طبیعت ایران تحت فشار است
آیا اقلیم در ایران فدای رشد اقتصادی شده است؟
رابطه میان رشد اقتصادی و حفاظت از محیطزیست موضوع بسیار مهمی است. در حال حاضر کسانی که از کارتلهای نفتی میآیند و سودشان در این است که دغدغههای طرفداران کم شدن رد پای انسانی در طبیعت کمرنگ شود، با بهرهگیری از امپراتوری رسانهایشان دارند تلاش میکنند خطر تغییرات اقلیمی را کمتر از آنچه هست، جلوه دهند.
رابطه میان رشد اقتصادی و حفاظت از محیطزیست موضوع بسیار مهمی است. در حال حاضر کسانی که از کارتلهای نفتی میآیند و سودشان در این است که دغدغههای طرفداران کم شدن رد پای انسانی در طبیعت کمرنگ شود، با بهرهگیری از امپراتوری رسانهایشان دارند تلاش میکنند خطر تغییرات اقلیمی را کمتر از آنچه هست، جلوه دهند. با روی کار آمدن دونالد ترامپ رئیسجمهوری آمریکا و قرار گرفتن او در راس قدرت این مساله قوت بیشتری گرفته و ترامپ دارد مدام بر این طبل میکوبد که از زمانی که سیاستهای دولت اوباما را متوقف کرده و سیاستهای دولت آمریکا را تغییر داده است و محدودیتهای اعمال شده بر صنایعی را که در انتشار گازهای گلخانهای مقصر هستند، کم کرده توانسته اشتغال ایجاد کند و به اقتصاد رونق داده و تاکنون ایالاتمتحده آمریکا این میزان کاهش بیکاری و رونق اقتصادی را تجربه نکرده است. خارج شدن دونالد ترامپ از توافقنامه پاریس سبب شده بسیاری از کشورها مانند چین و روسیه نیز در بحث مدیریت گازهای گلخانهای سست شوند و این خطر جدی وجود دارد که ممکن است وضعیت توافق پاریس به پیش از شکلگیری این توافق برگردد و کشورها نسبت به تعهداتشان در کاهش گازهای گلخانهای عمل نکنند.
به همین دلیل هفته گذشته دانشمندان در سئول کره جنوبی گرد هم آمدند و هشدار دادند که اگر ما نتوانیم تا 12 سال آینده میزان تاثیر کاهش گازهای گلخانهای را تا میزان تعهد توافقنامه پاریس برسانیم دمای کره زمین دیگر نمیتواند در حد «یک و نیم درجه افزایش» مدیریت شود، بلکه این میزان بسیار بالاتر خواهد رفت و اگر دمای هوای کره زمین بهجای یک و نیم درجه، دو درجه گرمتر شود، فجایع بیشتری رخ خواهد داد و برای اولین بار این دانشمندان راهکارهایی ارائه دادند که این راهکارها اگر اجرایی شود میتوانیم به همان میزان یک و نیم درجه برسیم.
نکته مهم این است که اخیراً گزارشی را سازمان ملل منتشر کرد و گفت در طول دو دهه اخیر دو هزار و 900 میلیارد دلار به اقتصاد جهانی بر اثر فجایع آب و هوایی و آنچه به بلایای طبیعی معروف است، خسارت وارد شده است. اگر این رقم را با بازار اشتغال ایالاتمتحده آمریکا مقایسه کنیم میبینیم که شدت میزان خساراتی که به کره زمین وارد میشود ناشی از عدم توجه به ملاحظات محیط زیستی و خطر تغییرات اقلیمی خیلی خیلی بیشتر از این رونقهای اقتصادی زودگذری است که به وجود آمده است. همین دو طوفان اخیر فلورانس و مایکل که آمریکا را درنوردیده است، در طول یک ماه اخیر بیشتر از سه برابر بودجه عربستان سعودی که خرج خرید سلاح و جنگافزار از آمریکا کرده - و حالا ترامپ آن را وجهالمصالحه ماجرای قتل جمال خاشقجی روزنامهنگار سعودی مخالف این کشور قرار داده است- به کشور آمریکا خسارت وارد کرده است.
اگر افکار عمومی جهان چشمها و گوشهایشان را باز کنند متوجه میشوند که اتفاقاً رعایت هنجارهای محیط زیستی از نظر اقتصادی بسیار به نفع اقتصاد پایدار و کیفیت ماندگار زیست آنها تمام میشود. سونامیهایی که اخیراً در آسیای جنوب شرقی و ایالاتمتحده آمریکا رخ داده و همینطور آتشسوزیهایی که در طول ماههای گذشته و سال پیش در سوئد، یونان، استرالیا و در ایالت کالیفرنیای آمریکا اتفاق افتاد که واقعاً بیسابقه بود، همه و همه نشاندهنده این است که خسارتهای اقتصادی عدم توجه به اثرات تغییر اقلیم خیلی بیشتر از منافع اقتصادی کوتاهمدت دولتها و افرادی است که فکر میکنند، سیاستهای مقابلهای با تغییرات اقلیمی میتواند رونق و رشد اقتصادی را کُند بکند. به همین خاطر است که کار برندگان جایزه نوبل اقتصاد 2018 کار بسیار ارزشمندی است.
