تاریخ انتشار:
بررسی علل فساد بانکی
دستوراتی که به فساد منتهی میشوند
یکی از مسائل مهم حوزه بانکی که در سال ۱۳۹۳ از آن رونمایی شد فساد ۱۲ هزار میلیاردتومانی در نظام بانکی بود. البته پیش از این و علاوه بر این، فسادهای دیگری هم افشا شده بود اما این رقم در واقع بزرگترین رقم فساد بانکی محسوب میشود.
یکی از مسائل مهم حوزه بانکی که در سال 1393 از آن رونمایی شد فساد 12 هزار میلیاردتومانی در نظام بانکی بود. البته پیش از این و علاوه بر این، فسادهای دیگری هم افشا شده بود اما این رقم در واقع بزرگترین رقم فساد بانکی محسوب میشود. با این حال چنین اتفاقاتی شاید چندان اثری بر مساله جذب سرمایه توسط بانکها نگذارد بلکه بیشتر در بخش خدماتدهی آنها بروز پیدا میکند. در مورد علل و ریشههای این موضوع نیز میتوان اشاره کرد که معمولاً موسسات مالی و بانکها از همه طرف تحت فشار هستند و به همین دلیل هم که معمولاً این فشارها را متحمل میشوند مورد انتقاد قرار میگیرند. علت این موضوع آن است که اغلب بانکها و موسسات مالی یا به صورت مستقیم یا به شکل غیرمستقیم به نهادهای عمومی وابستهاند و معمولاً مسوولان این موسسات و بانکها برای حفظ موقعیت خود هم که شده مجبور میشوند دستورهای مافوق خود را اجابت کنند. نمونه واضح آن را در فعالیت بانک مرکزی طی دوران دولت سابق میشد مشاهده کرد که پس از خروج ابراهیم شیبانی به دلیل نپذیرفتن دستورات غیرمنطقی و همچنین طهماسب مظاهری باز هم به این دلیل، در نهایت فرد دیگری را برای این کار در نظر
گرفتند. در این شرایط که معمولاً مدیران بانکها دستورات مافوق خود را میپذیرند به اثرات این فرمانبری توجهی نمیکنند در حالی که اگر این افراد مدیرانی پایبند به اصول حرفهای بانکداری باشند نتیجه این نخواهد شد که ما اکنون شاهد آن هستیم. به نظر بنده باید یکی از ملاکهای تعیین مسوولان بانکی را دانش بانکداری در نظر بگیرند تا این افراد با اتکا به دانش خود بتوانند اصول حرفهای بانکداری را رعایت کنند. در شرایطی که بانکها تحت فشار عناصر قدرتمند، مراکز ثروت و قدرت باشند و فعالیتهایشان را مستقل انجام ندهند شاهد بروز چنین فسادهایی خواهیم بود. چرا که وقتی مدیران بانکها و موسسات مجبور باشند به تکالیف و دستورات دیگران عمل کنند در نهایت فسادهایی در این سیستم معیوب بانکی رخ خواهد داد. از سوی دیگر باید به این نکته مهم توجه کرد که سیستم بانکی کشور ما یک اصالت حرفهای ندارد و به همین دلیل وضعیت بهگونهای میشود که معمولاً مدیران و مسوولان به بانکداران حرفهای تبدیل نمیشوند. در شرایطی که مدیران سیستم بانکی ضعیف عمل کنند و آن سیستم اصالت حرفهای خود را نداشته باشد آن وقت برخی افراد از این وضعیت سوءاستفاده خواهند کرد. نتیجه
این اتفاقها این میشود که دیگر همه مشتریان بانکها نمیتوانند به صورت یکسان از مزایای بانکها مانند تسهیلات پولی بهره ببرند و از سوی دیگر سیستم بهگونهای میشود که متقاضیان حتی وامهای خرد هم برای دریافت وام خود به سمت دریافت امضا از مسوولان و سفارش آنها میل پیدا میکنند و این رویه نادرست همچنان ادامه پیدا میکند. با این حال این مسائل و بروز فسادهای بانکی بر جذب سرمایه به بانکها و سپردهگذاری مشتریان در موسسات و بانکها تاثیری ندارد، چرا که مردم مجبور هستند سرمایههای نقدی خود را در اختیار بانکها قرار دهند و این امکان را ندارند که حجم قابل توجهی از پول را در خانه خود نگه دارند و به همین دلیل به اجبار سرمایههای خود را در بانکها سپردهگذاری میکنند. در مقطع فعلی هم به نظر میرسد حجم عمده پولهای مردم بیشتر در بانک است تا اینکه در خانه یا محلی دیگر مانده باشد و به همین دلیل بعید به نظر میرسد بروز فسادهای بانکی حداقل بر این بخش سپردهگذاری تاثیری بگذارد. شاید تنها در این شرایط سرمایههای نقدی مردم از یک بانک به بانک دیگری برود، چرا که باید تاکید کنم مجموع نقدینگی ریالی در کشور هیچ جایی جز بانکها ندارد
و به همین دلیل در اختیار بانکها قرار میگیرد. در مجموع تاکید من بر این است که بروز فسادهای بانکی با توجه به علل مورد اشاره آن بیشتر از آنکه بر سپردهگذاری مردم در بانکها اثر بگذارد روی خدمات بانکها تاثیر خواهد گذاشت که راهکار اصلی حل چنین مسائلی هم این است که ملاک تعیین مسوولان بانکی بیشتر از آنکه فرمانبرداری باشد اصول حرفهای بانکداری شود. تا زمانی که چنین استانداردهایی رعایت نشود معلوم است که فساد در سیستم بانکی گسترش مییابد.
دیدگاه تان را بنویسید