خصایل معتبرترین مشاور حقوقی نفت در واپسین دهههای پهلوی
قطبنمای اوپک
فواد روحانی فارغالتحصیل رشته حقوق بینالملل دانشگاههای آکسفورد، لندن و پاریس و از کارشناسان ارشد حقوقی شرکت نفت و طی یک دهه، مشاور حقوقی دولتهای دکتر محمد مصدق، فضلالله زاهدی، علی امینی، اسدالله علم و حسنعلی منصور بود.
فواد روحانی فارغالتحصیل رشته حقوق بینالملل دانشگاههای آکسفورد، لندن و پاریس و از کارشناسان ارشد حقوقی شرکت نفت و طی یک دهه، مشاور حقوقی دولتهای دکتر محمد مصدق، فضلالله زاهدی، علی امینی، اسدالله علم و حسنعلی منصور بود. او بعدها عضو هیات رئیسه و قائممقام هیات مدیره شرکت نفت ایران شد و در سالهای پایانی دهه 30 به دبیرکلی سازمان همکاریهای عمران منطقهای منصوب شد. در اوایل دهه 40 شمسی، در احقاق حق کشورهای صادرکننده نفت منطقه حاشیه خلیج فارس از شرکتهای نفتی، اقدامات موثری را پیش گرفت که بعدها به عنوان حکم و داور قراردادهای نفتی این کشورها شناخته شد. بعدها دیگر کشورهای نفتی خارج از کشورهای حاشیه خلیج فارس -ونزوئلا، لیبی و اکوادور- نیز او را به عنوان یکی از ممتازترین کارشناسان حقوقی حوزه نفت برگزیده و همین اعتبار او را به نخستین دبیرکلی سازمان کشورهای صادرکننده نفت منصوب کرد. او در سالهای 1964-1961 این سمت را بر عهده داشت و پس از آن به عنوان مشاور حقوقی حسنعلی منصور -نخستوزیر- منصوب شد. روحانی این دوران پرفراز و نشیب خود را اینگونه تشریح کرده است: «بنده در 1286 در تهران به دنیا آمدهام، تحصیلات
ابتدایی و متوسطه را در تهران تمام کردهام، حقوق را کمی در دانشگاه آکسفورد و بقیه را در دانشگاه لندن خواندهام، در لندن تا مرحله فوقلیسانس L.L.M تحصیل کردم، اما دوره دکترا را در دانشگاه پاریس گذراندهام. بنابراین تحصیل و تخصص حرفهای بنده در حقوق است، مدتی مشاور حقوقی شرکت ملی نفت بودم، بعد عضو هیات مدیره شدم، و بعد هم در حدود شش سال قائممقام رئیس هیات مدیره بودم. بعد به دبیرکلی اوپک انتخاب شدم و سه سال و نیم در آنجا بودم و در این مدت البته همچنان عضو شرکت ملی نفت بودم، اما مرکز کار اوپک در ژنو بود، البته تماسم را با تهران نگاه میداشتم و مرتباً به تهران رفت و آمد داشتم. بعد از اوپک، به سمت مشاور نخستوزیر منصوب شدم و مدت چهار ماه استاد دانشگاه کلمبیا بودم.» فواد روحانی البته جایگاه مشاور حقوقی نخستوزیر را تا بهمن 1357 حفظ کرد و پس از آن از ایران مهاجرت کرد.
در کنار حرفه اصلی، حقوق و نفت، او همچنان در تالیف و ترجمه آثار ادبی و تاریخی و عرفان نیز شهرتی ملی داشت. آثاری چون ملی شدن نفت و 20 سال پس از ملی شدن نفت، ترجمه کتاب جمهور افلاطون (از فرانسه به فارسی) زیباشناسی بندتو کروچه (از ایتالیایی به فارسی)، الهینامه عطار (از فارسی به فرانسه)، رساله هنر و زیباشناسی آرتور شوپنهاور، و پاسخ به ایوب اثر کارل گوستاو یونگ (از انگلیسی به فارسی) از دیگر آثار تالیف و ترجمه اوست.
خودش در گفتوگویی، تجربه آثار قلمی خود را اینگونه تشریح کرده است. «اولین کاری که بنده ترجمه کردهام، همانطور که میدانید، ترجمه جمهور افلاطون بود که در مقدمهاش شرح دادهام که چه شد به این فکر افتادم و اتفاقاً این شروع خوبی بود برای کار در این زمینه؛ چون بنده به زبان اصلی این کتاب، که زبان یونانی است، هیچ آشنا نبودم، برای اینکه از صحت ترجمهام اطمینان داشته باشم و مطمئن باشم که ترجمه من با اصل تطبیق میکند، مجبور شدم که از ترجمههای مختلف استفاده کنم و همین موجب شد که به دقت و وسواس فوقالعاده عادت کنم.» دکتر روحانی هنرمند و هنرشناس هم بود. او ضمن آنکه نوازنده ماهر تار و پیانو بود، یکی از اعضای موسس انجمن فیلارمونیک تهران در دهه 1330 در تهران بود که در راه گسترش و آشتی موسیقی کلاسیک ایرانی و غربی تلاش میکرد.
اما همه آنچه از او دانستهایم اغلب همان آثار قلمی و حرفهای او در شرکت نفت و اوپک بوده است. دستاورد و نشانههایی که کمتر روحیات، شخصیت و منش او را به تمامی بازتاب میدهد. روحانی مولف، مترجم، حقوقدان و شاید بارزتر از همه نخستین دبیرکل اوپک بیش از آنکه آثار و مشاغل و مناصب حقوقی و صنفی او معرف جایگاه حقیقی او باشد، مشرب فکری و جهانبینی او بود که نسبت به ظواهر امر و مسائل روزمره و پشتهماندازیهای سیاسی برخی از رجال بیاعتنا بود. آنچه او بدان اهمیت و بها میداد دور و پیش از منفعتهای فردی و مادی، در مرحله نخست کرامت انسان و به عنوان اشرف مخلوقات و در مرحله بعد، جایگاه و نقش ملی و فراملی ایران در منطقه و جهان بود. از قضا همین خصیصه او بود که در بسیاری از فراز و نشیبهای اقتصادی از خود منزلتی نشان داد که امکان حیات حرفهای و دیپلماتیک او را به شدت محدود و بعدها از عرصه سیاست و تصمیمگیریهای کلان ملی به دور ساخت.
شاید بدین جهت، برخی از مورخان و پژوهشگران تاریخ معاصر او را بیش از آنکه یک سیاستمدار صرف یا رجل سیاسی زمان خود بینند وی را سمبلی از آزادمنشی و استقلالخواهی حرفهای برای همه فصول دانستهاند. مردی که در کنار دستاوردها و ثمرههای حرفهای و حقوقی خود، اهمیت یک سیاستمدار راستین و مستقل را به خوبی بازتابانده است و خود را از گزند زرق و برق ظواهر عالم سیاست مصون نگهداشته است و هرگز در مسند یک حکم، تابع مقتضیات روز و جغرافیای آن انتخاب و استدلال نکرده است. روحانی، بضاعت ناچیز سیاست را در جهانی از معرفت و اخلاق آمیخت و خود را در دریای مواج و توفانی سردمداران نفتی و عربی محفوظ نگه داشت. گاه پناهگاه و ملجاء کشورهایی شد که سالها از حقوق واقعی خود محروم مانده بودند و گاه مدافع آنانی بود که در ساحت نظام حقوقی نوین راه و مسیر خود را گم کرده بودند. او به درستی میدانست اخلاق در اجتماعات سیاسی و غیرسیاسی، بدون سوار کردن اتاقکهای حقوقی امکانپذیر نیست. به همین جهت بود که خود را مجهز به ابزار حقوق و قوانین بینالمللی کرده بود. علم حقوق در کنار استقلال حرفهای، او را قطبنمای سیاستمداران ایرانی و کشورهای نفتی کرده بود تا
همگان به او اقتدا کنند. او برآمده از نسلی از رجال سیاسی و اقتصادی ایران بود که هرگز صداقت را قربانی منافع فردی و مادی خود و کیان و هستی میهن خویش را ملعبه دسیسهبازان سیاست نکرد. طی یک دهه پیش از انتصاب او در کسوت دبیرکلی اوپک، در یک دوره متلاطم و توفانی سیاست از سالهای ملی شدن صنعت نفت در دهه 30 تا سالهای منتهی به پایان اصلاحات ارضی در دهه 40 با چهار دولت متفاوت و گاه متناقض نقش مشاوری مدبر و مومن به منافع ملی را ایفا کرد. به نحوی که مصدق ملیگرا، امینی غربگرا، علم فئودال و منصور تکنوکرات به معاونتها و مشاورههای حقوقی او ایمان و اعتقاد داشتند. او در مقطعی که شاه در حال اره کردن ریشههای رجال و امرای قجری بود مومنانه برپای اصول و معیار خویش ماند. معیار و قالبی که با جهان متکبرانه شاه سنخیتی نداشت. همه این خصایل و خصیصهها بستری شد که او در قامت دبیرکلی اوپک ثابت کند چیزی بیش از عناوینی است که به او ضمیمه شده است.
دوران چهارساله دبیرکلی او بر اوپک، بنیاد و الگویی بر جای گذاشت که آیندگان نیز از آن راه روند اما عالم سیاست و مقدورات و مطامع آن فراخدامنتر از آن بود که از جهانبینی عادلانه او پیروی کند. او طی 50 سال از خدمات حقوقی و حرفهای خود انبانی ندوخت و همواره مردمی و انسانی زیست. روحانی همواره کوشا، پاکدست و بینیاز بود و با چشماندازی بصیر! به قول بیهقی میتوانست بگوید جهان خوردم و کارها راندم و عاقبت کار آدمی مرگ است. چرا سهماش بسیار نبود؟
دکتر فواد روحانی یک سال پس از انقلاب اسلامی، ایران را ترک کرد. او پس از چند سال اقامت در ژنو، در شهر لندن ماوا گزید. مدتی به تالیف و تحقیق آثار جدیدی روی آورد و چندین کتاب تالیف و ترجمه کرد. وی نهایتاً در ۹۴سالگی در دهم بهمنماه (1382/2004)، پس از رنج و درد چند سال بیماری آلزایمر در آسایشگاهی در لندن درگذشت.
پنجاه و اندی سال پس از شکلگیری اوپک، بهرغم عهدهداری ریاست تشریفاتی وزیر اسبق نفت ایران بر نشست عمومی آن، به تدریج از قدرت و نفوذ ایران در این سازمان کاسته شد.
دیدگاه تان را بنویسید