شناسه خبر : 22713 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

اندیشه جان‌سخت

دولتمردان دیروز و امروز ایران چه نگاهی به تفکرات سوسیالیستی دارند؟

عزت‌الله سحابی در کتاب «اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی» دلیل حاکم شدن تفکرات سوسیالیستی در فضای اقتصادی کشور را جبر زمانه می‌داند و حتی جمله‌ای از مرحوم بهشتی نقل می‌کند که «چون انقلاب ما متکی بر جوانان بود و جوانان آن دوره نوعاً چپ می‌اندیشیدند، چاره‌ای جز در پیش گرفتن این رویه نبود.» شاید بتوان این اظهارات سحابی را با اغماض پذیرفت. اینکه نه انقلابیون آن زمان درک دقیق و جامعی از منابع و مساوات داشتند و نه مردم معنای بازتوزیع ثروت را می‌دانستند.

اندیشه جان‌سخت

عزت‌الله سحابی در کتاب «اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی» دلیل حاکم شدن تفکرات سوسیالیستی در فضای اقتصادی کشور را جبر زمانه می‌داند و حتی جمله‌ای از مرحوم بهشتی نقل می‌کند که «چون انقلاب ما متکی بر جوانان بود و جوانان آن دوره نوعاً چپ می‌اندیشیدند، چاره‌ای جز در پیش گرفتن این رویه نبود.» شاید بتوان این اظهارات سحابی را با اغماض پذیرفت. اینکه نه انقلابیون آن زمان درک دقیق و جامعی از منابع و مساوات داشتند و نه مردم معنای بازتوزیع ثروت را می‌دانستند. آن زمان شاید بتوان دلیل چیرگی تفکرات سوسیالیستی بر اقتصاد ایران در دهه‌های 50 و 60 را پذیرفت. اما سوال این است که بعد از چهار دهه که جبر آن روزها برطرف شده و بسیاری از چپ‌های دو‌آتشه آن روزگار از صرافت اندیشه‌های سوسیالیستی افتاده‌اند، چرا هنوز تفکر سوسیالیستی جانمایه اقتصاد ماست؟ در اقتصاد ایران جدال میان چپ‌ها با گرایش‌های سوسیالیستی و راست‌های اسلامی با گرایش‌های خصوصی‌محور همواره در جریان بوده اما در این جدال گویا همواره برد با اندیشه جان‌سخت سوسیالیست بوده. اما نگاه مسوولان کنونی به این اندیشه چیست؟

آمارهای تکان‌دهنده

افراد بسیاری وجود نگاه سوسیالیستی در اقتصاد ایران را نکوهش کرده‌اند. آخرین فرد علی لاریجانی بود که چندی پیش در اجلاس سراسری هیات امنای دانشگاه‌های علوم پزشکی سراسر کشور آمارهای اقتصاد ایران را تکان‌دهنده توصیف کرد و گفت «این آمارهای تکان‌دهنده ناشی از نگاه سوسیالیستی است که بر ما حاکم است و ما را رها نکرده.» به گفته رئیس مجلس از نظر آزادی اقتصادی «در بین ۲۲ کشور منطقه رتبه ۲۲ و در بین ۱۸۱ کشور جهان رتبه ۱۷۴ را داریم». «در زمینه رشد ناخالص داخلی در بین ۲۴ کشور منطقه، دهم و در بین ۱۹۱ کشور جهان رتبه ۸۴ را داریم.» آمارهای مربوط به سرمایه‌گذاری خارجی هم چنگی به دل نمی‌زند چراکه «سهم سرمایه‌گذاری خارجی از کل GDP در بین ۲۴ کشور منطقه رتبه ۲۲ و در بین ۱۸۱ کشور جهان رتبه ۱۶۲ را داریم و در زمینه حمایت از سرمایه‌گذاری بین ۲۰ کشور منطقه رتبه ۱۹ و در بین ۱۳۸ کشور جهان رتبه ۱۱۷ را داریم.» رئیس مجلس ایران دلیل این آمارها را اقتصاد سوسیالیستی غالب دانسته و گفته اگرچه قرار بوده با اجرای اصل 44 بخش خصوصی به میدان آید اما این اصل هم درست اجرا نشده و حتی در چهار سال گذشته هم بهبودی حاصل نشده است. ولی چرا؟

9 دهه سرگردانی بازار

عباس آخوندی، وزیر راه‌وشهرسازی، دلیل این ناکامی را آن می‌داند که در ایران حتی تلاش برای ورود به اقتصاد آزاد و سپردن اقتصاد به دست بخش خصوصی هم با نگاه سوسیالیستی انجام شد. به گفته او «پیشنهاددهنده اصل 44 قانون اساسی عضو حزب توده بوده و حتی سیاست‌های جدید برای تجدیدنظر در اصل ۴۴ منجر به سیاست‌هایی همچون سهام عدالت شده است» که توزیع آن را می‌توان در ادامه توزیع ثروت اقتصاد سوسیالیستی دانست. اشاره عباس آخوندی به سرگون بیت اوشانا، نماینده آشوری‌ها و کلدانیان در مجلس اول و خبرگان قانون اساسی، است که نقشی تعیین‌کننده در تدوین اصل 44 قانون اساسی داشته است. اما انتقاد آخوندی به نفوذ اندیشه سوسیالیسم در اقتصاد ایران فراتر از این است چراکه او معتقد است خمیرمایه سوسیالیسم چنان در اقتصاد ایران ریشه دوانده که حتی دامن بخش خصوصی را گرفته و آنها در ازای دریافت یارانه تولید، قیمت‌گذاری را به دولت واگذار کرده‌اند. او می‌گوید: «دل‌مان لک زده که بخش خصوصی بگوید یارانه نمی‌خواهیم به جای آن در قیمت‌گذاری دخالت نکنید.‌» اندیشه‌های ضدسوسیالیستی عباس آخوندی در سال‌های اخیر همواره خبرساز بوده مانند صبحانه کاری دی‌ماه 94 او با فعالان بخش خصوصی که او در آن جلسه صراحتاً اعلام کرد: «مشکلات امروز اقتصاد ایران به اندیشه جان‌سخت سوسیالیسم و سرگردانی بازار برمی‌گردد.» اندیشه‌ای که به گفته آخوندی بیش از یک قرن قدمت دارد و آغاز آن به دوران مشروطه و شکست ایران از روسیه برمی‌گردد چراکه سبب شد ایران پیش از آنکه با غرب اروپایی آشنا شود، با غرب روسی آشنا شود و پس از آن بود که تبلیغ فرقه‌های سوسیال‌ـ‌دموکرات از یک‌سو و فقر دانش و فقر مادی از سوی دیگر زمینه را برای ظهور و توسعه اندیشه‌های چپ در ایران فراهم کرد. یحیی آل‌اسحاق هم که از راست‌های اسلامی و مدافعان خصوصی‌سازی است، در گفت‌وگو با هفته‌نامه شهروند امروز از روح سوسیالیستی حاکم بر برنامه‌های اقتصادی اوایل انقلاب انتقاد کرده و با اشاره به برنامه‌ای که دولتی‌ها ابتدا در سازمان برنامه‌وبودجه نوشتند، گفته بود: «اگر صفحه اول آن را برمی‌داشتند، صفحات داخلی آن، ترجمه‌ای از قوانین کشورهای کمونیستی بود.» آخوندی هم می‌گوید نتیجه چنین رویکردی آن شد که نخستین قوانین ایران با رویکرد سوسیالیستی تدوین شد و در سال 1305 نرخ تسعیر ارز و قانون اسعار خارجی و سازمان حمایت مصرف‌کنندگان به ثبت رسید. 9 دهه از آن زمان می‌گذرد و هنوز دغدغه اقتصاد ایران قیمت‌گذاری است و تثبیت قیمت‌ها و تفتیش اسعار.

دولت تاجر یا ناظر؟

چنین انتقادی به ورود همه‌جانبه دولت به بخش اقتصاد و قیمت‌گذاری را مهدوی‌کنی در آذرماه سال 61 و هنگام تصویب لایحه دولتی شدن بازرگانی خارجی هم عنوان کرده بود. مهدوی‌کنی که آن زمان عضو شورای نگهبان بود، با انتقاد از تفکرات اقتصاد دولتی گفته بود: «این لایحه می‌گوید هر کس هر چه بخواهد صادر کند، باید به دولت بفروشد و قیمتش را هم دولت معین کند. این کار برخلاف موازین اسلام است و مالکیت مردم محدود می‌شود. البته ما قبول داریم که دولت باید در همه مسائل ناظر و هادی باشد اما نه اینکه مالکیت مردم را لغو کند. بعضی از افراد مترصد فرصت‌هایی هستند که... اقتصاد، صنعت و تجارت این مملکت را از بین ببرند و با نابودی این سه، زمینه سوسیالیسم و اشتراکیت را به وجود آورند اما حکومت اسلامی یک نظام سوسیالیستی و اشتراکی نیست.» او سال‌ها بعد هم مساله دولت تاجر و ناظر را مطرح کرده بود.

موتور اقتصادی

مساله دولت تاجر یا ناظر گویا دغدغه همه سال‌های گذشته اقتصاد ایران بوده. چه در سال 96 و چه در سال‌های آغازین انقلاب چنان‌که آیت‌الله خامنه‌ای سال‌ها بعد (8 /6 /1386) درباره سال‌های نخست انقلاب و وجود این سوال گفتند: «در آن سال‌های دهه ۶۰ که آقایان [...] به سمت روزبه‌روز غلیظ‌تر کردن اقتصاد دولتی می‌رفتند، من مثال می‌زدم و می‌گفتم فرض کنید یک موتوری است که می‌تواند این بار سنگین را برساند و شما هم در کنار موتور راه می‌روید یا خودتان پشت فرمان می‌نشینید و هدایتش می‌کنید. [اما] شما این موتور را کنار گذاشتید و همه باری را که توی این وانت است، خودتان روی دوش گرفتید [...] این موتور، بخش خصوصی است. این را آن زمان به آنها می‌گفتیم، اثر هم نمی‌کرد. امام هم هر چه می‌گفتند به مردم بدهید، اینها می‌گفتند مراد از مردم، بخش خصوصی نیست، [بلکه] مردم یعنی توده مردم. [بعد می‌گفتند] به توده مردم چه جوری می‌شود کمک کرد؟ [اینکه] دولت، اقتصاد را در دست بگیرد و به توده مردم کمک کند.»

از چپگرایی تا اقتصاد بازار

نگاه غالب در دوران نخست انقلاب نفوذ اندیشه‌های چپ بود که گویا گریزی هم از آن نبود. اسحاق جهانگیری که خود از چهره‌های چپ اوایل انقلاب بود، دلیل نفوذ چنین اندیشه‌هایی را صادقانه عنوان کرده و گفته بود: ایران زمانی همسایه شوروی بوده و ما از نظر فرهنگی به‌شدت از تفکرات کمونیستی تاثیر پذیرفتیم. ما در آن موقع در دانشگاه‌ها سعی می‌کردیم در مقابل چپ‌ها کم نیاوریم و از طبقه ضعیف و مستضعف دفاع کنیم. پس همواره سعی کردیم کدهایی پیدا کنیم که نشان دهد اسلام بیشتر طرفدار طبقه ضعیف و مخالف سرمایه‌داری است. این تفکر در اوایل انقلاب و در همه شئون اقتصادی، قانون اساسی، مصادره‌ها و سیاست‌های اقتصادی خودش را نشان می‌داد. جهانگیری که امروز یکی از مدافعان اصلی اقتصاد آزاد دولت یازدهم است، می‌گوید: در مجلس که بودیم پیشنهاد داده شد مالیات از بنگاه‌های تولیدی حدود 50 درصد باشد. جو به گونه‌ای بود که اگر کسی پیشنهاد می‌داد 80 درصد هم بگیریم، رای می‌دادیم که از سرمایه‌دار هر چه می‌توانیم بگیریم. اصلاً کسی فکر نمی‌کرد این یعنی ضدتوسعه. او اذعان می‌کند اما الان بخش زیادی از اینها به مرور زمان اصلاح شده. شما در مجلس دوم آیا می‌توانستید در مورد جذب سرمایه خارجی حرف بزنید؟ اصلاً مگر می‌شد راجع به یکسری واژه‌های اقتصادی مثل بخش خصوصی حرف زد؟ تا گفته می‌شد، یک سخنرانی کوبنده می‌کردند. یک دوره طولانی طی شد و هزینه زیادی بر ملت تحمیل شد تا ما تازه فهمیدیم توسعه یک چارچوب علمی دارد و همین‌جوری نمی‌شود با توسعه برخورد کرد. سال‌های زیادی گذشت تا چهره‌های چپ آن روزگاران به تفکرات پیشین شک کنند و دم از اقتصاد آزاد و سرمایه‌د‌اری خارجی بزنند. یکی دیگر از این افراد بهزاد نبوی است؛ چریک پیر و رئیس ستاد بسیج اقتصادی زمان جنگ. نبوی در آخرین اظهارنظرش در دوازدهمین سال درگذشت میر‌مصطفی عالی‌نسب در تیرماه 96 گفته بود: «در جوانی فکر می‌کردیم سرمایه‌گذاری خارجی به معنای وابستگی به کشورهای امپریالیستی است.» «وضع اقتصادی امروز بد است. بدتر از سال 92. تصورم این است که این مشکل فقط با سرمایه‌گذاری حل می‌شود.»

