حدود 15 میلیارد تومان هزینه در برداشت اما در مقابل آزادی میزبان فینال لیگ قهرمانان میشد و صاحب امکاناتی که تا پیش از این به خود ندیده بود مانند گیت الکترونیک که در ورزشگاههای امروز فوتبال وجودش امری عادی و باسابقه است. ورزشگاه آزادی حالا و با اجبار نهادهای ناظر بیرونی به استانداردهای برگزاری یک رقابت در سطح فینال لیگ قهرمانان آسیا رسیده است. عدم تمایل به بهسازی و ترمیم زیرساختها و ساختارهای فرسوده، کمبهرهور و حتی زیانآور، مختص فوتبال یا ورزش نیست که در جایجای مسائل مختلف اقتصادی و اجتماعی کشور دیده میشود. تعادل بدی که بازیگرانش در عدم تغییرش منتفع هستند یا لااقل اگر نفعی نمیبرند، انگیزهای برای بهبودش هم ندارند. در ساختار کنونی هیچ مدیری حاضر نیست صابون هزینهکرد برای اصلاح ساختار را به تنش بمالد و نفعش را مدیران بعدی ببرند. برای همین است که تا عارضهای آنقدر جدی نشود که همه را تهدید کند یا فشار بیرونی وارد نشود، خبری از اصلاح نیست. حال چه مساله نقدینگی فزاینده منجر به تورم مزمن باشد، چه رو به خشکی رفتن دریاچهای پرنمک و چه دور از استاندارد بودن عیار یک ورزشگاه ملی. هرچه زمان میگذرد اصلاح ساختارها سختتر و پرهزینهتر و مدیران از این تغییر فراریتر میشوند، فقدان این انگیزه کمکم تمام عرصههای کار و فعالیت را شبیه همان زمین چمن آزادی در سال 81 میکند که محکمترین ضربه با تمام توان به توپ هم آن را چندمتری بیشتر جلو نمیبرد؛ چون گل و لای و لجن به حدی عمیق شده بود که مانع از به مقصد رسیدن هر توپی شود.