تاریخ انتشار:
کارایی آمارها در سیاستگذاری یارانهای
در پنل «هدفمندی یارانهها(حمایت از خانوار)» سه سخنرانی و چهار مقاله ارائه شد. سخنرانان وزرای «تعاون، کار و رفاه اجتماعی» و «بهداشت، درمان و آموزش پزشکی» و مدیرکل دفتر بیمههای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بودند که به تشریح اوضاع فعلی در بخشهای رفاه و بهداشت پرداختند و برنامههای این وزارتخانهها برای رفع مشکلات را مورد اشاره قرار دادند.
در پنل «هدفمندی یارانهها (حمایت از خانوار)» سه سخنرانی و چهار مقاله ارائه شد. سخنرانان وزرای «تعاون، کار و رفاه اجتماعی» و «بهداشت، درمان و آموزش پزشکی» و مدیرکل دفتر بیمههای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بودند که به تشریح اوضاع فعلی در بخشهای رفاه و بهداشت پرداختند و برنامههای این وزارتخانهها برای رفع مشکلات را مورد اشاره قرار دادند.
چهار مقاله هم در این پنل مطرح شد. مقاله بنده یک کار آماری درباره «اثر یارانه نقدی بر بازار کار» بود که موضوع بحثهای حادی در ایران بوده است. بسیاری معتقدند پرداخت یارانه نقدی، باعث کاهش عرضه نیروی کار شده و ممکن است از این منظر به اقتصاد ایران آسیب رسانده باشد.
ما در این پژوهش، مقایسهای انجام دادیم بین «افرادی که در یک فصل یارانه گرفته و در فصل دیگر یارانه نگرفته بودند» و «افرادی که در هر دو فصل یارانه دریافت کرده بودند»؛ این پژوهش (که بر اساس آمار سالهای 89 تا 91 انجام شد) نتوانست نشان دهد که دریافت یارانه نقدی روی عرضه نیروی کار اثر میگذارد. نکتهای که من به آن اشاره کردم، این بود که حتی اگر برخی صاحبنظران این نتایج کمی را قبول نمیکنند، دستکم باید بپذیرند که این تحقیق نشان میدهد یافتن اثر منفی یارانه بر انگیزه اشتغال، کار سادهای نیست. هرچند در همان جلسه بحثهای زیادی مطرح شد که افرادی با استناد به شواهد خاص، مدعی میشدند گروههایی از جامعه با دریافت یارانه از بازار کار خارج شدهاند. مقاله دیگر از خانم گلمحمدیان بود که نمونه کوچکی از 218 خانوار را در دوره قبل و ششماه بعد از هدفمندی مورد مطالعه قرار داده و دریافته بودند که به عنوان مثال در طبقات پایین، مصرف گوشت پس از هدفمندی پایین آمده و همچنین در همه طبقات، استفاده از سیستم حملونقل عمومی بیشتر شده است.
این مقاله نتایج جالبی داشت، اما چون آمارها را خودشان جمع کرده بودند، معلوم نبود که آیا این مطالعه قابل تعمیم به کل جامعه هست یا خیر. مقاله دیگر از دکتر مزیکی بود که آمارهای بسیاری را مورد مطالعه قرار داده و نتیجه گرفته بودند که برای اندازهگیری رفاه و پیدا کردن افراد فقیر، دو کار ضروری است: اولاً باید فقر را به طور منطقهای اندازهگیری کنیم و دیگر اینکه برای اندازهگیری فقر، به ارقام هزینه و درآمد بسنده نکنیم و به آموزش، مسکن، بهداشت و حملونقل نیز توجه کنیم تا آمار فقر چندبعدی را به دست آوریم. آخرین مقاله هم از آقای هاشمخانی بود که با تعریف یک شاخص چندبعدی به بحث فقر آموزشی پرداخته بود و ارائه جالبی داشتند.
در بخش پرسش و پاسخ، سوالات زیادی پیرامون اینکه آیا یارانه نقدی به بهبود وضع مردم میانجامد یا خیر، مطرح شد. آقای دکتر راغفر آمارهای مرکز آمار را زیر سوال بردند و میگفتند شواهد عینی نشانه کم شدن انگیزه کار به دلیل دریافت یارانه نقدی است. من پاسخ دادم که شما میگویید هم فقر زیاد شده و هم انگیزه کار کم شده است؛ اما این دو اتفاق نمیتوانند بهطور همزمان رخ بدهند.
یکی از نتایج خیلی خوبی که از بحثهای این پنل گرفته شد، این بود که آمارهای موجود در ایران میتواند برای پاسخ دادن به بسیاری از سوالات مهم مطرحشده در حوزه یارانه نقدی مورد استفاده قرار گیرد. البته شاید نتواند برای مسائل پیچیدهای مثل تصمیمگیری در خصوص حذف یارانه ثروتمندان پاسخی بیابد (و شاید پاسخ این سوال این باشد که با اطلاعات موجود، نمیتوانیم خطکشی دقیقی بین افراد مستحق یارانه و افراد غیرمستحق انجام دهیم). ولی آمارهای موجود میتواند به سوالات دیگری جوابهای نسبتاً قانعکننده بدهد. سوالهایی مثل اینکه «آیا پرداخت یارانه نقدی به کاهش انگیزه کار کردن میانجامد یا خیر؟» یا «آیا محاسبه فقر منطقهای در مناطق مختلف کشور قابل ارزیابی و سیاستگذاری در مورد آن ممکن است؟» از این منظر، پنل هدفمندی به عنوان یک جلسه علمی، نشست موفقی بود.
دیدگاه تان را بنویسید