جنسیسازی زنان در رسانههای اجتماعی
ارتباط میان نابرابری درآمدی و جنسیسازی زنان چیست؟
گزارشی از انجمن روانشناسی آمریکا (APA) که اخیراً منتشر شده، شواهدی را ارائه کرده است که نشان میدهد تکثیر تصاویر جنسی دختران و زنان جوان در تبلیغات، تجاری و رسانهها برای تصویر ذهنی دختران از خود (خودانگاره) و رشد آنها به شدت مضر است. گروه ویژه APA در رابطه با جنسیسازی (sexualization) دختران، تحقیقات منتشرشده در مورد محتوا و تاثیرات تقریباً هر شکلی از رسانهها، از جمله تلویزیون، موزیکویدئو، اشعار موسیقی، مجلات، فیلمها، بازیهای ویدئویی و اینترنت را مورد مطالعه قرار داد. جنسیسازی بهطور کلی به این صورت تعریف میشود که ارزش یک فرد فقط از جذابیت یا رفتار جنسی او ناشی میشود، و سایر ویژگیهای او در نظر گرفته نمیشود و زمانی که یک فرد از نظر جنسی عینیت مییابد، به چیزی برای استفاده جنسی دیگری تبدیل میشود.
نمونههای جنسیسازی دختران در همه اشکال رسانهها از جمله رسانههای تصویری و سایر اشکال رسانهای مانند اشعار موسیقی فراوان است. و بر اساس گزارش APA، با توجه به فراوانی «رسانههای جدید» و دسترسی بسیاری از افراد به این رسانهها، تعداد آنها دائماً در حال افزایش است. البته تاثیر و نگرش والدین، خواهران و برادران و دوستان نیز میتواند بر فشار این موضوع بیفزاید. دکتر ایلین ال. زوربریگن، رئیس گروه ویژه APA و دانشیار روانشناسی میگوید: «پیامدهای جنسیتی شدن دختران در رسانههای امروزی بسیار بزرگ است و احتمالاً تاثیر منفی بزرگی بر رشد دختران خواهد داشت. ما شواهد زیادی برای این نتیجه داریم که جنسیسازی اثرات منفی در حوزههای مختلف از جمله عملکرد شناختی، سلامت جسمی و روانی و رشد جنسی سالم دارد.»
امروزه با توجه به دسترسی به فناوریهای ارتباطی جدید، از جمله اینترنت و دستگاههای تلفن همراه، تصاویر جنسی زنان، با سرعت بیشتری به صورت عمومی به نمایش گذاشته میشود. اغلب ادعا میشود که این تصاویر نتیجه فرهنگ نابرابری جنسیتی و خشونت جنسی است، اما، بهطور متناقض، بررسیها نشان میدهد که این تصاویر بیشتر در جوامعی است که پیشرفت زیادی در برابری جنسیتی دارند؛ کشورهایی همچون آمریکا، کانادا، نیوزیلند و اسپانیا. از طرفی ادعا میشود در مناطقی که جنسیسازی زنان بیشتر باشد، تبعیض جنسیتی در محیط کار و نابرابری درآمدی بین مردان و زنان هم بیشتر خواهد شد که بدیهی به نظر میرسد. با این حال، گروهی از روانشناسان اجتماعی به همراه چندی از اقصاددانان به بررسی این موضوع و صحتسنجی آن پرداختند.
آزمونهای تجربی کمی از رابطه میان نابرابری جنسیتی و جنسیسازی وجود دارد. به همین دلیل خاندیس بلیک، براک باستین، توماس دنسون، پائولین گروسژان و رابرت بروکس در مقالهشان که تحت عنوان «نابرابری جنسیتی بهطور مثبت با جنسیسازی زنان در رسانههای اجتماعی همخوانی دارد» در ژورنال PNAS به چاپ رسید، الگوهای انبوهی را در 68562 عکس پرتره از خود جنسی (سلفیهای جنسی) که به صورت عمومی در توئیتر و اینستاگرام به اشتراک گذاشته شده بودند و ارتباط آنها با شاخصهای شهری، کشوری و فراملی نابرابری جنسیتی را بررسی کردند. سپس ارتباط بین شیوع عکسهای سلفی جنسی و نابرابری درآمد را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که جنسیسازی در محیطهایی که درآمدها نابرابر است و افراد درگیر جایگاه نسبی اجتماعی هستند، بیشتر است.
جنسیسازی (sexualization) چیست؟
مولفههای مختلفی برای جنسیسازی وجود دارد. اما بهطور کلی جنسیسازی زمانی اتفاق میافتد که ارزش یک فرد بدون توجه به ویژگیهای فرد تنها از جذابیت یا رفتار جنسی او ناشی میشود. یک فرد با معیاری در نظر گرفته میشود که جذابیت فیزیکی را با زیبا بودن یکسان میکند؛ یک شخص از نظر جنسی شیء شده است- یعنی ساخته شده است. چیزی برای استفاده جنسی دیگران، به جای اینکه به عنوان فردی با ظرفیت تصمیمگیری مستقل تلقی شود. و جنسگرایی بهطور نامناسبی بر شخص تحمیل میشود. هر کسی (دختر، پسر، مرد، زن) را میتوان جنسی کرد. اما هنگامی که کودکان با تمایلات جنسی بزرگسالان آغشته میشوند، اغلب به جای انتخاب از سوی آنها، به آنها تحمیل میشود.
به گفته انجمن روانشناسی آمریکا، جنسیسازی زمانی اتفاق میافتد که افراد به عنوان ابژههای جنسی در نظر گرفته شوند و از نظر ویژگیهای فیزیکی و جنسیتشان ارزیابی شوند. تقریباً هر شکل رسانهای، شواهد فراوانی از جنسیسازی زنان در خود دارد، از جمله تلویزیون، نماهنگ، اشعار موسیقی، فیلمها، مجلات، رسانههای ورزشی، بازیهای ویدئویی، اینترنت و تبلیغات. برخی از مطالعات انواع رسانههایی را که مخصوصاً در میان کودکان و نوجوانان محبوب هستند، مانند بازیهای ویدئویی و مجلات متمرکز بر نوجوانان مورد بررسی قرار دادهاند که یافتههایشان نشان دادهاند زنان بیشتر از مردان به شیوهای جنسی به تصویر کشیده میشوند (مانند لباسهای آشکار، با حالتهای بدنی یا حالات صورت که حاکی از آمادگی جنسی است) و عینیت مییابند (مثلاً به عنوان یک شیء تزیینی استفاده میشوند. یا به عنوان اعضای بدن به جای یک فرد کامل). علاوه بر این، در غالب این رسانهها یک استاندارد محدود (و غیرواقعی) از زیبایی فیزیکی به شدت مورد تاکید قرار میگیرد که تاثیر نامناسبی بر روی نگرش و انتظارات افراد از بدن و ظاهرشان میگذارد.
در برخی از مطالعات، تمرکز بر جنسیسازی شخصیتهای زن در تمام سنین بود، اما بیشتر بر روی زنان بالغ جوان متمرکز بودند. اگرچه مطالعات کمی، شیوع تصویرهای جنسی دختران را بررسی کرده است، اما مطالعات انجامشده نشان میدهند که چنین جنسیسازی واقعاً رخ میدهد و ممکن است بهطور فزایندهای رایج باشد. به عنوان مثال، O›Donohue، Gold و McKay (1997) تبلیغاتی را طی یک دوره 40ساله در پنج مجله بررسی کردند. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که دختران 85 درصد بیشتر از پسران در معرض جنسیسازی قرار میگیرند. علاوه بر این، طبق بررسیهای این مقاله، درصد تبلیغات جنسی در طول زمان در حال افزایش است.
اگرچه هنوز تحلیلهای گستردهای در مورد مستندسازی جنسیسازی دختران انجام نشده است، اما نمونههای فردی را به راحتی میتوان در بخشهای مختلف یافت. به عنوان مثال بسیاری از تبلیغات تلویزیونی، عروسکها (مانند عروسک باربی)، لباس و برنامههای تلویزیونی. تحقیقاتی که در مورد فراگیر بودن و تاثیرگذاری چنین محصولاتی و تصویرسازیهایی، مستندسازی کند، به شدت مورد نیاز است.
اثرات جنسیسازی
شواهد تحقیقاتی نشان میدهد که جنسیسازی دختران بر روی تمامی جنبههای سلامتی دختران و زنان جوان تاثیر منفی میگذارد:
پیامدهای شناختی و عاطفی
جنسیتگرایی و عینیت بخشیدن به آن اعتمادبهنفس فرد را از او میگیرد و حس مثبت فرد را نسبت به بدن خود تضعیف میکند و به مشکلات عاطفی و خودانگارهای مانند شرم و اضطراب منجر میشود.
سلامت روانی و جسمی
پژوهشها جنسیسازی را با سه مورد از شایعترین مشکلات سلامت روانی که در دختران و زنان تشخیص داده میشوند مرتبط میدانند: اختلالات در غذا خوردن، اعتمادبهنفس پایین و خلق افسردگی.
رشد جنسی
پژوهشها نشان میدهد که جنسیسازی دختران پیامدهای منفی بر توانایی دختران برای ایجاد یک تصویر جنسی سالم از خود دربردارد.
راهکار مقابله با آن چیست؟
بر اساس گزارش کارگروه APA، والدین میتوانند نقش عمدهای در ایجاد جنسیسازی دختران خود داشته باشند یا برعکس نقش محافظتی و تربیتی ایفا کنند. گزارش APA از والدین، مدیران و نظامان مدرسه و همه متخصصان بهداشت میخواهد که نسبت به تاثیر بالقوه جنسی بر دختران و زنان جوان هوشیار باشند. APA میگوید، مدارس باید مهارتهای سواد رسانهای را به همه دانشآموزان بیاموزند و اطلاعاتی در مورد اثرات منفی جنسیسازی دختران در برنامههای سواد رسانهای و آموزش جنسی لحاظ کنند.
برخی از افراد و انجمنهای حمایت از زنان، چندین دهه است که در برابر جنسیسازی دختران و توصیفات آنها به عنوان اشیای جنسی مقاومت کردهاند. انواع رویکردهای امیدوارکننده برای کاهش میزان جنسیسازی و بهبود اثرات آن وجود دارد. از آنجا که رسانهها منابع مهم تصاویر جنسی هستند، توسعه و اجرای برنامههای آموزشی سواد رسانهای مبتنی بر مدرسه میتواند در مبارزه با تاثیر جنسیسازی نقش کلیدی داشته باشد. سایر رویکردهای مبتنی بر مدرسه شامل افزایش دسترسی به برنامههای ورزشی و سایر برنامههای فوقبرنامه برای دختران و توسعه و ارائه برنامههای آموزش جامع جنسی نیز میتواند تا حد بسیار زیادی موثر باشد.
راهبردهایی برای والدین و سایر مراقبان وجود دارد که شامل یادگیری در مورد تاثیر جنسیسازی دختران و تماشای رسانه با فرزندان به منظور تاثیرگذاری بر نحوه تفسیر پیامهای رسانهای میشود. اقدام والدین و خانوادهها در مقابله با منابع جنسیسازی دختران موثر واقع میشود. آموزههای مذهبی و اخلاقی دیگر سازمانیافته میتواند جایگزینهای عملی و روانشناختی مهمی برای ارزشهای منتقلشده از سوی فرهنگ عامه به دختران ارائه دهد. گروههای دوستی دختران نیز میتوانند در این جهت تغییر کنند. رسانههای جایگزین مانند مجلات مبتنی بر وب، وبلاگها و مجلات، کتابها و وبسایتهای فمینیستی، میتوانند دختران را تشویق کنند تا به فعالانی بدل شوند که صحبت کنند و تواناییهای خود را توسعه دهند. گروههای توانمندسازی دختران نیز به طرق مختلف از دختران حمایت و نمونههای مهمی برای جلوگیری از جنسیسازی ارائه میکنند.
مقاله چه میگوید؟
جنسیسازی زنان در جامعه دائماً در حال افزایش است و پژوهشگران در مورد اینکه آیا این روند نوعی خشونت جنسی علیه زنان است یا رقابت زنانه، اختلاف نظر دارند. این تصور که جنسیسازی در پاسخ به خشونت جنسی و افزایش نابرابری جنسیتی آشکار میشود، در میان بسیاری از افراد و فرهنگها غالب است. با این حال، برخلاف پیشبینیها، مشاهده میشود که افزایش جنسیسازی در نیمقرن گذشته در دورهای از کاهش نابرابری جنسیتی رخ داده است. در واقع، این بحث مطرح شده است که جنسیسازی در فرهنگ غربی به عنوان واکنشی به دستاوردهای قدرت اجتماعی و اقتصادی زنان از دهه 1960 افزایش یافته است و معیارهای جذابیت را به عنوان یک مانع ثانویه برای پیشرفت زنان ایجاد کرده است. با این حال، شواهد مستقیم از ارتباط میان نابرابری جنسیتی و فرهنگ جنسیسازی کماکان وجود دارد- بهویژه در کشورهای غیرغربی، تحصیلکرده، صنعتی، ثروتمند و دموکراتیک. بدین منظور نویسندگان این مقاله رابطه میان رقابت زنان در وضعیت ظاهریشان را با نابرابری درآمدی در سه مقیاس آزمایش میکنند: شهرهای ایالات متحده، شهرستانهای آمریکا و در سطح بینالمللی. طبق بررسیهای این مقاله در میان 5567 شهر ایالات متحده و 1622 شهرستان این کشور، مناطقی که سلفیهای جنسی بیشتری داشتند، از نظر اقتصادی نابرابرتر بودند، اما تبعیض جنسیتی در این مناطق بیشتر نبودند. نابرابری درآمد بهطور مثبت با شیوع عکسهای جنسی، به ویژه در کشورهای توسعهیافتهتر، در ارتباط بوده است.
یافتههای مقاله
برای تایید یافتههای مبتنی بر سلفیهای جنسی، نویسندگان مقاله ارتباط میان هزینههای سالن زیبایی و هزینههای فروشگاه لباس زنانه، نابرابری جنسیتی و نابرابری درآمد را بررسی میکنند. در اینجا، شاید نیاز باشد که یک درک تجربی از این ارتباط و چرایی بررسی آن ارائه شود. طبق گفته مقاله، مدیریت ظاهر و تلاش برای زیبایی در زنان، شاخصهای متمایز از تاکید فرهنگی بر جذابیت فیزیکی و جنسی زنان ارائه میدهد. کسبوکار انجامشده در سالنهای زیبایی ایالات متحده و فروشگاههای لباس زنانه میتواند شاخص خوبی از میزان اهمیت دادن زنان به زیباییهای ظاهریشان که به نوعی با جنسیسازی زنان در ارتباط است، باشد. به هر حال، نتایج این قسمت هم، یافتههای مربوط به سلفی جنسی را تایید و به نوعی تکرار کردند. به عبارت دیگر، مناطق با نابرابری درآمدی بیشتر، فروش بیشتری در سالنهای زیبایی و فروشگاههای لباس زنانه داشتند. در نهایت مقاله به این نتیجه میرسد که در محیطهایی که از نظر اقتصادی نابرابر هستند جنسی شدن زن و رسیدگی به ظواهر فیزیکی در زنان، بیشترین شیوع را دارند. البته هیچ ارتباطی بین جنسیسازی زنان با خشونت پیدا نکردند. تحلیلهای آنها نشان میدهد که ارتباط بین نابرابری اقتصادی و جنسیسازی در کشورهای توسعهیافته قویتر است.