تاریخ انتشار:
بررسی اثرات حذف یارانهها
مسیری که اشتباه طی شد
یکی از مسائل بحثبرانگیز اقتصادی در سال ۱۳۹۳ موضوع حذف یارانه برخی اقشار بود. این در حالی است که از نگاه بنده در مورد هدفمندی یارانهها از ابتدا مسیر اشتباه رفته شده و اگر مسیر را اشتباه نمیرفتند این طور نمیشد و اکنون دیگر نیاز به مطرح شدن چنین مباحثی نبود.
یکی از مسائل بحثبرانگیز اقتصادی در سال 1393 موضوع حذف یارانه برخی اقشار بود. این در حالی است که از نگاه بنده در مورد هدفمندی یارانهها از ابتدا مسیر اشتباه رفته شده و اگر مسیر را اشتباه نمیرفتند این طور نمیشد و اکنون دیگر نیاز به مطرح شدن چنین مباحثی نبود. با این حال در مقطع فعلی به نظر میرسد یارانههای 45 هزار و 500تومانی نه برای ثروتمندان و نه برای نیازمندان چندان جوابگو نیست و از سوی دیگر باید اصلاحاتی در مورد هدفمندی یارانهها صورت بگیرد.
در عین حال من تصور میکنم بحث مربوط به یارانهها بحث بسیار پیچیده و حساسی است و از ابتدای امر هم این موضوع را مناسب و صحیح جلو نبردیم و متاسفانه به سمتی بردیم که یارانه از ابتدای اجرا تاکنون به همه تعلق گرفت. گویی که در موضوع هدفمندی یارانهها تنها به بحث پرداخت نقدی یارانهها توجه شده و این در صورتی است که قانون هدفمندی این نبود که یارانه به همه اقشار تعلق بگیرد بلکه طبق قانون هدفمندی یارانهها باید این یارانهها به سمت صنعت میرفت. اما در واقعیت هدفمندی یارانهها به گونهای اجرا شد که این موضوع مهم یعنی دادن سهم یارانه به بخش صنعت لحاظ نشد و همین باعث بروز آثار منفی در اقتصاد از ناحیه اجرای هدفمندی یارانهها شد. اگر دولت معادل 45 هزار و 500 تومان در جیب مردم گذاشته باید توجه کند که به دلیل گرانیها از جیب دیگر برداشتهای بیشتری شده است. اجرای طرح هدفمندی یارانهها از همان حرکت اول ناصحیح بود خلاف قانون عمل شد و به همین دلیل در عمل مشاهده شد که اجرای هدفمندی یارانهها تاثیر خاصی بر زندگی مردم و اقتصاد کشور نگذاشت. اگر اکنون از مردم استعلام شود شاید بخش عمدهای از آنها بگویند حاضر هستند یارانه نگیرند اما
قیمتها به زمان قبل از اجرای هدفمندی یارانهها برگردد که این نشان میدهد این طرح در عمل موفق نبوده است.
همین حرکت ناموفق باعث شد که در بحث سلامت مشکلهایی به وجود آید و در بحث آموزش و صنعت هرچند میشد همزمان با اجرای طرح هدفمندی یارانهها مورد حمایت قرار گیرند اما در عمل این طور نشد. پس در واقع آن هدفگذاری که پیش از اجرای هدفمندی یارانهها صورت گرفته بود، محقق نشد.
با این حال در مقطع فعلی باید بدانیم یارانههای 45 هزار و 500تومانی برای کسانی که درآمد مناسب دارند راهگشا نیست اما باید توجه کرد که اگر یارانهها حذف شوند و از سوی دیگر همزمان سوخت را هم گران کنند، شاید فشارهای جدیدی به مردم تحمیل شود. برای حل این مساله باید اشاره کنم که اولویت اول ما باید تولید باشد و ما در اقتصاد کشور خود باید به تولید ناخالص بپردازیم و اگر این تولید رونق بگیرد و به آن توجه کنیم و مشکلات و محدودیتهای آن را رفع نماییم بسیاری از معایب اقتصاد ما برطرف میشود. ما معمولاً درباره معلولهایی صحبت میکنیم که علت آنها نادیده گرفته میشود، در حالی که اگر علت اصلی را برطرف کنیم دیگر آن معلولها هم برطرف خواهند شد. مثلاً در سالهای اخیر بارها تاکید شده که اتکای اقتصاد کشور به نفت کم شود اما در عمل این اتفاق نیفتاده است و در سال 1393 هم که نرخ نفت کاهش بیسابقهای را تجربه کرد بر بودجههای جاری ما اثر گذاشت. در حالی که اگر به بودجه نفتی وابسته نبودیم این کاهش قیمت نمیتوانست به اقتصاد و سپس جامعه ما تسری بیابد و اگر به این مسائل مهم فکر کنیم و با درآمدهای نفتی سرمایهگذاریهایی پایهای انجام دهیم
آن وقت تولید ثروت اتفاق میافتد.
در مجموع به نظرم به جای اینکه به مسائلی مانند حذف یارانهها پرداخته شود، شاید بهتر باشد فکر اساسیتری کنیم و به تقویت تولید بیندیشیم. در واقع پس از حذف یارانه و برخی اصلاحات دیگر باید بیشترین توجه را به تولید ناخالص کشور داشته باشیم و عواملی را که میتواند تولید و درآمد کشور را افزایش دهد تقویت کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید