شناسه خبر : 14969 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

آیا ادبیات به کمک نیاز دارد؟

نقش انکارنشدنی جوایز ادبی

برای پاسخ دادن به این سوال که آیا جایزه ادبی می‌تواند از لحاظ اقتصادی بر کار نویسنده تاثیر بگذارد یا خیر، بهتر است نگاهی بیندازیم به سازوکار جوایز ادبی در یک و نیم دهه گذشته و سطح اثرگذاری‌شان.

بهرنگ کیائیان / ناشر

برای پاسخ دادن به این سوال که آیا جایزه ادبی می‌تواند از لحاظ اقتصادی بر کار نویسنده تاثیر بگذارد یا خیر، بهتر است نگاهی بیندازیم به سازوکار جوایز ادبی در یک و نیم دهه گذشته و سطح اثرگذاری‌شان. شاید بتوان این جایزه‌ها را در سه گروه جا داد؛ اول آن دسته جوایزی که سعی بر اثرگذاری مستقیم اقتصادی داشتند؛ دوم جایزه‌هایی که بیش از اعطای تسهیلات یا جایزه‌های نقدی، برای مولف کسب اعتبار می‌کردند و سوم، جایزه‌های به اصطلاح خاکستری، آنهایی که گاه به دسته اول نزدیک بودند و گاه به دسته دوم.
دسته اول که اغلبشان دولتی و نیمه‌دولتی بودند یا حامی سفت‌وسختی داشتند، کارشان را با تعیین جوایز مالی چشمگیر آغاز کردند؛ از این جمله بودند جایزه‌های جلال، پروین اعتصامی، کتاب سال، کتاب فصل، شهید غنی‌پور و... آنها از مبالغ هنگفتی برای دیده شدن، به دست آوردن مخاطب و جلب نویسندگان استفاده کردند. اما از طرفی، این جایزه‌ها اغلب به سبب وابستگی‌شان، ناچار به حذف دسته‌ها و طرز فکرهایی بودند -یا بهتر است بگوییم حمایت از جریانی خاص- که در زمان کوتاهی، مخاطبان این را دریافتند و از تاثیر ماندگار و ثانویه‌شان کاسته شد. به‌راحتی هم می‌توان مشاهده کرد که در این دوران، هرگاه این جوایز از سیطره فکری گروه و دسته‌ای خاص فاصله گرفت، بلافاصله نقش خودش را در معرفی کارهای خوب و بالا بردن میزان فروش‌شان، خیلی بهتر و کاراتر ایفا کرد؛ نمونه‌اش دوره اخیر جایزه جلال یا جایزه کتاب سال در اوایل دهه 80. بنابراین این جایزه‌ها علاوه بر تاثیر مستقیم بر اقتصاد مولف -110 سکه جایزه و خریدهای دولتی گسترده کتاب-، بعضاً می‌توانستند از طریق بالا بردن فروش کتاب‌ها نیز اثرگذار باشند؛ اما این اتفاق دوم به‌ندرت رخ می‌داد.
دسته دوم کمی متفاوت بودند؛ اغلب جایزه‌هایی با بنیه ضعیف مالی، خصوصی و برآمده از دل همنشینی‌ها و جمع‌هایی که، درست یا غلط، هر کدام‌شان به نحوی دغدغه اعتلای فرهنگ داشتند. دبیران این جایزه‌ها و داوران‌شان بیشتر چهره‌هایی آشنا برای مخاطبان بودند، آدم‌هایی که یا خودشان نویسنده‌هایی شناخته‌شده بودند، یا روزنامه‌نگارها و منتقدانی که کارشان در روزنامه‌ها و مجلات مورد توجه قرار می‌گرفت؛ از این جمله بودند جایزه‌های بنیاد گلشیری، نویسندگان و منتقدان مطبوعات، روزی روزگاری، مهرگان، یلدا و... به همین خاطر، این جایزه‌ها امکان پرداخت‌های آن‌چنانی نداشتند، یعنی تاثیری فوری بر اقتصاد نویسنده نمی‌گذاشتند، اما کافی بود یکی دو دوره اعتماد مخاطبان را، با انتخاب‌های تقریباً درست و فارغ از جهت‌گیری‌های سلیقه‌ای، به دست بیاورند. همین موجب می‌شد تا بلافاصله پس از برگزاری جایزه به طرزی چشمگیر، فروش کتاب‌های برگزیده افزایش پیدا کند. البته هر چه فاصله زمانی بیشتر می‌شد، فروش کتاب هم از طریق معرفی آن جایزه کاهش پیدا می‌کرد، اما همچنان می‌شد رد آن جایزه را در فروش آن پیدا کرد. همین جایزه‌ها بودند که کتاب‌هایی را برای همیشه در ادبیات ما ماندگار کردند، و تبدیل‌شان کردند به خرده‌فرهنگ. البته همین مستقل بودن و از لحاظ اقتصادی ضعیف بودن این جایزه‌ها و تاثیرگذاری‌شان بر عموم مردم که هدف آن جایزه‌های متمول نیز بود، ضربه‌پذیری‌شان را زیاد می‌کرد و فکر تعطیلی‌شان را در سر عنادورزان بی‌شماری می‌انداخت. همین اتفاق هم افتاد که پس از سال‌ها، گل‌درشت‌ترین این جایزه‌ها یا خودشان تصمیم به انحلال گرفتند، یا این تصمیم را برای‌شان گرفتند. و جایزه‌ها گروه سومی هم داشتند؛ آنهایی که از یک‌طرف هیچ‌وقت سعی نکردند خودشان را به جایی وابسته کنند، و از طرف دیگر به انگیزه پرهیز از انگ سلیقه‌ای و دسته‌ای و گروهی بودن، هیچ‌گاه رویه و سویه‌ای مشخص پیدا نکردند. همین هم باعث شد که نه بتوانند تاثیر اقتصادی اولیه قابل‌تاملی در اقتصاد نویسنده بگذارند، نه به خاطر همدل نشدن مخاطبان با آنها، تاثیر ثانویه دندان‌گیری داشته باشند. ولی هر چه باشد، نقش این جایزه‌ها چه در اقتصاد و چه در اعتبار نویسنده و ناشر و هر جمع و گروه مرتبط با آنها، غیرقابل‌انکار است و امیدواریم روزی باز این فضا به جوایز داده شود که یکی از عوامل مهم بالا بردن کیفیت ادبیات ماست.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها