قاعده این است: تیراژ بالاتر امتیاز بیشتر
تاثیرگذاری رسانه ملاک کیفیت باشد
دکتر محمدمهدی فرقانی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی معتقد است تاثیرگذاری رسانهها بر مخاطب با محتوای مناسب، ساختار جذاب و زیبا و ارائه اطلاعات سالم و دقیق متناسب مرتبط است و رتبهبندی بر اساس شاخصهایی که به کیفیت رسانه کمک کند، شیوه مثبتی است اما اجرای آن نیز اهمیت بسیاری دارد.
دکتر محمدمهدی فرقانی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی معتقد است تاثیرگذاری رسانهها بر مخاطب با محتوای مناسب، ساختار جذاب و زیبا و ارائه اطلاعات سالم و دقیق متناسب مرتبط است و رتبهبندی بر اساس شاخصهایی که به کیفیت رسانه کمک کند، شیوه مثبتی است اما اجرای آن نیز اهمیت بسیاری دارد. با این استاد دانشگاه درباره شیوهنامه رتبهبندی مطبوعات به گفتوگو پرداختیم.
ملاک و معیاری برای رسانه برتر وجود دارد که معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد به تهیه دستورالعمل برای رتبهبندی رسانههای کشور پرداخته است؟
به هر حال اگر یارانهها بخواهد هدفمند شود باید بر اساس شاخصهایی توزیع شوند. در گذشته این موضوع پرداخت یارانه بر اساس تیراژی که روزنامهها اعلام میکردند و بسیاری از مواقع این تیراژ دقیق اعلام نمیشد، زیرا کنترل درستی بر اعلام آن صورت نمیگرفت، توزیع میشد. به همین دلیل شاهد بیعدالتیهایی بودیم. بنابراین این فکر که یارانه بر اساس شاخصهای کیفی توزیع شود، به عدالت ممکن است نزدیکتر باشد. زیرا باعث میشود مطبوعات کشور تلاش کنند استاندارد فعالیتهایشان را بالا ببرند و کیفیت بیشتری به کارشان بدهند. اما نکته ابهام چنین تلاشی، معیارها و شاخصهای کیفی است. اینکه 40 شاخصی که معاونت مطبوعاتی در نظر گرفته آیا به اندازه کافی نشاندهنده کیفیت رسانهها هست یا نه، مشخص نیست. بنابراین نباید دفعتاً و آنی به این شیوه کوچ کرد. باید با بررسی و اجرای دورههای آزمایشی نقاط ضعف و قوت این کار مشخص شود. بنابراین معاونت مطبوعاتی که سعی دارد از این طریق به بحث کیفی
رسانهها دقت لازم را داشته باشد باید، با اجرای یک دوره آزمایشی به نتیجه این طرح به صورت دقیق نگاه کند و ارزیابی درستی انجام دهد. اینکه آیا این شاخصها درست و دقیق بوده و جواب داده است؟ آیا معاونت مطبوعاتی توانسته است با اطلاعات لازم و به اندازه کافی موضوعات را رصد و جزییات را استخراج کند یا نه! اصلاً این شاخص میتواند ملاکی برای دستیابی ضریب کیفی باشد؟ اگر در پایان این دوره به ارزیابی درست و کارشناسی رسید، این طرح را اجرا کند و اگر به این مهم دست پیدا نکرد باید برخی از شاخصهایی را که به درستی تعیین نشده بودند تغییر دهد و مواردی به آن اضافه یا کم کند. در هر صورت اجرای یک دوره آزمایشی ششماهه یا یکساله بهتر است زیرا میتوانیم شاهد دقت نظر بیشتری در اجرای این کار باشیم.
شما با اصل کار موافق هستید اما بر تعیین درست شیوه تاکید دارید؟
به طور کلی اگر بتوان شاخصهای کیفی طراحی کرد که ملاک توزیع یارانه باشد، خوب است. زیرا برخی از رسانهها تلاش و زحمت بیشتری برای رسیدن به کیفیت مناسب و محتوای متناسب دارند اما برخی رسانهها برای رسیدن به این منظور تلاشی نمیکنند. ولی اینکه آیا این شاخصها کافی و وافی هستند، هنوز مشخص نیست. اینها موضوعاتی است که باید در تجربه روشن شود. زیرا در یک دوره آزمایشی نقاط قوت و ضعف مشخص میشود و با بازنگری یک طرح جامعتر تدوین میشود.
اما مسالهای که در زمینه این رتبهبندی وجود دارد این است که روزنامههای خصوصی را از روزنامههای دولتی و شبهدولتی جدا کرده است. این در حالی است که برخی روزنامههای خصوصی با حداقل هزینهها در حال فعالیت هستند و تاثیرگذاری خوبی نیز در فضای کشور دارند اما برخی هیچ تاثیرگذاری ندارند؟
قاعده این است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به روزنامههای دولتی یارانه ندهد. چون آنها کل هزینههایشان را از بودجه عمومی دریافت میکنند. بنابراین دوباره یارانه جداگانه به آنها اختصاص دادن بیمعناست. بنابراین اساساً پرداخت یارانه متعلق به رسانهها و مطبوعات غیردولتی است. در هر صورت اگر قرار است یک نوع رقابت صورت بگیرد، مطبوعات و رسانههای خصوصی که نباید با مطبوعات و رسانههایی که از سوی دولت تغذیه میشوند، به رقابت بپردازند. زیرا رسانههای دولتی از امکانات و بودجه بسیار زیادی که توسط دولت تامین میشود، بهره میگیرند و بنگاههای خبری بسیار بزرگی هستند اما رسانههای خصوصی با امکانات کمی در حال فعالیت هستند. بنابراین باید به طور جداگانه به وضعیت آنها رسیدگی کرد. اگر قرار باشد روزنامههای دولتی یا غیردولتی با یک
شاخص سنجیده شوند، عادلانه نخواهد بود. روزنامههای دولتی به منابع دولتی دسترسی آسانی دارند و امکانات فراوانی برای آنها وجود دارد، بنابراین آنها میتوانند خبرهای اختصاصی بیشتری داشته باشند و با جذب نیروی بیشتر سطح کیفی خود را بالا ببرند اما رسانههای خصوصی چنین توانی را ندارند. از سوی دیگر کل بودجه رسانههای دولتی از بودجه عمومی اخذ میشود بنابراین یارانه اضافی به آنها دادن ناعدالتی در حق رسانههای خصوصی است. بنابراین اینکه در این شیوهنامه رسانههای خصوصی از دولتی جدا شدهاند اتفاقاً در جهت اجرای عدالت است.
پس به نظر شما از این طریق یارانهها و آگهیها هدفمند توزیع میشود؟
نسبتاً هدفمندتر میشود. آنچه مسلم است این است که توزیع یارانه بر اساس تیراژ اعلامی از سوی مطبوعات چندان عادلانه نیست. اما اینکه کافی و وافی است، بحث دیگری است.
یکی از مواردی که در این شاخصها قرار دارد، تیراژ است که بر اساس آن از تیراژ پنج هزار نسخه تا 50 هزار نسخه هر پنج هزار نسخه 4 /0 و از تیراژ 50 هزار نسخه به بالا برای هر هزار نسخه بیشتر 1 /0 امتیاز. اینکه اینجا نقش تیراژ را کم کردند، چه پیامی دارد؟
اینکه چرا نقش تیراژ را کم کردهاند باید توسط طراحان این کار پاسخ داده شود اما بر اساس قاعده باید هر چقدر تیراژ بالاتر میرود، ضریب امتیاز بیشتر شود نه کمتر؛ یعنی 4 /0 نباید به 1 /0 تبدیل شود! اما اگر واقعیت وضعیت فعلی تیراژ رسانهها را در نظر بگیریم که بسیاری از آنها تیراژ واقعی را عنوان نمیکنند، زیرا تیراژشان پایین است و اکثر مطبوعات زیر 50 هزار تیراژ داشته باشند، شاید این یک مقدار واقعگرایی در پرداختن به وضعیت تیراژ را مدنظر داشته باشد. مگر چه تعداد روزنامه داریم که تیراژشان بالاتر از 50 هزارتاست؟ آنها معمولاً روزنامههایی هستند که آگهیهای زیادی دارند و بودجهشان از منابع عمومی تامین میشود. اما تعداد روزنامههای خصوصی که تیراژشان بالای 50 هزار عدد باشد کم است. بنابراین در این زمینه باید منطق طراحان را شنید. اما به نظر میآید با این کار
تصمیم دارند یک مقدار واقعگرایی تیراژ داشته باشند.
وقتی یک موسسه مطبوعاتی خصوصی تیراژ بالایی داشته باشد، نشاندهنده این است که اقبال عمومی دارد. در هر صورت نباید به این اقبال عمومی و علاقهای که مردم به آن نشان دادهاند، اهمیت بیشتری داده شود و کمکهای بیشتری صورت بگیرد؟
در حالت کلی هر چه تیراژ بالاتر باشد یکی از نشانههای اقبال عمومی و حتی بهبود کیفیت است. همچنین تیراژ بالا نشاندهنده آن است که آن روزنامه پاسخگوی نیاز مخاطبان خود بوده است و توانسته به سطحی از کیفیت و محتوا و از سوی دیگر جلب اعتماد مخاطب دست پیدا کند، که توانسته نظر مردم را جلب کند. این موضوع به طور کلی درست است اما اینکه در وضعیت فعلی به طور واقعی تیراژ مطبوعات چگونه است، به طور جداگانه یک پارامتر است که روی آن میتوانند حساب کنند.
فکر میکنید رتبهبندی مطبوعات بر اساس شاخصهای کیفی که قرار است بر اساس آن یارانه و آگهی اختصاص داده شود تا چه اندازه در استانداردسازی محتوای رسانهها تاثیرگذار است؟
بیتاثیر نیست. روزنامه خصوصی که دارای محتواست که نباید نگرانی داشته باشد، بلکه روزنامههایی که به کیفیت اهمیت نمیدهند و اغلب از خبرگزاریها و تلکسهای خبری بهره میبرند باید نگران باشند. ممکن است ما بر سر شاخصها اتفاقنظر نداشته و معتقد باشیم که این شاخصها قابل بحث هستند اما باید برای اضافه و حذف شاخصهای موثرتری تلاش کنیم. اما در هر صورت حرکت برای مشخص کردن روزنامههای باکیفیت باید از یک جایی شروع شود و بعد به تدریج در جریان عمل اصلاح کرد. انتظار اینکه یک مجموعه یا دستورالعمل با معیارهای کامل، بیعیب و جامع بتواند از همان ابتدا تدوین شود و تا ابد هم کارایی داشته باشد، خیلی انتظار معقولی نیست. باید از یک جایی شروع کرد و به مرور شاخصها را اصلاح کرد و به شاخصهایی اهمیت داد که نشانگر کیفیت و محتوا هستند.
آیا رسانههایی که کیفیت بیشتری دارند باید آگهی و یارانه بیشتری بگیرند؟
قاعدتاً رسانهای که کیفیت بیشتری دارد و مخاطبان بسیاری را جذب کرده است، باید از کمکهای بیشتری برخوردار باشد تا رسانهای که صرفاً برای گرفتن یارانه و آگهی چاپ میشود و تاثیری در فضای عمومی جامعه ندارد و مخاطب جدی آن را دنبال نمیکند. اگر رسانهای توانسته با اتکا به منابع خود به حد استانداردی از تیراژ برسد به معنای داشتن کیفیت مناسب است؛ بنابراین باید با رسانهای که به این حد نرسیده متفاوت باشد. طبیعی است که در روند حمایت رسانهای که با استاندارد بالاتری حرکت میکند از حمایت بیشتری در جهت تعمیق توسعه خود برخوردار باشد.
دیدگاه تان را بنویسید