سیاستهای پولی بعد از توافق ایران و غرب
امید ناخدا
سیاستهای پولی در سالهای پیش رو، حداقل در چهار سال پیش روی دولت فعلی، به سختی ناوبری کشتی پر از آب در دریای توفانی خواهد بود.
سیاستهای پولی در سالهای پیش رو، حداقل در چهار سال پیش روی دولت فعلی، به سختی ناوبری کشتی پر از آب در دریای توفانی خواهد بود. تنها امید ناخدا این است که در میان ابرهای سیاه شکافی ایجاد شده است و امید هست که ظرف روزهای آینده از شدت توفان کاسته شود. شاید هیچ چیز مانند امید امیدوارکننده نباشد. بعد از مذاکرات طولانی و فشرده در شهر ژنو، ایران و کشورهای گروه 1+5 موافقتنامهای را به امضا رساندند که اولین گام برای کاستن از تحریمهای بینالمللی علیه ایران است. برای اقتصاد ما که در چهار سال گذشته شاهد سقوط ارزش پول ملی، افزایش هزینه تجارت خارجی و نرخ رشد منفی اقتصادی بوده است این خبر مبارکی است. بسیاری طی روزهای گذشته درباره این رویداد و اثرات اقتصادی آن ابراز نظر کردهاند. بازارهای داخلی ایران و بازارهای بورس سهام و کالا در همه کشورهای منطقه به این رویداد واکنش مثبت نشان دادهاند. در حالی که ریال در برابر ارزهای خارجی قویتر شده است خوشحالیم که شاخص بازار بورس در حال افزایش است. حالا میتوان به آینده اقتصاد کشور فکر کرد. اولین نکته درباره آینده اقتصاد ایران
این واقعیت است که در بهترین حالت حذف تحریمها تدریجی خواهد بود. در نتیجه جدول زمانبندی کاهش تحریمها اهمیت ویژهای برای سیاستگذاران پیدا میکند. مذاکرات ژنو نشان داد که تحریمها را نمیتوان را یکشبه حذف کرد. در بهترین حالت روند حذف تحریمها دچار اخلال نخواهد شد و در آن وقفهای ایجاد نخواهد شد تا ظرف دو تا چهار سال آینده شاهد حذف آنها باشیم. فراموش نکنیم دو گروه تحریم علیه ایران وجود دارد. اول تحریمهایی است که به تصویب شورای امنیت سازمان ملل متحد رسیدهاند و دوم مجموعه تحریمهایی است که به صورت قانون به تصویب مجالس قانونگذاری در کشورهای مختلف به ویژه کنگره ایالات متحده آمریکا رسیدهاند. اگر حذف اولی با صدور قطعنامه و جلب رضایت اعضای شورای امنیت، همسایگانمان و متحدانشان میسر باشد در مورد دوم باید سیاست داخلی کشورها را در نظر گرفت. فضایی که از دسترس دستگاه دیپلماسی ایران خارج است. در نتیجه در حالی که از شدت تحریمها کاسته میشود وجود آنها بخشی از واقعیت بازارها و اقتصاد ایران خواهد بود. آینده سیاستهای پولی در این فضای اقتصادی چه خواهد بود؟ همه
میدانیم که فضای اقتصادی کشور به تنهایی تعیینکننده سیاستهای پولی نخواهد بود و باید هدف یا اهداف سیاستگذاران را نیز در تعیین این سیاستها در نظر گرفت. آیا هدف سیاستگذاران کاهش تورم خواهد بود یا افزایش اشتغال یا هر دو؟ نرخ تورم در کشور ما از مرز 40 درصد گذشته است و این روزها یک رتبه جهانی به شمار میآید. نوسانات افزایش نرخ تورم، یا به عبارت دیگر تغییرات سرعت افزایش سطح قیمتها، برنامهریزی اقتصادی را بسیار دشوار میکند. در این شرایط تخمین نرخ بازگشت سرمایهگذاریها دشوارتر میشود و ریسک فعالیتهای اقتصادی افزایش پیدا میکند. در نتیجه به نظر میرسد مهار تغییرات نرخ رشد تورم و نرخ تورم با ثبات بخشیدن به روند تغییر قیمتها به فعالان اقتصادی اجازه برنامهریزی برای آینده و آغاز پروژههای جدید را میدهد. دقت کنید که صحبت از کاهش تورم نیست، بلکه تنها ثبات آن مد نظر است. در شرایطی که اقتصاد کشور هنوز در شرایط تحریمی است و فصل جدیدی را در داستان گذار اقتصادی آغاز میکند حفظ یک نرخ تورم ثابت خود دستاورد بزرگی خواهد بود. این کار آسانی نخواهد بود. واقعیت
