اهمیت و جایگاه فواد روحانی در اوپک از نگاه غلامرضا تاجبخش
سیاست ایران در اوپک اعتدال و میانهروی بود
روحانی مشاور مورد اعتماد مصدق بود و پس از آن هم در حکومت زاهدی به عنوان مشاور و مترجم دکتر علی امینی وزیر دارایی در مذاکرات با شرکتها که منتج به امضای قرارداد با کنسرسیوم شد، شرکت داشت.
یادداشتهای روزانه فواد روحانی از جلسات، مشاجرهها و مذاکرات او با نمایندگان کشورهای صادرکننده نفت و نیز با شاه و علم و تنی چند از صاحبنظران سیاست و اقتصاد در سالهای دهه 40، دستمایه کتابی به همین نام شده است. یادداشتهایی که به تنهایی، تنها گوشهای از وقایع را برای خوانندگان امروز این اثر بازمیتاباند. اگرچه نویسنده سلیس و روان و البته بیکم و کاست شرح ملاقاتهای خود را توصیف میکند اما خواننده جویای تاریخ معاصر از خلال این یادداشتها اطلاعات محدودی از واقعیتهای سیاست آن روز دریافت میدارد. اتفاقاتی که به واسطه اهمیت ماده نفت از وجوه متعدد داخلی و خارجی؛ صنعتی و فرهنگی؛ سیاسی و اقتصادی برخوردار است. این وجوه به اضافه تنشها و کنشهای بینالمللی و تضادهایی که کشورهای درگیر در این ماجرا داشتند مزید بر علت شده بود. اهمیت این کتاب و توصیفی که ارائه میدهد نه به گزارشهای مذاکرات اوپک یا رایزنیهای روحانی و حتی دلمشغولیهای شاه و علم که بیشتر به تبانیهای مقامات ارشد نظام پهلوی برای گریختن از مسوولیت اخلاقی و قربانی کردن منافع کلان اقتصادی در جهت نزدیکی به انگلیس و آمریکا بود. دکتر غلامرضا تاجبخش
برای نسلی که در دهه 40 و 50 در اریکه قدرت بود نامی آشناست، بیآنکه بخواهیم تصویری امروزین از او به دست دهیم. خصیصهها و مشخصات دیروز او آنچنان رخنمایی میکند که نیازی به تصویر دقیقتری نیست. کتاب «سیاستهای نفتی پس از ملی شدن نفت» بهترین و شفافترین بارزه این دیپلمات پیشین ایرانی است که در آن سوی دنیا نشسته و اثری را ارائه میدهد یگانه و کمبدیل که گویی لحظهبهلحظه تاریخ آن روز را دکوباژشده در حافظه خویش سپرده است. آنجا که از زوایای پنهانی برخوردار است مستندات مراکز معتبر انگلستان و ایالات متحده را ضمیمه کار خود کرده که در مقاطعی حساس همه زوایای یک رخداد را به نظاره بنشینیم.
آقای دکتر متاسفانه درباره پارهای از شخصیتهای تاریخی دوران پهلوی اطلاعات چندانی وجود ندارد. از فواد روحانی و تنی چند از مدیران زبده شرکت نفت و وزارت اقتصاد و دیگر نهادهای اقتصادی تنها به صورت بسیار جزیی اطلاعاتی وجود دارد. یکی از همین افراد فواد روحانی است که در بین نخبگان اقتصاد نفت و دانش حقوقی از حیث علمی و فنی و همچنین فضایل اخلاقی از جمله مدیران منحصربهفرد بوده است. درباره نحوه آشنایی شما و اینکه در چه فضایی با ایشان آشنا شدهاید بگویید؟
آشنایی من با فواد روحانی به اوایل سال 1337 بازمیگردد که هر دو به عنوان هیات نمایندگی ایران در کنفرانسهای حقوق بینالملل دریاها برای تدوین حقوق بینالملل دریاها شرکت داشتیم. سناتور دکتر احمد متیندفتری رئیس هیات نمایندگی ایران در این کنفرانس بود و روحانی از اعضای ارشد و من جوانترین عضو هیات بودم. سه سال بعد در آغاز سال 1340 در شرکت ملی نفت ایران استخدام شدم و در اداره حقوقی به مدیریت فواد روحانی شروع به کار کردم. او در همان اوان با حفظ سمت مدیریت اداره حقوقی و قائممقامی رئیس هیاتمدیره شرکت ملی نفت ایران، به دبیر کلی اوپک برگزیده شده بود و
تعدادی از کارمندان شرکت ملی نفت به نوبت مامور خدمت در بخشهایی از دبیرخانه اوپک میشدند. در پایان سال 1341 دبیر کل مرا به جای محمدعلی موحد که دوران ماموریتش به پایان رسیده بود، برگزیده و با سمت مشاور حقوقی و معاونت رئیس اداره اجراییات در دبیرخانه اوپک در ژنو مشغول شدم.
همانطور که کاملاً آگاه هستید دکتر فواد روحانی اگرچه در اوپک و کارشناسان ارشد نفتی فردی شناختهشده و حقوقدانی آگاه به مسائل نفت بود اما در جامعه ایران پس از انقلاب رفتهرفته نام ایشان به فراموشی سپرده شد. در سالهای اخیر مهمترین نشانههایی که از ایشان باقی ماند عمدتاً آثاری بود که ایشان تالیف یا ترجمه کرده بودند. جنابعالی از دورانی که با ایشان حشر و نشر داشتید خاطرهای هم دارید؟
خاطرات خوبی از ماموریتهایم به خاطر دارم. محیط کار جدی، بسیار آموزنده و لذتبخش بود و همه اعضا فارغ از ملیتی که داشتند با شوق وافری صمیمانه با دبیر کل همکاری میکردند. حتی روحانی ماموریت مرا برای یک دوره اضافی تمدید کرد ولی اندک زمانی نگذشته بود که نصرتالله معینیان، وزیر راه به وسیله دوست نزدیکم علینقی عالیخانی، وزیر اقتصاد، اطلاع داد در نظر دارد مرا به سمت معاونت وزارت راه و رئیس سازمان هواپیمایی کشوری برگزیند. مقدمات بازگشتم به تهران فراهم شد و دبیر کل به شکل مرسوم جلسهای برای خداحافظی در دبیرخانه ترتیب داد. روز 25 مرداد 1342 که عازم بازگشت به تهران بودم، روحانی پیشنهاد کرد از رفتن منصرف شوم و به کار در دبیرخانه
ادامه دهم. او توضیح داد گرچه با اوضاع و احوالی که میبیند درست نمیداند خود تا چه مدتی در پست دبیر کلی خواهد ماند و شاید اصولاً منطقی نباشد از من بخواهد شغل پیشنهادی را رد کنم، ولی از طرف دیگر خالی کردن پست مشاورت حقوقی در دبیرخانه را در حال حاضر به مصلحت نمیداند و مایل است چند ماهی دیگر به خدمت در اوپک ادامه دهم. بدون اینکه تردیدی بکنم پیشنهاد را پذیرفتم. روحانی با استقبال از پاسخ مثبت من اظهار کرد مراتب را برای اطلاع به وزیر دارایی منعکس خواهد کرد. مطلبی که روحانی در نامه 25 مرداد 1342 به عبدالحسین بهنیا وزیر دارایی وقت درباره نگارنده نوشته و در پیوست اول کتاب منعکس شده، حاکی از ابراز نهایت محبت رئیس شایسته و دوست گرانمایهای است که از او آموختههای بسیار دارم و همواره از کار کردن با او لذت میبردم.
شما یکی از همراهان آقای روحانی در اوپک بودید که در اوج دوران اختلافات به همکاری خودتان پایان دادید. کیفیت همکاری در روزهای آخر و نوع مواجهه آقای روحانی نسبت به اتمام داوطلبانه کارتان چگونه بود؟
اختلافنظر بین دولتهای عضو اوپک افتاد. از دبیر کل مرخصی گرفتم که برای کار شخصی سفر کوتاهی به ایران بروم. در تهران تقاضای خاتمه ماموریت خود را در دبیرخانه با دکتر اقبال در میان نهادم. او با تمام محبتی که همیشه به من داشت، با درخواستم موافقت نکرد و گفت به ویژه پس از تغییر دبیر کل، ادامه خدمتم در دبیرخانه ضروری است. تقاضایم را با هویدا وزیر دارایی در میان نهادم. او یکلحظه به من خیره شد و با سرانگشتش به سر من اشاره کرد و به شوخی گفت مطمئن هستی فکرت درست کار میکند؟ ماموریت در ژنو آرزوی هزاران نفر است. در پستی که داری نه محصلی هست که سر و صدا کند، نه مراجعینی داری که مرتب مزاحمت شوند. مزایایی که میگیری از مزایای سفر کمتر نیست. چرا میخواهی این پست را ترک کنی؟ او با اکراه با تقاضایم موافقت کرد. موقعی که نامه احضارم را که خطاب به دبیر کل اوپک تهیه کرده بودم برای امضای او بردم، ضمن امضای نامه سری
تکان داد و گفت: این اولین باری است که ورقه خاتمه خدمت ماموری در خارج از کشور را به تقاضای شخص او امضا میکند. با تشکر خواهش کردم نامه را 10، 15 روز بعد بفرستند تا ظاهراً ارتباطی با سفرم به تهران پیدا نکند و به همان ترتیب هم عمل شد. دو هفته بعد البزاز مرا خواست و اصرار میکرد کماکان در دبیرخانه به کارم ادامه دهم و میخواست همانجا به هویدا تلفن بزند و ادامه ماموریت مرا رسماً خواستار شود. ضمن تشکر از او خواهش کردم از این اقدام خودداری کند، چون در دستگاه اداری ایران سوءتعبیر میشود. بدین ترتیب ماموریتم در دبیرخانه اوپک در شهریور سال 1343 خاتمه یافت و به ایران بازگشتم.
اگر ممکن است درباره عنوان کتاب و محتویات آن مختصر توضیحاتی در اختیار خوانندگان بگذارید.
پژوهش حاضر در اصل درباره یادداشتهای روحانی در دوران تصدی در سازمان کشورهای صادرکننده نفت (از تیرماه 1341 تا 31 فروردین 1342) بود ولی عملاً دامنه این بررسی گسترش پیدا کرد و در بخشهای پایانی کتاب شرح مختصری از فعالیتهای اوپک در سالهای 1342 تا 1344 بر آن افزوده شده است. اهمیت یادداشتهای روحانی به خاطر این است که او به عنوان یک مقام مسوول درباره گفتوگو با نمایندگان شرکتهای نفتی درباره نفت ایران و سایر کشورهای عضو اوپک، هر اقدامی که به عمل آورده و هرچه را که گفته یا شنیده، روز به روز و گاه ساعت به ساعت و بدون تعریف از خود یا تملقگویی از این و آن، با صداقت کامل به روی کاغذ آورده، و یادگاری ارزشمند از خود به یادگار گذاشته است. خوشبختانه بایگانیهای دولتهای انگلستان و ایالات متحده و شرکت نفت فرانسه که اسناد محرمانه مربوط به اوپک تا سال 1974(1352) را آزاد کردهاند، فرصت گرانبهایی به نویسندگان کتاب داد تا با پژوهش در این اسناد -که برخی از آنها در زمره اسناد محرمانه همان ایام تلقی میشد- مطالب مهم و
جالب توجهی بیابند که برخی از آنها تاکنون ناگفته مانده است. قسمتی از این اسناد مربوط به دوران روحانی و بخش دیگر مربوط به سالهای پس از اتمام ماموریت او تا سال 1352 است. در این سالها در اثر تغییر شرایط بازار جهانی نفت و غالب شدن تقاضا بر عرضه، شرکتهای بزرگ نفتی در پایان سال 1973(1351) مجبور شدند از کلیه اختیاراتی که در قراردادهای امتیازی داشتند دست بردارند و تصمیمگیری درباره مسائل مهم -از جمله میزان تولید و بهای نفت صادراتی- را به کشورهای صادرکننده نفت واگذارند. اسناد جمعآوریشده آینه تمامنمایی از روشها، سیاستها و تمهیدهای شرکتهای نفتی بینالمللی و کشورهای متبوعهشان است. نویسندگان امیدوار بودند با بررسی اسنادی که جمعآوری کردهاند، بتوانند درباره این دوران مهم و تاریخی اوپک هم مطالبی بنگارند ولی متاسفانه این فرصت را تاکنون نیافتهاند. چنانچه پژوهشگران دیگری علاقهمند به تکمیل این بررسیها باشند، نویسندگان یقیناً از دادن هیچ نوع کمکی به آنان خودداری نخواهند کرد.
انتخاب فواد روحانی تا چه اندازه به اعتبار و تخصص و اشراف او وابسته بود؟ آیا جایگاه نفتی کشور ایران در ریاست او بر اوپک نقش قابل ملاحظهای ایفا کرد؟
در اساسنامه اوپک ریاست سازمان ادواری پیشبینی شده و مقرر شده بود هر سال به نوبت یکی از کشورهای عضو این مسوولیت را عهدهدار شود. ایران یکی از بزرگترین کشورهای صادرکننده نفت در خاورمیانه بود و علاوه بر سوابق تاریخی و تجربیات دوران ملی شدن نفت، برخلاف روشهای افراطی سه کشور عضو اوپک -ونزوئلا، اندونزی و عراق- اعتقاد داشت در رابطه با شرکتهای نفتی باید با اعتدال و بدون تعجیل قدم برداشته شود و عربستان سعودی و دو کشور دیگر عرب خلیج فارس -کویت و قطر- نیز پشتیبان همین سیاست بودند. در کنفرانس دوم اوپک در بهمن 1339 که در کاراکاس تشکیل شد، بنا به پیشنهاد پرز آلفونسو وزیر نفت ونزوئلا که رئیس جلسه بود، ایران به اتفاق آرای کلیه کشورهای عضو به ریاست کنفرانس و فواد روحانی با حفظ سمت قائممقامی مدیریت عامل شرکت ملی نفت ایران به عنوان نخستین دبیر کل اوپک انتخاب شد. انتخاب روحانی یقیناً به خاطر شخصیت برجسته و دانش و تجربیات طولانی و احاطه او به قراردادهای
نفتی ایران و دیگر کشورهای عضو بود.
اهمیت نقش فواد روحانی در روند مذاکرات نفتی با شرکتها در دهه 40 در چه حد و مقیاسی بود؟ گفته میشود ایشان در ابتدا یک کارمند معمولی شرکت ملی نفت بود اما به جهت آشنایی به زبانهای خارجی و امور حقوقی در مدت کوتاهی به این جایگاه رسید. اما این روایت با آنچه در اسناد و مکاتبات و مخصوصاً کتاب جنابعالی آمده کاملاً مغایرت دارد. چه امتیازی در عملکرد روحانی وجود داشت که او را به چنین جایگاهی هدایت کرد؟
پاسخ به این سوال را به اختصار در پیوست سوم کتاب خواهید یافت. فواد روحانی خدمت خود در صنعت نفت را در شرکت سابق نفت ایران و انگلیس در ایران آغاز کرده بود و پس از ملی شدن صنعت نفت به خدمت در شرکت ملی نفت ایران دعوت شد و تصدی امور حقوقی شرکت را بر عهده گرفت. در مذاکراتی که دکتر محمد مصدق در دوران نخستوزیری در اجرای قانون ملی شدن نفت انجام داد، روحانی مشاور مورد اعتماد او بود و پس از آن هم در حکومت زاهدی به عنوان مشاور و مترجم دکتر علی امینی وزیر دارایی در مذاکرات با شرکتها که منتج به امضای قرارداد با کنسرسیوم شد، شرکت داشت و متن قرارداد با کنسرسیوم را به زبان فارسی ترجمه کرد. در دهه بعد دولتهایی که
در ایران بر سر کار آمدند و اغلب بر سر اجرای قرارداد نفت با کنسرسیوم درگیریهای فراوانی داشتند، از دانش و تجربیات روحانی که همیشه با صداقت در راه خدمت به کشور آماده خدمت بود، استفاده بردهاند.
مهمترین دستاورد اوپک در دوران دبیر کلی روحانی چه بود؟
اساسیترین دستاورد اوپک در دوران دبیر کلی روحانی انجام بررسیهای اساسی درباره محتوای قراردادهای نفتی ایران و کشورهای خلیج فارس و شمال آفریقا و تصویب قطعنامههای سهگانه 32 و 33 و 34 اوپک است که در کنفرانس چهارم اوپک در ژنو در 15 خرداد 1341 به تصویب وزیران کشورهای عضو اوپک رسیده است. این قطعنامهها اعتبار قراردادهای استثمار اقتصادی را که شرکتهای بزرگ نفتی برای بهرهبرداری از نفت این کشورها به دست آورده بودند، متزلزل میساخت. شرکتهای نفتی پس از مدتی مقاومت در برابر خواستههای اوپک حاضر شدند با دبیر کل به مذاکره بنشینند. مشروح گفتوگوهای بسیار پردردسر روحانی با شرکتها در چند فصلی از کتاب مورد بررسی قرار گرفته است. شرکتهای نفتی سرانجام اصل مندرج در قطعنامه 33 راجع به هزینه بردن بهره مالکانه را مشروط به شرایطی قبول کردند و این موفقیت بزرگی برای دبیر کل و کشورهای عضو بود.
دیدگاه تان را بنویسید