پرهیز از اقتصاد دستوری

حسن روحانی در قامت رئیس دولت یازدهم نگاه موافقی به سرمایه‌گذاری خارجی و اقتصاد آزاد و فضا دادن به بخش خصوصی دارد. او این نگاه را بارها عنوان کرده مانند آن باری که گفته بود: «گاهی گروهی می‌خواهند دولت فربه و تصدی دولت بیشتر شود و از طرف دیگر افرادی هستند که می‌خواهند دولت هیچ نظارت و هدایتی در امر اقتصاد نداشته باشد در حالی که اعتدال به دنبال اقتصاد آزاد مردمی و عادلانه است و دولت باید نظارت، هدایت و حمایت کند.» همچنین در دیدار با هیات‌رئیسه اتاق ایران گفته بود: « از اول هم گفته‌ام دولت باید ناظر و سیاستگذار دقیق باشد و از اقتصاد دستوری پرهیز کند و فرصت بدهد فعالان اقتصادی امور تصدی‌گری اقتصاد را به دست گیرند.»‌ شاید اشاره او به «اولین» روزهای ریاست‌جمهوری‌اش هست یا شاید به نطق‌های اول انقلابش مثلاً آن دفعه‌ای که در نطقی در مجلس دوم به تاریخ 15 اسفندماه سال 63 گفته بود: « نمی‌خواهیم دولت‌سالاری راه بیندازیم بلکه ثروت باید دست مردم باشد و مردم خلع سلاح از ثروت نشوند... توجه به اصل مقدس مالکیت فردی در اسلام این است که یک کاری بکنیم همه مردم بهره‌مند شوند نه به‌صورت مساوی. استعدادها و اینها فرق می‌کند.»

250 سال ناکامی

افراد بسیاری در دولت روحانی مدافع اقتصاد آزادند. علاوه بر آن حالا رئیس مجلس هم به این لیست اضافه شده که پیام سیاسی دیگری دارد. نظریه‌پردازان پیشین اندیشه چپ هم در مذمت این تفکرات بارها سخن گفته‌اند. صادق زیباکلام هم در گفت‌وگویی از ناکامی 250‌ساله این تفکر گفته و اعلام کرده بود: «250 سال از رسوخ اندیشه سوسیالیسم در جهان می‌گذرد و شما هیچ اقتصاد دولتی‌ای را در این مدت پیدا نمی‌کنید که موفق بوده باشد، این اقتصادها حتی نتوانستند غذای مردم‌شان را تأمین کنند چه برسد به اینکه بتوانند به توسعه و رقابت در بازار جهانی دست یابند.»

کابینه و تصمیم‌سازان دولت یازدهم نگاه مثبت‌تری به اقتصاد آزاد داشته‌اند اما سوال این است که به‌‌رغم این همه تاکید، چه شده که اقتصاد هنوز از خاستگاه اولیه و تفکرات سوسیالیستی خود جدا نمی‌شود؟

بافتار رانتی و سازوکار خام‌فروشی در اقتصاد ایران دهه‌هاست بسترها و زمینه‌های مناسب برای دوری از اقتصاد دولتی و رسیدن به مدلی از اقتصاد آزاد را مخدوش کرده و می‌کند؛ از آغاز پیدایی دولت مدرن در ایران و وابستگی آن به درآمد نفت، این دو همواره در کنار یکدیگر سال‌ها به حیات خود ادامه داده‌اند و ساختار دولت بسیطی که از رهگذر پیوند درآمدهای نفتی و دولت به وجود آمده است، عملاً نه‌تنها انگیزه‌ای را برای رهاسازی اقتصاد فراهم نمی‌آورد که خود به عنوان مهم‌ترین مانع دست‌یازی به اقتصاد بازارمحور تلقی می‌شود؛ شوخی خنده‌داری است که از یک دولت فربه انتظار داشت دست خود را از سر اقتصاد بردارد. شاید بخشی دیگر را باید در روح قوانینی دانست که شالوده اصلی اقتصاد ماست و از تفکرات چپ نشات گرفته اما جان‌سختی این اندیشه دلایل دیگری هم دارد. زیباکلام در همان گفت‌وگو دلیل کُند و ناقص پیش رفتن اقتصاد آزاد را نیروهایی دانسته بود که حیات سیاسی‌شان در گرو اقتصاد دولتی است و نمی‌توانند بگذارند این اقتصاد سالم شود. محمدعلی نجفی هم در میزگرد شماره 161 خود با تجارت فردا گفته بود فضای اجتماعی و سیاسی کشور و ضعف زیرساخت‌های اقتصاد آزاد ما را به سمت اقتصاد دولتی و قیمت‌گذاری می‌برد چون به هر حال یادگارهای پوپولیسم تا بخواهد از ذهن مردم پاک شود، سال‌ها طول خواهد کشید. 

 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها