شناسه خبر : 5940 لینک کوتاه

راهکار کاهش نرخ بیکاری در مناطق کمتر توسعه یافته

استان‌های مرزی در حسرت سرمایه‌

اوضاع اشتغال در استان‌های مرزی وخیم است.

حسین راغفر/استاد دانشگاه الزهرا

اوضاع اشتغال در استان‌های مرزی وخیم است. حتی وخیم‌تر از آماری که مرکز آمار اعلام می‌کند. چون مرکز آمار در توصیف بیکاری، بیکاری مطلق را در نظر می‌گیرد. یعنی افرادی که حتی یک ساعت در هفته هم کار نمی‌کنند. اما افرادی که در هفته چند ساعت کار می‌کنند و بیکاری ناقص یا پنهان دارند را هم جزو آمار شاغلان به حساب می‌آورند. اگر این افراد را از لیست افراد شاغل خارج کنیم آمار ناگهان تغییر می‌کند و نرخ بیکاری به بالای 35 درصد می‌رسد. اولین سوالی هم که بعد از اعلام نرخ بیکاری این استان‌ها مطرح می‌شود این است که راهکار کاهش نرخ بیکاری چیست؟ راهکار همان است که بارها و بارها گفته شده است. نه‌تنها در مناطق مرزی که در تمام استان‌های کشور راهکار حل بیکاری سرمایه‌گذاری و استفاده از فرصت‌های ملی است. اما این ویژگی مشترک جهان سومی‌هاست. از امکانات و فرصت‌های خود استفاده نمی‌کنند. این امکانات در برخی از استان‌ها در قیاس با دیگر استان‌ها نه کمتر، که بیشتر هم هست. مانند وجود هزاران کیلومتر خط مرزی با کشورهای دیگر که بهترین فرصت برای تجارت را فراهم می‌کند آن هم از مجرا و کانال رسمی.
اما در نواحی مرزی اشتغال رسمی در حوزه تجارت بسیار محدود است و به جای مشاغل رسمی قاچاق رواج دارد. یعنی مردم در این نواحی ناگزیر از فعالیت‌های قاچاق هستند. افراد برای گذران زندگی و معیشت خود و خانواده‌شان نیاز به درآمد دارند و این درآمد را بالاخره از مجرا و محلی کسب می‌کنند.
اما راهکار اصلی این است که سیاست‌های موجود را تغییر دهیم و هم در تجارت تسهیلاتی فراهم کنیم و هم در سرمایه‌گذاری تغییراتی ایجاد کنیم. در هشت سال گذشته از ظرفیت‌های بخش خصوص استفاده نشده و فرصتی هم برای حضور این بخش در اقتصاد فراهم نبوده است. اما اکنون هم رشد جمعیت و رسیدن بیکاری در مرز بحران ضرورت تغییر سیاست‌ها را ایجاب می‌کند و هم به نظر می‌رسد فضا برای فعالیت بخش خصوصی فراهم‌تر است. مناطق مرزی برای توسعه نیازمند سرمایه‌‌اند. حال یا دولت باید سرمایه‌گذاری کند و یا باید فضا را به بخش خصوصی بدهد. اما مشکل آنجاست که زمینه‌های حضور بخش خصوصی فراهم نبوده است و فضای انحصاری حاکم بر دولت ورود بخش خصوصی را بر‌نمی‌تابد. از طرف دیگر حتی با فرض وجود فضا، باید دید آیا در نواحی مرزی زیرساخت‌های لازم برای حضور بخش خصوصی فراهم است؟ اگر قرار است صنایع توسعه‌ای در این نواحی ایجاد شود آیا امکانات این نواحی در مقایسه با کلانشهرها در حدی هست که برای مثال مهندسان برای چرخاندن چرخ صنایع به این نواحی بیایند؟
طبیعی است که متاسفانه نه امکانات و زیرساخت‌های اولیه مشوق حضور بخش خصوصی است و نه دولت خود به این بخش‌ها ورود پیدا می‌کند. در مقابل به راهکارهای مقطعی و کوتاه‌مدت برای درآمدزایی روی می‌آورد. نمونه آن فروش سوخت به مرزنشینان است. چنین اقدامی به وضوح نشانه ناتوانی دولت در ایجاد اشتغال است. فلسفه چنین اقدامی هم این است که چون توانایی ایجاد اشتغال ندارد تنها با تزریق درآمد به خانواده‌ها مانع بروز برخی پیامدهای بیکاری می‌شود. اما بهتر نیست به جای فروش سوخت، همان مبالغ صرف سرمایه‌گذاری‌های دولتی در این نواحی شود. برخی هم از توسعه توریسم برای جذب درآمد در این نواحی صحبت می‌کنند. اما موضوع این است که زمانی که ما در این مناطق امکانات رفاهی مطلوب نداریم چگونه می‌خواهیم صنعت توریسم را توسعه دهیم. نبود خدماتی مانند هتل‌های مناسب یا امکانات زیرساختی در این نواحی هم نشان می‌دهد به توریسم این منطقه هم نمی‌توان دل بست.
در مناطق مرزی، به دلیل نبود زیرساخت‌ها بخش خصوصی انگیزه کافی برای ورود ندارد. مردم خودشان هم توانایی مالی فعالیت‌های بزرگ و توسعه‌ای را ندارند. پس دولت باید در حوزه‌های توسعه‌ای و زیربنایی و صنعتی وارد شود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها