شامه سیاسی
آیا احساس انزجار از بوی بد با گرایش سیاسی ارتباط دارد؟
آزمایشهای نوروفیزیولوژیک و مطالعات مربوط به این زمینه نشان میدهد که در مغز دو نظام انگیزشی متفاوت پاداش و تنبیه وجود دارد که به بازداری و فعالسازی رفتار منجر میشود. فرض بر این است که نظام انگیزشی پاداش و فعالیت آن با حالات عاطفی مثبت و فعالیت نظام انگیزشی تنبیه با حالات عاطفی منفی همراه است. روانشناسان عصبشناختی، با طرح دیدگاه خود در باب شخصیت، یک الگوی شخصیت و انگیزش دوبعدی بر پایه عصب روانشناختی پیشنهاد کردند و آن را الگوی فعالسازی رفتاری (BAS: Behavioral Activation System) و الگوی بازداری رفتاری (BIS: Behavioral Inhibition System) نامیدند. سیستم فعالساز رفتاری (BAS)، با عواطف مثبت همراه است و از طریق محرکهای مثبت فعال میشود. در حالی که سیستم بازداری رفتار (BIS)، با عواطف و محرکهای منفی در ارتباط است، فعالیت بیش از حد این سیستم، باعث ایجاد اختلالهای اضطرابی دوران کودکی میشود. یافتههای اخیر نشان میدهد که رفتار انسان از طریق این سیستم کنترل میشود؛ مجموعهای از سازوکارهای روانشناختی که احتمالاً به منظور تشخیص نشانههایی از تهدیدات بیماریزا برای سلامتی و بقا تکامل یافتهاند. این سیستم، پاسخهای عاطفی و شناختی مناسب برای چنین تهدیدهایی را فعال میکند و رفتارهای اجتنابی مربوطه را تحریک میکند. چندش یا احساس انزجار یک احساس فراگیر است که ممکن است به عنوان یک سازوکار دفاعی برای محافظت از بدن در برابر آلودگی بهوسیله مواد بالقوه مضر، تکامل یافته باشد، بنابراین احساس چندش نقشی اساسی در BIS ایفا میکند. مواد منزجرکننده (مانند مدفوع، مخاط و زخمها) اغلب حاوی عوامل بیماریزا هستند که طبق همین سازوکار دفاعی باعث میشود که برای ما چندشآور تلقی شوند. با این حال، چندش از نشانههای غیرمسری مانند انحرافات فیزیکی، اخلاقی یا جنسی نیز برانگیخته میشود که باعث ایجاد فاصله فیزیکی و اجتماعی با دیگران میشود که تصور میشود این موضوع برای جلوگیری از کوچکترین خطر سرایتی و حتی انگ اجتماعی است. علاوه بر این، بررسیهای اخیر همپوشانی قابلتوجهی را بین مبنای عصبی فیزیولوژیک انزجار اصلی و انزجار اخلاقی نشان میدهد، که از این ایده حمایت میکند که انزجار اجتماعی و اخلاقی ممکن است ریشه یکسانی در مغز داشته باشند. بنابراین، انزجار ممکن است زمینهساز رفتارهای اجتنابی نسبت به افراد و گروههایی باشد که به عنوان خارجی، عجیب، منحرف اخلاقی یا هنجارشکن تلقی میشوند. در واقع، احساس انزجار بهطور مداوم با انگ اقلیتهای قومی و جنسی مرتبط است. در سطح فراملی، خطر قرار گرفتن در معرض احساس انزجار با میزان تفاوتهای فرهنگی، تاکید بر ارزشهای سنتی و تعصبات درونگروهی و برونگروهی همراه است. از دیدگاه BIS، تعصب را میتوان یک رفتار تبعیضآمیز اجتماعی دانست که تا حدی به دلیل این واقعیت است که عوامل بیماریزا یک تهدید خارجی نامرئی هستند و افراد با سطوح بالای حساسیت انزجار ممکن است بیشتر از افراد خارجی دوری کنند و سیاستهایی را ترویج کنند که از تماس با آنها اجتناب کنند. این موضوع نیز به این دلیل است که به دلیل تفاوت در عادات بهداشتی و غذایی، افراد خارجی بهطور بالقوه به عنوان عامل بیماری شناخته میشوند. اقتدارگرایی نیز میتواند مثالی از این موضوع باشد. با توجه به اینکه اقتدارگرایی جناح راست، یک نگرش ایدئولوژیک نسبتاً رایج و پایدار است که طرفدار نظم اجتماعی سفت و سخت، نقشهای تعیینشده برای جنسیتها و گروههای قومی مختلف و نگرش تنبیهی نسبت به تخلفات اجتماعی، قانونی و اخلاقی است، بالقوه میتوان چنین اقتدارگرایی را به عنوان یک بیان ایدئولوژیک از هوشیاری در برابر تهدیدات درکشده تلقی کرد. طبق چارچوب BIS، افراد با نگرشهای اقتدارگرایانه، حساسیت انزجاری و واکنش فیزیولوژیک بالاتری را به تصاویر منزجرکننده و نفرتانگیز گزارش میکنند. این به ما نشان میدهد که اقتدارگرایی را میتوان به عنوان یک سازوکار اجتناب از بیماری توصیف کرد، زیرا استبداد انگیزه قرار گرفتن کمتر در معرض محیطهای مختلف با افراد ناآشنا و در نتیجه قرار گرفتن کمتر در معرض تهدیدات بیماریزاست. با توجه به چنین توضیحی، گروهی از روانشناسان به بررسی صحت آن در فضای پژوهشی پرداختند. این محققان در مقالهای که با عنوان «حساسیت به بوی بدن، رفتار مستبدانه را پیشبینی میکند» به چاپ رسید، بررسی کردند که آیا احساس انزجار با نگرشهای اجتماعی و سیاسی در ارتباط است یا خیر. در ادامه خلاصهای از این مقاله ارائه میشود.
مطالعات گذشته چه میگویند؟
ناوارت و فسلر در مقالهای که در سال 2006 منتشر کردند، دریافتند که احساس انزجار با قومگرایی ارتباط دارد. از آنجا که انزجار به جلوگیری از آلودگی کمک میکند، فرهنگهایی که سطح بالایی از قرار گرفتن در معرض عوامل بیماریزا دارند نیز ممکن است از نظر اجتماعی محافظهکارتر باشند. بررسی ارتباط بین انزجار و ایدئولوژی سیاسی باعث جلب توجه بسیاری از دانشمندان علوم سیاسی شده است که بهطور فزایندهای نقش احساسات را در شکل دادن به گفتمان سیاسی نشان میدهد. در همینباره، حاتمی و مک درموت توضیحاتی را برای ارتباط بین ایدئولوژی و انزجار پیشنهاد کردهاند. آنها بیان میکنند که یکی از محتملترین عوامل واسطهای در این ارتباط ممکن است تاکید محافظهکاران بر «پاک بودن» اخلاقی باشد، که با نگرانیهای اجتناب از بیماری مرتبط است. بوها و مزهها مسلماً قویترین علائم انزجار هستند و بر این اساس، این نظریه مطرح شده است که انزجار اخلاقی ارتباط تنگاتنگی با عوامل شیمی دارد. نشانههای محیطی خطر عفونی اغلب به جای نشانههای بصری بهوسیله بوهای نامطلوب تشخیص داده میشود و تحقیقات بینفرهنگی نشان میدهد که بوها و بوی بدن بهویژه یکی از گستردهترین محرکهای انزجار هستند. در واقع، فرآیندهای بیماریزا میتوانند بهطور چشمگیری بر ترکیبات آلی بدن انسان تاثیر بگذارند. بنابراین بویایی یک سیستم نشانه قوی برای خطر بیماری است. مواد بدنی مانند عرق، بزاق و مدفوع جزو قویترین محرکهای انزجار محسوب میشوند و در واقع اغلب مملو از عوامل بیماریزا هستند. بررسیها نشان میدهد هنگامی که افراد در معرض بوهای بدن مرتبط با پاتوژن (مانند مدفوع) قرار میگیرند، تمایل