اولین مجری لسهفر
روبرت تورگو برای علم اقتصاد چه کرد؟
آن روبرت ژاک تورگو، اقتصاددان و سیاستمدار فرانسوی امروز به عنوان یکی از مدافعان اولیه لیبرالیسم اقتصادی شناخته میشود. تورگو را میتوان آدام اسمیت فرانسوی دانست. تاملات او در مورد تولید و توزیع ثروت که ده سال قبل از کتاب «ثروت ملل» مطرح شد، مخالف دخالت دولت در بخش اقتصادی بود. گاهی از او به عنوان یکی از مدافعان مکتب فیزیوکراتیسم نیز یاد میشود که تلاش کرد خفقانآورترین سیاستهای اقتصادی دولتی را اصلاح کند؛ مکتبی که به بیان قواعد علمی اقتصاد پرداخت و بیشترین سهم را در شکلگیری اصول اولیه نظام سرمایهداری داشته است.
تورگو که در سال 1727 در پاریس متولد شد، کوچکترین پسر میشل اتین تورگو تاجر و از مدیران شهری معروف آن زمان در پاریس بود. تورگو عشق به یادگیری پیدا کرد و در Collège du Plessis تحصیل کرد. در آن زمان رسم بود که کوچکترین پسر کشیش شود و بر همین اساس بود که تورگو در مدرسه علوم دینی ثبتنام کرد و مدرک الهیات گرفت. پس از آن توانست برای ادامه تحصیل به دانشگاه سوربن وارد شود. او انگلیسی، یونانی، عبری، ایتالیایی و لاتین را آموخت و آثاری از سزار، هومر، هوراس، سنکا، ویرژیل و دیگر نویسندگان کلاسیک را به فرانسه ترجمه کرد. او مقاله دیوید هیوم در مورد «حسادت تجارت» را نیز ترجمه کرد. با وجود این، اولین نوشته تورگو درباره اقتصاد، نامهای در آوریل 1749 به دوستش آبه دوسیس است که در آن عقاید جان لا، سرمایهدار اسکاتلندی را رد کرد. تورگو در دفاع از طلا نوشت: مضحک است که بگوییم پول فلزی نشانه ارزشی است که اعتبار آن روی تمبر پادشاه استوار است؛ این مهر تنها برای تایید وزن و عنوان است؛ حتی در رابطه آن با کالاها، فلز سکهنشده همان قیمتی است که سکه شده است. این همان مسالهای است که بهنظر میرسد لا در تاسیس بانک خود از آن بیاطلاع بود.
تورگو دو پایاننامه لاتین درباره فواید دین مسیحی برای بشر و پیشرفت تاریخی ذهن بشر ارائه کرد. با وجود این در سال 1750 تصمیم گرفت از دستورات مقدس پیروی نکند و دلیل خود را اینگونه اعلام کرد که «نمیتواند تمام عمرش ماسک بپوشد». با وجود این حضور گاهبهگاه او در مراسم عشای ربانی به علت ضروری بودن آن برای رتبهاش بود. از آن زمان به بعد دوستان او شامل فیلسوفانی مانند مارکی دو کندورسه و پییر ساموئل دو پون دو نمور بودند، که هر دو به مکتب فکری فیزیوکرات وابسته بودند.
در اواخر سال 1751 تورگو قصد خود را برای کار در اداره سلطنتی اعلام کرد. او در ابتدا به عنوان یک معاون وکیل عمومی و پس از آن قاضی مشاور در پارلمان پاریس (دادگاه عالی حقوق) مشغول به کار شد. تورگو در سال 1753 توانست بازرسی دادخواستها را به دست آورد و به این ترتیب وارد شعبهای از دادگستری شد که مقاماتی را برای بوروکراسی فراهم و از قدرت سلطنتی حمایت میکرد. او به همراه 39 بازرس دیگر به اتاق سلطنتی (The Royal Chamber) فراخوانده شد، که در آن سال به دلیل آنکه پارلمان به دلیل سرپیچی از سلطنت رانده شده بود، به عنوان دادگاه عالی عمل میکرد. تورگو در این زمان وظایف خود را با سایر اشکال فکری ترکیب کرد. در سال 1753 او «تاملاتی در مصلحت قانونی برای تابعیت پروتستانهای خارجی» اثر جوزایا تاکر را ترجمه و سال بعد «نامههایی در باب تساهل» را منتشر کرد.
گورنه که به عنوان بازرس کارخانهها موقعیتی دولتی به دست آورده بود از تورگو دعوت کرد هنگام بازدید از شرکتها در شهرهای مختلف او را همراهی کند. تورگو در همین حال دوستی با ونسان دو گورنه، اقتصاددان فرانسوی، را آغاز کرد. دوگورنه کسی بود که مورخ روشنفکر جوزف شومپیتر او را یکی از بزرگترین معلمان اقتصاد در همه دورانها نامیده است. او بهطور گسترده در سراسر اروپا سفر کرده بود و به ویژه با شیوههای تجاری انگلیسی و هلندی آشنا بود. دو گورنه از پیروان ریچاد کانتیلون، اقتصاددان ایرلندی و نویسنده کتاب «گذری بر اقتصاد عمومی»، بود که شاید اولین دیدگاه جامع از عملیات بازار آزاد را ارائه داد. در همین زمان بود که تورگو با اهمیت تجارت آشنا شد و اصول تجارت آزاد گورنه بر او تاثیر گذاشت.
سالی که گورنه درگذشت، تورگو «مرثیهای برای گورنه» را نوشت و در آن توضیح داد که چرا مقامات دولتی نمیتوانند اقتصاد را اداره کنند. به عنوان نمونه، اگر دولت تعداد فروشندگان را با امتیازهای انحصاری یا غیر آن محدود کند، مسلم است که به خریدار ظلم میشود، چراکه فروشنده با اطمینان از فروش او را مجبور به خرید کالاهای گرانقیمت میکند؛ از طرفی، اگر با حذف خارجیها یا اشخاص خاصی از تعداد خریداران کاسته شود به فروشنده ظلم میشود، و اگر ضرر به جایی برسد که قیمت نتواند مخارج او را تامین کند، تولید کالا را متوقف میکند و عرضه منظم آن به خطر میافتد و ممکن است قحطی ایجاد شود. بنابراین آزادی عمومی خرید و فروش تنها روشی است که از یک طرف به فروشنده قیمتی برای تشویق تولید میدهد و از طرف دیگر مصرفکننده به بهترین کالا با کمترین قیمت میرسد. تمایل به اینکه دولت موظف شود از وقوع هر شیادی جلوگیری کند، به این معناست که برای همه کودکانی که ممکن است بیفتند بالشتکهایی فراهم شود؛ با فرض اینکه طبق مقررات با موفقیت از همه بدرفتاریهای احتمالی با این ماهیت جلوگیری شود، به معنای قربانی کردن کل پیشرفت صنعت برای کمال واهی است.
در سال 1761، تورگو به اندازه کافی توجهها را به خود جلب کرده بود تا لویی پانزدهم نامزدی او را به عنوان مباشر منطقه اداری لیموژ بپذیرد. او به مدت 13 سال این پست را بر عهده داشت و در آنجا ظرفیتهای چشمگیری را به عنوان یک مدیر، اصلاحطلب و اقتصاددان از خود به نمایش گذاشت. لیموژ یکی از فقیرترین مناطق فرانسه بود. تقریباً همه 500 هزار نفر مردم آن دهقانانی بودند که با شاهبلوط، چاودار و گندم سیاه زندگی میکردند. دهقانان در لیموژ، مانند سایر نقاط، در فشار مالیاتی قرار داشتند. بنابراین، اولین برنامه او این بود که نقشهبرداری جدیدی از زمینها ارائه دهد تا به ارزیابی عادلانهتری از مالیاتها برسد. با وجودی که در حیطه اختیارات او نبود که مالیات دهقانان به شاه را لغو کند اما او سقوط اقتصادی لیموژ را به مالیاتهای بالا نسبت داد و درخواست کرد که سهمیه مالیاتی منطقه او 400 هزار لیور کاهش یابد. او تمام مدت فرمانداریاش در لیموژ هر سال برای این منطقه درخواست کاهش مالیات کرد. تورگو روشهای جدیدی را به منطقه دهقانی که اداره میکرد معرفی کرد، بهطوری که مالیات کمی به صورت پول را جایگزین کار اجباری کرد. او ساخت جادهها را به پیمانکاران واگذار کرد، به این صورت که استان خود را با یک سیستم بزرگراهی خوب ترک کرد، در حالی که هزینه ساخت آن بهطور عادلانهتری توزیع شده بود.
تورگو در سال 1766 خلاصهای از دیدگاههایش را نوشت که به معروفترین اثر او «تاملاتی بر شکلگیری و توزیع ثروت» تبدیل شد. او توضیحات بسیاری درباره نحوه عملکرد بازارهای آزاد ارائه کرده است. او همچنین استدلالی درباره لسهفر مطرح کرده است؛ رویکردی اقتصادی که طبق آن تراکنش میان افراد باید عاری از هرگونه دخالت حکومت باشد. اگرچه او یک فیزیوکرات نبود، اما در تعهد آنها به آزادی اقتصادی سهیم بود. تورگو با دیگرانی که ایدههای آزادی اقتصادی را پذیرفته بودند در تماس بود. او در سال 1765 با آدام اسمیت در پاریس شام خورد و بعدها به تهیه کتابهای اسمیت برای کارش درباره «ثروت ملل» کمک کرد. هر دو آنها مانند فیزیوکراتها به آزادی اقتصادی عقیده داشتند ولی برخلاف آنها اهمیت تجارت را درک کردند.
او بر اهمیت پول پایدار تاکید داشت. به اعتقاد او طلا و نقره به عنوان پول دارای ارزش ذاتی هستند. آنطور که بسیار از مردم تصور میکنند آنها نشانههای ارزشی نیستند، بلکه برای خود ارزشی دارند و اگر مستعد هستند تا معیار ارزشهای دیگر باشند، این ویژگی را با سایر کالاهایی که در تجارت دارای ارزش هستند مشترکاند. تفاوت آنها تنها به این علت است که نسبت به سایر کالاها تقسیمپذیرتر و تغییرناپذیرتر هستند و حملونقل آنها آسانتر است. تورگو همچنین با این عقیده باستانی که بهره غیراخلاقی است مخالف بود. او مینویسد: قیمت پول قرض گرفتهشده مانند همه کالاهای دیگر با توازن عرضه و تقاضا تنظیم میشود.
در 10 می 1774 پادشاه لویی پانزدهم در اثر آبله درگذشت و نوه 19سالهاش لویی شانزدهم جانشین او شد. در آن زمان فرانسه بزرگترین دولت اروپا را داشت. دولت فرانسه به دلیل جنگ هفتساله با بریتانیا در وضعیت بدی قرار داشت. در این شرایط بود که ماری آنتوانت ملکه لویی شانزدهم با اسراف پول مالیاتدهندگان باعث آزار مردم شده بود. او مبالغ هنگفتی را سر میزهای کارتی هدر میداد و هدایای گرانقیمتی برای درباریان مورد علاقهاش میخرید. تورگو در آگوست 1774 با لویی ملاقات کرد و درباره وضعیت اقتصادی کشور بحثهایی میان آنها انجام شد. پادشاه در نهایت تصمیم گرفت تورگو را به عنوان کنترلکننده کل امور مالی معرفی کند. تورگو میدانست که نوع کاهش هزینهها و مالیاتهای مورد نظر او با مخالفتهای شدید روبهرو میشود و باید از حمایت پادشاه برای انجام آنها برخوردار باشد. پادشاه قول حمایت از او را داد و تورگو نیز این یادداشت را برای او فرستاد: من به یادآوری این سه کلمه اکتفا میکنم: بدون ورشکستگی، بدون افزایش مالیات، بدون وام؛ رسیدن به این سه نقطه تنها به یک وسیله امکانپذیر است: کاهش مخارج به کمتر از درآمد به صورتی که بتواند پسانداز 20میلیونی را در هر سال برای پرداخت بدهیهای قدیمی تضمین کند. او به پادشاه توصیه کرد که روسای تمام ادارات باید برای مخارجشان با کنترلکننده امور مالی هماهنگ باشند. تعدادی از شغلهای کاذب برکنار شدند و به آنها غرامت پرداخت شد. تورگو شخصاً از پادشاه درخواست کرد افراط در اعطای مکانها و مستمریها را کنار بگذارد. او همچنین رشوهای را که مرسوم بود شرکتهای خصوصی، که مقدار قابل توجهی از درآمد مالیاتی را جمعآوری میکردند، به حسابرس کل میدادند رد و آن را لغو کرد. برقراری تجارت آزاد نیز از اولویتهای اصلی تورگو بود. او در سپتامبر 1774 فرمان آزادی تجارت ذرت و آرد را در سراسر پادشاهی فرانسه اعلام کرد.
تورگو با درک اینکه پادشاه جوان بیتجربه است و میخواهد از طوفانهای سیاسی دوری کند روزهای اول وزارتش به آرامی پیش میرفت، اما بعد که احساس کرد از سوی دشمنان تهدید میشود به سمت انباشت اصلاحات سوق پیدا کرد. او شش فرمان خود را در سال 1776 معرفی کرد. چهار مورد آنها شامل سرکوب برخی حقوق و مناصب اهمیت چندانی نداشتند و پنجمی سرکوب اصناف پاریس با مخالفت جدی روبهرو نشد. اما فرمان ششم یعنی لغو کروی (بیگاری اجباری) بود که سبب شد دشمنان او که از امتیازات دفاع میکردند حمله خود را متمرکز کردند. او بیهوده به عقل و شجاعت پادشاه جوانی متوسل شده بود که به خاطر او به وسیله ائتلافی از سرمایهداران، صاحبان مشاغل، طبقات ممتاز و احزاب مذهبی در دربار کنار گذاشته شده بود. تورگو در 12 می 1776 برکنار شد و شاهد بود که اصلاحاتش کنار گذاشته شدند. او بقیه عمر خود را صرف مطالعات علمی و ادبی کرد.
تورگو کارکرد تقسیم کار را تشخیص داد، چگونگی تعیین قیمتها را بررسی و منشأ رشد اقتصادی را تحلیل کرد. او به این نکته اشاره کرد که سرمایه برای رشد اقتصادی ضروری است و تنها راه انباشت آن این است که مردم تمام تولید خود را مصرف نکنند. تورگو با مفهوم فرانسوا کنه در مورد جریان دایرهای پسانداز و سرمایهگذاری موافق بود. او در کتاب تاملات وابستگی متقابل نرخهای مختلف بازده را در میان سرمایهگذاریهای مختلف تحلیل و استدلال کرد که در یک اقتصاد رقابتی بازار آزاد با تحرک سرمایه، نرخهای بازده همه سرمایهگذاریها به سمت برابری گرایش دارد.
او میان قیمت بازار یک کالا و قیمت طبیعی آن تمایز قائل بود. از منظر او قیمت طبیعی قیمتی است که در صورت رقابتی بودن صنایع و امکان تخصیص مجدد منابع به آن سمت میرود. برای مثال، افزایش تقاضا میتواند قیمت کالا را افزایش دهد، اما اگر منابع برای ورود به آن صنعت آزاد باشد، عرضه جدید قیمت را به سطح طبیعی خود بازمیگرداند. او همچنین اولین اقتصاددانی بود که «قانون کاهش بازده نهایی» را در کشاورزی به رسمیت شناخت. او یک قرن پیش از نهاییگرایان استدلال کرد که «هر افزایش در هر ورودی کمتر و کمتر مولد خواهد بود».