«طلای آبی»، محور رستاخیز ایران؟
چرا آب در قلب اقتصاد توسعه جای دارد؟
پرونده ویژه شماره 256 «تجارت فردا» که به بررسی تنش آبی در ایران و پیامدهای گوناگون آن از جمله در عرصه اقتصادی اختصاص داشت، در راستای هشدارهایی است که طی سالهای اخیر هم در رسانهها و هم از زبان شماری از مسوولان دستگاه اجرایی به گونههای مختلف تکرار شده است.
پرونده ویژه شماره 256 «تجارت فردا» که به بررسی تنش آبی در ایران و پیامدهای گوناگون آن از جمله در عرصه اقتصادی اختصاص داشت، در راستای هشدارهایی است که طی سالهای اخیر هم در رسانهها و هم از زبان شماری از مسوولان دستگاه اجرایی به گونههای مختلف تکرار شده است. با توجه به ابعاد مخاطراتی که این «قاتل اهلی» برای آینده ایرانیان به وجود آورده، تکرار هشدارها نه فقط طبیعی که ضرورتی حیاتی است. در عوض آنچه شگفتانگیز و حتی تکاندهنده به نظر میرسد، نبود تلاش محسوس برای مقابله با خطر فزایندهای است که حتی آینده تمدن ایرانی را تهدید میکند. چنین پیداست که هشداردهندگان در بیابان فریاد میکشند.
در همان شماره «تجارت فردا»، به شماری از جلوههای گوناگون خطر و چشماندازهای شوم آن اشاره شده است: با بهرهبرداری از 97 درصد آبهای سطحی، تمام رودخانههای کشور عملاً خشک شدهاند؛ در صورت تداوم وضعیت کنونی، 70 درصد ایرانیان مجبور خواهند شد فلات ایران را ترک کنند؛ بعضی از شهرهای ایران، بر پایه استانداردهای جهانی در زمینه آب، به شهر مرده بدل شدهاند؛ 12 استان از 31 استان کشور در 50 سال آینده تمام سفرههای آب زیرزمینیشان را از دست خواهند داد...
میتوان این هشدارها را به چالش کشید و هشداردهندگان را به «سیاهنمایی» و «پرووکاسیون» (تحریک یا برانگیزی) متهم کرد. تردید درباره پیامدهای فاجعهآمیز بیآبی در ایران نه نامشروع است و نه شرمآور. هماکنون در جهان هستند دانشمندان برجستهای که نسبت دادن خطر گرمایش زمین به فعالیتهای انسانی را قبول ندارند و تلاشها و سرمایههای هنگفتی را که در راه کاهش دیاکسید کربن به کار گرفته میشود، بیهوده ارزیابی میکنند.
با توجه به بیعملی شگفتآوری که در عرصه مقابله با پدیده کمآبی در ایران دیده میشود، میتوان به این نتیجه رسید که احتمالاً بخش بزرگی از مراکز تصمیمگیری در کشور باور ندارند که این پدیده بتواند چنین فاجعهآمیز باشد. شک کردن ملازم پژوهشهای علمی است. تردید درباره ابعاد مخاطرات ناشی از وضعیت آب در کشور نیز البته اشکالی ندارد بهشرط آنکه مسوولان این تردید و دلایل آن را به روشنی بیان کنند. در این صورت چاره کار آسان است: میتوان یک نشست علمی را با همکاری سازمانهای بینالمللی و با شرکت شاخصترین کارشناسان داخلی و خارجی مسائل آب در ایران برگزار کرد و از آنها نظر خواست.
اگر این گردهمایی علمی بر هشدارهای امروزی درباره ابعاد پدیده بیآبی در ایران و چشماندازهای آن مهر تایید زد، چارهای نخواهد بود جز بسیج همه ایرانیان برای مقابله با خطری که امنیت و حتی بقای آنها را تایید میکند. عیسی کلانتری وزیر اسبق کشاورزی و رئیس کنونی سازمان محیط زیست بارها هشدار داده است که با توجه به زوال منابع آبی و به ویژه سفرههای آبی زیرزمینی ایران، اگر وضعیت اصلاح نشود، ایران «کشور ارواح میشود». کلماتی اینچنین، اگر از دهان رئیس مهمترین نهاد متولی محیط زیست کشور بیرون آید، لابد حرف مفت نیست. اگر ایشان در ارزیابیها و پیشبینیهایش به اغراق روی آورده است، باید با توجه به وضعیت سیاهی که برای حیاتیترین ماده مورد نیاز کشور ترسیم میکند، حساب پس بدهد. ولی اگر درست میگوید، نتیجه این خواهد بود که آب به عنوان مساله شماره یک باید در صدر اولویتهای کشور قرار گیرد و بخش عمده جهتگیریهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشور در عرصههای داخلی و بینالمللی، باید بر پایه همین اولویت بازتعریف شوند.
نویسنده این یادداشت کارشناس عرصه آب نیست ولی با توجه به آنچه از نوشتهها و گفتههای کارشناسان داخلی و خارجی این مسائل آموخته، به این نتیجه رسیده که ایرانیان در این عرصه با یکی از بزرگترین چالشها در تاریخ طولانی و پرفرازونشیب خود روبهرو شدهاند. طی چند دهه گذشته چندین نسل از مردم ایران با وسوسه نفت روزگار گذراندند و سیاست و معیشت خود را به جادوی «طلای سیاه» واگذار کردند. امروز اما مردمان این کشور کهنسال با شگفتی درمییابند که سرنوشت آنها بیش از آنکه در گرو «طلای سیاه» باشد، با «طلای آبی» گره خورده است. کمبود رو به افزایش آب که میبایست دستکم از حدود نیمقرن پیش به عنوان یک مساله بدیهی در صدر دلنگرانیهای ملی ایرانیان قرار میگرفت، تازه امروز به عنوان «کشف» یک تراژدی بزرگ ملی در سطح جامعه مدنی ایران پراکنده میشود. طی این همه سال ایرانیان بارها و بارها به سود هزار و یک هدف بسیج شدند جز برای گرانبهاترین مادهای که سرچشمه زندگی آنها بود. امروز آنها با وحشت و حسرت میبینند که رودخانهها و دریاچههایشان ناپدید میشوند و حجم آبهای زیرزمینیشان به گونهای خطرناک رو به سراشیب دارد.
رابطه آب با توسعه اقتصادی در قلب اقتصاد توسعه جای دارد و سرمایهگذاری در عرصه آب یکی از مهمترین عوامل زاینده فرصتهای شغلی برای خارج کردن انسانها از گرداب فقر است. بر پایه آمار سازمان ملل متحد، بیش از یک میلیارد و 400 میلیون شغل، معادل 42 درصد جمعیت فعال جهان، وابستگی شدیدی به آب دارند. این مشاغل عمدتاً در کشاورزی، پرورش ماهی، بهرهبرداری از معادن، تولید انرژی و شماری از صنایع تبدیلی از جمله صنایع غذایی، دارویی و نساجی متمرکزند. حدود یک میلیارد و 200 میلیون شغل دیگر معادل 36 درصد جمعیت فعال جهان، وابستگی کمتری به آب دارند ولی به هر حال اینها نیز در فعالیتهایی متمرکزند که انجام آنها نیازمند آب است از جمله بخش ساختمان، توریسم، حملونقل، صنایع چوب و کاغذ و پلاستیک و فلزات و... به بیان دیگر 78 درصد مشاغل در جهان کم و بیش به آب وابستهاند.
اقتصاد ایران از زوال «طلای آبی» به شدت زیان دیده است. بحث بر سر یک خشکسالی زودگذر نیست. سخن از صدمهای است که به دلایل گوناگون از جمله افزایش جمعیت، گسترش نابسامان شهرنشینی و مهمتر از همه بهرهبرداری بیرویه و ضعف شدید سرمایهگذاری به گونهای بنیادی بر منابع آبی کشور وارد آمده است. این کمآبی ساختاری و پایدار و رو به تشدید سرچشمه تنگناهای بزرگ اقتصادی است، از جمله پایین آمدن نرخ رشد به دلیل کاهش تولید کشاورزی و دامی، افزایش بیکاری به ویژه در روستاها، بر هم خوردن تراز بازرگانی کشور به دلیل افزایش نیاز به واردات کشاورزی و...
ولی اهمیت آب برای کشور و آینده آن از محدوده اقتصاد بسی فراتر میرود. شکاف در همبستگی ملی بر سر تقسیم ماده کمیابی به نام آب، افزایش تنش میان معدود مناطقی که آب نسبتاً کافی در اختیار دارند با مناطقی که در بیآبی میسوزند، کوچ روزافزون جمعیت به دلیل بیآبی از مناطقی به مناطق دیگر، همه و همه امنیت درونی کشور را به چالش میکشند. امنیت کشور در سطح منطقهای نیز با مساله آب گره خورده زیرا ایران مجاور خلیجفارس، خاور نزدیک و آسیای مرکزی است که یکی از کانونهای بزرگ تنش آبی در جهان به شمار میروند. جنگ آب، دیپلماسی آب و ژئوپولتیک آب به مفاهیم رایج در ادبیات روابط بینالمللی بدل شدهاند و ایرانیان نیز برای تامین امنیت درونی و بیرونی خود، نیازمند شناخت عمیق این مفاهیماند.
رویارویی ایران با چالش بزرگ آب محکوم به شکست نیست. پا به پای دشواریها، علم مدیریت منابع آبی و به ویژه تکنولوژی آب و مقابله با خشکسالی نیز با گامهای غولآسا پیش میرود. محصولات تراریخته یا اصلاح ژنتیک شده (Genetically Modifed Organisms) به آب بسیار کمتری نیاز دارند. هزینه شیرین کردن آب دریا به گونهای چشمگیر کاهش یافته است. میتوان بر چالش غالب آمد ولی به شرط بسیج سرمایههای ملی، برخورداری از سرمایه و تکنولوژی خارجی و سازمان دادن یک همکاری گسترده در سطح منطقهای. آب میتواند برای ایران به محور یک رستاخیز تازه بدل شود.