شناسه خبر : 44075 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

پارادوکس فناوری

آیا فناوری باعث بزرگ شدن بنگاه‌ها می‌شود؟

 

آسیه اسدپور / نویسنده نشریه 

76قدرت، مطلق نیست؛ یک ظرفیت رابطه‌ای است که بر مبنای دیدگاه‌های التقاطی، با ابزارهای عمومیت‌یافته و تغییر در اجزای متکثرش می‌تواند سطح معینی از گسستگی‌های متقابل یا پشتیبانی‌های مکمل را به وجود آورد. قدرت، امروزه و در جهان فعلی، صرفاً در حوزه حاکمیتی، مفهوم ندارد و راه‌گزین شبکه‌های ارتباطی رقابتی یا باینری صِرف نیست. بنیادی‌ترین فرآیند اجتماعی، اینک می‌تواند انعطاف‌پذیری، مقیاس‌پذیری و قابلیت ماندگاری را از ورای یک شبکه اطلاعاتی توزیعی در بستر دگردیسی‌های فناوری-اجتماعی-اقتصادی، تثبیت یا تهدید کند؛ حتی می‌تواند باعث شود فعالیت‌های عمده بشری چون بازارهای تجاری، تولید، مدیریت، توزیع فراملی کالا و خدمات، نیروی انسانی متخصص و کلی‌نگرتر، اقتصاد کار و تولید صنعتی، به مراتب بهتر درک شوند. برای نمونه، فناوری اطلاعات، اکنون قدرتی است که اقتصاد جهان را تغییر داده است. فناوری اطلاعات (IT)، با تسریع پیشرفت‌های‌ فناورانه و اطلاعاتی، موجب کاهش هزینه‌های شرکت‌ها برای ورود به بازارهای مختلف شده و نیروی محرکه مجموعه‌ای از پدیده‌های اقتصادی چون گسترش مرزهای شرکتی، افزایش تولید و عرضه، کاهش سهم نیروی کار، استعفاهای بزرگ یا افزایش تمرکز صنعتی است.

بهره‌وری IT

مطالعات دهه اخیر نشان می‌دهند، انتشار سریع فناوری اطلاعات و کاهش شدید هزینه‌های آن، فعالیت‌های اقتصادی را متحول کرده است. «IT»، در شرکت‌ها و صنایع کوچک، توانسته تولید را گسترش داده و فروش و اشتغال را افزایش دهد و در همین حال، نقش مهمی در حقوق مالکیت و حق تصمیم‌گیری برای پیکره‌بندی یا جداسازی مرزهای بین‌شرکتی و بازارها داشته است. در واقع، فناوری اطلاعات، هزینه‌های انتقال و نظارت اطلاعات را کاهش داده است تا تصمیم‌گیری و کارایی کلی از طریق انتقال اطلاعات به تصمیم‌گیرندگان بهبود یابد و چون حق تصمیم با حقوق مالکیت مرتبط است، مرز و ساختار شرکتی وابسته به نسبی بودن هزینه‌های مبادله، موازنه‌ها و خطوط فکریِ هماهنگ‌ساز شود و در مقابل، با همبستگی منفی بین آی‌تی و اندازه شرکت، جایگزینی نیروی کار و کاهش هزینه‌های مبادله در بازار اثرات غالبی باشند؛ موضوعی که از سال 1994، همواره مورد بحث محققان مختلفی چون اریک برینیولفسون، رهبر آزمایشگاه اقتصاد دیجیتال در موسسه هوش مصنوعی انسان‌محور استنفورد، بوده است. برینیولفسون، یکی از پراستنادترین محققانی که اقتصاد سیستم‌های اطلاعاتی را مطالعه کرده است، در کتاب‌های «عصر ماشین دوم» و «مسابقه علیه ماشین»، با یک بررسی تاثیرگذار از «پارادوکس بهره‌وریIT‌»، شواهدی را ارائه می‌دهد که استفاده از فناوری اطلاعات زمانی که با فرآیندهای تجاری مکمل و سرمایه انسانی ترکیب شود به احتمال زیاد باعث افزایش بهره‌وری می‌شود و این در حالی است که سرمایه‌گذاری فناوری اطلاعات با کاهش میانگین اندازه اشتغال و فروش مرتبط است. کمااینکه، داده‌های اخیر در اندازه متوسط شرکت‌ها در ایالات‌متحده به ویژه در بخش‌های مالی و املاک، عمده‌فروشی، خرده‌فروشی و خدمات نشان از افزایش قابل توجه در تمرکز بازار دارند و با توجه به اندازه رو به رشد اقتصاد، این افزایش برای شرکت‌هایی که در بالای توزیع قرار گرفته‌اند، سریع‌تر است. مهم‌تر آنکه، در همین راستا، افزایش تمرکز صنعتی و ظهور ابرشرکت‌ها، یکی از نیروهای محرک بالقوه سهم نیروی کار شده است و در زنجیره‌های ملی بزرگ و در بخش‌هایی که بیشترین افزایش را در سرمایه‌گذاری‌های فناوری اطلاعات تجربه می‌کنند رشد خالص بسیار بالاتری نسبت به شرکت‌های کوچک‌تر دیده می‌شود.

سوپراستارهای تجاری

در واقع، با توجه به پیامدهای اثرگذار اخیر بر تمرکز صنعتی و اقتصاد مانند نوآوری کندتر، کاهش پویایی کسب‌وکار و افزایش نابرابری، فناوری اطلاعات می‌تواند محرک اصلی افزایش اندازه شرکت و تمرکز در بازارها باشد و نقشی محوری در نوآوری‌های تجاری مانند مدیریت زنجیره تامین ایفا کند؛ قابلیتی که به والمارت، شرکت خرده‌فروشی آمریکایی چندملیتی دارای بزرگ‌ترین شبکه فروشگاه‌های زنجیره‌ای مواد غذایی، سوپرمارکت‌ها و هایپرمارکت‌ها در جهان، این امکان را داده است تا به سرعت فرآیندهای تجاری خود را توسعه دهد و به یک شرکت سوپراستار تبدیل شود؛ به نحوی که بر اساس گزارش موسسه جهانی مکینزی، در بخش خرده‌فروشی، از سهم 9درصدی خود از بازار دنیا در سال 1987 به سهم 30 درصد در سال 2000 رسیده و با 3 /14 میلیارد فروش خالص و 5 /18 میلیارد دلار فروش آنلاین در سال 2022 و البته فروش خالص جهانی 88 /605 میلیارد دلار آمریکا در سال مالی منتهی به 31 ژانویه 2023، صنعت خرده‌فروشی غذایی را دچار تکانه‌های عجیبی کرده است. یا در نمونه‌ای دیگر، سی‌وی‌اس فارمسی، شرکت خرده‌فروشی و داروخانه‌های زنجیره‌ای که اکنون مالکیت ۹۹۶۷ شعبه در ایالات متحده را دارد، با استفاده از فناوری اطلاعات برای رفع مشکل فرآیند تکمیل نسخه‌های دارویی و استفاده از یک راه‌حل دیجیتالی در چهار هزار داروخانه در سراسر آمریکا، به رشد درآمدی دورقمی 1 /4 میلیارد دلار در سال 2022 برسد و برای سال 2023، 70 /8 تا 90 /8 دلار درآمد را پیش‌بینی و اثبات کند که تاثیر فناوری اطلاعات در شرکت‌های متوسط یا نسبتاً بزرگ هم نمود دارد و می‌تواند موجب یکپارچگی بیشتر، رشد شرکت‌های کوچک و متوسط و نیروی محرکه گسترش مرزهای شرکتی، افزایش نشانه‌گذاری تجاری و ارتقای بهره‌وری شود. موضوعی که البته برای شرکت‌های بسیار بزرگ تاکنون فاقد شواهد تجربی بوده است و ما در پژوهشی که هفت روز گذشته نتایج آن در مقاله‌ای با عنوان «فناوری اطلاعات، اندازه شرکت و تمرکز صنعتی» در «‌NBER» منتشر شد برای نخستین‌بار در طول تاریخ فناوری اطلاعات، اثبات کردیم، سرمایه‌گذاری در فناوری اطلاعات به عنوان یک فناوری همه‌منظوره در شرکت‌های بزرگ با افزایش توانایی آنها برای تکرار عملیات خود در موسسات، بازارها و صنایع، مزایای بیشتری را برایشان فراهم می‌کند و افزایش قابل ‌توجه‌تر سرمایه‌گذاری در آی‌تی، یکی از نیروهای محرک اصلی برای افزایش اندازه شرکت، کاهش سهم نیروی کار، رشد ابرشرکت‌ها و افزایش تمرکز بازار در سال‌های اخیر است.

دیجیتالی ‌شدنِ بدون جرم

در این پژوهش ما با بررسی تجربی رابطه بین سرمایه‌گذاری شرکت‌ها در فناوری اطلاعات و تغییرات در اندازه آنها، ابتدا پیش‌بینی‌های نظری را از دو بعد «هزینه‌های انتقال اطلاعات و اندازه شرکت» و «جایگزینی نیروی کار و افزایش بهره‌وری» بررسی کردیم. در بُعد اول، 20 مقاله پژوهشی از 31 پژوهشگر را طی سال‌های 2020-1945 با محوریت‌های موضوعی «قدرت اطلاعات، حقوق مالکیت، هزینه انتقال و پردازش اطلاعات، تصمیم‌گیری بهینه و بهره‌وری، برون‌سپاری و ادغام شرکتی، یکپارچگی صنعتی-سازمانی، محاسبات ابری، رشد شرکت‌های سوپراستار و قدرت‌های عمودی صنعتی» بر پایه (آی‌تی)، تجزیه و تحلیل کردیم. برای بُعد دوم نیز، 22 مقاله پژوهشی از 38 محقق را طی سال‌های 2021-1995، انتخاب و نتایج حاصل از آنها را استخراج کردیم. این نتایج پیرامون «اثر جانشینی فناوری اطلاعات، استعفای بزرگ و کاهش نیروی انسانی، بهره‌وری و اشتغال انبوه، پارادوکس بهره‌وری فناوری اطلاعات، انباشت نوآوری سازمانی، سرمایه انسانی مکمل، مهندسی مجدد فرآیند کسب‌وکار، دارایی‌های نامشهود و مکمل، سودآوری شرکتی، سهم اشتغال و روبات‌ها، هزینه‌های کدگذاری و انتقال اطلاعات، جغرافیای اقتصادی، انباشت دارایی و اثرگذاری شرکت‌های مولدِ بزرگ» در بخش‌های عمده‌فروشی، خرده‌فروشی و خدمات بودند که به همراه نتایج 20 مقاله قبلی، ما را به این سوال رساندند که آیا توسعه‌های اخیر فناوری اطلاعات و اثرات آن بر شرکت‌ها، به ویژه با توجه به کاهش هزینه هماهنگی داخلی و انباشت سرمایه‌گذاری در دارایی‌های نامشهود مکمل، به افزایش بازگشت به مقیاس و بزرگ‌تر شدن شرکت‌ها منجر می‌شود؟ سوالی که بر مبنای آن و برای توسعه نتایج استخراجی از مطالعات قبلی، ما را به سمت چهار فرضیه سوق داد: 1- سرمایه‌گذاری در فناوری اطلاعات به شرکت‌ها اجازه می‌دهد تا اندازه خود را گسترش دهند و در مقیاس بزرگ‌تر با فروش زیاد فعالیت کنند (اشتغال، درآمد، دیجیتالی‌کردن یا مقیاس بدون جرم).  / 2- فناوری اطلاعات درآمد شرکت‌ها را در مقیاسی بزرگ‌تر از تاثیرش بر اشتغال بنگاه‌ها افزایش می‌دهد، بنابراین به کاهش سهم نیروی کار منجر می‌شود؛ (تاثیر بر درآمد بیشتر از تاثیر بر اشتغال است).  / 3- شرکت‌هایی که سرمایه‌گذاری بیشتری در فناوری اطلاعات دارند، موسسات بیشتری راه‌اندازی کرده و وارد بازارهای محلی بیشتری می‌شوند (بازارها).  / 

4- تاثیر سرمایه‌گذاری فناوری اطلاعات در میان شرکت‌های بزرگ‌تر از شرکت‌های کوچک‌تر بارزتر است، بنابراین، نرخ تمرکز صنعتی را افزایش می‌دهد (تمرکز).

البته و چون این پژوهش به دنبال توضیح روندهای سطح کلان با بررسی نقش فناوری اطلاعات در سازوکار سطح خرد نیز بود، مبتنی بر بررسی آمار پویایی کسب‌وکار (BDS) از سال 1978 به بعد در سه بخش «تجارت عمده‌فروشی، خرده‌فروشی و خدمات»‌، سنجش نرخ تمرکز صنعتی در بخش خصوصی از سال 1976 تا 2016 با استفاده از داده‌های سیستم طبقه‌بندی صنعت آمریکای شمالی (NAICS) و همچنین تحلیل فرضیه دیجیتالی شدن «مقیاس بدون جرم» برینیولفسون و شاخص هرفیندال-هیرشمن (HHI)، سه حقیقت تلطیف‌شده در اقتصاد ایالات متحده را نیز مبنا قرار دادیم و سپس به اثبات فرضیه‌ها پرداختیم. این حقایق عبارت بودند از: 1- اندازه متوسط شرکت با توجه به اشتغال و فروش، به ویژه در بخش تجارت عمده‌فروشی، خرده‌فروشی و خدمات در حال رشد است، 2- تمرکز بازار در بخش تجارت عمده‌فروشی، خرده‌فروشی و خدمات افزایش یافته و سطح فروش در آنها بیشتر از نرخ اشتغال است؛ و 3- بخش‌هایی با افزایش سریع‌تر در اندازه‌های متوسط و نرخ تمرکز، رشد سریع‌تری در هزینه‌های فناوری اطلاعات دارند.

فناوری بیشتر، شرکت‌های بزرگ‌تر

در فرآیند اثبات فرضیه‌ها هم، چون بیشتر داده‌های سرمایه‌گذاری فناوری اطلاعات در مطالعات قبلی، در قالب نمونه‌های آماری و بازه زمانی محدود، بررسی شده بودند و ما نمی‌خواستیم نتایج‌مان منحصر به نمونه‌های آماری کوچک باشد، یک جامعه آماری بزرگ را انتخاب و مکمل‌هایی را بدان اضافه کردیم. نمونه آماری را نیز بر اساس الگوهایی با اختلاف طولانی که احتمال کمتری برای قرارگرفتن در معرض تخمین‌های مغرضانه ناشی از خطای اندازه‌گیری دارند، تجزیه و تحلیل کردیم. در این راستا، مجموعه‌های منحصربه‌فردی را از اداره سرشماری ایالات متحده، به دست آوردیم که شامل داده‌هایی پیرامون هزینه‌های سرمایه سالانه (ACES) و مکمل آن فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICTS) طی سال‌های 2004 تا 2013 (به استثنای سال 2012 به دلیل تعلیق ICTS) از 45 هزار شرکت با حداقل 500 کارمند حقوق‌بگیر و دستمزد غیرصفر بود. علاوه بر آن، از داده‌های پایگاه کسب‌وکار طولی (LBD) و «‌LBDRev‌» هم استفاده کردیم تا نمونه بزرگ‌تری از شرکت‌های ایالات متحده (خصوصی و عمومی) با هزینه‌های سرمایه‌ای فناوری اطلاعات، اشتغال، فروش و سایر معیارهای آنها را داشته باشیم. البته بر همین مبنا و با هدف اطمینان از کیفیت داده‌ها و تجزیه و تحلیل تجربی، شرکت‌هایی با مقادیر گمشده در متغیرهای مخارج سرمایه فناوری اطلاعات در ACES /ICTS و شرکت‌هایی را که کارمند و /یا فروش صفر در LBD و LBDRev داشتند حذف کردیم تا در مجموع به یک نمونه آماری بزرگ از 45 هزار شرکت،3800 کارمند، میانگین فروش سالانه شرکتی بیش از یک میلیارد دلار آمریکا و میانگین کل هزینه سرمایه سالانه کمی بیش از 65 میلیون دلار که حدود 20 درصد آن به فناوری اطلاعات اختصاص یافته بود، برسیم. با این توضیح که این شرکت‌ها به‌طور میانگین به ترتیب حدود 4 /2 و 4 /3 درصد از سهم اشتغال و فروش را در صنعت اصلی خود داشتند. به‌طور متوسط دارای 77 موسسه بودند، در مکان‌های جغرافیایی با نزدیک به 60 کدپستی مختلف فعالیت می‌کردند، در چهار صنعت مختلف تجارت داشتند و بر اساس فرهنگ لغت عناوین شغلی کیلبرن، ایالات متحده و انگلستان، نسبت کارگران بی‌تحرک از میان 14 هزار کد شغل تعریف‌شده، در 264 صنعت آن، حدود 5 /43 درصد بود و نتیجه بررسی رابطه شدت فناوری اطلاعات با اندازه شرکت، سهم کار و اشتغال، تمرکز صنعتی و... در آنها نشان داد: طی چند دهه گذشته میانگین اندازه شرکت و تمرکز صنعتی در ایالات متحده افزایش یافته است و بخش‌های عمده‌فروشی، خرده‌فروشی، مالی و املاک و بخش‌های خدمات، بیشترین سطح پذیرش فناوری اطلاعات و سرمایه‌گذاری را در این زمینه داشته‌اند. کمااینکه، در این سال‌ها همواره، افزایش شدت فناوری اطلاعات با افزایش اندازه و تمرکز شرکت در استخدام و فروش مرتبط بوده و نتایج حاصل از متغیرهای ابزاری و الگوهای با اختلاف طولانی هم تایید می‌کنند این اثر احتمالاً علی است. همچنین، تاثیر فناوری اطلاعات بر اندازه برای فروش بیشتر از اشتغال است، که به کاهش سهم نیروی کار، مطابق با نظریه دیجیتالی‌سازی «مقیاس بدون جرم» منجر می‌شود. علاوه بر این، فناوری اطلاعات با افزایش توانایی شرکت‌ها برای تکرار عملیات خود در موسسات، بازارها و صنایع، مزایای بیشتری را برای شرکت‌های بزرگ‌تر فراهم می‌کند و مهم‌تر آنکه، افزایش قابل‌توجه در سرمایه‌گذاری فناوری اطلاعات، یکی از نیروهای محرک اصلی برای افزایش اندازه شرکت، کاهش سهم نیروی کار، رشد ابرشرکت‌ها و افزایش تمرکز بازار در سال‌های اخیر است.

دراین پرونده بخوانید ...