راه رفاه
رفاه جهان در ۱۰ سال گذشته چه مسیری را پیموده است؟
کشورها چگونه به موفقیت دست پیدا میکنند؟ و چرا برخی کشورهای کمترتوسعهیافته هرگز به بقیه نمیرسند؟
برای پاسخ به این پرسشها، شاخص رفاه لگاتوم در ۱۶ سال گذشته سفر ۱۶۷ کشور به سوی رفاه را بر مبنای ۱۲ رکن و ۳۰۰ نمایه ردیابی و تجزیه و تحلیل کرده است. از منظر این شاخص، رفاه چیزی فراتر از رشد اقتصادی است؛ به توسعه سیاسی و اجتماعی نیز وابسته است. کشورهایی نظیر دانمارک به دلیل عملکرد خوب نهادهای لیبرال، بازارهای باز و جوامعی که به شهروندان اجازه میدهد تا پتانسیلهای خود را دریابند و در نتیجه شکوفا شوند، پیوسته جام قهرمانی این رقابت تنگاتنگ را بالای سر بردهاند و برای بسیاری افراد -در کشورهایی که در انتهای جدول شاخص قرار گرفتهاند- شکوفایی یک هدف دور از دسترس باقی مانده است.
واقعیت آن است که گرچه انگیزه رسیدن به رفاه برای همه کشورهای جهان موتور محرکه بهشمار میرود اما نه حق محسوب میشود و نه ضمانتی برای آن وجود دارد. امکان رسیدن به بهزیستی و سعادت، به اراده و عزم رهبران و شهروندان یک کشور بستگی دارد. برای رهبران سیاسی این به معنای تصمیمگیری آگاهانه برای توسعه جامعهای است که برای همه کار میکند، و برای مردم به معنای رسیدن به یک اجماع ملی است.
لگاتوم امسال بر این دو نکته کلیدی تاکید میکند زیرا بر این باور است که ما در برههای حساس از تاریخ هستیم. کشورهایی با درآمد پایین و متوسط در مسیر شکوفایی خود با یک انتخاب جدی روبهرو هستند. همانطور که تفسیر این گزارش نشان میدهد با بازگشت سیاست زور و با تجاوز فزاینده چین و روسیه، لیبرالدموکراسی به چالش کشیده شده است. حمایت آنها از رژیمهای استبدادی در سراسر جهان، مسیر توسعه دیگری را جایگزین مسیر متعلق به جوامع و اقتصادهای باز کرده است؛ راهی که به ما یادآوری میکند جهان پیش از فروپاشی دیوار برلین چگونه بوده است.
شاخص امسال نشان میدهد که در دهه گذشته، اکثریت قریببهاتفاق کشورها (به ویژه کشورهایی که رتبههای پایینتری دارند) بهبود در شرایط زندگی، بهداشت و آموزش خود را تجربه کردهاند. اما در بسیاری از آنها، این امر در بستر تضعیف استانداردهای دموکراتیک رخ داده است: حمله به آزادیهای فردی، قدرتهای اجرایی نامحدود، نارضایتی مردم و ناباوری نسبت به «پایان تاریخ». و در حالی که دموکراسیهای غربی در حال پیشرفتاند، ۴۰ کشوری که در سال ۲۰۱۳ در انتهای ردهبندی شاخص قرار داشتند، حتی بیش از گذشته، از بقیه جهان عقب ماندهاند. بنا به تحلیل لگاتوم، این در درجه نخست زوال اقتصاد و نهادهای آنهاست که به واگرایی رفاه منجر شده است.
پتانسیل استفادهنشده جوامع و بازارهای باز بهویژه در کشورهای با درآمد کم و متوسط (جایی که بخش اصلی اقتصاد غیررسمی است و مردم از دسترسی به خدمات عمومی و امور مالی محروماند) قابل توجه است. علاوه بر این، در حالی که نیازهای اساسی در ۴۰ کشور پایینی بیش از هر زمان دیگری برآورده میشود، عدم بهبود ساختارهای سیاسی و اقتصادی مانع از رسیدن این کشورها به سطوح بالاتر رفاه شده است.
گزارش امسال لگاتوم نشان میدهد که توسعه سیاسی و انسجام اجتماعی، کلید باز کردن قفل بازارها و شکوفایی انسانهاست. یک لیبرالدموکراسی کامل تضمین میکند که دولت و قانون با همه شهروندان یکسان رفتار میکنند و هیچ گروهی از امتیازهای اقتصادی ویژه برخوردار نیست. هر کس میتواند به موفقیت دست پیدا کند و به پتانسیل منحصربهفرد خود برسد. از اینرو برای دستیابی به رفاه بیشتر اکنون بیش از هر زمان دیگری به عزم رهبران برای پیشبرد لیبرالدموکراسی نیاز است. ایجاد نهادهای تابآور و توانمندی که بتوانند به نیازهای شهروندان پاسخ دهند ضروری است. همچنین ضروری است که رهبران سیاسی با شهروندان خود در مورد ارزشهای واقعی که دموکراسی به ارمغان میآورد -کرامت شخصی، پرهیزکاری و آزادی- گفتوگو کنند.
مرفهان و جاماندگان جهان
در جدول رتبهبندی شاخص رفاه ۲۰۲۳ این بار نیز مقام نخست به دانمارک رسیده است؛ کشوری که سال گذشته نیز صدرنشین رتبهبندی رفاه بود. سوئد و نروژ جای خود را با یکدیگر عوض کردهاند تا امسال، مقام دوم مرفهترین کشور جهان به سوئد برسد. فنلاند، سوئیس، هلند، لوکزامبورگ، ایسلند، آلمان و نیوزیلند نیز همچون سال گذشته، ردههای چهارم تا دهم جدول را به خود اختصاص دادهاند. در مقایسه با سال قبل، آمریکا با دو پله ارتقا خود را به جایگاه 19 رسانده، چین با 4 امتیاز بیشتر، به رده 54 صعود کرده، کره جنوبی همچنان در خانه 29 جدول است، روسیه سه پله را واگذار کرده و در رده 77 ایستاده و ترکیه در مقام 95 جدول باقی مانده است. همچون سال گذشته سودان جنوبی، یمن، جمهوری مرکزی آفریقا، افغانستان، سومالی، چاد و کنگو نیز ردههای پایانی جدول را اشغال کردهاند.
ایران با یک پله سقوط نسبت به سال گذشته در مقام 126 جدول جا گرفته است. جایگاهی که از سال ۲۰۱۳ یعنی ۱۰ سال قبل سه پله پایینتر است و برای پیوستن به ۴۰ کشور کمرفاه جهان تنها یک پله فاصله دارد. لگاتوم در توصیف پروفایل رفاه ایران مینویسد، ایران بهترین عملکرد را در دو رکن بهداشت و آموزش (به ترتیب رتبه 58 و 78) داشته اما از رکن آزادیهای فردی (رتبه 165- دو پله تا پایان جدول) ضعیفترین امتیاز را دریافت کرده است. بیشترین پیشرفت در یک دهه گذشته ناشی از بهبود شرایط ایمنی و امنیت (رتبه 130) است. دیگر نمرههای ضعیف ایران نیز به شرایط شرکتها (162)، کیفیت اقتصاد (138)، محیط سرمایهگذاری (129) و حکمرانی (146) بازمیگردد.
در یک دهه گذشته، رفاه ونزوئلا با ۳۶ پله نزول، بیش از هر کشور دیگری در جهان بدتر شده است. رتبه کشور در رکن بهداشت از ۵۷ به ۹۷ و در کیفیت اقتصاد از ۱۱ به ۱۶۶ رسیده است. تحلیلگران لگاتوم مینویسند بحران مداوم اقتصادی در این کشور سبب شده ونزوئلا از نظر محیط سرمایهگذاری، شرایط شرکتها و حکمرانی به پایینترین رتبه در سطح جهان سقوط کند. کارنامه ترکیه (رتبه ۹۵) نیز قابل تامل است؛ کشوری که در ۱۰ سال گذشته شاهد افول کیفیت حکمرانی بوده، با ۶۵ پله سقوط در این رکن به مقام ۱۲۷ جهان رسیده و پاسخگویی سیاسی آن، بالاترین نرخ زوال در سطح جهان را تجربه کرده است. اصلاحات قانون اساسی در سال ۲۰۱۷ قدرت بیشتری را در دست قوه مجریه متمرکز کرده و سبب حذف کنترلها و تعادلهای کلیدی شده است. آزادیهای فردی این کشور نیز با سرکوب مداوم مخالفان توسط دولت (رتبه دوم افول در سطح جهان) رو به وخامت گذاشته است.
پروفایل جوامع مرفه
در گزارش لگاتوم آمده، رفاه واقعی زمانی ایجاد میشود که همه مردم این فرصت را داشته باشند که با استفاده از پتانسیل منحصربهفرد خود به شکوفایی برسند و نقش خود را در تقویت جوامع و کشورهایشان ایفا کنند. در واقع، رفاه تنها به آنچه «داریم» وابسته نیست بلکه درباره این است که به «چه کسی» تبدیل میشویم. از این منظر رفاه توسط یک جامعه دربرگیرنده (inclusive society) پشتیبانی میشود که با قرارداد اجتماعی قوی، از آزادیهای اساسی و امنیت فرد محافظت میکند. بنابراین در یک جامعه مرفه:
مردم در صلح و آرامش زندگی میکنند؛ به دور از تهدید، خشونت، ظلم و جنایت.
شأن ذاتی هرکس محترم است و آزادی بیان، عبادت و اجتماع محفوظ است.
نهادهای حاکم یکپارچه عمل میکنند، در برابر شهروندان پاسخگو هستند و تابع حاکمیت قانوناند.
خانوادههای پایدار و جوامع حمایتکننده، ارزشهایی را القا میکنند که فرهنگ را شکل میدهد و سبب ایجاد اعتماد مورد نیاز برای شکوفایی جامعه میشود.
رفاه همچنین با یک «اقتصاد باز» حاصل میشود؛ اقتصادی که از ایدهها و استعدادها برای ایجاد مسیرهای پایدار برای خروج از فقر استفاده میکند. در یک جامعه مرفه:
از حقوق مالکیت محافظت میشود، بنابراین سرمایهگذاری میتواند جریان پیدا کند.
مقررات کسبوکار، کارآفرینی، رقابت و نوآوری را میسر میکند.
بازارهای باز و زیرساختهای با کیفیت بالا، تجارت و بازرگانی را تسهیل میکنند.
سیاستهای مالی و پولی بهطور مسوولانه برای تقویت اشتغال، بهرهوری و رشد اقتصادی پایدار به کار میروند.
رفاه همچنین از سوی مردم توانمندشده (empowered people) ایجاد میشود؛ مردمی که جامعهای را تشکیل میدهند که بهزیستی در آن ارتقا پیدا میکند. در جامعه مرفه:
همه میتوانند زندگی عاری از فقر بسازند.
مردم از سلامت جسمی و روانی خود مراقبت میکنند و به مراقبتهای بهداشتی موثر دسترسی دارند.
یادگیری ارزشمند است و همه از آموزش باکیفیت برخوردار میشوند تا بتوانند به پتانسیل خود دست یابند.
محیط طبیعی بهعنوان میراثی برای نسلهای حال و آینده، عاقلانه مدیریت میشود.
یافتههای کلیدی
برای سومین سال متوالی، شاخص رفاه لگاتوم در سال ۲۰۲۳ نشان میدهد که رفاه در سراسر دنیا راکد مانده است و دلیل اصلی آن، روند کلی جهان به سمت زوال نهادها و فرآیندهای دموکراتیک است. همچنین:
نیازهای اساسی بیش از هر زمان دیگری برآورده میشود.
در ابتداییترین سطح، زندگی مردم در سراسر جهان در دهه گذشته به پیشرفت خود ادامه داده است بهطوری که کشورهای کمرفاه در همه جنبههای شرایط زندگی از جمله تغذیه، خدمات اولیه، ارتباط، سرپناه و محافظت از آسیب، شاهد پیشرفت و رسیدن به بقیه جهان بودهاند. آموزش در سطح جهانی بهبود یافته است؛ مهارتهای افراد بزرگسال و آموزشهای دبیرستانی بهطور ویژه تقویت شدهاند. به علاوه بهرغم مشکلات ناشی از همهگیری، سلامت همچنان در همه کشورها رو به بهبود است و یکپارچه شده است. نرخ مرگومیر امروز بسیار کمتر از ۱۰ سال پیش است.
پتانسیل کشورهای کمترمرفه جهان در حال حاضر محقق نشده است.
در حالی که کشورهای کمترمرفه جهان نشانههایی از پیشرفت را مشاهده کردهاند اما پتانسیل بیشتری نسبت به آنچه تصور میشود دارند. در ۱۰ سال گذشته تنها چهار کشور از ۴۰ کشور پایینی ردهبندی رفاه، خارج شدهاند. در خارج از مناطقی که با کمک تکنولوژی و مداخلات اساسی امکان بهبود وجود دارد، رفاه دچار واگرایی شده است. شش رکن از 12 رکن رفاه، در ۴۰ کشور انتهایی جدول رو به وخامت گذاشته در حالی که این ارکان بهطور متوسط، در بقیه جهان بهبود یافته است. گرچه گروه متاخر، شاهد بهبود در برخی زمینهها بوده اما پیشرفت آن به قدر کافی سریع نبوده که بتواند به بقیه جهان برسد. افول نهادها و اقتصاد است که باعث عقب افتادن این کشورها شده است.
نقاط ضعف اساسی در اقتصاد جهانی، بیشترین تاثیر را بر کشورهای کمرفاه دارد.
شوکهای اقتصادی اخیر ضعفهای ساختاری بلندمدت را تشدید کرده است. کاهشی در رشد بهرهوری وجود داشته که نهتنها از سوی اقتصادهای غربی که در کشورهای در حال توسعه نیز احساس میشود. کشورهای کمترمرفه نسبت به سایرین، ظرفیت کمتری برای مقابله با این شوکها دارند. برای مثال در دهه گذشته شکاف زیرساختی فزایندهای بین کشورهای کمتر برخوردار و بقیه دیده شده است. به غیر از آسیا کشورهایی که در انتهای شاخص قرار دارند از نظر بهرهوری به سایر کشورهای جهان نرسیدهاند. علاوه بر این در حالی که معاملات تجاری گسترده به کشورهای مرفه امکان دسترسی به تقریباً نیمی از بازارهای جهان را میدهد، ۴۰ کشور پایینی جدول به کمتر از یکسوم بازار جهانی دسترسی دارند.
دموکراسیهای شکننده و زوال آزادیهای مدنی به یک روند جهانی تبدیل شده است.
صرف نظر از اینکه انتخابات در اکثر کشورها برگزار میشود یا خیر، شیوههای دموکراتیک در سرتاسر جهان رو به عقب بوده است. محدودیتها در هر منطقهای به جز اروپای غربی بدتر شده و سطحی که قوه مجریه عملاً از سوی قوه قضائیه و مقننه محدود شده، کاهش یافته است. این روند در بسیاری از کشورهای اروپایی قابل مشاهده است؛ جایی که دولتها اقدامات غیردموکراتیک فزایندهای را انجام میدهند. همین امر در مورد آزادیهای مدنی نیز صادق است. در طول دهه گذشته آزادیهای فردی در ۱۰8 کشور با افزایش خصومت نسبت به آزادی اجتماع و انجمن، آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات بدتر شده است. سانسور نیز بهطور فزایندهای در سراسر جهان از جمله در کشورهای دموکراتیک رایجتر شده است.
بازگشت سیاست زور (realpolitik) میتواند پیامدهای عمیقی بر رفاه داشته باشد.
کاهش نهادهای دموکراتیک زمانی اتفاق میافتد که دموکراسیها از سوی بازیگرانی مانند کرملین و پکن -از خارج- به چالش کشیده شوند. در دهه 1990 اعتقاد بر این بود که دموکراسی لیبرال به «پایان تاریخ» رسیده است. اما امروز با کوبیدن طبلهای ناسیونالیستی در تنگه تایوان و تلاش تانکهای روسی برای اشغال اوکراین، نقشه سیاسی و ایدئولوژیک بهطور قابل توجهی متفاوت به نظر میرسد. سیاست زور بازگشته و نظم بینالمللی لیبرال برای اولینبار پس از جنگ سرد، با چالشی معنادار مواجه شده است. بسیاری از جنبههای رفاه -فراتر از ایمنی و امنیت- اکنون از طریق رویدادهای عرصه بینالمللی مشخص میشوند - از جمله انرژی، تجارت، دسترسی به منابع مالی، آموزش، بهداشت و حتی آزادی فردی. در این دورانِ مملو از ژئوپولیتیک، عقبگرد از جهانی شدن بیتردید برای همه ما عواقبی خواهد داشت. سال 2022، تاثیر شدید وابستگی جهان به روسیه برای انرژی و کالاها را نشان داد- جایی که محدودیتهای زنجیره تامین جهانی به افزایش تورم منجر شد.
توسعهیافتهترین کشورها عملکرد خوبی دارند اما علائم ناخوشاحوالی نیز مشاهده میشود.
با نگاهی به گروه بالای شاخص و تحلیل وضعیت رفاه در غرب متوجه میشویم که در مرفهترین کشورها رفاه به فلات رسیده است. گرچه در بلندمدت، دموکراسیهای لیبرال غربی بهطور مداوم در طیف وسیعی از نمایهها عملکرد خوبی داشتهاند اما نشانههایی از شکنندگی نیز وجود دارد. به دلیل ناتوانی در تطبیق با تغییرات عمده اقتصادی، درآمدهای واقعی طبقات کارگر کاهش یافته است. در نتیجه سه الگو پدیدار شده: احساس فزاینده «رهاشدگی»، نارضایتی شهروندان از عملکرد دموکراسیهای خود و افزایش پوپولیسم. از اواسط دهه 1990 نسبت شهروندانی که از عملکرد دموکراسیها در کشورهای خود «ناراضی» هستند در سطح جهان، تقریباً ۱۰ درصد افزایش یافته است.
مسیرهای متفاوت اقتصادی در داخل کشورها به شکل آسیبزنندهای با کاهش سرمایه اجتماعی ترکیب میشود. علائم ناخوشی -از افزایش تنهایی و معضلات سلامتی روان گرفته تا کاهش اعتماد به نهادها- نتیجه افت خصلتهای اساسی یک دموکراسی لیبرال (یعنی زوال فضیلت و هویت اجتماعی و ملی) هستند. با این حال، یک نقطه امید در این داستان وجود دارد؛ در بقیه جهان سرمایه اجتماعی در حال افزایش است و به افراد بیشتر و بیشتری اجازه میدهد که در جوامع دربرگیرنده زندگی کنند.
همگرایی یا واگرایی؟
لگاتوم در سالی که با غیرقابل پیشبینی بودن و شوکهای سیاسی و اقتصادی متعدد مشخص شده است نگاهی به دهه گذشته انداخته و مینویسد: ما شاهد بودهایم که در ابتداییترین سطح، زندگی مردم در سرتاسر جهان در طول این مدت بهبود یافته است. با این حال شکاف بین مرفهترین و کمرفاهترین کشورها در طول زمان افزایش یافته است. در کمرفاهترین نقاط، امنیت کمتر از گذشته است، نهادها رو به افولاند و اقتصاد تضعیف شده است. جنبه مثبت داستان البته حاکی از آن است که بهداشت، آموزش و شرایط زندگی در سراسر جهان بهبود یافته است. علاوه بر این ۴۰ کشور پایینی شاهد پیشرفتهای عمدهای در این سه بخش بودهاند و فاصله آنها با سایر نقاط جهان در حال کاهش است. این تغییرات نشانه پیشرفت واقعی در تجربه زندگی میلیونها نفر است.
لگاتوم برای تجزیه و تحلیل میزان همگرایی و واگرایی رفاه در سراسر جهان، بر اساس رتبهبندی سال ۲۰۱۳ کشورها را به سه گروه تقسیم کرده است: ۴۰ کشور پایینی، ۴۰ کشور برتر، و ۸۷ کشور میانه. سپس میانگین امتیاز هر گروه از ارکان، عناصر و نشانگرهای رفاه را محاسبه و بررسی کرده است که ۴۰ کشور پایینی جدول در ۱۰ سال گذشته با کشورهای میانه یا برتر، واگرا یا همگرا شدهاند.
لگاتوم مینویسد منظور از واگرایی این است که فاصله بین میانگین امتیاز ۴۰ کشور پایینی و کشورهای میانه یا برتر در سال ۲۰۲۳، بیشتر از سال ۲۰۱۳ است. همانطور که نمودار شماره ۲ نشان میدهد رفاه در ۴۰ کشور پایینی ردهبندی، رشد کرده اما سرعت رشد آن از هر دو گروه میانه و برتر، کمتر بوده است.
در گزارش لگاتوم آمده پیشرفت کشورهای پایینی جدول بر پایههای ناپایداری بنیان گذاشته شده است. دلیل این واگرایی را میتوان در عوامل ساختاری مانند ضعف نهادها و اقتصاد جستوجو کرد. این کشورها شاهد افزایش خشونت، نهادهای روبهزوال و محدودیت آزادی بودهاند. بدتر شدن شرایط امنیت و ایمنی نگرانی دیگر آنهاست. آنها قبلاً هم جزو کمثباتترین مکانهای جهان بودند و حالا هم شاهد افزایش درگیریهای داخلی، تروریسم، جنایات و خشونتهای مرتبط هستند. برای مثال میانگین تعداد مرگومیرهای ناشی از درگیریها در دهه گذشته سه برابر شده است. افغانستان بیشترین افزایش در میزان تلفات ناشی از درگیریها را به نام خود ثبت کرده است. بسیاری از آنها شاهد عقبنشینی دموکراسی بودهاند که زیربنای آن کاهش پاسخگویی دولتها، و سرکوب آزادیهای فردی است (کمی بعد مفصلتر به این مقوله خواهیم پرداخت). هم در حاکمیت قانون و هم در کارآمدی دولت نیز کشورهای پایینی از دیگر کشورهای جهان دور شدهاند.
نقطه قوت این کشورها اما سرمایه اجتماعی است که هر چند با سرعت کمتر نسبت به دیگر کشورها اما، در مجموع تقویت شده است. و البته رواداری اجتماعی و روابط فردی و خانوادگی آنها هم کمتر شده است.
ضعف اقتصادی نیز مانع از دستیابی ۴۰ کشور پایینی به سطوح بالاتر رفاه شده است. شرایط شرکتها در این ۴۰ کشور به دلیل افزایش بار مقررات و کاهش انعطافپذیری بازار کار بدتر شده است. به عنوان مثال، اتیوپی بیشترین وخامت را در انعطافپذیری بازار کار و سومین افزایش در مقررات را در دهه گذشته تجربه کرد. در این کشور برای ثبت کسبوکار به 11 پروسه رسیدگی نیاز است. این در تضاد با روند واضحِ سایر کشورهای جهان است؛ جایی که بار مقررات در حال کاهش است و بهطور متوسط، تنها هفت رویه برای ثبت یک کسبوکار لازم است.
در کیفیت اقتصادی، هر دو گروه کشورهای پایینی و میانه، افول را تجربه کردهاند، آن هم در حالی که گروه کشورهای برتر در حال پیشی گرفتن هستند. روند نیروی کار به ویژه قابل توجه است، زیرا امروزه نسبت به ۱۰ سال قبل در ۴۰ کشور انتهایی جدول، تعداد افراد کمتری در نیروی کار وجود دارد. میانمار (رتبه ۱۴۹ در سال ۲۰۱۳) شاهد کاهش مستمر مشارکت نیروی کار خود در سه دهه گذشته بود و بیشترین افول را در گروه پایینی رتبهبندی داشته است.
یافتههای لگاتوم نشان میدهد که تمرکز فعلی بر کاهش فقر، به جای ایجاد رفاه، زیربنای مورد نیاز برای ایجاد رفاه را ایجاد نکرده است. از آنجا که نهادهای سیاسی به اندازه بهداشت، آموزش و شرایط زندگی بهبود نمییابند، این حوزهها به شیوههای ناپایدار در حال واگرایی هستند و راه رسیدن به رفاه واقعی را مسدود میکنند. از اینرو، پیشرفت بهدستآمده در تجربه زیسته مردم بدون اصلاح در نهادها و اقتصاد، ناپایدار است.
سرکوب آزادیهای فردی
لگاتوم ۲۰۲۳ یافته تلخ دیگری را برجسته کرده است: آزادیهای فردی و کیفیت حکمرانی در جهان روبهزوال است. در یک دهه گذشته جهان در آزادیهای فردی و حکمرانی، یک وخامت کلی را تجربه کرده است. زوال آزادیها در سراسر جهان نهادهای دموکراتیک را که پیشنیاز توسعه رفاه هستند به چالش کشیده است. جهان شاهد بدتر شدن محدودیتهای اجرایی و پاسخگویی سیاسی نیز بوده است.
با بازگشت ایمنی و امنیت در پنج سال گذشته اما، جهان به جای ایمنتری تبدیل شده است؛ گرچه ۴۰ کشور پایینی رتبهبندی رفاه واقعیت متفاوتی را تجربه کردهاند. در این گروه ایمنی و امنیت روبهزوال بوده و از سایرین فاصله گرفته است. در مقابل، سرمایه اجتماعی نقطه روشن داستان آنهاست؛ تقریباً در همه کشورها از جمله ۴۰ کشور پایین جدول، این سرمایه در حال افزایش است.
در سراسر جهان، ۱۰۸ کشور با زوال آزادی فردی مواجه شدهاند؛ پدیدهای که سبب شده آزادی فردی به رکنی از رفاه تبدیل شود که در یک دهه گذشته بیشترین کاهش را داشته است. آسیای مرکزی و جنوبی، مِنا و اروپای شرقی بیشترین وخامت را در این رکن تجربه کردهاند. علاوه بر این، ۴۰ کشور پایینی جدول رفاه، در تمام عناصر رکن آزادی فردی از بقیه فاصله گرفتهاند. در سراسر جهان خصومت آشکاری نسبت به آزادی اجتماع و انجمن، آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات وجود داشته است. رسانهها با سانسور دولتی بیشتری روبهرو هستند و دولتها بهطور فزایندهای حق مردم برای تجمعات آزادانه را محدود میکنند.
Access Now که قطعی اینترنت را در سراسر جهان رصد میکند در سال 2021، 182 مورد، در سال 2020، 159 مورد و در سال 2019، 213 مورد قطعی اینترنت را به ثبت رسانده است. به دلیل مسدود شدن شبکههای اجتماعی محبوب، معترضان بلاروس با استفاده از کانالهای رمزگذاریشده مانند تلگرام و همچنین با ارسال پیام بدون استفاده از ابزارهای دیجیتال، سازماندهی شدند. بدتر شدن آزادیها و سبک حکومت اقتدارگرایانه در بلاروس، مستقیماً با روابط رژیم مینسک با کرملین در ارتباط است.
در روسیه، آزادی اجتماع و انجمن، آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات بهطور قابل توجهی بدتر شده است. کرملین بهطور پیوسته اقدامات جدیدی را برای حذف محتوا از وبسایتهایی که افراطی میداند در پیش گرفته است. فعالان مختلف به دلیل مخالفت با رژیم زندانی یا مجازات شدهاند و حجم زیادی خودسانسوری در رسانهها جریان دارد. مقامات میتوانند اعتراضات را به بهانه منافع عمومی ممنوع کنند- برای مثال در سال 2021 تظاهرات اعتراضی به زندانی شدن الکسی ناوالنی به بازداشت 11500 نفر و زخمی شدن بسیاری از روزنامهنگاران و فعالان منجر شد. از زمان آغاز تهاجم روسیه به اوکراین، دولت پلتفرمهای رسانههای اجتماعی مانند فیسبوک و توئیتر و اینستاگرام را مسدود و انتشار اطلاعات غلط و پروگاندا را تشدید کرده است.
رژیم چین نیز در سالهای اخیر بهطور فزایندهای سرکوبگر شده است. حزب حاکم کمونیست چین به تشدید کنترل بر تمام جنبههای زندگی و حکمرانی، از جمله بوروکراسی دولتی، رسانهها، سخنرانیهای آنلاین، مراسم مذهبی، دانشگاهها، مشاغل و جامعه مدنی ادامه میدهد. علاوه بر این، مجموعهای از اصلاحات قبلیِ صورتگرفته در حوزه حاکمیت قانون را تضعیف کرده است. زوال آزادیها در نقاط دیگر جهان نیز برجسته بوده است. در هند آزار مکرر روزنامهنگاران، منتقدان دولت و سازمانهای غیردولتی در دهه گذشته سبب شده تنوع سیاسی دیدگاههای رسانهای این کشور از رتبه سوم به ۸۹ تقلیل پیدا کند. در همین دوره دسترسی به اطلاعات نیز از رتبه ۲۰ جهان به ۱۰۴ سقوط کرده است. میزان سانسور رسانهها از سوی دولت از ۴۵ به ۱۲۱ کاهش پیدا کرده است. هند در سال ۲۰۲۱ بیشترین قطعی اینترنت را در میان کشورهای دیگر به ثبت رسانده است.
عقبنشینی دموکراسی
در حالی که بسیاری، توسعه را به یک «معجزه اقتصادی» نسبت میدهند، رفاه معنادار چندبعدی است. تحقق آن مستلزم تشکیل نهادهای موثری است که از سیاستِ پاسخگو و نماینده مردم حمایت کنند. گرچه در کشورهایی با تفکرات سیاسی گوناگون، پیشرفتهای زیادی در زندگی بشر دیده شده اما این تنها دموکراسیهای لیبرال هستند که امکان شکوفایی حداکثری توانمندیهای بشر را امکانپذیر میکنند.
نهادهای کلیدی که مسیر بهزیستی را تسهیل میکنند عبارتاند از: قوه قضائیه مستقل، بازبینی و تعادل در قانون اساسی، نهادهای مستقل انتخاباتی و انتخابات آزاد و منصفانه. به عبارت دیگر رفاه در گرو پایبندی کامل به اصول دموکراسی لیبرال است. در گزارش امسال لگاتوم آمده، نظریه پایان تاریخ فوکویاما هدفی بسیار بعید به نظر میرسد. هر امیدی که جهان بهطور اجتنابناپذیر به سمت دموکراسی و صلح حرکت کند، با ظهور رژیمهای خودکامه که قصد تحمیل سبک حکومتی خود بر سایر کشورها را دارند در جهان از بین رفته است!
شیوههای دموکراتیک -صرف نظر از تکرار انتخابات- در سراسر جهان عقبنشینی کرده است. محدودیتهای اجرایی در هر منطقهای به جز اروپای غربی بدتر شده است. سطحی که قوه مجریه عملاً از سوی قوه قضائیه و مقننه محدود میشد کاهش یافته است. علاوه بر این پاسخگویی سیاسی در پنج منطقه از هشت منطقه جهان بدتر شده است. نگرانکننده است که میزان اجماع بازیگران سیاسی در مورد دموکراسی و اقتصاد بازار به عنوان یک هدف، در چهار منطقه از هشت منطقه کاهش یافته است: آسیای مرکزی و جنوبی، خاورمیانه و شمال آفریقا، آمریکای لاتین، دریای کارائیب و اروپای شرقی.
شاخص Ibrahim حکمرانی آفریقا نشان میدهد در این قاره یک دهه پیشرفت در حکمرانی با عقبنشینی دموکراسی و بدتر شدن امنیت به خطر افتاده است. در اروپا، مجارستان مثال نگرانکنندهای است که محدودیتهای اجرایی و پاسخگویی سیاسی در آن بهطور قابل توجهی کاهش یافته است. ترکیه نیز با سرکوب گسترده منتقدان و مخالفان (در انتقاد به حمله نظامی ترکیه به سوریه) به جمع کشورهایی پیوسته که حکمرانی دموکراتیک در آنها روبهزوال است.
گرچه کشورهایی مانند مغولستان و کنیا نمونههای امیدوارکنندهای از پیشرفت دموکراسی بودهاند اما فقدان دموکراسی در برخی مناطق و عقبنشینی آن در برخی دیگر روندی نگرانکننده است زیرا نهادهای دموکراتیک، عنصر ضروری حرکت یک ملت به سوی سعادت و بهزیستی هستند. در مواردی که دموکراسی از خارج بهوسیله بازیگرانی مانند کرملین و پکن به چالش کشیده میشود اطمینان از اینکه نهادهای دموکراتیک در داخل یک کشور مورد محافظت قرار میگیرند و ارتقا مییابند، امری حیاتی بهشمار میرود.
این نکته بهویژه مهم است چراکه کاهش دموکراسی میتواند به افزایش درگیریها منجر شود. و در حالی که ایمنی و امنیت در پنج سال گذشته در سطح جهانی بهبود پیدا کرده، این بهبود جامع و فراگیر نیست؛ برخی مناطق بیشتر تحت تاثیر قرار گرفتهاند و در برخی دیگر امنیت روبهزوال است. در ۴۰ کشور پایانی رتبهبندی هر عنصری از جمله جنگ و درگیری داخلی، تروریسم، قتل و خشونت سیاسی و خشونت و جرائم مربوط به خشونت و دارایی رو به وخامت گذاشته است.
ضعفهای در حال ظهور در اقتصاد جهانی
اقتصادهای باز نوآوری و سرمایهگذاری را تشویق، کسبوکار و تجارت را ترویج و رشد فراگیر را تسهیل میکنند. بدون یک اقتصاد باز و رقابتی، ایجاد رفاه اجتماعی و اقتصادی پایدار که در آن افراد، جوامع و مشاغل برای دستیابی به پتانسیل کامل خود توانمند شوند بسیار چالشبرانگیز است. تجارت میان کشورها، مناطق و جوامع برای پیشرفت نوآوری، انتقال دانش و بهرهوری -که باعث رشد و شکوفایی اقتصادی میشود- ضروری و حیاتی است. تحقیقات نشان میدهد اقتصادهای باز مولدتر هستند و ارتباط روشنی بین افزایش باز بودن در طول زمان و رشد بهرهوری وجود دارد. در مقابل در یک بازار غیررقابتی یا بازاری که رفاه را به حداکثر نمیرساند رشد راکد میشود و سرمایهداری رفاقتی رونق میگیرد که خود با آسیبهای ثانویه بر دیگر ابعاد جامعه همراه است.
یکی از بزرگترین فرصتها برای سیاستگذاران، مقاومت در برابر حمایتگرایی و دوستگرایی و تقویت فعالانه برنامههایی است که اقتصادهای باز و طرفدار رقابت را در داخل و بینالمللی دربر میگیرد و نوآوری، ایده، سرمایه و استعداد را جذب میکند. در حالی که بیشتر سیاستگذاران بر ابزارهای بزرگ سیاست مالی و اقتصاد کلان تمرکز میکنند، عوامل اقتصاد خرد گاهی نادیده گرفته میشوند و پتانسیل آنها برای باز کردن اقتصاد و رشد، دستکم گرفته میشود. با تمرکز بر این عوامل اقتصاد خرد، لگاتوم جنبههای اساسی اقتصادهای باز را در چهار رکن: محیط سرمایهگذاری، شرایط شرکتها، دسترسی به زیرساختها و بازار و کیفیت اقتصاد مورد بررسی قرار میدهد که هر کدام داری اجزای متعددی هستند.
آنگونه که در آخرین گزارش شاخص رفاه لگاتوم آمده، بسیاری از کشورها پیشرفتهای بلندمدتی را در ارکان اقتصادی خود تجربه کردهاند. با این حال، چهار نقطه ضعف اساسی ظاهر شده است: کاهش رشد بهرهوری، کاهش ثبات اقتصاد کلان، بدتر شدن پایداری مالی و افزایش بیکاری جوانان و زنان. علاوه بر این، ۴۰ کشور پایینی به واگرایی با سایر کشورهای جهان در زیرساختها و دسترسی به بازار ادامه دادهاند که بهطور قابل توجهی توسعه اقتصادی آنها را محدود کرده است. در مقابل، تمام جنبههای کیفیت اقتصادی در ۴۰ کشور برتر در ۱۰ سال گذشته در حال بهبود بوده است.
در آسیا بهبود بهرهوری نیروی کار در دهه گذشته قابل مشاهده است، در حالی که آمریکای شمالی و اروپای شرقی نیز بهبود یافتهاند، هرچند نسبتاً کمتر. کاهش نرخ رشد بهرهوری به وضوح در اقتصادهای غربی قابل توجه بوده است که موجب توقف استانداردهای زندگی شده است. این روند در سراسر جهان وجود دارد. لگاتوم مینویسد، این نگرانکننده است که اقتصاد بسیاری از کشورها آنطور که باید رشد نمیکند و باعث واگرایی کلی بین مناطق میشود. امروزه در کشورهای جنوب صحرای آفریقا، کارگران بهطور متوسط کالاها و خدماتی به ارزش ۱۱۷۰۰ دلار در سال تولید میکنند که تنها ۶۰۰ دلار بیشتر از ۱۰ سال پیش است. در آمریکای لاتین و دریای کارائیب، میانگین کارگران کمتر از ۱۰ سال پیش تولید میکنند. علاوه بر این، ۱۰ سال گذشته شاهد افزایش شکاف زیرساختی بوده است. ۴۰ کشور پایینی با گروههای میانه و بالا، که هر جنبه از زیرساختها همچنان در حال بهبود هستند، عقبنشینی نکردهاند. زیرساختهای آب، تنها عنصری است که در آن گروه پایینی به بقیه میرسد.
از اینرو، سال ۲۰۲۳ چشمانداز اقتصادی دشواری را تصویر میکند که با کاهش قابل توجه رشد اقتصاد همراه با تورم فزاینده در بسیاری از کشورها، مشخص شده است. انتظار میرود رشد اقتصاد جهانی در سال جاری به 2 /2 درصد کاهش یابد، که نشاندهنده کاهش بلندمدت رشد تولید ناخالص داخلی در دهه گذشته در اکثر مناطق است. نگرانکننده است که رشد تولید ناخالص داخلی حتی در کشورهای جنوب صحرای آفریقا و آسیای مرکزی و شرقی -مناطقی که قبلاً بهطور قابل توجهی عقب مانده بودند- بدتر شده است.
بر اساس گزارش بانک جهانی، دلایل کاهش رشد اقتصادی در سراسر جهان را میتوان در شوکهای انرژی و کالایی ناشی از جنگ روسیه و اوکراین جستوجو کرد. درست زمانی که قیمتها پس از همهگیری در حال بازگشت به قبل بودند، محدودیتهای زنجیره تامین جهانی سبب افزایش تورم در سراسر جهان شد. در چنین شرایطی، برای بهبود اقتصاد ۴۰ کشور پایین جدول، تجارت و دسترسی به بازارهای جهانی ضروری است. اما، در حالی که جهان با توافقات تجاری بیشتر و بیشتر به هم مرتبط میشود، کشورهای پایینی از نظر دسترسی به بازارهای خارجی دچار واگرایی شدهاند. برای مثال در ۱۰ سال گذشته، ۴۰ کشور برتر، دسترسی خود را به بازارهای خارجی برای کالاها از 32 درصد اقتصاد جهانی به 45 درصد افزایش دادهاند در حالی که این میزان در ۴۰ کشور انتهایی ردهبندی تنها از 8 به 12 درصد افزایش پیدا کرده است.
لگاتوم در تحلیل این داده مینویسد، چالشها به هم مرتبط هستند: یک اقتصاد سالم باید دارای سطح پایین بدهی، نیروی کار متعهد، قیمتهای ثابت و بهرهوری رو به رشد باشد– شرایطی که هیچکدام در حال حاضر وجود ندارند!
فقر کمتر، خدمات بهتر
مردم توانمندشده، کیفیت تجارب زیسته افراد و شرایطی را به تصویر میکشد که افراد را قادر میکند از طریق خودمختاری و تعیین سرنوشت، به پتانسیل کامل خود دست یابند. این حوزه با منابع ضروری مورد نیاز برای سطح اولیه رفاه آغاز میشود، از منابع مادی و تغذیه کافی گرفته تا بهداشت و آموزش، دسترسی و کیفیت و محیطی امن و پاک. بسیاری از این مسائل به هم مرتبط هستند؛ یکی از قویترین روابط را میتوانید بین تحصیلات و شرایط زندگی بیابید. هر یک از ارکان در این حوزه، عملکرد کشورها را در این معیارهای اساسی رفاه اجتماعی متمایز میکند تا مشخص کند که چه تعداد از مردم در معرض آسیب هستند و احتمال کمتری برای دستیابی به رفاه دارند. لگاتوم هر سال جنبههای بنیادین افراد توانمندشده را بر مبنای چهار رکن شرایط زندگی، بهداشت، آموزش و محیط طبیعی بررسی میکند.
یافتههای امسال این موسسه نشان میدهد همه مناطق شاهد پیشرفت در همه ارکان این حوزه بودهاند (به غیر از منا و جنوب صحرای آفریقا در محیط طبیعی و آمریکای لاتین و دریای کارائیب در بهداشت). علاوه بر این، کشورهای کمترمرفه در شرایط زندگی، بهداشت و آموزش (اما نه در محیط طبیعی) در حال همگرایی با کشورهای مرفهتر هستند.
همهگیری اخیر کووید 19 اهمیت سلامت برای رفاه شخصی و اجتماعی را به جهان یادآوری کرده است. گرچه جهان سه سال سخت را پشت سر گذاشته با نگاهی به دهه گذشته میتوان دریافت که بهداشت همچنان در همه کشورها بهبود یافته و همگرا میشود. در دهه گذشته، ۴۰ کشور پایینی شاهد افزایش امید به زندگی از 1 /76 به 77 سال بودند. علاوه بر این، نرخ مرگومیر در تمام مراحل زندگی در ۴۰ کشور پایینی کاهش یافته است.
با نگاهی به یک دهه گذشته به وضوح میتوانید دریابید که زندگی مردم نیز در سراسر جهان رو به بهبود بوده است؛ حتی ۴۰ کشور پایینی رتبهبندی لگاتوم نیز در تمامی ابعاد «شرایط زندگی» شاهد پیشرفت و همگرایی با سایر نقاط جهان بودهاند. دسترسی مردم به منابع مادی همچنان رو به پیشرفت است و فقر جدید در حال کاهش است. نرخ فقر برای کسانی که با 9 /1 دلار در روز زندگی میکنند از 9 /16 درصد به 6 /8 درصد کاهش یافته و بیشترین کاهش در آسیای مرکزی و جنوبی و شرق آسیا و اقیانوسیه اتفاق افتاده است.
لگاتوم مینویسد، تلاشهای قابل توجهی که در یک دهه گذشته برای کاهش فقر انجام گرفته موفقیتآمیز بوده است. در سطوح پایینتر فقر (۵ /۵ دلار در روز) نیز روند رو بهبهبود قابل مشاهده است. با این حال واگرایی قابل توجهی وجود دارد. گرچه برخی کشورها فقر شدید را کاهش دادهاند اما بهبود کشورهایی که عملکرد مناسبی ندارند آنقدر سریع نیست که بتوانند به بقیه کشورها برسند. در واقع کشورهایی که در سال ۲۰۱۳ فقر شدیدی را تجربه کردهاند بهبود یافتهاند اما، به دلیل بهبود سریعتر سایر کشورها، امروز همچنان عقب هستند. تمرکز بر کاهش فقر به جای ایجاد رفاه نتایج مطلوبی به همراه نداشته است.
کشورهای جنوب صحرای آفریقا و آسیای مرکزی و جنوبی بسیار عقبتر از بقیه جهان هستند، و منا شاهد افزایش درصد افرادی است که با درآمد کمتر از 5 /5 دلار در روز زندگی میکنند. از آنجا که بسیاری از کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا برای واردات گندم به روسیه و اوکراین وابسته هستند، جنگ در اوکراین فشارهای تورمی را در منطقه افزایش داده است، که در حال حاضر با خشکسالی و درگیری نیز همراه شده است. خدمات اساسی مانند دسترسی به برق، آب و سرویس بهداشتی همچنان بهبود یافته؛ آسیای مرکزی و جنوبی، جنوب صحرای آفریقا و شرق آسیا و اقیانوسیه بیشترین بهبود را داشتهاند. دسترسی به خدمات اولیه بهداشتی طی ۱۰ سال در آسیای مرکزی و جنوبی از ۴۵ درصد به ۷۱ درصد و در شرق آسیا و اقیانوسیه از ۷۷درصد به ۹۱درصد افزایش یافته است که به همگرایی منجر شده است.
لگاتوم تاکید میکند، چالشهای متعددی وجود دارد که میتواند از پیشرفتهای بیشتر در رفاه مردم جهان جلوگیری کند:
- اثرات بحرانهای جهانی مانند کووید ۱۹ و جنگ اوکراین همچنان در عناصر متعددی از جمله سلامت روان باقی است.
- در حالی که همگرایی بین ۴۰ کشور بالایی و پایینی جدول کاملاً مشهود است، این روند کند است و با این سرعت یک قرن دیگر طول میکشد تا شاهد همگرایی کامل باشیم.
- پیشرفتهای فعلی در زمینههای فنی عمدتاً غیرمناقشهآمیز -مانند ایمنسازیهای اولیه- مشهود است. در همین حال، حوزههایی که نیاز به تغییر واقعی اجتماعی دارند، پیشرفت یکسانی نکردهاند.
- شواهد از کشورهایی که بیشترین پیشرفت را داشتهاند نشان میدهد که «پیشرفت» به تغییرات بالادستی و عملکرد دولتها بستگی دارد که دستیابی به آن همیشه آسان نیست.