تاثیرات اقتصادی تغییر اقلیم
تغییر اقلیم چگونه جهان را فقیر میکند؟
این مقاله تاثیرات اقتصادی تغییر آبوهوا و پیامدهای سیاستی ناشی از این تغییرات را بررسی میکند. برآوردهای فعلی نشان میدهد که تغییرات آبوهوایی احتمالاً تاثیر محدودی بر اقتصاد و رفاه انسان در قرن بیستویکم خواهد داشت. در حقیقت، تاثیرات اولیه تغییرات آبوهوایی ممکن است مثبت باشد. با این حال، در بلندمدت تاثیرات منفی بر تاثیرات مثبت غالب است. تاثیرات منفی در کشورهای فقیرتر و گرمتر بیشتر خواهد بود. کاهش فقر مکمل کاهش انتشار گازهای گلخانهای به عنوان وسیلهای برای کاهش تاثیرات تغییرات آبوهوایی است. اگرچه تغییرات آبوهوایی ممکن است بر نرخ رشد اقتصاد جهانی تاثیر بگذارد و افراد بیشتری را در دام فقر بیندازد، تعیین کمیت این تاثیرات همچنان دشوار است. مالیات بهینه کربن در کوتاهمدت چیزی در حدود چندده تا چندصد دلار بر هر تن کربن است.
مقدمه
برای چنین رشته پرسروصدایی، توافق قابل توجهی بین اقتصاددانان در مورد سیاست بهینه اول آبوهوا وجود داشته است. از زمان نوشتههای نوردهاوس (۱۹۹۷)، دی آرجی (۱۹۷۹) و شلینگ (۱۹۹۲)، به طور گستردهای پذیرفته شده است که تغییرات آبوهوایی رویهمرفته یک اثر خارجی منفی است و انتشار گازهای گلخانهای (HGH) باید قیمتگذاری و ترجیحاً مشمول مالیات شود. اگرچه بحث در مورد اهداف آبوهوایی در بلندمدت کماکان ادامه دارد (استرن و همکاران 2006؛ نوردهاوس ۲۰۱۳)، اکثر اقتصاددانان موافقاند که یک سیاست آبوهوایی نسبتاً آرام آغاز میشود و سپس تسریع میشود (ویگلی، ریچلز و ادموندز 1996؛ گولدر و ماثای ۲۰۰۰). بهرغم این توافق کلی در مورد لزوم کاهش انتشار گازهای گلخانهای، بحث در میان اقتصاددانان در مورد تغییر اقلیم به طرز غیرمعمولی تلخ بوده است، که میتواند به عنوان بازتابی از قطبی شدن گسترده تحقیقات و سیاستهای آبوهوایی باشد. به طور خاص، برآورد تاثیر حاشیهای تغییرات آبوهوایی آنقدر متفاوت است که قیمت اولیه کربن بیشتر از آنکه اقتصادی باشد، سیاسی است. هدف این مقاله بررسی اثرات اقتصادی تغییرات آبوهوایی است. به طور خاص، نویسنده این مقاله تخمینهای تاثیر اقتصادی تغییر اقلیم و توزیع آن تاثیرات در سراسر جهان را بررسی و تعاملات بین توسعه اقتصادی و تغییر آبوهوا و همچنین هزینههای اجتماعی کربن را بحث میکند.
برآورد تاثیرات بر رفاه اقتصادی کل
در حال حاضر 27 برآورد از کل تاثیر اقتصادی تغییرات آبوهوایی (اندازهگیریشده از نظر از دست دادن درآمد) منتشر و در 22 مطالعه بررسی شده است. این برآوردها نشان میدهد که افزایش 5 /2درجهای میانگین دمای جهانی باعث میشود که یک فرد متوسط احساس کند 3 /1 درصد از درآمد خود را از دست داده است. پیندیک (۲۰۱۳) استدلال میکند که این تخمینها از تاثیر اقتصادی تغییر آبوهوایی هیچ پایه و اساسی در تئوری اقتصادی ندارند. هیچ برآوردی کامل نیست، اما برآوردهای موجود از روشهای کاملاً اثباتشده و پذیرفتهشدهای استفاده میکنند. واضح است که 27 برآورد، مبنای ضعیفی برای نتیجهگیری قطعی در مورد کل تاثیرات رفاهی تغییرات آبوهوایی است. علاوه بر این، 11 برآورد گرمایش 5 /2 درجه سانتیگراد نشان میدهد که محققان در مورد تاثیر خالص اختلاف نظر دارند: سه تخمین مثبت و هشت تخمین منفی است. بنابراین مشخص نیست که آیا تغییر آبوهوا منجر به سود یا زیان خالص رفاهی میشود یا نه. در عین حال، بهرغم روشهای متنوعی که برای برآورد تاثیرات رفاهی به کار گرفته شده است، محققان در اندازه و شدت اثر توافق دارند، به طوری که تغییر رفاه ناشی از تغییر اقلیم معادل تغییر رفاه ناشی از تغییر درآمد به میزان چند درصد است. یعنی این برآوردها حاکی از آن است که یک قرن تغییر اقلیم به اندازه یک سال رشد اقتصادی برای رفاه خوب یا بد است. رویهمرفته، 27 برآورد نشان میدهد که اثرات خالص رفاهی گرمایش اولیه مثبت است، در حالی که گرم شدن بیشتر منجر به خسارات خالص خواهد شد (دی آر جی، شولزه و بروکشایر ۱۹۸۲).
توزیع تاثیرات
13 مورد از 22 مطالعه شامل برآورد تاثیرات منطقهای تغییرات آبوهوایی است. این برآوردها نشان میدهد که کشورهای فقیرتر و گرمتر به طورقابل توجهی بیشتر از کشورهای ثروتمند در معرض اثرات منفی تغییرات آبوهوایی هستند. همانطور که در نمودار 1 نشان داده شده است، با گرم شدن کره زمین به میزان 5 /2 درجه سانتیگراد، تاثیرات مورد انتظار برای اکثر کشورها منفی است، در حالیکه تاثیر کل به میزان 4 /1 درصد تولید ناخالص داخلی است. دلیل این امر آن است که اقتصاد جهان در چند کشور ثروتمند متمرکز شده است. نمودار 1 همچنین نشان میدهد که به طور کلی، تاثیرات منفی تغییر اقلیم بر دوش اقتصادهای در حال توسعه خواهد بود.
برخلاف آنچه در برخی مطالعات فرض شده است (هول و استرنر ۲۰۰۷؛ استرنر و پرسون ۲۰۰۸)، با افزایش درآمد سرانه، تاثیرات نسبی تغییرات آبوهوایی کاهش مییابد. کشورهای در حال توسعه به سه دلیل بیشتر در معرض تاثیرات تغییرات اقلیمی هستند. اولاً کشورهای فقیرتر به دلیل نقش مهم کشاورزی و منابع آب در اقتصاد، بیشتر در معرض آبوهوا قرار میگیرند. در مقابل، کشورهای ثروتمند سهم بیشتری از فعالیتهای اقتصادی خود را در تولیدات صنعتی و خدمات دارند، که به طور معمول (تا حدی) در برابر هوا و تغییرات اقلیمی محافظت میشوند.
دوم، کشورهای فقیرتر معمولاً در مکانهای گرمتری قرار دارند. این بدان معناست که هم اکوسیستمها به حد بالای بیوفیزیکی خود نزدیک هستند و هم اینکه هیچگونه رفتار انسانی و فناوری مرجعی وجود ندارد. به این معنا که اگر گرمترین مکانهای کره زمین گرمتر شوند، نمونههای قبلی برای یادگیری وجود ندارد. فناوریهای جدید باید توسعه داده شوند و رفتار باید با آزمون و خطا تنظیم شود. در مقابل، آبوهوای آینده انگلیس ممکن است مانند آبوهوای فعلی اسپانیا شود و مردم انگلیس احتمالاً برخی از رفتارها و فناوریهای مردم اسپانیا را در پیش بگیرند.
سوم، کشورهای فقیرتر معمولاً از ظرفیت سازگاری محدودی برخوردار هستند (یوهی و تال ۲۰۰۲؛ آدگر ۲۰۰۶) که به طیف وسیعی از مولفهها از جمله در دسترس بودن فناوری و توانایی پرداخت هزینههای این فناوریها بستگی دارد. کشورهای فقیر اغلب دسترسی به فناوری و نهادهای مدرنی ندارند که بتواند این کشورها را در برابر آبوهوا محافظت کند (به عنوان مثال تهویه مطبوع، داروی مالاریا، بیمه محصولات). همچنین ممکن است از توانایی و بعضاً اراده سیاسی به منظور بسیج منابع برای زیرساختهای وسیع مانند آبیاری و حفاظت از سواحل برخوردار نباشند.
توسعه و تغییرات آبوهوایی
تغییرات اقلیمی علاوه بر تاثیرات ایستای مقایسهای، بر نرخ رشد اقتصاد نیز تاثیر میگذارد (فنکاسر و تال ۲۰۰۵؛ هالگیت ۲۰۰۵؛ ابولی، پارادو و روسان ۲۰۱۰؛ برتشگر و والنته ۲۰۱۱؛ لموین و کاپنیک ۲۰۱۶). تغییرات آبوهوایی ممکن است بر اندازه و بهرهوری نیروی کار و سهام تاثیر بگذارد که این میتواند بر سرمایهگذاری و از اینرو بر تولید آینده تاثیر بگذارد. دایتز و استرن (۲۰۱۴)، مویر و همکاران (2014)، و مور و دیاز (2015) بدون شواهد، حدس میزنند که تغییر آبوهوا همچنین بر پیشرفت فناوری تاثیر میگذارد که تاثیر زیادی بر رشد اقتصادی خواهد داشت (سولو ۱۹۵۶). در صورت صحت، تاثیرات پویای تغییر آبوهوا بر موارد ایستا غالب هستند.
شواهد تجربی وجود دارد که تغییرات اقلیمی بر رشد اقتصادی تاثیر دارد. دل، جونز و اولکن (2009) و هوروویتز (2009) به این نتیجه میرسند که دمای بالاتر باعث کاهش درآمد، به ویژه در کشورهای فقیر (دل، جونز و اولکن 2012) میشود. باریوس، برتینلی و استروبل (۲۰۱۰) و براون و همکاران (2011) تاثیر زیادی از بارندگیهای غیرعادی را بر رشد اقتصادی در آفریقا پیدا میکنند. بلوم، کانینگ و سویا (2003) درمییابند که شرایط گرم و مرطوب و تغییرات زیاد بارندگی باعث کاهش رشد طولانیمدت در کشورهای فقیر شده و احتمال فقیر بودن را افزایش میدهد. به استثنای بورک، هسیانگ و میگل (2015)، این مطالعات تاثیرات نسبتاً کمی را نشان میدهند.
تاثیر آبوهوا (در مقابل تغییر آبوهوا) بر توسعه، موضوع بحث و تحقیق فعال است (بهاتاچاریا ۲۰۰۹؛ دل، جونز و اولکن ۲۰۱۴). پیامدهای مربوط به تغییر آبوهوا مشخص نیست، زیرا یافتهها متفاوت است. برخی معتقدند که جغرافیا علت اصلی توسعهیافتگی و توسعهنیافتگی در گذشته (دایموند ۱۹۹۹؛ اولسون و هیبز ۲۰۰۵) و احتمالاً آینده است. برخی دیگر بر پیوند بین آبوهوا و بیماری (گالوپ، ساکس و ملینگر 1999) و آبوهوا و کشاورزی تاکید میکنند (مسترز و مکمیلان 2001). اگر تفاوت در نهادهای انسانی در نظر گرفته شود، تاثیر آشکار آبوهوا بر توسعه در برخی مطالعات از بین میرود (عجم اوغلو و رابینسون ۲۰۰۱، ۲۰۰۲؛ استرلی و لوین ۲۰۰۳) اما در برخی دیگر از بین نمیرود (آلسان ۲۰۱۵). برخی معتقدند که تاثیر گزارششده از آبوهوا بر توسعه در واقع تاثیر تابش ماورای بنفش است (اندرسون، دالگارد و سلایا ۲۰۱۶).
رویهمرفته، ادبیات مربوط به تاثیر آبوهوا (تغییر) بر توسعه هنوز به نتیجهگیری قطعی نرسیده است. تغییرات آبوهوایی میتواند سرعت رشد اقتصادی را کاهش دهد و حتی مردم را در فقر گرفتار کند. اگر این اتفاق بیفتد، تاثیرات پویا میتواند بزرگتر از تاثیرات ایستایی باشد که بررسی شد. این بدان معناست که هزینه اجتماعی کربن (بسیار) بیشتر خواهد بود.
جمعبندی و اولویتهای تحقیق
این مطالعه مروری تخمینها در ادبیات، نشان میدهد که تاثیر تغییرات آبوهوایی بر اقتصاد و رفاه بشری احتمالاً و حداقل در قرن بیستویکم محدود خواهد بود. در کوتاهمدت و میانمدت، تغییرات آبوهوایی ممکن است سودهایی به همراه داشته باشد، به ویژه برای کشورهایی که به کشاورزی دیم وابستهاند (زیرا کود دیاکسیدکربن گیاهان را در برابر خشکی مقاومتر میکند) و کسانی که هزینههای قابل توجهی را برای گرمایش صرف میکنند (چون گرم شدن هوا در زمستان سریعتر است). با این حال، در بلندمدت، تاثیرات منفی تغییر اقلیم احتمالاً بیشتر از تاثیرات مثبت آن خواهد بود. این تاثیرات منفی در کشورهای فقیرتر و گرمتر، به شکل قابل توجهی بیشتر خواهد بود.
از آنجا که فقر باعث آسیبپذیری در برابر تغییرات آبوهوایی میشود، توسعه یک استراتژی مکمل برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای است. هرگونه مبادله بین رشد اقتصادی کندتر و کاهش انتشار باید به دقت مورد بررسی قرار گیرد. در عین حال، تغییرات آبوهوایی ممکن است بر نرخ رشد اقتصاد تاثیر بگذارد و افراد بیشتری را به دام فقر بیندازد، هرچند تخمینها درباره اندازه این تاثیرات از ناچیز تا قابل توجه متفاوت است. بنابراین به نظر میرسد که تغییر آبوهوا در درجه اول برای کسانی که نگران آینده دور، سرزمینهای دور و احتمالات دور هستند، مساله مهمی است. علاوه بر این، اگرچه تحقیقات اخیر درک محققان از پویایی مالیات پیگو را به طور قابل توجهی بهبود بخشیده است، اما بهترین برآورد از مالیات کربن مطلوب در کوتاهمدت هنوز از چندده تا چندصد دلار به ازای هر تن کربن متغیر است و فضای کافی را برای مانور سیاسی باقی میگذارد.
این بینشهای کیفی مستحکم هستند، اما ارزیابی کمی تاثیرات تغییرات آبوهوایی نامشخص و ناقص است. این عدم اطمینان تا حدی غیرقابل کاهش است. به هر حال، اینها ارزیابیها و ارزشگذاریهایی از تاثیرات تغییرات آینده آبوهوا بر جامعه آینده است. در مورد چندین موضوع حلنشده، تحقیقات بیشتری لازم است.
اول، دانشمندان علوم طبیعی و اقتصاددانان در مورد جدی بودن تغییرات آبوهوایی اختلاف نظر دارند و سالهاست که این اختلاف نظر وجود دارد (نوردهاوس ۱۹۹۴). با این حال، دلایل این اختلاف و اینکه آیا واقعی است یا خیر، به خوبی درک نشده و بنابراین نیاز به مطالعه بیشتر وجود دارد تا مشخص شود چه کسی به حقیقت نزدیکتر است.
دوم، تاثیر تغییرات آبوهوایی بر بسیاری از موضوعات مهم - منابع آب، حملونقل، مهاجرت، نزاع خشونتآمیز، تامین انرژی، خنکسازی فضا، بهرهوری نیروی کار، و گردشگری و تفریح - به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفته است. شواهد مستحکم بسیار کمی وجود دارد. این بدان معناست که برآورد تاثیر تغییرات آبوهوایی ناقص است و تا زمانیکه تحقیقات بیشتری انجام نشود، نمیتوان از جهت خطای تخمینها اطمینان داشت. با این حال، این مساله عدم اطمینان در مورد تاثیر تغییرات آبوهوا را افزایش میدهد که این امر باعث تقویت موضعی میشود که به دنبال کاهش انتشار گازهای گلخانهای است.
بعید به نظر میرسد که تحقیقات آینده، این یافته اساسی را که کشورهای فقیر بیشتر متحمل آسیبهای ناشی از تغییرات اقلیمی میشوند، به صورت اساسی تغییر دهد. کاهش فقر باید جزو اولویتهای اصلی سیاستهای کاهش تاثیر تغییرات اقلیمی باشد. در عین حال، کمیسازی همچنان مشکل است و باید با جزئیات بیشتری در مورد آن تحقیق شود.
تاثیر آبوهوا و تغییرات آبوهوایی بر رشد و توسعه اقتصادی به خوبی درک نشده است و مطالعات مختلف به نتایج متضادی رسیدهاند. استفاده از دادههای جدید، ترجیحاً دادههای سری زمانی طولانیتر و بهکارگیری جدیدترین تکنیکهای اقتصادسنجی شاید بتواند به درک بهتر این مساله کمک کند و نتایج تعیینکنندهای را به همراه داشته باشد.
سیاستهای اقلیمی یکی از موضوعات تعیینکننده این زمان است. دستور کار تحقیقاتی که در اینجا عنوان شد آنقدر غنی است که اقتصاددانان را برای سالیان سال درگیر خود کند. علاوه بر این، این دستور کار به موارد اساسی در اقتصاد مانند مبادله بین چشماندازهای مخاطرهآمیز برای افراد مختلف و اینکه چرا برخی از افراد ثروتمند و برخی دیگر فقیر هستند، میپردازد. این دستور کار پیشنهادی زمینهساز تحقیقاتی است که از نظر فکری جذاب و مرتبط با سیاستگذاری باشد.