بیشتری به دنبال کردن رفتارهای اجتنابی از عوامل بیماریزا دارند. به عنوان مثال تمایل بیشتری به استفاده از ماسک، مواد ضدعفونی و دیگر مراقبتهای بهداشتی دارند. علاوه بر این، بررسیها نشان دادهاند که تحریک حاصل از بوهای منزجرکننده، شدت محکومیت اخلاقی فرد نقضکننده هنجارها را بیشتر میکند. به عبارت دیگر، در برخورد با فردی که بوی نامطبوعی از بدن او پخش میشود، افراد قضاوت سختگیرانهتر و مجازات سنگینتری را خواستارند. علاوه بر این، یک تجزیه و تحلیل گسترده ژنومی بر روی عوامل ژنتیکی و اثر آن بر ایدئولوژی نشان داده است که تفاوتها در یک ناحیه DNA که شامل چندین ژن مرتبط با بویایی است بهطور سیستماتیک در میان لیبرالها و محافظهکاران متفاوت است.
مقاله چه میگوید؟
در این مقاله فرض شده است که حساسیت انزجاری به بوی بدن (BODS) با نگرشهای اجتماعی که طرفدار سنتگرایی هستند و از تماس با گروههای بیرونی و بهطور کلیتر، با گروههایی که به عنوان منحرف تلقی میشوند، خودداری میکند، مرتبط است. بهطور خاص، نویسندگان این مقاله پیشبینی میکنند که سطوح بالاتر بوی بدن (BODS) با گرایش سیاسی به سمت دیکتاتوری همراه است. علاوه بر این، این محققان نشان میدهند که افراد با سطوح بالاتر BODS نسبت به نامزد سیاسی در انتخابات ریاستجمهوری ایالاتمتحده در سال 2016 ترجیح میدهند که به کاندیدای مستبدتر (اقتدارگرایانهتر) رای دهند. بنابراین، در این دو بخش مقاله آنها آزمایش کردند که آیا میزان BODS، مستقل از سایر مولفههای حساسیت انزجار عمومی، رابطه مثبتی با اقتدارگرایی دارند یا خیر. در این مقاله نشان داده میشود که میزان حساسیت بوی بدن BODS یک رابطه مثبت با رفتارها و گرایشهای مستبدانه دارد. باید توجه داشت که BODS شاخص خوبی از احساس انزجار به بوهای واقعی بدن است، بنابراین میتواند به راحتی در مطالعات مبتنی بر نظرسنجی مفید باشد. در بخشی از مقاله، این نویسندگان از انتخابات ریاستجمهوری ایالاتمتحده در سال 2016 استفاده کردند تا این فرضیه را آزمایش کنند که سطوح بالای حساسیت به بوی بدن (BODS) با همدردیهای سیاسی مرتبط است یا خیر. بهطور خاص، این فرضیه برای پیشبینی نگرش مثبت نسبت به دونالد ترامپ، نامزد ریاستجمهوری وقت بود که پیام مبارزات انتخاباتیاش اقتدارگرا توصیف شده بود. در این صورت اگر رابطه مثبتی بین حساسیت به بوی بدن و حمایت از ترامپ وجود داشته باشد، این فرضیه تایید میشود. در روند پیشبرد مقاله، این محققان از Amazon Mechanical Turk برای جمعآوری دادهها کمک گرفتند، روشی که مزایایی نسبت به آزمایشهای آزمایشگاهی دارد، از جمله اینکه میتوان مقادیر زیادی از دادهها را بهسرعت بهصورت آنلاین از افراد با جغرافیایی متفاوت جمعآوری کرد. این نمونههای ترک مکانیکال متنوعتر و نمایندهتر از نمونههای راحت معمولی (مانند دانشجویان کالج) هستند که معمولاً در تحقیقات روانشناختی کاربرد دارند. مهمتر از همه، برای هدف مطالعه حاضر، دادههای مطالعات ترک مکانیکال هم از نظر روانسنجی معتبر هستند و هم ابزاری معتبر برای تحقیق در مورد ایدئولوژی سیاسی بهشمار میآیند.
یافتههای پژوهش
اگرچه چارچوب BIS یک رابطه بین انگیزههای اجتناب از تهدیدهای بیماریزا و جهتگیری به سمت استبداد و سلطه اجتماعی را فرض میکند، اما نقشی که بوی بدن ایفا میکند تا حد زیادی نادیده گرفته شده است. بوهای ناشی از بدن انسان یکی از قویترین محرکهای انزجار هستند و داشتن بوی شدید بدن از نظر اجتماعی، انگ تلقی میشود. بهطور کلی میتوان گفت که بوی بدن حاوی اطلاعاتی در مورد احساسات و سلامتی فرد است که سیگنالهایی به دیگران در اینباره میفرستد. در این مقاله نشان داده میشود که تفاوتهای فردی در حساسیت انزجار نسبت به بوهای بدن به میزان بیشتری نسبت به تفاوتهای فردی در حساسیت انزجار عمومی مربوط میشود. در طی سه بخش این مطالعه، شواهدی ارائه میشود که نشان میدهد سطوح بالای حساسیت نسبت به بوی بدن، نگرشهای اقتدارگرایانه را پیشبینی میکند که مستلزم مقاومت در برابر تغییرات اجتماعی و انگیزه جدایی از گروهها و افراد است. نکته مهم این است که BODS زمانی که به جنبههای اخلاقی، اجتماعی و مالی تقسیم میشود، ارتباط مثبتی با معیارهای محافظهکاری ندارد، بنابراین ارتباط انزجار از بوی بدن به نظر میرسد با اقتدارگرایی است، نه محافظهکاری. بهطور کلی، اندازه اثر یافتشده در سه مطالعه سه بخش مختلف این مقاله با مطالعات شخصیت و روانشناسی اجتماعی گذشته مطابقت دارد. علاوه بر این، اگرچه این ایده که نگرشهای سیاسی از طریق انگیزههای فردی تعیین میشود، اما احتمالاً انگیزههای فرد بهوسیله فرآیندهایی هدایت میشوند که میتواند در قالب جامعهپذیری نقش خود را نشان دهد. از اینرو، دیدن انگیزههای ضمنی که تنها بخش کوچکی از تغییرات کلی را در مورد نگرشهای سیاسی توضیح میدهند، تعجبآور نیست. مشاهدات این مقاله مبنی بر اینکه BODS بیشتر به اقتدارگرایی (RWA) مربوط میشود تا به تسلطگرایی با چارچوب «فرآیند دوگانه» پیشنهادشده از سوی داکیت [2021] مطابقت دارد که انگیزههای زیربنایی متفاوتی را برای اقتدارگرایی و تسلط اجتماعی فرض میکند. بر اساس این دیدگاه، انگیزههای اقتدارگرایانه از ادراک یک تهدید اجتماعی ناشی میشود که در استعاره از جهان به عنوان مکانی خطرناک توصیف میشود و اقتدارگرایی به حفظ نظم و سنت اجتماعی منجر میشود. در مقابل، تسلط اجتماعی ناشی از درک جهان به عنوان یک جنگل رقابتی است، جایی که برای پیشروی، پا گذاشتن روی دیگران موجه است. بنابراین، اقتدارگرایی ممکن است بیشتر با اجتناب مرتبط باشد، در حالی که سلطه اجتماعی با رقابتپذیری مرتبط است. در واقع، اقتدارگرایی و سلطه اجتماعی ممکن است با هم متفاوت باشند اما هر دو میتوانند به عنوان دفاعی در برابر تهدیدات احتمالی بیماریزا در چارچوب BIS مفهومسازی شوند. در تایید این تفسیر، بخش دوم مقاله نشان میدهد که تفاوتهای فرهنگی در سطح قرار گرفتن در معرض عوامل بیماریزا به اقتدارگرایی مرتبط است، اما نه به سلطه اجتماعی. علاوه بر این، مشخص شده است که تماس بینگروهی ممکن است خصومت بینگروهی ناشی از انگیزههای استبدادی را کاهش دهد، اما نه خصومت بینگروهی ناشی از انگیزههای سلطه را. بنابراین، ما ممکن است به این نتیجه برسیم که آشنایی با بوهای مرتبط با فرهنگهای بیگانه ممکن است تعصب را در حس اقتدارگرایی کاهش دهد، اما نه در حس تسلط اجتماعی. در بخش پایانی مقاله، این محققان به بررسی رابطه انزجار و ترجیحات رایدهی پرداختند که مطالعات کمی در این زمینه وجود داشت. آنها شواهد مثبتی از یک رابطه ضعیف بین حساسیت به بوی بدن و نگرش نسبت به نامزد جمهوریخواه دونالد ترامپ پیدا کردند. نکته مهم این است که این رابطه بهطور کامل با نگرشهای اقتدارگرایانه توضیح داده میشود که در میان شرکتکنندگان حامی ترامپ قویتر بود. نتیجهای که از این بخش مقاله گرفته میشود این است که دونالد ترامپ قادر به جلب همدردی رایدهندگان مستبد بود. در واقع، میتوان ادعا کرد که موضع قاطع ترامپ در برابر مهاجرت، به ویژه از سوی گروههایی که از نظر فرهنگی ناآشنا به نظر میرسند، ممکن است نیاز ضمنی به محافظت در برابر تهدیدات بیماریزا از سوی افرادی که به عنوان حاملان بالقوه عوامل بیماریزا ناآشنا شناخته میشوند، یا گروههایی باشند که رفتارهایشان در اجتناب از بیماری (مانند بهداشت یا تهیه غذا) به عنوان انحراف تلقی میشوند.
پرده پایانی
اقتدارگرایی به عنوان یک موضوع تحقیقاتی در روانشناسی سیاسی به دلیل داشتن پتانسیل بالا برای توضیح روندهای سیاسی، بسیار مهم است. نگرشهای اقتدارگرا بهطور مداوم با احساس انزجار مرتبط بودهاند، احساسی که تصور میشود برای محافظت از ارگانیسم در برابر آلودگی تکامل یافته است. در این مقاله فرض میشود که حساسیت انزجاری به بوی بدن (BODS) ممکن است با تمایل به اقتدارگرایی مرتبط باشد، زیرا سیستم ابتدایی بدن برای تنظیم تماس بینفردی و اجتناب از بیماری دارای ویژگیهای کلیدی است که در تمایل به استبداد نیز مشاهده شده است. نویسندگان این مقاله با بررسیهای مختلف نشان دادند که حساسیت انزجاری به بوی بدن (BODS) ارتباط مثبتی با اقتدارگرایی دارد. در بخش پایانی مقاله نیز آنها ارتباط مثبتی بین سطوح بالای BODS و حمایت از دونالد ترامپ که نامزد ریاستجمهوری با برنامههایی با نگرشهای مستبدانه در زمان انتخابات بود، پیدا کردند. یافتههای این مقاله، انزجار بوی بدن را به عنوان یک حوزه جدید و امیدوارکننده در تحقیقات روانشناسی سیاسی برجسته میکند. بهطور کلی میتوان گفت، اقتدارگرایی و BODS ممکن است بخشی از یک چارچوب اجتناب از بیماری باشند و نتایج این مقاله به شواهد مربوط به این حوزه کمک کند تا نگرشهای اجتماعی معاصر را در قالب عملکردهای حسی اساسی بررسی کنند.