نکته بسیار مهم در این جایزه، ارتباط آن با اقتصاد و محیط زیست است که ما در طول دهههای گذشته کمتر شاهد بودهایم که اقتصاددانان آن هم در این سطح کلان به شکلی معنیدار در حوزه محیطزیست ورود کنند و در اینباره تحقیق و نظریه صادر کنند. قبلتر بیشتر اکولوژیستها، اقلیمشناسها، زمینشناسها و کنشگران صرفاً محیطزیستی بودند که از وضعیت پیچیده جهان ابراز نگرانی میکردند و دم از رعایت هنجارها و آموزههای محیطزیستی میزدند اما الان اقتصاددانان نیز در عالیترین سطح به کمک محیطزیست آمدهاند.
کسانی که نظریاتشان مستحق گرفتن جایزه نوبل است دارند هشدار میدهند که افکاری مثل افکار دونالد ترامپ نهتنها میتواند برای محیطزیست جهانی خطرناک باشد بلکه میتواند بستر اقتصاد جهان را نیز به مخاطره بیندازد.
اینکه آیا اقتصاد ایران آنقدر از طبیعت بهرهکشی میکند یا نه، موضوعی است که باید حتماً بررسی شود. اقتصاد ایران به اندازه وسعت ایران بر طبیعت تاثیرگذار بوده است و شوربختانه باید گفت این فشار بر طبیعت ایران احساس میشود. ایران یک درصد خاک جهان را دارد ولی دو درصد گازهای گلخانهای جهان را منتشر میکند. یعنی به نسبت سطحی که از کره زمین اشغال کرده دو برابر بیشتر دارد از نظر زیستمحیطی کره زمین را آلوده میکند. هرچند که در مقایسه با 25 درصد آلودگی که ایالاتمتحده به کره زمین وارد میکند ناچیز است اما به نسبت وسعت خاک ایران و وسعت اقتصاد کشور، رقم زیادی است.
ایران یک درصد خشکیهای کره زمین را دارد اما یکدوازدهم کل فرسایش خاک جهان دارد در خاک ایران اتفاق میافتد، یعنی به نسبت حجمی که از زمین اشغال کرده هشت برابر بیشتر از متوسط جهانی نرخ فرسایش خاک دارد. بنابراین ایران به شدت از تغییرات اقلیمی و کاهش ریزشهای آسمانی و افزایش دما آسیبپذیر است. از قضا ایران باید خیلی جدیتر از موازین و ملاحظات زیستمحیطی و تعهدات توافقنامه پاریس حمایت کند.
متاسفانه نگاه همیشه مشکوکی در کشور ما نیز نسبت به تعهدات جهانی بهخصوص تعهدات محیطزیستی و برای نمونه توافق پاریس وجود دارد. افرادی که به یک طیف سیاسی وابستهاند اغلب باورشان بر این است هر آنچه از غرب به ما میرسد حتماً در آن باید شک کرد و بنابراین به شدت منتقد این مساله هستند و اعتقاد دارند ما نباید به تعهدات بینالمللی که نفع آن به جیب غربیها و اروپاییها میرود، گردن نهیم. پرسش کلیدی این است که چرا بیشترین همراهی و همخوانی میان آنها و کسانی در کاخ سفید وجود دارد؟ آنها بر این باورند که اگر ما نتوانیم از نفت و منابع فسیلی خود به موقع استفاده کنیم این سرمایه از دست میرود در حالی که اگر به فرآیند پیشرفت تکنولوژی دقت شود، مشخص میشود که اگر صبر کنیم میتوانیم از منابع فسیلی خود در آینده بهره بهتری ببریم. به نظر میرسد این درک که بهترین استفاده از منابع فسیلی مثل نفت خامفروشی و سوختن آن نیست، باید در منتقدان ایجاد شود. چراکه تبدیل نفت به تولیدات ثانویه میتواند درآمد بیشتری نصیب کشور و آلودگی کمتری نیز نصیب محیط زیست ایران بکند. نگرانی که اوپک و آمریکا دارند این است که با گران شدن نفت، گزینههای سوخت جایگزین برای جویندگان اقتصادی شود. به نظر میرسد این کشورها تلاش دارند نفت از یک سقفی گرانتر نشود تا دیگر گزینهها اقتصادی جلوه نکنند. پژوهش در حوزه تولید انرژیهای خورشیدی، بادی، زمینگرمایی و جزر و مدی صورت نگیرد تا دکان این کشورها همچنان رونق داشته باشد. این نوعی تفکر عقبافتاده در حوزه پایداری توسعه و اقتصاد و محیط زیست است. تفکری در کشور ما نیز وجود دارد که هنوز فکر میکند چوب جنگل فقط به درد سوختن و زغال شدن میخورد در حالی که 33 کارکرد ارزشمند از نگهداری جنگلها وجود دارد که تعریف از ارزشگذاری اقتصادی محیط زیست را باورپذیرتر و عملیتر میکند.