اینجاست که وجود تحریمها، دسترسی بسیار محدود به درآمدهای نفتی و صورتحسابهای به جا مانده از دولت پیشین میتواند استقراض از بانک مرکزی را به تنها گزینه پیش روی دولت تبدیل کند. متاسفانه حجم استقراض دولت قبلی از بانک مرکزی آنقدر بوده است که حجم نقدینگی در گردش چند برابر شده است. افزایش این نقدینگی میتواند یک موج تورمی جدید را آغاز کند و محاسبات فعالان اقتصادی را برهم بزند. برای کنترل تورم دولت باید نسبت به تغییرات عرضه پول بسیار حساس باشد و با دقت حجم استقراض از بانک مرکزی را کنترل کند. اینجاست که هرگونه اخلالی در روند حذف تحریمها و افزایش دسترسی ایران به درآمد نفتیاش میتواند با تشویق دولت به استقراض بیشتر از بانک مرکزی تورمزا باشد. در این شرایط با توجه به نیاز مبرم کشور به افزایش اشتغال به نظر میرسد دقت در کنترل تورم میتواند در نهایت منابع مورد نیاز فعالیتهای اقتصادی اشتغالزا را کاهش دهد. این حرف درست است اگر فرض کنیم که تنها راه دولت برای پرداخت هزینهها استقراض از بانک مرکزی است.
اما برای کنترل تورم از طریق کنترل حجم نقدینگی ابزار دیگری هم در اختیار دولت است و آن نظام بانکی کشور است، که البته در وضع خوبی قرار ندارد. در هر جامعهای پول از طریق مبادلات بانکی به جامعه تزریق میشود. شما سپردهای به بانک میسپارید، درصدی از آن به عنوان وام پرداخت میشود، دریافتکننده وام سپرده جدیدی را افتتاح میکند و دوباره درصدی از سپرده جدید وام داده میشود. مشکل سیستم بانکی ما این است که اول بسیاری از وامهای اعطایی به نظام بانکی بازنمیگردند و دوم سیکل اعطای تسهیلات معمولاً بعد از یک یا دو بار اعطای تسهیلات متوقف میشود. اصلاح نظام بانکی و شیوه اعطای تسهیلات و چارهاندیشی درباره مطالبات معوقه بانکهای کشور میتواند از آسیبپذیری نرخ تورم در کشور با کاهش نیاز دولت به استقراض از بانک مرکزی بکاهد. در شرایطی که نظام بانکی هنوز در تحریم است شاید این اصلاحات را بدون تبعات بینالمللی بتوان آغاز کرد. این اصلاحات برای شکوفایی اقتصادی کشور لازم و ضروری هستند. در حالی که نقدینگی در جامعه افزایش پیدا کرده است تراکنشهای بانکی هنوز محدود باقی ماندهاند
و مطالبات معوقه بانکها روند اعطای تسهیلات را مختل کردهاند. دولت میتواند بهرغم تحریمها و حتی بهرغم اخلال در روند حذف آنها کارایی و بهرهوری نقدینگی موجود در جامعه را افزایش دهد. راستش را بخواهید فکر میکنم آینده هیجانانگیزی پیش روی سیاستهای پولی کشور باشد. برای اولین بار در تاریخ معاصر اجرای اصلاحات بانکی لازم و ضروری است و برای اولین بار استقراض از بانک مرکزی به واسطه نرخ تورم بالا بسیار پرهزینه است. شاید در ماههای آینده شاهد اجرای سیاستهای پولی باشیم که همیشه از سوی اقتصاددانان توصیه شدهاند ولی دولتها هیچ وقت انگیزه کافی برای اجرای آنها نداشتهاند.
دیدگاه تان را بنویسید