رفقای رئیسجمهور
حمایت سیاسی چگونه به فساد بنگاه منجر میشود؟
آزمونهای تجربی فرضیه «حمایت به منظور فروش» معمولاً شامل رگرس کردن متوسط تعرفه صنعت یا موانع غیرتعرفهای بر لابیگری بر اساس صنایع مختلف است. در کشورهای در حال توسعه، سیاستمداران صاحب قدرت، بیشتر علاقهمند به محافظت از منافع تجاری افراد خاص «متصل» به خود هستند، و نه صنایع به طور کلی. تعرفهها مختص شرکت نیستند (و مشمول مجازاتهای سازمان تجارت جهانی میشوند)، به همین دلیل سیاستمداران مجوز واردات را بر اساس روابط شخصی دوستانه با صاحبان بنگاهها اختصاص میدهند.
در این مقاله شرکتهای «متصل سیاسی» از کل جمعیت بیش از 20 هزار شرکت تولیدی در اندونزی شناسایی شده و تاثیر ارتباط با رئیسجمهور سوهارتو بر احتمال اعطای مجوز واردات به آن شرکتها برای مواد اولیه و کالاهای فروشی در بازارهای محلی مورد مطالعه قرار میگیرد. با برآوردهای محافظهکارانه، متصل بودن احتمال دریافت مجوز نسبت به رقبای شرکت را سه برابر میکند و داشتن عضوی از خانواده سوهارتو در هیات مدیره شرکت، این احتمال را چهار برابر میکند.
علاوه بر این، مجوزها اغلب برای شرکتهای متصل انحصار ایجاد میکنند زیرا رقبای آنها با احتمال کمتری مجوز واردات مشابه را دریافت میکنند. نشانههایی از ضررهای رفاهی این سیستم حمایت فاسد وجود دارد. به طور خاص، صدور مجوز باعث افزایش قیمت برای تولیدکنندگان پاییندست و مصرفکنندگان، افزایش تمرکز صنعت و کاهش ارتباط بین بهرهوری شرکت و سهم بازار میشود. سرانجام، نشان داده میشود که کشف جزئیات سیستم حمایت از تجارت فاسد در اندونزی با انجام تجزیه و تحلیل عوامل تعیینکننده نرخ تعرفه یا موانع غیرتعرفهای در سطح صنعت کار دشواری است.
اختلاف بین سیاستهای «تجارت آزاد» که توسط تئوری اقتصادی تجویز شده و سیاستهای حمایتگرایانه که در سراسر جهان اعمال میشود، به طور کلی به نقش سیاست در تدوین سیاستهای تجاری نسبت داده میشود. به عنوان مثال، برخی مقالات این حوزه مدلهایی را توسعه میدهند که در آن سیاستمداران در ازای تلاش برای لابی و مشارکتها و مزایای انتخاباتی، «حمایت» را میفروشند. آزمایشهای تجربی این ایدهها از دادههای ایالات متحده، استرالیا و ترکیه استفاده میکنند و به طور معمول مجموع موانع تجاری تعرفهای یا غیرتعرفهای را بر معیاری از مشارکت در مبارزات انتخاباتی یا شاخصی از صنایعی که «لابی سازمانیافته» هستند، رگرس میکنند.
گرچه این رویکرد برای کشورهای پیشرفته که مشارکت در مبارزات انتخاباتی و لابیهای صنعت در آنها مهم است، بینش ارزشمندی به وجود میآورد، جزئیات مهم مبادله حمایت-مشارکت را برای کشورهای در حال توسعه که در آن روابط متقابل تجاری و سیاسی رایجتر است و مسلماً هزینه بیشتری دارد، پوشانده است. حمایت معمولاً در بیشتر کشورهای در حال توسعه شامل قراردادی فسادآمیز است که در آن سیاستمداران صاحب قدرت ممکن است مجوزهای تجاری (به عنوان مثال مجوز واردات مواد اولیه) را به برخی از شرکتها ارائه دهند. این مجوزها در ازای دریافت رشوه یا به دلیل اینکه سیاستمدار رابطه خویشاوندی با صاحب شرکت دارد، اعطا میشود. هدف از مانع تجاری حمایت از کل صنعت نیست، بلکه محافظت از یک تاجر خاص مرتبط با سیاستمدار از رقبای خارجی و سایر تولیدکنندگان داخلی آن صنعت است. بنابراین، لابیها و تعرفههای صنعت بهترین چارچوبهایی نیستند که بتوان در آن حمایت از تجارت در این کشورها را بررسی کرد.
برخلاف ادبیات تجربی موجود در این حوزه، این مقاله یک اقدام متمرکز جمعآوری داده برای ایجاد شاخصهای ارتباطات سیاسی برای بیش از 20 هزار شرکت تولیدی است و سپس تاثیر آنها را در احتمال دریافت مجوز واردات مواد اولیه مورد استفاده در فرآیندهای تولید کالا یا واردات کالاهایی برای فروش در بازارهای محلی برای این شرکتها و رقبای آنها بررسی میکند.
در این مقاله شاخصهای مختلفی برای شرکتهای به لحاظ سیاسی متصل ساخته میشود. اولین معیار با بررسی پاسخ بازده سهام شرکتهای معاملهشده در بورس اوراق بهادار جاکارتا به یکسری شایعات درباره وضعیت نامطلوب سلامت رئیسجمهور سوهارتو، گسترش مییابد. همچنین سهامداران و اعضای اصلی هیات مدیره هر یک از شرکتهایی که بازده دارایی آنها در واکنش به شایعات، شوکهای منفی غیرعادی داشته است، شناسایی میشوند. سپس کلیه مجامع تحت مدیریت این تاجران و سایر شرکتهای وابسته به این مجامع شناسایی میشوند.
مشکل عمده این رویکرد این است که شرکتهایی که از نظر ایدئولوژیک با سوهارتو یا موسسات دارای مجوز همسو هستند (ولی لزوماً روابط فاسد ندارند)، ممکن است با بیماری سوهارتو ارزش خود را از دست بدهند. اگرچه جستوجوها تایید میکنند که بیشتر افراد «متصل» شناساییشده در این تحقیق، روابط ویژهای با سوهارتو پیش از صدور مجوز برقرار کردهاند، اما با وجود این اقدامات جایگزینی ایجاد میشود که تعریف «متصل سیاسی» را فقط به شرکتهایی که مستقیماً متعلق به اعضای خانواده سوهارتو هستند یا توسط یکی از اعضای خانواده سوهارتو اداره میشوند، محدود میکند تا از مشکلات اقتصادسنجی مرتبط با رویهای که در بالا توضیح داده شد جلوگیری کند. به طور جداگانه نتایج شرکتهایی که در هیات مدیره خود، یک عضو از خانواده سوهارتو دارند، شرکتهای متعلق به خانواده سوهارتو و بنگاههای اقتصادی که فقط متعلق به اعضای متولدشده در خانواده سوهارتو هستند، مورد بررسی قرار میگیرند (کسانی که از طریق ازدواج به خانواده میپیوندند نادیده گرفته میشوند).
برای اندازهگیری حمایت تجاری خاص شرکت، تمرکز بر مجوزهای واردات مواد اولیه و کالاهای وارداتی است که در بازارهای محلی فروخته میشوند. تمام شرکتهایی که دارای پروانه واردات هستند، شناسایی میشوند و به عنوان گروه کنترل آنها، شرکتهای دیگری که مجوز ندارند، اما در همان صنایع تولید میکنند، مورد استفاده قرار میگیرند. مجوزهای دوره سوهارتو یک روش موثر حمایت بود، زیرا انحصار یا حداقل مزایای ویژه را برای گیرندگان مجوز در هر صنعت ایجاد میکرد. به عنوان مثال، از 20 شرکت در اندونزی که شیرخشک، غلیظ و تاریخدار تولید میکنند، فقط هشت شرکت از نظر دولت به عنوان «واردکننده تاییدشده» طبقهبندی میشوند. مجوز واردات 12 کالای لازم برای تولید شیر به یک شرکت عضو مجامع پسران سوهارتو اعطا شده است، در حالی که برخی از رقبای آن یا نمیتوانند مستقیماً مواد اولیه را وارد کنند یا فقط برای سه یا چهار کالا مجوز دریافت کردهاند. در چنین مواردی، رقبا باید به این شرکت یا به جایگزینهای داخلی با قیمت بالاتر یا کیفیت پایینتر برای مواد اولیه مورد نیاز اعتماد کنند.
مجوزهای واردات در بسیاری از کشورهای در حال توسعه اقدامی رایج در زمینه حمایت از تجارت است زیرا الف- از شرکتهای خاصی در یک صنعت محافظت میکنند،
ب- شرکتهای گیرنده از رقابت داخلی و خارجی محافظت میشوند و ج- نرخ تعرفه با راحتی بیشتری قابل راستیآزمایی و در راستای شروط اعمالشده موافقتنامههای تجاری بینالمللی است.
سیاستمداران معمولاً مجبور میشوند به شیوههای کمترمشاهدهشونده حمایت متکی باشند زیرا WTO میتواند مجازاتهایی را بر اساس حمایت تعرفهای مشاهدهشده وضع کند. چنین محافظتی برای صدور مجوز آسانتر است زیرا روی کاغذ، این یک پیشنیاز ساده است (معمولاً یک فرم دو صفحهای در اندونزی)، اما دولت مجوزها را به صلاحدید خود اختصاص میدهد. از دید یک سیاستمدار فاسد، طرحهای صدور مجوز این مزیت را دارند که وقتی امضا بهدست میآید، رشوهای منتقل میشود که مستقیماً وارد جیب سیاستمدار میشود.
مجوزها و متصلان با استفاده از نام شرکت شناسایی میشوند. همچنین از سوابق شرکت برای شناسایی افرادی که این شرکتها را اداره میکنند، استفاده میشود. با این حال، بررسی شرکتهای تولیدی اندونزیایی (منبع اصلی داده برای سایر مشخصات شرکت) نام شرکتها را فاش نمیکند. بنابراین ادغام این دادهها نیاز به کار سخت «کارآگاهی» برای رمزگشایی شرکتهای متصل بر اساس صنعت، مکان و اندازه آنها دارد.
با کنترل اثرات ثابت صنعت و مکان، و انواع ویژگیهای شرکت از جمله اندازه، سود، بهرهوری و مالکیت، از نظر آماری شواهدی قوی به دست میآید که شرکتهای متصل نسبت به شرکتهای غیرمتصل با احتمال بیشتری مجوز واردات را دریافت میکنند. علاوه بر این، در این تحقیق، دادهها در سطح صنعت تجمیع شده و تجزیه و تحلیلهای انجامشده در ادبیات تجربی موجود در مورد مدل «حمایت برای فروش» تکرار میشوند. به نظر نمیرسد تعرفههای سطح صنعت یا موانع غیرتعرفهای هیچ ارتباط منظمی با خصوصیات سیاسی یا سازمانی صنایع اندونزی داشته باشند. بنابراین، یک مطالعه در سطح صنعت، جزئیات مهم این سیستم محافظت سیاسی خاص را از دست میدهد. اگرچه موانع تعرفهای و غیرتعرفهای در سطح صنعت وجود دارد، اما احتمالاً مهمترین اقدام حمایتی که در اندونزی یا سایر کشورهای در حال توسعه به عنوان لطف سیاسی صورت میگیرد، نیست.
افزوده اصلی این مقاله آن است که به این نکته اشاره میکند که ابزارهای حمایت از تجارت سیاسی که در اندونزی و بسیاری دیگر از کشورهای در حال توسعه مورد استفاده قرار میگیرد، مختص شرکتهای خاص هستند. در نتیجه، تمرکز بر تعرفههای گسترده صنعت یا موانع غیرتعرفهای نابجا خواهد بود. در این مقاله شاخصهای ویژهای برای محافظت و ارتباطات سیاسی برای همه بنگاههای تولیدی در یک کشور در حال توسعه بزرگ ساخته میشود و به منظور ارتباط منطقی این دو، نام شرکتهای تولیدی رمزگشایی میشود. پس از ساخت این پایگاه داده، نتیجهگیری -که سوهارتو از خانواده و نزدیکان خود محافظت میکند- تعجبآور نیست، هرچند پیشبینی میزان تاثیرات و همچنین موضوعیت بیشتر شرکتها به جای صنایع برای تجزیه و تحلیل حمایت سیاسی دشوار بوده است. این نتیجه همچنین از اهمیت عملی برخوردار است زیرا ممکن است اختصاص مجوز به مشاغل منفرد با استفاده از مکانیسم غیررقابتی هزینههای رفاهی بیشتری نسبت به محافظت یکنواخت از همه بنگاههای یک صنعت از طریق تعرفهها داشته باشد. در واقع، صندوق بینالمللی پول در سال 1997 از اندونزی خواست تعرفههای واردات آرد گندم و سیر 10 تا 20درصدی را جایگزین انحصارات بازاریابی و صدور مجوز در واردات آرد گندم و سیر کند. این یک تشخیص ضمنی است که نشان میدهد صدور مجوز «هزینه» بیشتری نسبت به تعرفه برای جامعه دارد.
بسیاری از گزارشهای توصیفی مربوط به سیستم صدور مجوز اندونزی اشاره به قیمتهای بالاتر پرداختشده توسط مصرفکنندگان برای محصولات نهایی و تولید کنندگان پاییندستی برای مواد اولیه دارد (به عنوان مثال، جونز و پورا، 1986 و کواک، 1997) که نتیجه مستقیم صدور مجوز است. به عنوان دیگر نشانههای هزینههای رفاهی، نشان داده میشود که همبستگی بین سهم بازار شرکت و بهرهوری
در صنایعی که تحت صدور مجوز اداره میشوند نسبت به سایر صنایع پس از معرفی مجوزها کاهش مییابد، در حالی که تمرکز بازار افزایش مییابد. بنابراین این سیستم صدور مجوز، احتمالاً هزینههای کارایی را از نظر افت بهرهوری (به دلیل مکانیسم غیرقابل رقابت برای تخصیص مجوز) و بازارهای متمرکزتر، به اقتصاد اندونزی تحمیل کرده است.
جمعبندی
استدلال اصلی این مقاله این است که حمایت از تجارت به شکل سیاسی در کشورهای در حال توسعه باید در سطح بنگاه تحلیل و درک شود. در این تحقیق، شاخصهای مشخصی از ارتباطات و مجوزها برای یک کشور در حال توسعه بزرگ ساخته میشود و به ادبیات قابل توجهی در مورد اقتصاد سیاسی
حمایت پرداخته میشود که بر تعرفههای متوسط صنعت و نسبت پوشش موانع غیرتعرفهای متمرکز شده است. نشان داده میشود که حتی اگر الزامات صدور مجوز روی کاغذ ساده باشد، در نهایت به مجموعه بسیار خاصی از شرکتها مجوز واردات مواد اولیه اعطا میشود.
از نظر سیاسی، تحقیقات قبلی از مشارکتهای تبلیغاتی گزارششده یا شاخصهای مبتنی بر عضویت در اتحادیه در مورد چگونگی سازماندهی صنایع استفاده کردهاند. تا آنجا که به فساد سیاسی مربوط میشود، در کشورهای در حال توسعه، مشارکتهای تبلیغاتی یا صنایع سازمانیافته در بهترین حالت دغدغههای درجه دوم هستند. رشوه و خویشاوندی از اهمیت درجه اول
برخوردار هستند و حتی اگر این موارد مستقیماً مشاهده نشوند، میتوان از شوکهای نامطلوب سلامتی سوهارتو و هویت شرکتهای متعلق به خانواده سوهارتو به عنوان ابزاری برای شناسایی استحکام روابط سیاسی بین بنگاهها و سیاستگذار تجارت و صنعت استفاده کرد.