مسافران مرگ
نگاهی به حوادث دانشآموزی در سالهای اخیر
عادت کردهایم به خبر نحس تصادف . عادت کردهایم تقصیرمان در امنیت و رفاه را با افراطمان در عزاداری جبران کنیم. عادت کردهایم به اینکه دولتمردانمان کوتاهیهایشان را نه با عذرخواهی و جبران مافات و استعفا، بلکه با نامهای و پیام تسلیتی جبران کنند.
عادت کردهایم به خبر نحس تصادف . عادت کردهایم تقصیرمان در امنیت و رفاه را با افراطمان در عزاداری جبران کنیم. عادت کردهایم به اینکه دولتمردانمان کوتاهیهایشان را نه با عذرخواهی و جبران مافات و استعفا، بلکه با نامهای و پیام تسلیتی جبران کنند. مریمهایمان میان آهن و آتش و دود، خاکستر میشوند و در خاک آرام میگیرند و ما چند روزی بهتزده و افراطی اشک میریزیم و کاری نمیکنیم، تا اندوه بعدی. خیلی نمیگذرد از روزهایی که عکس سربازان نیریزی، پروفایل تلگراممان شد و حالا عکس دختران نوجوان بااستعداد، موبایل به موبایل میچرخد و اندوهمان را تکرار میکند. به راستی در اتوبوسی که هفته گذشته دانشآموزانمان را به کام مرگ کشید، چند مریم میرزاخانی بود؟ چند مریم میرزاخانی دیگر باید قربانی حوادث و سوانح جادهای و غیرجادهای کشوری شود که یکی از ناامنترین جادههای دنیا و بالاترین آمار تصادفات را دارد؟ تا کی باید از سراشیب این جادههای ناهموار بالا رفت و فرو غلتید؟
بیست سال پس از سقوط اتوبوس حامل دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف به ته دره زال و مرگ هفت دانشجوی برگزیده در المپیادهای ملی و بینالمللی، در چهلمین روز درگذشت مشهورترین چهره آن سقوط دردناک، تاریخ بار دیگر برای نخبگان ایران تکرار شد؛ این بار، قرعه فال به نام دختران دانشآموز چهارده، پانزدهساله نخبه هرمزگانی زده شد تا در راه اردویی در داراب، تمرینهای سرود و خندههای دورهمیشان در اتوبوس به معلقشدن بین زمین و هوا و خونبازی یک سفر منتهی شود. تراژدی سانحه در اردوهای دانشآموزان و دانشجویان ایرانی به همین دو مورد خلاصه نمیشود و بارها و بارها مرگ دستهجمعی نوجوانان و جوانان در سفرهای رسمی خبرساز شده است؛ اما آنچه مشخص است هیچکدام از نهادهای مربوط به این موضوعات تا به امروز نتوانستهاند کاری برای بهبود وضع اردوها کنند.
نخبهکشی
چهار روز مانده به شب عید 1377 همه خانوادهها در فکر تدارک مراسم تحویل سال نو بودند که خبر فوت فرزندانشان را از تلویزیون شنیدند. فرزندان نخبهای که قرار نبود به این زودیها خانوادهشان را ترک کنند؛ ولی قسمت چیز دیگری برایشان رقمزده بود. تعدادی از دانشجویان نخبه دانشگاه شریف برای شرکت در نخستین سمینار دانشجویی ریاضی به دانشگاه شهید چمران اهواز رفته بودند. اتوبوس در حوالی مکانی به نام پل تنگ به دره زال، حوالی شهر پلدختر در استان لرستان، سقوط کرد و هفت دانشجوی نخبه دانشگاه شریف از دنیا رفتند. 20 سال از آن حادثه تلخ میگذرد و همچنان جامعه علمی کشور داغدار از دست دادن این فرزندان مستعد است. مریم میرزاخانی مشهورترین چهره این سقوط بود که در آن حادثه جان سالم به در برد و به یکی از برجستهترین ریاضیدانان جهان بدل شد، اما از هیولای سرطان رهایی نیافت.
اردیبهشتماه 1381، فریاد شادی دختران دانشآموز قیامدشتی در استخر پارک شهر به فریاد مرگ بدل شد. ظرفیت قایق ۱۱ نفر بود و قایقران حدود ۱۷ نفر را سوار کرد و پس از مدتی کنترل قایق را از دست داد و تمام ۱۷ نفر دانشآموز با قایق واژگون شدند که شش نفر از دانشآموزان در این حادثه جان باختند. پس از این حادثه وزارت آموزشوپرورش برگزاری اردوهای دانشآموزی به تا چندین ماه ممنوع کرد و بسیاری از مراکز تفریحی در تهران تعطیل شد. عدهای در ابتدا مخالف اعمال این محدودیتها بودند که پس از گذشت مدتی ممنوعیتها هم برداشته شد و اردوهای دانشآموزی به روال سابق برگزار شد.
مهرماه 1391، چپکردن اتوبوسی که دختران بروجنی را به بازدید مناطق جنگی میبرد، ۲۱ خانواده در این شهر ۵۰هزارنفری را به عزای عزیزانشان نشاند تا این حادثه و مراسم تشییع دستهجمعی این نوجوانان تا مدتها در حافظه ایرانیان باقی بماند. بیشتر ۴۴ مسافر اتوبوس سانحهدیده، دختران دانشآموز مقطع دوم دبیرستان شهر بروجن بودند که در قالب کاروان راهیان نور به مناطق جنوبی ایران رفته بودند. معاون وزیر آموزش و پرورش وقت این اتفاق را معلول این دانست که برای اعزام دانشآموزان به راهیان نور برنامهریزی نشده است، مسوولان نیروی پلیس، تخطی راننده اتوبوس از سرعت مطمئنه در جاده لغزنده و ناتوانی او در کنترل وسیله نقلیه را دلیل اصلی این حادثه اعلام کردند. از ۲۶نفری که در این سانحه کشته شدند، دو زن معلم، یک مرد همراه کاروان و ۲۱ نفر دانشآموز بودند.
در اوایل تیرماه 1395، ۱۴ سرباز نیروی زمینی ارتش ایران که در پادگان ۰۵ کرمان خدمت میکردند در حادثه سقوط اتوبوس به دره کشته شدند. برخی منابع خبری شمار کشتهشدگان را ۱۹ نفر گزارش کردند. سرهنگ نادر رحمانی، رئیس مرکز اطلاعات و کنترل ترافیک پلیس راهور، گفت احتمالاً خستگی یا خوابآلودگی راننده باعث این حادثه شده یا نقص فنی علت آن بوده است. سربازان کشتهشده همگی اهل استان فارس بودند و دوره آموزشی سربازی خود را میگذراندند و این حادثه زمانی برای آنها اتفاق افتاد که عازم مرخصی بودند. گفتهشده که آنها فوقدیپلم و لیسانس داشتهاند.
حادثه ۵ اسفند ۹۳ در اتوبان یزد میبد و مجروح شدن ۱۲ دانشآموز، مصدومیت ۲۴ دانشآموز لنگرودی در آذر ۹۵ و همچنین شکستگی دستوپای هفت دانشآموز رباطکریمی در اردیبهشت امسال تنها بخشی از سانحههای رانندگی در اردوهای دانشآموزی است.
دهم شهریورماه امسال نیز، پرنده مرگ بر شانههای هرمزگان نشست. اتوبوس حامل دانشآموزان دختر هرمزگانی زمانی که برای برگزاری اردوی ملی فرزانگان به سمت شیراز در حرکت بود، دچار حادثه تلخی شد. حوالی داراب در استان فارس بود که این اتوبوس واژگون شد و فاجعهای تلخ برای دانشآموزان تیزهوش و نخبه کشورمان رخ داد. این حادثه که در چند کیلومتری این شهرستان رخ داد، 9 کشته و ۲۶ مصدوم برجای گذاشت. 7 کشته این حادثه، دانشآموزان برگزیده علمی میناب و رودان استان هرمزگان بودند. در این حادثه یک مربی و کمکراننده هم جان باختند. پیامهای تسلیت مثل همیشه از راه رسید و هرمزگان لباس سیاه بر تن کرد. خستگی و خوابآلودگی راننده علت واژگونی اتوبوس حامل دانشآموزان هرمزگانی اعلام شد و به گفته مقامات قضایی استان فارس راننده این اتوبوس بازداشت و پیگیریها برای شناسایی مقصران این حادثه آغاز شده است. اگرچه پلیس راهنمایی و رانندگی برخورد اتوبوس با پایه پل را علت این حادثه اعلام کرده، اما علت اصلی این برخورد نامشخص است. با این حال خوابآلودگی راننده محتملترین گزینه برای علت اصلی وقوع این حادثه است.
کشور ما یکی از کشورهایی است که بالاترین آمار کشتهشدگان را در سوانح رانندگی دارد. ناامنبودن جادهها و خودروها و بیتوجهی رانندگان به علائم رانندگی منجر به بروز چنین حوادثی شده؛ اما متاسفانه تا به امروز نظارت و اقدام جدی در راستای بهبود این وضع صورت نگرفته است. نمیتوان همه تقصیرها را به گردن جاده و خودروها انداخت و برای کنترل و بهبود شرایط باید هرچه زودتر آییننامهای برای اردوهای دانشآموزی تدوین شود. اما سوالی که پیش میآید این است که آیا تدوین آییننامهها میتواند راهحل قانونی درستی برای بهبود شرایط باشد یا خیر؟
14 سال تصادفات رانندگی
سالهاست که شمار تصادفها و کشتهشدگان حوادث رانندگی در ایران ابعاد نگرانکنندهای به خود گرفته است. حوادث رانندگی ششمین عامل مرگ انسانها در جهان و دومین عامل مرگ ایرانیان است. پژوهشکده بیمه مرکزی ایران میگوید ایران از این نظر، در بین ۱۹۰ کشور جهان، رتبه ۱۸۹ را دارد و تنها از سیرالئون در غرب آفریقا جلوتر است و این یعنی ما دومین رتبه تصادف در دنیا را داریم.
تعداد تلفات جادههای کشور در سال، با تلفات یک جنگ تمامعیار برابری میکند. آمارها نشان میدهد در دنیا به ازای هر 10 هزار خودرو حدود 9 نفر کشته میشوند، در حالی که در ایران به ازای این تعداد خودرو، 37 تن کشته میشوند. اگر میانگین 23 تا 27 هزار کشته در حوادث رانندگی در طول سال را همراه با میانگین 250 هزار زخمی این حوادث در نظر بگیریم، گویی هر سال در ایران یک زلزله بزرگ با این مقدار کشته و زخمی اتفاق میافتد.
سازمان پزشکی قانونی مرگ ۳۱۵ هزار شهروند در تصادفات ۱۴ سال اخیر را تایید کرده که این آمار برابر جمعیت ۱۵ تا ۲۰ شهر کشور است، اگر این آمار را در مدت زمان ۱۴ سال تقسیم کنیم به این نتیجه میرسیم که به طور میانگین در این سالها روزانه ۶۱ شهروند ایرانی جان خود را در تصادف از دست دادهاند.
تصادفات رانندگی یکی از مهمترین عوامل تلفات انسانی در کشورها محسوب میشوند، برای همین کاهش تصادفات رانندگی سالهاست از سوی مجامع بینالمللی برای کشورهای جهان در دستور کار قرار گرفته است.
مرکز اطلاعات سازمان ملل متحد، در گزارش جهانی وضعیت ایمنی جادهای چند سال قبل اعلام کرد: ۵۹ درصد از آنانی که در تصادفات ترافیکی جهان کشته میشوند بین ۱۵ تا ۴۴ سال سن دارند که ۷۷ درصد آنان مذکر هستند. این گزارش شامل اطلاعات از ۱۸۲ کشور شامل ۱۹ کشور از منطقه شرق مدیترانه است که بعد از آفریقا بالاترین میزان مرگ و میر جادهای در جهان را دارد و در مجموع این کشورها ۹۹ درصد از جمعیت جهان را تشکیل میدهند.
این گزارش نشان میدهد فقط ۲۸ کشور شامل هفت درصد از جمعیت جهان، دارای قوانین جامع ایمنی جادهای در مورد پنج عامل کلیدی خطرناک یعنی رانندگی در حال مستی، سرعت غیرمجاز، استفاده نکردن از کلاه ایمنی موتورسیکلت، نبستن کمربند ایمنی و رعایت نکردن نکات ایمنی برای کودکان هستند.
بررسی علت سوانح رانندگی نشان میدهد که ۳۰ درصد تصادفات رانندگی در ایران به دلیل عدم توجه به جلو (عدم رعایت فاصله با اتومبیل جلویی)، ۲۵ درصد انحراف به چپ، ۲۲ درصد سرعت غیرمجاز، ۹ درصد عدم توانایی کنترل وسیله، شش درصد عدم رعایت حق تقدم و الباقی هم سایر موارد است.
پزشکی قانونی کشور در جدیدترین آمار ثبت مرگ بر اثر تصادفات رانندگی اعلام کرده است در پنجماهه نخست سال 13۹۴ حدود هفت هزار و ۲۸۹ نفر در حوادث رانندگی جان خود را از دست دادند که این رقم در مقایسه با مدت مشابه سال پیش از آن که آمار تلفات هفت هزار و ۴۸۹ نفر بود، 7 /2 درصد کاهش یافته است. بر اساس این گزارش در این مدت استانهای خراسان رضوی با ۵۹۷، فارس با ۵۸۷ و تهران با ۵۲۴ بیشترین و استانهای ایلام با ۶۳، کهگیلویه و بویراحمد با ۷۸ و خراسان جنوبی با ۸۱ نفر کمترین آمار تلفات حوادث رانندگی را داشتهاند.
در پنجماهه نخست سال 1395 همچنین ۱۳۵ هزار و ۲۹۱ نفر در حوادث رانندگی مصدوم شدند و به مراکز پزشکی قانونی مراجعه کردند. از این تعداد ۹۶ هزار و ۵۷۱ نفر مرد و ۳۸ هزار و ۷۲۰ نفر زن بودند. این آمار در مقایسه با مدت مشابه سال قبل که آمار مصدومان حوادث رانندگی ۱۳۴ هزار و ۸۱۹ نفر بود، 4 /0 درصد افزایش یافته است.
هرچند آمار مرگ و میر تصادفات در حال کاهش است اما دلایل وقوع این حوادث هنوز به طور علمی و تخصصی واکاوی نشده با این حال سازمان راهداری و حمل و نقل جادهای در گزارشی گفته است: با بررسی دقیق حوادث رانندگی در راههای کشور و تجزیه و تحلیل آن، حدود ۸۰ درصد تصادفات و تلفات جادهای دارای منشأ خطاهای انسانی است. این تحلیل در حالی است که حدود ۱۸ میلیون خودرو، شش میلیون موتورسیکلت و ۸۰ هزار کیلومتر راه شامل آزادراه، بزرگراه و راه اصلی و فرعی و بیش از 100 هزار کیلومتر راه روستایی در کشور داریم که در نگاه این سازمان بهرغم اینکه بخش اندکی از تصادفات و سوانح رانندگی برونشهری مربوط به وضع جادهها یا وسایل نقلیه است اما نگاه خرد و تجزیه و تحلیل دلایل تصادفات و بررسی شاخصهای مختلف حاکی از آن است که حدود ۸۰ درصد تصادفات و تلفات جادهای منشأ انسانی دارد.
چرا تصادف میکنیم
رانندگی در ایران بیش از آنکه امری جمعی باشد، امری فردی تلقی میشود که برای رانندگان اینگونه ترجمه میشود که میباید در این رقابت تنگاتنگ خود را با خودرو هرچه سریعتر به مقصد برسانند. سطح پایین تمایلات جمعگرایانه موجب شده تا رانندگان، رفتار غیرهمیارانه را در پیش بگیرند، بنابراین هر فضای خالی که در جاده پیدا شود، یک کد به راننده منتقل میشود که اکنون زمان سرعت رفتن و به مقصد رسیدن است.
رانندگی در کشورهای اروپایی رفتاری جمعی است، به صورتی که افراد با احترام به منافع جمعی، به منافع فردی آن همچون افزایش سرعت خودروها، کاهش احتمال تصادفات رانندگی و آرامش روانی نیز دست مییابند. اما رانندگی در ایران، از جمله موقعیتهای اجتماعی است که فرد در آن حضور مستقیم دارد. اینکه تقریباً قریب به اتفاق عاملان حرکت خودروها، رفتاری غیرهمیارانه در پیش گرفتهاند، منجر به آن شده است که همگان از آسیبها متضرر شوند. افزایش شمار تلفات و مجروحان رانندگی، هرجومرج و ناامنی، فشارهای روحی و روانی تنها برخی از آسیبهایی هستند که قابل ذکر است.
بسیار شاهد بودهایم در جادههایی که مرگ در کمین رانندگان وسایل نقلیه و سرنشینان نشسته است، راکبان خودروها یکدیگر را از حضور پلیس در چند صد متر جلوتر مطلع میکنند، گویی رانندگان خود را در نوعی اتحاد نانوشته در مقابل مامور راهنمایی و رانندگی میبینند. تخلفات آگاهانه رانندگان، مولود عدم احساس همبستگی شهروندان و پلیس است. شهروندانی که قوانین راهنمایی و رانندگی موجود را قوانینی ناعادلانه میدانند و تخطی از قوانین را مصداق تحقق حقوق از دسترفتهشان میپندارند. اما اگر یکی از اضلاع تصادفات رانندگی در کشور، راننده و نحوه رانندگی او باشد، تصور میکنیم باید در این خصوص هرچه در چنته فرهنگسازی داریم، رو کنیم تا رانندگان بدانند رانندگی یک کار جمعی است.
خسارات اقتصادی ناشی از تصادفات رانندگی / روزی ۳۲ میلیارد تومان!
طبق آمارها روزانه ۳۲ میلیارد تومان ضرر اقتصادی ناشی از تصادفات را متحمل میشویم. مرکز پژوهشهای مجلس در آخرین گزارش خود از تصادفهای جادهای برآورد کرده است، هزینههای اقتصادی و اجتماعی تصادفات رانندگی حدود هشت درصد تولید ناخالص داخلی است. هزینه مورد نظر در سال ۱۳۹۰ در حدود ۵۱ هزار و ۹۱۰ میلیارد تومان است. البته هزینه درمانی سالانه ۱۱ هزارمیلیارد ریالی افرادی که بر اثر تصادف مصدوم شدهاند و هزینه ۱۸۰ میلیونتومانی هر فرد کشتهشده در تصادفات و هزینه ۲۸۰ میلیونتومانی هر معلول بر اثر تصادفهای جادهای را هم باید در این آمارها محاسبه کرد.
باید سازمانهای مرتبط در کمیسیون ایمنی راهها سازوکاری برای فرهنگسازی بهتر در کاهش تصادفات رانندگی در پیش بگیرند تا روند کاهشی آمار تصادفات ادامه یابد. با این حال ایمنی راهها و جادهها و حتی ایمنی خودرو هم در این خصوص تاثیرگذار خواهد بود. اجرایی شدن استفاده از ترمز استاندارد ABS و EBS، اجباری شدن نصب کیسه هوا برای راننده و سرنشین در تمام خودروها و همچنین استانداردسازی جادهها اعم از تامین روشنایی و هموار بودن جاده و نصب دوربینهای کنترل سرعت میتواند مهمترین عامل در کاهش مرگ و میر در تصادفات جادهای کشور باشد.
سالانه نزدیک 20 هزار نفر بر اثر سانحه رانندگی کشته میشوند. وقتی بدانیم بیش از نیمی از کشتهشدگان میانگین سنی 15 تا 35 سال را دارند، متوجه خسارتی که به نیروی مولد جامعه وارد میشود، خواهیم شد. این سوای بازماندگانی است که به ندرت میتوانند به زندگی عادی بازگردند و همواره این اندوه را بر دوش خواهند کشید. هرجومرج و ناامنی، فشارهای روحی و روانی و بسیاری آسیبهای دیگر نیز برخی از آسیبهای بعضاً جبرانناپذیرند.