تاریخ انتشار:
نرخ ارز واقعی توصیه اقتصاددانان به دولت
یکی از پنلهایی که مباحثآن به شدت جامعه و بهخصوص اقتصاد ایران به آن مبتلا است، پنل کارشناسی سیاستهای کاهش تورم و مدیریت اقتصاد کلان بود که در اولین کنفرانس اقتصاد ایران شکل گرفت. دکتر فرهاد نیلی که مسوولیت جمعبندی نشست را بر عهده داشت، در گفتوگو با تجارت فردا، نکات مهم پنل را تشریح کرد.
یکی از پنلهایی که مباحث آن به شدت جامعه و بهخصوص اقتصاد ایران به آن مبتلا است، پنل کارشناسی سیاستهای کاهش تورم و مدیریت اقتصاد کلان بود که در اولین کنفرانس اقتصاد ایران شکل گرفت. دکتر فرهاد نیلی که مسوولیت جمعبندی نشست را بر عهده داشت، در گفتوگو با تجارت فردا، نکات مهم پنل را تشریح کرد.
مهمترین نکتهای که آقای دکتر کمیجانی به آن اشاره کرد این بود که به رغم کاهش قیمت نفت و اثری که روی متغیرهای مالی بهخصوص بودجه و بازار ارز خواهد گذاشت پیشبینی بانک مرکزی این است که تورم تا پایان سال 1393 در محدوده 16 درصد خواهد بود. فراموش نکنیم که تعهد دولت برای سال 1393، 25 درصد بود و بعد از آن تعدیل شد و به عدد 20 درصد رسید، در حال حاضر و با توجه به کاهش قیمت نفت، تورم در حدود 16 درصد پیشبینی میشود. علاوه بر این در ارائه دکتر کمیجانی نشان داده شده بود که در سال 1393، 207 هزار میلیارد تومان تسهیلات اعتباری به بانکها پرداخته شده است و این را نباید به عنوان سیاست پولی انبساطی دانست و نباید سیاست پولی انقباضی پنداشت. دولت در کنترل تورم با وجود اینکه در دوره رکود اقتصادی بودیم با استفاده از سیاستهای انضباطی به هدفگذاری تورم رسید. در مرحله بعدی مقاله آقای دکتر جلالی بود که به صورت آکادمیک ارائه شد. در این مقاله آمده بود، نمیتوان برای هدفگذاری تورم برای بانک مرکزی ایران تعهد ایجاد کنیم و از بازار ارز و متغیرهای مرتبط با ارز غافل باشیم، بنابراین باید در هدفگذاری بانک مرکزی به تحولات بازار ارز توجه
کنیم. متغیری که اقتصاددانان برای آن پیشنهاد میدهند، نرخ واقعی ارز است. با توجه به اینکه اقتصاد ایران به دلایل مختلف شوکپذیر است، صادرکننده نفت است، اقتصادی در حال توسعه دارد، اقتصاد ایران در مقیاس جهانی و بازیگری آن در جهان، اقتصادی کوچک است (سهم اقتصاد ایران از GDP دنیا حدود یک درصد است) و اقتصاد ایران به لحاظ مالی آسیبپذیر است، با جمعبندی همه اینها و تحقیق دقیقی که دکتر جلالی ارائه کردند، اگر در تابع هدف بانک مرکزی، نرخ واقعی ارز را وارد کنیم، سازوکار سیاست پولی بهبود پیدا میکند. مقاله بعدی ارائه دکتر خیابانی بود، این مقاله بسیار فنی و آکادمیک بود. نکتهای که این مقاله به آن اشاره داشت این بود که ظرف 15 سال گذشته سوار یک الاکلنگی بودیم، که در این الاکلنگ، هر زمان که درآمد ارزی زیادی داشتیم، ریال را در مقابل همه ارزهای خارجی تقویت کردیم و عملاً برای صادرات عدم مزیت ایجاد کردیم و برای واردات مزیت. هر زمانی که نتوانستیم ارز تزریق کنیم و وضع بازار نفت بد بوده با دلایل دیگر ما ناچار شدیم به تضعیف ریال تن دهیم. آن نکته مهم این است که تقویت ریال را ارادی انجام دادیم، پس تدریجی و مدیریتشده بوده اما تضعیف
ریال جهشی بوده و به ما تحمیل شده است. این دو دوره را ما تجربه کردیم و جالب این است که دوره سومی را تجربه نکردیم. نفت که افتاده ریال به شدت تضعیف شده، نفت که رفته بالا ریال به شدت تقویت شده، هردو دوره نرمال نبوده است، بنابراین الان باید حواسمان باشد که تجارب گذشته را تکرار نکنیم. مقاله آقای دکتر مدنیزاده، در خصوص الزامات تعهد تورم تکرقمی بود و پایبندی به این الزامات و پایداری تورم تکرقمی. تجارب کشورهای در حال توسعه زیادی را ایشان مورد بررسی قرار دادند، بهخصوص تجربه ترکیه. در این بررسی ترکیه بحران بانکی را به همراه تورم بالا تجربه کرده بود. ترکیه در این دوران موفق شد، ظرف مدت یک سال و نیم در زمینه کنترل تورم و اصلاح نظام بانکی خود، چند اصلاح بنیادین انجام دهد. پیشنهاد آقای دکتر مدنیزاده این بود که تجربه دوران گذار ترکیه برای ما میتواند درسآموز باشد. نکته دوم این مقاله این بود که ما تصور نکنیم تورم 9 درصد شد، مشکل ما حل شده است. چون ما یک سازوکاری در داخل کشور داریم و آن، این است که تا زمانی که تورم هنوز به طور معنیداری پایین نیامده و از شناور کردن نرخ ارز ترس داریم، در دل این نرخ ارز یک انرژی
متراکمی را جمع میکنیم و این انرژی متراکم به محض اینکه قیمت نفت پایین میآید، تخلیه میشود. ما اگر میخواهیم به سر منزل مقصود برسیم باید تورم پنجدرصدی را هدف قرار دهیم. تورم 9 درصد ثبات قیمت نیست. مقاله بعدی را آقای دکتر قاسمی ارائه دادند، ایشان به بحث بودجه اشاره داشتند و اینکه نمیتوان بودجه را به تنهایی ارزیابی کرد و بودجه همیشه تنشآفرین و التهابزا در اقتصاد کشور بوده است. حکایت بودجه ما، حکایت قایقی است که در دریای متلاطم است، با هر موجی بالا و پایین حرکت میکند. ما باید برای این قایق یک لنگرگاه ایجاد کنیم و این لنگرگاه در ادبیات اقتصادی به قاعده مالی شهرت دارد. ما باید برای رعایت این موضوع مداوم در حال پایش کسری بودجه غیرنفتی باشیم. مقاله آقای کردبچه که در واقع مکمل مقاله آقای قاسمی است، پیشنهاد بودجهریزی غلتان بود. بودجه یک سند یکساله نیست، در حقیقت بودجه یک سند حداقل دو تا سهساله است. بنابراین ما باید هر سال یک سال از آخر بودجه را نادیده بگیریم و یک سال به آخرش اضافه کنیم. دائم بودجه باید ظرف دو تا سه سال همه متغیرهایش بازتعریف شود. ایشان با توجه به قوانین برنامه و بودجه اعتقاد داشتند این کار
امکانپذیر است و توان آن هم در کشور وجود دارد. یک سیری را پیشنهاد میکردند که بر اساس آن میتوان نظام بودجهریزی غلتان را در تصمیمها لحاظ کرد. در برنامه ششم هم میتوان این برنامهریزی غلتان را لحاظ کرد. به علاوه به موضوع بودجهریزی عملیاتی نیز اشاره شد. بودجهریزی عملیاتی مستلزم این است که باید برای خدمات دولتی، قیمت تمامشده داشته باشیم. ایشان معتقد بودند توان فنی برای دخیل کردن هر دو پارامتر بودجهریزی غلتان و عملیاتی را به شرط داشتن اراده سیاسی داریم. مقاله بعدی و آخر را خانم دکتر خبیری ارائه دادند. این مقاله در خصوص آثار اجتماعی تورم بود. اینکه تورم موجب جرمزایی، نابرابری و افزایش آسیبهای اجتماعی میشود. در این مقاله آمده بود که ما اگر میخواهیم روی سیاستهای خروج از رکود کار کنیم، باید حواسمان باشد که به آثار اجتماعی تورم توجه ویژهای داشته باشیم.
دیدگاه تان را بنویسید