خالی شدن زمین زیر پای ایران
غلامعلی جعفرزادهایمنآبادی از مخاطرات فرونشست زمین میگوید
بحران فرونشست در ایران جدی است. بحرانی که با مصرف منابع آب زیرزمینی، کشاورزی بیضابطه و غیرمسوولانه و همینطور حفر چاههای غیرمجاز و بیمسوولیتی نهادهای حکمرانی عمیقتر شده حالا به جایی رسیده که غلامعلی جعفرزادهایمنآبادی، رئیس سازمان نقشهبرداری کشور، میگوید: تمامیت سرزمینی با فرونشست در حال از بین رفتن است اما هیچ نهادی مطلقاً مسوولیت خودش را نمیپذیرد و باید در انتظار یک بحران عمیق سرزمینی باشیم.
♦♦♦
آیا مقامات و مسوولان کشور تازه متوجه بحران فرونشست زمین شدهاند یا این مساله پیشتر وجود داشته است؟ در ادامه همین پرسش چرا با پدیده فرونشست زمین مواجه شدهایم؟ آیا مساله به مدیریت آب و خاک و به طور کلی سرزمین ایران مربوط است یا نوعی پدیده طبیعی است؟
فرونشست زمین یکشبه بهوجود نمیآید. این اتفاق یک پروسه زمانی را طی میکند و بر اساس اتفاقاتی شکم زمین خالی میشود و خاک لایهلایه میشود و پایین میافتد و فرونشست شکل میگیرد. این مساله از قبل وجود داشته است. اما متاسفانه مثل مباحث محیط زیست از جمله دفع زباله، آلودگی هوا، آلایندههای مختلف، آلودگی سواحل، دریاها و... این بحران که جدیتر از خیلی از بحرانهاست مورد توجه نبوده و اهمیتی برای رفع آن قائل نشدهاند. نتیجه این میشود که روزی بیدار میشویم که بخش اعظمی از دشتهای ایران نشست کرده و پایین رفته است. دشتی که دچار فرونشست شده باشد دیگر اساساً کیفیت زیستیاش را از دست داده و خراب شده است. متاسفانه در بخشهایی از تهران، ورامین، هشتگرد و حتی دشت قزوین به شدت دچار مشکل فرونشست هستیم. برخی از تاسیسات حیاتی کشور نیز به همین شکل دچار مشکل شدهاند. همین اکنون که خطر به وضوح آشکار شده و نهادهای متولی در جریان این حادثه قرار گرفتهاند باز هم حساسیت لازم برای رفع مشکل یا آمادگی برای کاهش خسارات آن و مباحثی در این مورد وجود ندارد.
پس علاوه بر اینکه نظام حکمرانی در ایران دیر متوجه بحران فرونشست به عنوان یک خطر جدی و بالقوه شده است، دیر هم دارد برای مدیریت آن وارد عمل میشود و واکنش آن متناسب با شدت بحران نیست؟
نمیتوانم بگویم دیر متوجه شدیم. چون تصورم بر این است که پیش از ما هم مسوولان میدانستند چنین مشکلی وجود دارد. ولی اهمیت چنین موضوع حیاتی را درک نکرده و ساده از کنار آن گذشتهاند. خطوط ریلی در ایران تا اکنون 5 /12 سانتیمتر نشست کرده است. در دنیا اگر خطوط ریلی یک سانتیمتر نشست کنند حساسیت ملی بر روی آن تا سطح بحران افزایش مییابد اما در کشور ما چند دهه است که مشکل دارد عمیقتر میشود اما هیچکس ککش هم نگزیده است. نمیتوانیم به دلیل مسائل طبقهبندیشده جاهایی را که این نشست 5 /12 سانتیمتری اتفاق افتاده اعلام کنیم ولی قاطبه خطوط ریلی ما در معرض خطر قرار دارد.
پرسش اساسی همین است که فرونشستها چه نوع تاسیساتی را هدف میگیرند و چگونه این تاسیسات مهم کشور را تهدید میکنند؟
چند مساله مهم باید مورد توجه قرار گیرند و یکی از آنها این است که فرونشستهای ما عمدتاً در دشتها اتفاق افتادهاند. به دلیل حفر چاههای غیرمجاز و برداشت آبهای بیرویه از سفرههای آب زیرزمینی، این آب به سطح آمده و به دلیل دمای هوا تبخیر شده و نه مورد استفاده قرار گرفته و نه در دل زمین باقی مانده است. بنابراین هر 10 لیتر که آب برداشت شده است تنها یک لیتر آن پایین رفته است. بنابراین چندصد سال طول میکشد تا آن آب برداشتشده جبران شود. در نظر بگیرید ایران کشور خشک و نیمهخشکی است و بارندگی کافی برای تامین این حجم از آب از دسترفته را ندارد، چراکه ما از نعمت باران واقعاً محروم هستیم. اکنون در برخی از شهرها و کلانشهرهای ما فرونشست دارد به وضوح رخ میدهد. سیل چند سال گذشته گرگان محصول همین فرونشستها و برهم خوردن ساختار توپوگرافی منطقه و ایجاد چالهگودهایی بوده که میتوانسته آب را هدایت کند یا در خود نگه دارد. نتیجه این اتفاق این است که در یکسری از دشتهای کشور نشستها به اندازهای است که خطوط تاسیسات ریلی و راهآهنها و باندهای فرودگاهها، بزرگراهها و حتی تاسیسات پتروشیمی، پالایشگاهها، بیمارستانها و کارخانههای عظیم و... دچار آسیب و بحرانهای جدی شده است. تقریباً به طور قاطع میتوانم بگویم اگر امروز بخواهیم در ایران خطوط ریلی ایجاد کنیم نمیتوانیم بر روی نقشه مسیر را تعیین و قطعی کنیم بلکه باید خطوط کافی نقاط را با مطالعه دقیق فرونشست و مخاطرات مرتبط با آن در اختیار داشته باشیم تا بتوانیم خط ریل جدید ایجاد کنیم.
به جز برداشت آب از سفرههای زیرزمینی که ظاهراً در ایران نزدیک به 80 درصد این منابع بنا به آمارهایی که منتشر شده برداشت شده است، چه عوامل دیگری؛ به صورت طبیعی یا انسانی در شکلگیری بحران فرونشست خاک در ایران دخیل بوده است؟
عمده این مشکل با بحث برداشت آب ایجاد شده است. یعنی سفرههای زیرزمینی آب در ایران به نحوی تخلیه شده که مخاطرات جدی در نشست زمین ایجاد کرده است. اما باید برداشت دیگر مایعات و گازها از درون زمین را نیز به این مساله اضافه کرد. برداشت نفت و گاز از دل زمین نیز به فرونشست منجر میشود. اما مشکلی که الان با آن روبهرو هستیم بحث منابع آبی است. بهرغم اینکه ما کمیته آب در وزارت نیرو داریم اما با عدم همکاری وزارت جهاد کشاورزی روبهرو هستیم. وزارت جهاد کشاورزی که 90 درصد منابع آب مصرفی در ایران در این حوزه مصرف میشود اساساً مسوولیتپذیر نیست. این عدم مسوولیتپذیری عامل جدی است. فرونشست اکنون یک خطر جدی برای تمامیت ایران است.
وزارت کشاورزی 90 درصد منابع آب ایران را مصرف میکند اما مسوولیتی نمیپذیرد. نقش جانمایی و آمایش سرزمین در این زمینه چیست؟ مثلاً وزارت کشاورزی موظف شود در جایی که آب نیست کشاورزی را تعطیل کند.
بله، آمایش سرزمین مساله مهمی است. ما باید آمایش سرزمین مجدد انجام دهیم. مثلاً در دشت ورامین تحت هیچ شرایطی نباید هندوانه کاشته شود. وزارت کشاورزی زیر بار نمیرود. باید هم فرسایش خاک را در نظر بگیرد و هم به میزان ذخایر آبی در اعماق زمین توجه کند. برای درک بهتر وضعیت باید آمایشی جدید در ایران اتفاق بیفتد. ضمن اینکه وزارت کشاورزی باید سمتوسوی کشت را به سمت کشتهای کممصرف سوق دهد و از روشهای غرقآبی استفاده نکند.
فرونشستها کدام بخشهای ایران را بیشتر تهدید میکنند؟ آیا همه ایران را تهدید میکنند یا لزوماً بخشهای خاصی از کشور را تهدید میکنند؟
واقعاً اگر بگویم همه ایران در معرض فرونشست هستند اغراق نکردهام. حتی استانهای شمالی ایران یعنی گیلان و مازندران نیز دچار فرونشست هستند. این استانها که دارای ذخایر آبی سفرههای زیرزمینی هستند و اساساً سطح آب در این دو استان بالاست، اکنون نمیتوانیم بگوییم دچار خطر نیستند. این ادعا را شما تا آخرین استان ایران در نظر بگیرید؛ چه وضعیتی بر آنها حاکم است. اطلاعات و عکسهای ماهوارهای ما -که امکان نشان دادن آن را به رسانهها به دلیل مسائل طبقهبندی نداریم- نشان میدهند که میزان و عمق خالی بودن زمین در ایران تا چه اندازه خطرناک و تاسفآور شده است. اگر این تصاویر را ببینید خواهید دید چه اتفاقات تلخی افتاده است. در نهایت باید گفت هر چقدر به سمت مرکز کشور حرکت میکنیم، عمق فاجعه فرونشست زمین شدیدتر است. البته استانهای شمالی کشور نیز در این فاجعه دخیل هستند و اینطور نیست که فرونشستی ندارند. در شرق و شمال شرق کشور نیز در استان گلستان یک فاجعه تمامعیار رخ داده است. آمار سیل سال گذشته در گلستان به ما ثابت میکند دلیل این سیل از فرونشستها بوده است.
تا زمانی که رسانهها امکان اطلاعرسانی از چنین بحرانی را با این شدت خطر و تهدید نداشته باشند، مطالبهای برای حل مساله شکل نمیگیرد. اما با شناختی که از نهادها داریم همه چیز تحت عنوان تشویش اذهان عمومی و مسائل طبقهبندیشده پنهانسازی میشود و بحران به مرحله غیرقابل کنترل میرسد. آیا نیاز نیست این اطلاعات و هشدارها زودتر با کمک رسانهها عمومی شوند تا راهحل نهایی و کارآمد به دست بیاید؟
من به عنوان رئیس سازمان نقشهبرداری کشور کاری که میتوانم بکنم این است که به تمام مقامات کشور مساله را با اطلاعات و آمار کافی و نقشه و... اطلاع دهم که این کار را کردهام. اکنون هیچ مسوولی در ایران نیست که بتواند بگوید از بحران فرونشست و خطر جدی و مخاطرات اساسی آن اطلاع ندارد. هیچکس، هیچ مقام مسوولی در ایران نیست که اکنون نداند در کدام منطقه از کشور چه اتفاقی دارد رخ میدهد. یا فلان خطوط ریلی و باند فرودگاهی، تاسیسات پتروشیمی و پالایشگاهی، بیمارستانی و... با خطر فرونشست مواجه است. این ادعا مستند به نامهها و درخواستها و ارائه اطلاعاتی است که از سوی سازمان نقشهبرداری در طول حضور بنده در این سازمان به نهادهای متولی ارائه شده است. اما برای اینکه تشویش اذهان نشود و افکار مردم دچار آسیب نشوند، به عنوان یک نهاد دولتی مجبور هستم در قالب طبقهبندی محرمانه این اطلاعات را در اختیار مسوولان و نهادهای متولی بگذارم.
راهحلهای شناسایی و مدیریت فرونشستها چیست و سازمان نقشهبرداری کشور با آن کیفیت فنی که دارد، چگونه میتواند در حل این بحران جدی موثر واقع شود؟
ما در سازمان نقشهبرداری برای همه ایجاد مسوولیت کردهایم. از زمانی که وارد این سازمان شدم برنامه را بر این اساس گذاشتم که اطلاعات مرتبط با تمام نقاط کشور را استخراج کنیم. این کار را کردیم. امروز یک پهنه بزرگ از فرونشست در سراسر کشور را در اختیار سازمانهای مختلف گذاشتهایم. ما میتوانیم نظر خودمان را به نهادهای متولی ارائه دهیم اما مساله این است که نهادهایی که به آنها اطلاعات میدهیم به ما میگویند چرا این اطلاعات را به ما میدهید؟ یعنی خودشان را مسوول نمیدانند و از زیر بار مسوولیت شانه خالی میکنند. مثلاً وزارت جهاد کشاورزی به ما میگوید این اطلاعات را باید به وزارت نیرو بدهید، نه به ما. ما میگوییم مسوول بخش مهمی از این مساله شما هستید و حتی شما مقصر هستید. مسوولیت بخش دیگری نیز با وزارت نیرو است. وزارت کشاورزی در ایران اساساً متوجه ممنوعیت کشت نبوده است. برداشت آب در ایران را در نظر نداشته است. این باعث تاسف است که یکی از نمایندگان مجلس در کمیسیون تلفیق گفته بود که ما در استانهای جنوبی با افتخار اجازه کشت برنج دادهایم! این کار نهتنها افتخار نیست بلکه ناشی از نادانی و ناآگاهی است و این شخص نمیداند چه اتفاق تلخی دارد برای کشور میافتد. در صورتی که تنها سه استان مجاز بودند برنج بکارند. این لزوماً لطف به این سه استان نیست، بلکه میزان ذخایر آب زیرزمینی این استانها به اندازهای است که بتوانند این کار را انجام دهند. بقیه جاها چنین ظرفیتی ندارند. یک جاهایی از ایران نباید برخی از محصولات کاشته شود. اما وزارت جهاد کشاورزی اساساً متوجه این وضعیت طبیعی در ایران نیست. یک دانه هندوانه 200 تا 250 لیتر آب برای به ثمر نشستن مصرف میکند. این هندوانه را نباید زورکی در منطقهای که آب ندارد کشت داد و برای آبیاری آن مجبور باشید آب از سفرهها برداشت کنید. بعضی جاها در ایران به وسعت 135 کیلومتر نشست زمین داریم. پروفیلهای طولی در پروسه 14 ساله چهار متر نشست کرده است. در نهایت باید عرض کنم باید به صورت ویژه به مساله فرونشست در ایران نگاه شود. ما داریم اطلاعرسانی میکنیم. در سایت https: / /www.ncc.gov.ir / اطلاعات زیادی برای متولیان بارگذاری شده است. وظیفه ما هشدار دادن در این زمینه است. اگر هرچه سریعتر مساله مورد بررسی قرار نگیرد و رویههای مدیریت سرزمین در ایران تغییر نکند، ایران دیگری کشوری برای زیست نیست و تمام سازهها و تاسیسات ما در معرض تخریب خواهد بود و سرزمین دچار فرسایش شده و اساساً تمدن ما نابود خواهد شد. این یک هشدار جدی است.
چرا اساساً این پدیده در دهههای گذشته جدی گرفته نشده و راهحلهای پیشگیرانه در مناطق مستعد طراحی نشده است؟ به نظر میرسد نظام مدیریت حکمرانی در ایران مساله را جدی نگرفته است؟
نظام چندمدیریتی در کشور یکی از مشکلات اساسی در نظام حکمرانی ماست. نهادها در ایران مسوولیت نمیپذیرند. دستگاهی که مسوول مصرف بیاندازه آب است و مثلاً دشت ورامین، هشتگرد، زنجان و... را به این روز انداخته است به جای آنکه خودش را مسوول بداند شانه خالی میکند. این اتفاق نمیافتد. هیچ نهاد مسوولی وجود ندارد که پاسخگو باشد. ما نیازی به نهاد مسوول بالادست نداریم ولی هیچ نهادی حتی در پاییندست هم مسوولیت قبول نمیکند. این هولناک است.
آیا تقسیم وظایف برای بر عهده گرفتن نقش راهبردی برای پیشگیری از فجایع در این زمینه صورت گرفته است؟
من متولی بحث فرونشست زمین و حرکتهای زمین و گسلها و جزر و مد دریاها در ایران هستم. اما اتفاقی که این وسط افتاده این است که من به عنوان متولی در خیلی از کمیتهها و کمیسیونها نیستم. من دارم با نامه به وزارت کشور و وزارت نیرو و... اعلام میکنم که من این کارها را میتوانم انجام دهم. بگذارید در این جلسههایی که تشکیل میشود من به شما اطلاعات ارائه دهم چون ما در سازمان این اطلاعات را در اختیار داریم. من واقعاً دارم خودم را به این نهادها تحمیل میکنم. من اگر این اخطارهای فنی و علمی و مستند را ارائه ندهم آنها اساساً توجهی نمیکنند. اما واقعیت این است که اکنون به خاطر اطلاعاتی که از وضعیت بحرانی مناطق مختلف در اختیار نهادهای مختلف گذاشته شده اگر روزی اتفاقی در هر جایی از کشور مرتبط با فرونشست رخ دهد ما از این نهادها شکایت خواهیم کرد و به مردم خواهیم گفت که ما این هشدارها را دادیم اما توجهی نمیشود. غیر از وزارت کشاورزی ما با وزارت نیرو هم چنین مشکلاتی را داریم. این وزارتخانه در قبال چاههای غیرمجاز هیچ اقدام پیشگیرانهای انجام نداده است. یکی از اشتباهات بزرگی که در ایران صورت گرفته و اساساً سرزمین را با چالش بحرانی مواجه کرده همین حفر چاههای غیرمجاز است. وزارت نیرو باید با همراهی قوه قضائیه این چاهها را پلمب کنند اما چنین اتفاقی نمیافتد. اگر قرار است مساله فرونشست و آبهای زیرزمینی و مساله مدیریت سرزمین در ایران حل شود باید یکبار برای همیشه در چاههای غیرمجاز پلمب شود و برای حفر چاه محدودیتهای سختگیرانه و فوقالعاده فنی در نظر گرفته شود.
اگر فرض را بر این بگیریم که هیچ نهاد مسوولی وظیفهاش را بهرغم تاکیداتی که جنابعالی و سازمان تحت نظارت شما دارید انجام ندهد، در نهایت وضعیت مدیریت سرزمین در ایران در آینده چه خواهد شد؟
ابتدا عرض کنم که پیش از مسوولیت بنده تمامی اطلاعات و نقشههای تهیهشده در این سازمان میماند و به نهادها ارائه نمیشد. اکنون اما من به همه مقامات تذکرات لازم را دادهام. اما واقعاً نمیدانید چه اتفاقی برای ایران خواهد افتاد؟ کشور ویران خواهد شد. سربسته به شما بگویم در سه منطقه تهران دیگر به هیچ عنوان نمیتوانیم ساختمان بلندمرتبه بسازیم. اوضاع در تمام کشور البته خطرناک است اما حتی تمام خطوط ریلی، فرودگاهی، بزرگراهی و آزادراهی کشور در معرض فرونشست است. این خطر جدی است و بخش اعظمی از کشور دچار مشکل است. راهحل این است که وزارت نیرو با اهرم وزارت کشور کمیته آب را به طور جدی مورد بررسی قرار دهد و تحت پوشش بگیرد و اقدام کند. اگر میخواهند مساله حل شود باید به طور جدی با متخلفان برخورد قاطع شود.
آیا نیاز نیست در قوانین و ضوابط جانمایی جدید تاسیسات و ساختار زیربنایی کشور تغییری اساسی ایجاد شود؟
اکنون باید فهمید فرونشست به چه معنی است. فکر کنید زلزلهای در کشور رخ داده است. همه نهادها چگونه بسیج میشوند. برای فرونشست باید شبیه به احتمال وقوع زلزله بسیج صورت بگیرد. از سویی هم نیاز است که قوانین و ضوابط برای چنین مخاطراتی مدیریت و بازنمایی شود. من برای ایجاد ذهنیت درست و واقعی درباره این فاجعه به تمامی سران کشور از جمله رئیسجمهوری اطلاعات فرستادهام و این را کار همچنان انجام میدهم. البته در واکنش به اطلاعات ارسالی من همه به هم نامه میزنند و به هم تذکر میدهند (با خنده)!